نرگس محمدی کیست و چرا بازمانده منافقین صلح نوبل گرفت؟ / روایتی ناخوانده از زندگی یک تاجر خون در تهران!
شغل نرگس محمدی و شیرین عبادی خیلی ساده و شیک است، آنها در ایران به اسم فعال حقوق بشری گزارشهای دروغین و سیاه تهیهکرده و آن را به سرویسهای اطلاعاتی در خارج از کشور میفروختند!
سرویس سیاست مشرق - «خانواده نرگس همه مجاهد (منافق) هستند؛ برخی دهه شصت اعدامشده و برخی دیگر از زمان قبل از انقلاب سمپات این گروهک بودهاند.» این جمله را تقی رحمانی همسر نرگس محمدی بر زبان آورده است تا نشان دهد جایزه صلح نوبل نه به یک ایرانی بلکه به یک بازمانده از تروریستها تعلقگرفته است.
تا همین چند سال قبل نرگس محمدی تقریباً یک چهره غیرسیاسی میان فعالان ضدانقلاب محسوب میشد، او آنقدر برای محافل سیاسی در خارج از کشور ناآشنا و گنگ بود که بارها عکس یک بازیگر هم نامش را به جای او استفاده میکردند. او در اوایل دهه هفتاد با تقی رحمانی از کادرهای گروهک تروریستی موحدین در دانشگاه تبریز آشنا شده و مدتی بعد با وی ازدواجکرده است.
تقی رحمانی در شرحی درباره ازدواجش با نرگس محمدی گفته است که او زنی غیرسیاسی و اهل زنجان بود که به دلیل داشتن کینه از اعدام برخی از اقوامش جذب گردید. نرگس محمدی در اوایل مجبور به خواندن آثار شریعتی بوده تا به قول تشکیلات بهمرور سیاسی گردد.
دریکی از جلسات آشنایی پیش از ازدواج، تقی رحمانی به نرگس محمدی گفته بود که زندگی چریک شش ماه است و او میخواهد دوباره جذب گروهک شود، اشاره او به خروج غیرقانونی از ایران و پیوستن به منافقین در کمک اشرف بوده است، آن روزها تقی رحمانی گمان میکرد که پس از آزادی از زندان امکان ارتباطات ارگانیک نداشته و کلونی سیاسی تنها راه حیات او محسوب میشود، در این مقطع نرگس محمدی با این تصمیم مخالفت کرده و به رحمانی گفته بود که یک نیروی سازمانی در داخل باارزشتر از یک کادر بیتحرک در عراق است!
این مسئله باعث شد که تقی رحمانی پس از چند سال غیبت سیاسی جذب گروهک آمریکایی ملی - مذهبیها شده و با از طریق عزتالله سحابی در ماهنامه ایران فردا مشغول به کار گردد، جذب شدن تقی رحمانی به شاخه افراطی گروهک نهضت آزادی مقدمه فعالیتهای سیاسی و علنی نرگس محمدی در داخل کشور است.
ورود نرگس محمدی به محافل و گعدههای ضدانقلاب داخلی باعث تغییر و تحول روحی و اساسی در او گردید، برداشتن روسری و بیحجابی و نیز ارتباط با مردان بدون رعایت ضوابط شرعی ازجمله تحولات روحی نرگس محمدی در آن زمان بوده است.
تقی رحمانی در آن زمان برای دور کردن نرگس از محافل مردانه مجبور میشود تا همسرش را با شیرین عبادی آشنا کند، آن روزها شیرین عبادی جایزه صلح نوبل گرفته و نقل محافل بود، شیرین عبادی با همکاری برخی وکلای حقوق بشری توانسته بود بهواسطه دولت اصلاحات کانون وکلای حقوق بشری را راهاندازی کند.
نرگس محمدی باوجودآنکه حقوق نخوانده و فارغالتحصیل رشته فیزیک کاربردی بود اما کمک نایبرئیس کانون وکلای حقوق بشری گردید. در آن روزها بهواسطه اعمالنظرهای عجیب نرگس محمدی و نیز دخالتهای غیرمستقیم تقی رحمانی این تشکیلات غیرقانونی محفلی برای سفیدسازی پروندههای مختلف بهویژه سیاسی شده بود.
یکی از ترفندهای این گروه آن بود که عناصر تروریستی را بهعنوان فعال صنفی یا سیاسی جا زده و پروندههای آنها را در محافل خبری و بینالمللی بهعنوان فعال صنفی، قومی یا سیاسی جا میزدند! ازجمله برای اولین بار کانون فعالان حقوق بشر عبدالمالک ریگی شرور معروف را در صدای آمریکا بهعنوان فعال سیاسی و حقوق بشری معرفی کردند.
