نواب صفوی که بود و چه کرد؟
او به خاطر چند ترور تاثیرگذار در دهه 20 و 30 خورشیدی شناخته میشود. او ابتدا در سن 19 سالگی و فروردین 1324 اقدام به ترور سیداحمد کسروی کرد که ناموفق بود و به حبس دو ماهه خود او و همراهش منجر شد. این نقل معروف است که کسروی به خاطر ضدیتش با عقاید مذهب شیعه مورد خشم بعضی روحانیون و علما قرار گرفته بود و به خاطر کتابی به نام شیعیگری جمعی از علما حکم ارتداد او را صادر کرده بودند.
فرارو - سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی (1303-1334)، بنیانگذار گروه فدائیان اسلام و یکی از شخصیتهای شناخته شده تاریخ چند دهه اخیر ایران است. او 69 سال پیش در چنین روزی همراه سه نفر دیگر از اعضای فدائیان اسلام، مقابل جوخه آتش سربازان تیپ 2 زرهی در چهارراه قصر قرار گرفت و اعدام شد. شهید نواب صفوی هنگام تیرباران، 31 سال داشت.
به گزارش فرارو، نواب صفوی یکی از شخصیتهاییست که بحث و جنجالهای فراوانی حول محور فعالیتهای او در قالب جمعیت فدائیان اسلام و پیش از آن وجود دارد. برخی او را ستایش میکنند و معتقدند مبارزاتش تاثیرگذار بوده و برخی دیگر او را یک شخصیت افراطی میدانند که فعالیتهایش با اعتراض علمای وقت مواجه میشد. در این گزارش، تحلیلهای متفاوت درباره این شخصیت را مرور میکنیم.
دلایل شهرت
پیش از آن که تحلیلهای گوناگون درباره نواب صفوی را مرور کنیم، باید به این بپردازیم که نواب چرا در تاریخ ماندگار شده است. او به خاطر چند ترور تاثیرگذار در دهه 20 و 30 خورشیدی شناخته میشود. او ابتدا در سن 19 سالگی و فروردین 1324 اقدام به ترور سیداحمد کسروی کرد که ناموفق بود و به حبس دو ماهه خود او و همراهش منجر شد.
این نقل معروف است که کسروی به خاطر ضدیتش با عقاید مذهب شیعه مورد خشم بعضی روحانیون و علما قرار گرفته بود و به خاطر کتابی به نام شیعیگری جمعی از علما حکم ارتداد او را صادر کرده بودند. «به گفته شهید مهدی عراقی: نواب صفوی در نجف مشغول خواندن درسش بود که یکی از این کتابهای (احمد) کسروی به دستش رسید که توهین به امام جعفر صادق (علیهالسلام) کرده بود. بعد از مطالعه کتاب، کتاب را پهلوی دو تن از مراجع نجف میآورد و نظر آنها را میخواهد. یکی علامه امینی صاحب کتاب الغدیر و یکی هم حاجآقا حسین قمی، که هر دو از اساتید ایشان بودند... آقای قمی وقتی کتاب را مطالعه میکند، حکم ارتداد نویسنده را اعلام میکند، اما آقای امینی متوجه میشود که منظور سید از این سؤال چیست. توصیه میکند که شما اینجا به درسِتان ادامه بدهید...» محمدرضا نیکنام از یاران شهید نواب نیز نقل میکند: در یکی از روزها عدهای از علما در منزل مرحوم آیتالله امینی جمع شدند و راجع به کسروی صحبت کردند و نظریه آنان ارتداد چنین کسی بود. شهید نواب صفوی میفرمود که من در آنجا بودم و سخنان علما را استماع میکردم. در پایان سخنان آنها برخاسته و به ایران حرکت کردم.» (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1402)
مقالهای انتقادی نسبت به شهید نواب و گروه فدائیان اسلام / مجله سیاه و سپید - فروردین 1358
او که چندی قبل جمعیت مبارزه با بیدینی را تشکیل داده بود، سال 1324 فدائیان اسلام را ایجاد کرد. اولین اقدام فدائیان اسلام در خرداد همین سال، قتل احمد کسروی و منشی او در محل کاخ دادگستری به وسیله چاقو و سلاح کمری بود. از سال 1324 تا 1334 که نواب اعدام شد، چند ترور مهم به دستور او یا توسط فدائیان اسلام انجام شد. در زمان حیات نواب، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار (1328) علی رزمآرا، نخستوزیر (1329) حسین فاطمی، وزیر خارجه (1330) و حسین علاء، نخستوزیر (1334) توسط اعضای فدائیان اسلام هدف قرار گرفتند که از میان آنان هژیر و رزمآرا کشته شدند.
کودتای 28 مرداد
نواب صفوی تا مقطعی از حامیان و دوستداران آیتالله کاشانی و به دنبال آن صرفاً تا مقطعی حامی مصدق بود. اما همان طور که رابطه دکتر مصدق و کاشانی حسنه باقی نماند، نواب هم مغضوب شد و به زندان افتاد. «رمز پیروزی صنعت ملی شدن نفت در ایران در یک مثلث نهفته بود: اتحاد میان آیت الله کاشانی، دکتر محمد مصدق و شهید نواب صفوی و رمز شکست نیز در همین مثلث.