عکس / نرگس محمدی از همکاری با تجزیهطلبان تا سمپاتی منافقین
مرگ کسب و کار من است! / نرگس محمدی چگونه دلال دارو شد؟
ازجمله اقدامات کانون حقوق بشر در ایران جمعآوری اطلاعات، دستهبندی و انتقال آن به خارج از کشور بود، مهدی امینی زاده عضو دفتر تحکیم وحدت دراینباره گفته است که نرگس محمدی به او مأموریت داده بود تا پروندههای دانشجویی و سیاسی در سراسر کشور را جمعآوری کند و به دست کانون حقوق بشر برساند؛ او در فیسبوک خود نوشته بود که این اخبار از طریق شیرین عبادی به دست دیدبان حقوق بشر میرسید تا بهواسطه آن مردم ایران تحریم شوند. عبدالرضا تاجیک از اعضای اولیه این کانون مدتی قبل در یک برنامه کلاب هاوسی گفته است که اغلب این گزارشها دروغین بوده و بهانهای برای تحریم بیشتر ایران بود!
این شواهد نشان میدهد که شغل خانم نرگس محمدی و شیرین عبادی خیلی ساده و شیک بوده است، آنها در ایران به اسم فعال حقوق بشری گزارشهای دروغین و سیاه تهیهکرده و آن را به سرویسهای اطلاعاتی در خارج از کشور میفروختند. این کسبوکار چرب و پرسود و البته پرزرقوبرق باعث شد تا نرگس محمدی بهتدریج در کنار شیرین عبادی رشد کرده و در پوشش فعال حقوق بشر مطرح گردد.
یکی از مرتبطین با کانون مدافعان حقوق بشر در شرح این ماجرا روایتی جالب داشته و گفته است: آنها اخبار داخل کشور را به شیوه منافقین در دهه شصت جمعآوری کرده و میفروختند با این تفاوت که سازمان مجاهدین خلق (منافقین) این اخبار را به استخبارات داده تا بمب روی سر مردم بریزد، اما شیرین عبادی و دستیارانش این اخبار را در کادوی پرزرقوبرق حقوق بشر به موساد و سازمان سیا میفروختند تا با کمبود دارو در بازار تحریم کودکان مبتلا سندرم پروانهای روی دست مادرانشان جان بدهند؛ نفاق در دهه هشتاد و نیز دهه نود اینگونه رنگ عوض کرد. آنها حتی یک ماهنامه نیز با عنوان خط صلح در کانادا تأسیس کرده که محتوای آن حقوق بشری بود اما در واقعیت سازمان تروریستی منافقین را تبلیغ میکرد.
پس از فتنه سال 88 نرگس محمدی با یک شکست بزرگ در زندگی خانوادگی با طعم خیانت روبرو شده و همین موضوع باعث جدایی او از تقی رحمانی گردید؛ البته این جدایی غیررسمی باعث پایان شراکت سیاسی آنها در تهران نشد! رحمانی بهواسطه یک مرخصی از زندان متواری شده و با کمک یک تاجر کرد مرتبط با گروهک تروریستی کومله ابتدا به مقر تروریستها و ازآنجا به پاریس (مقر سیاسی منافقین) منتقل میگردد، از این زمان به بعد اگرچه رابطه عاطفی میان نرگس و تقی رحمانی قطعشده تا جایی که حتی حاضر به گفتگوی تلفنی نیز باهم نبودند اما شراکت تجاری آنها بهواسطه بیزینس پرسود حقوق بشری پابرجا ماند.
نرگس محمدی همچنان از ایران سوژههای داغ حقوق بشری با طعم تحریم را برای تقی رحمانی در پاریس ارسال کرده و همسر سابق نیز آنها را با عناوین مختلفی چون جایزههای ضد ایرانی چون ساخاروف، 100 زن برتر بیبیسی، جایزه اولاف پالمه و جایزه صهیونیستی الکساندر لانگر نقد کرده است. حالا نرگس محمدی بهواسطه لابی سنگین شیرین عبادی توانسته است جایزه صلح نوبل را نیز در کارنامه یک زن غیرسیاسی که ناخواسته سیاسی شده جایداده است، این سرنوشت عجیب حتی برای خود نرگس محمدی نیز قابلباور نیست!
عکس / بازار پر رونق حقوق بشری محفل پاریس با هدایت آمریکاییها
چه کسانی پیشازاین جایزه نوبل صلح را دریافت کردهاند؟
اما جایزه صلح نوبل چیتس و چه کسانی پیشازاین جایزه نوبل صلح را دریافت کردهاند. به این فهرست توجه کنید: آدولف هیتلر، آغازکننده یکی از ویرانگرترین جنگها در طول تاریخ - در سال 1937 کاندیدای جایزه نوبل صلح بود. در سال 1953 وینستون چرچیل نخستوزیر انگلیس در جنگ جهانی دوم با کارنامهای سیاه از جنایات علیه ملتها و مردم بیگناه کاندید جایزه نوبل صلح شد. در سال 1973 هنری کیسینجر مغز متفکر دولت آمریکا در جنایت و جنگ، این جایزه را دریافت کرد.
در سال 1991 آنگ سان سوچی، عامل نسلکشی و قتلعام مسلمان روهینگیا جایزه نوبل صلح را دریافت کرد. در سال 1994 اسحاق رابین وزیر وقت جنگ رژیم صهیونیستی و عامل کشتار کودکان وزنان و پیر و جوان در فلسطین جایزه نوبل صلح را دریافت کرد. در این سال همچنین شیمون پرز نخستوزیر رژیم کودک کش اسرائیل، جایزه صلح نوبل را گرفت. در سال 2002 جرج بوش پسر و عامل جنگ عراق و افغانستان، این جایزه را دریافت کرد.
در سال 2009 باراک اوباما رئیسجمهور اسبق آمریکا و عامل شدیدترین تحریمها علیه مردم ایران و بانی جنگ و ترور در دیگر کشورها، این جایزه را دریافت کرد. در سال 2020 بنیامین نتانیاهو نخستوزیر منفور رژیم صهیونیستی و یکی از جنایتکارترین سران رژیم اسرائیل، جایزه نوبل صلح را گرفت.
حالا در ادامه همین روند، بانیان این جایزه، به نرگس محمدی از ایران، جایزه را اعطاء میکنند. یک سؤال دیگر؛ جایزه نوبل برای چه به یک ایرانی داده شد؟ برای فیزیک؟ برای شیمی؟ برای ریاضی؟ برای صلح؟ برای هیچکدام، بلکه برای ادامه دادن همان هدفی که شیمون پرز و اسحاق رابین و نتانیاهو و ترامپ و اوباما و سوچی و هیتلر و چرچیل و... دنبال میکردند.
نرگس محمدی چه کارنامهای دارد؟
حالا باید ببینیم که نرگس محمدی چه کارنامهای دارد که کارفرمایان «غربی - صهیونیستی» وی را انتخاب کردهاند. تقی رحمانی همسر نرگس محمدی پیشازاین گفته بود: «خانواده مادری نرگس اکثراً از مجاهدین (گروهک تروریستی منافقین) بودند که اعدام شدند. پسرخالههای نرگس، پسرعمههایش... اکثراً اعدامی دارند.»
نرگس محمدی در سالهای گذشته آشکارا از تروریستهای تجزیهطلب حمایت کرد. بهعنوان نمونه وی از «رامین حسین پناهی» بهصورت ویژه حمایت کرده و وی را بزک و تطهیر کرد. این در حالی است که رامین حسین پناهی یکی از عناصر گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله بود؛ گروهکی که اعضایش در جنایتکاری روی متوحشان داعشی را سفید کردهاند و اقدامات ضد ایرانیشان بر هیچکس پوشیده نیست.
اعضای این گروهک در مقطعی بهویژه در دهه 60 وحشیانهترین جنایات را علیه مردم شمال غرب کشور مرتکب میشدند؛ از سربریدن تا شمع آجین کردن و سوزاندن. رامین حسین پناهی فردی است که ضمن خارج شدن غیرقانونی از کشور، پسازآن در قالب عناصر گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله وارد ایران شد و در درگیری مسلحانه با نیروهای حافظ امنیت مشارکت داشت. قصد او و همقطارانش ترور شهروندان بیگناه و ایجاد رعب و وحشت و سلب امنیت مردم بود.
علاوه بر این، نرگس محمدی طرفدار تحریم هدفمند مردم ایران نیز بوده است. بهعنوان نمونه وی در مصاحبه با واشنگتنپست (و در گفتوگو با جیسون رضاییان) صراحتاً از تحریمها و فشار علیه مردم ایران حمایت کرده بود. به فاصله کوتاهی پس از اعلام اعطای جایزه نوبل صلح به نرگس محمدی، نازنین زاغری نیز به وی تبریک گفت. فردی که جاسوسی علیه مردم ایران و حمایت از تحریم و فشار علیه کشورمان را در کارنامه خود ثبت کرده است.
رضا نصری، فعال اصلاحطلب در واکنش به اعطای جایزه نوبل صلح به نرگس محمدی در مطلبی نوشت: «امیدوارم خانم نرگس محمدی به یاد بیاورند که اولین اصل حقوق بشر «تفکیکناپذیری» آن است و هر دو بخش آن - یعنی «حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» و «حقوق مدنی و سیاسی» - باید در کنار هم اجرا شود؛ یعنی نمیشود طرفدار تحریم و درعینحال فعال حقوق بشر بود. فعال حقوق بشر یعنی مخال تحریم!»
وی همواره حامی آشوب و اغتشاش بوده و برای تحریم و سیاه نمایی علیه مردم ایران، از هیچ فرصتی دریغ نمیکرد. همان کاری که شیرین عبادی انجام داد و جایزه نوبل صلح را در سال 1382 دریافت کرد.
چه کسانی به نرگس محمدی تبریک گفتند؟
پس از اعطای جایزه نوبل صلح به نرگس محمدی، در ادامه عملیات روانی طرف «غربی - صهیونیستی» شاهد پیامهای تبریک زنجیرهای بودهایم؛ اما این پیامها در جای خود قابلتأمل و بررسی است.
یکی از اشخاصی که بلافاصله به نرگس محمدی تبریک گفت، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی است. گیلا گاملیل، وزیر اطلاعات اسرائیل به زبان عبری و فارسی در توییتر گفت: «امروز از شنیدن برنده شدن جایزه صلح نوبل نرگس محمدی خرسند شدم.» وی افزود: «نرگس سمبل نبرد بیوقفه مردم ایران علیه رژیم خونخوار که دشمن کشور اسراییل، مردم خودش و همه جهان نیز است، است. باهم پیروزیم، زن، زندگی، آزادی.»
نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز اعلام کرد: «نرگس محمدی قهرمان بسیاری از مردم ایران و جهان است.»
رضا ربع پهلوی (فرزند شاه مخلوع) نیز در پیامی اعلام کرد: «اعطای جایزه صلح نوبل امسال به نرگس محمدی قدردانی از جنبش زن، زندگی، آزادی و این مبارزه ملی برای آزادی است.»
مقامات دولتهای انگلیس و فرانسه نیز که دولتهایشان یدطولیای در جنایت علیه بشریت و ازجمله مردم ایران دارند نیز اعطای این جایزه را تبریک گفتند.
اینها یکطرف، «آذر منصوری» رئیس غیرقانونی جبهه اصلاحات نیز همصدا با اسرائیل و آمریکا و انگلیس، اعطای این جایزه را به نرگس محمدی تبریک گفت. در این پیام آمده بود: «زنان ایران بهرغم موانع ساختاری، تنگناهای ایدئولوژیک و دیگر دشواریهای پیش رو، به تلاش برای احیای حقوق خود ادامه میدهند. سرکار عالی یکی از زنان شجاع ایرانزمین هستید که با کنشهای مدنی و خشونت پرهیز و بهرغم تحمل سالها زندان، همچنان برای تحقق صلح و حقوق بشر تلاش میکنید. اختصاص جایزه نوبل صلح را که بیشک این جایگاه و موقعیت شماست که به آن اعتبار میبخشد، به شما و به همه صلح جویان و مدافعان حقوق بشر تبریک میگویم. امیدوارم از این فرصت برای پیشبرد بیشازپیش اهداف جامعه بزرگ زنان ایران، تحقق صلح پایدار و حقوق بشر استفاده کنید.»
ناگفته نماند که برخی سلبریتیهای فعال در اغتشاشات سال گذشته نیز اعطای این جایزه به نرگس محمدی را تبریک گفتند.
یکی از فعالین رسانهای در مطلبی نوشت: «نرگس صفیه محمدی» چه در ایران و چه در اروپا، آنقدر ناآشنا و گمنام است که رسانههای اروپایی، بهجای عکس او، تصویر یک بازیگر ایرانی همنام را بهعنوان برنده جایزه «صلح نوبل» منتشر کردند، همینقدر تابلو! کمیته نوبل مدعی شده این جایزه را به خاطر مبارزات نرگس محمدی «علیه سرکوب زنان» و در راستای «ارتقای حقوق بشر و آزادی برای همه» داده، اما این چه مبارزهای است که نه در اروپا و نه در میان مردم ایران، کسی نمیشناسد و خبر ندارد!؟».
در هفتههای گذشته، فراخوان سالگرد اغتشاشات باوجود تبلیغات بسیار گسترده، با شکست مفتضحانهای مواجه شد. پسازآن در روزهای گذشته، دروغپردازی حول پروژه «آرمیتا گراوند» و ادعای آسیب دیدن وی به رسوایی بزرگی برای ضدانقلاب مبدل شد. برخی معتقدند که «پروژه آرمیتا» باواسطه آلمانیها، مقدمه اعطای جایزه نوبل به نرگس محمدی بود. دشمن تمرکز روی مسئله زنان را دوباره سرخط آورده تا به عبارتی، جایزه معنادار باشد اما این جایزه در حقیقت بزکی برای پوشش این شکست سخت است!