نواب صفوی کنار آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی
در مورد دلایل کودتا بسیار نوشته شده است، اما کمتر به این موضوع توجه شده که رمز پیروزی و شکست صنعت ملی شدن نفت در ایران در یک مثلث نهفته بود. اتحاد این مثلث به پیروزی و اختلاف این مثلث به پراکندگی و جدایی مردم منجر شد: اتحاد میان آیت الله کاشانی، دکتر محمد مصدق و شهید نواب صفوی. اختلافات رخ داده میان این سه ضلع از فردای پیروزی سر باز کرد و به حد خطرناکی رسید. چنانچه نواب صفوی بر علیه آیت الله کاشانی و مصدق بیانیه صادر کرد. دکتر مصدق، نواب را به زندان افکند و دیگر به توصیههای آیت الله کاشانی توجهی نکرد.
تندرویهای شهید نواب، کندرویها و اشتباهات دکتر مصدق و عدم مدیریت صحیح از سوی آیت الله کاشانی همه دست به دست هم داد و این نهضت مردمی در عرض کمتر از سه روز سقوط کرد و با نخست وزیر شدن سرلشکر زاهدی برگ ننگینی از استبداد در این مرز و بوم گشوده شد. بعد از کودتا نواب صفوی و یارانش اعدام شدند، دکتر مصدق نیز به احمد آباد تبعید شد.» (مرکز مطالعات و پژوهشهای سیاسی،) نواب به دنبال تمام این وقایع، پس از کودتا در حمایت از مصدق یا وقوع این رویداد صحبتی نکرد.
قرائتِ نواب
مطالعه دستنوشتههای نواب صفوی تا حدی به ما نشان میدهد که او و مجموعه فدائیان اسلام از چه زاویهای به موضوع مبارزه نگاه میکردند. در اعلامیه «دین و انتقام» (1324) که از آن به عنوان اعلامیه اعلام موجودیت فدائیان اسلام نیز نام برده میشود، آمده است: «ای جنایتکاران پلید! شما خویشتن را بهتر از دیگران در زیر پردههای مرموز میشناسید و بر دقائق جنایات خود مطلعید، ما هم آزادمردان از خود گذشتهایم که باک نداریم و به کمک احتیاجمان نیست. بترسید از نیروی ایمان زمانی که مجال یابد.
ما سرچشمه کل میبینیم و تیرانداز و الا تیر و جویبار را چه کند؟ منشأ خرابیها و بیدینیها و مظلومکشیها شمائید. بخدا خونمان میجوشد و خون فداکاران دین در جوشش است و خون تازه میطلبد. جانبازی بر ما شیرین است. لیک، تا نستانیم، نبازیم، جان به زنجیرهای رقیب و اسارت پانصد میلیون مسلیمن عالم گسیختنی است. سالها است که زنجیر سیاهی ممالک اسلامی را از یکدیگر جدا ساخته، مراکز نصب این زنجیرها در داخله مسلمین به الوان گوناگون به قطع و فصل رشته اخوت و اتحاد و پاشیدن سم فساد و سوءاخلاق و جهل و بیایمانی و اختلاف مشغول است «انما المؤمنین اخوه» - مؤمنان برادرند - این زنجیرها از ناحیه خودخواهانی است که سالها بعد از تمدن اسلام و ندای عالمگیر قرآن و دعوتش به آزادی، در جهل و بربریت غوطهور بودند. ای مسلمین عالم، قیام کنید، زنده شوید، تا حقوق خویش بازستانیم، «الذین قالوا ربنا الله ثم استقامو اولئک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» - کسانی که گفتند پروردگار ما خداست و قید رقیت گسیختند و سپس قیام کردند، برایشان خونی نیست و اندوهناک نباشند.» (فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص 34)
وصیتنامه سیدمجتبی نواب صفوی پیش از تیرباران
قاسم تبریزی، سندپژوه و محقق تاریخ انقلاب درباره نوع نگاه شهید نواب و انتقاداتی که به او وارد میکنند، میگوید: «برای پاسخ به این پرسش باید نگاهی به شرایط زمانه تاریخی شهید نواب صفوی بیاندازیم. در آن دوره، فدائیان در برابر فعالیتهای ضد اسلامی، قد علم کردند. اولین اقدامی که فدائیان در این راستا انجام دادند، رسوا کردن و از بین بردن احمد کسروی بود. کسروی تحت حمایت شهربانی در زمان حکومت رضاخان فعالیتهای ضد اسلام و ضد شیعی خود را آغاز کرد. او به واسطه تلاشهای شهید نواب صفوی، از سوی مراجع ایران و عراق، مرتد اعلام شد.
در جریان نهضت ملی کردن نفت، عمال انگلیس فعال شدند که از آن جمله، هژیر بود. هژیر به عنوان اولین مانع ملی شدن نفت، در انتخابات مجلس شورای ملی دخالت کرد و طبق فتوای شرعی حذف شد. قتل هژیر یک جنبش ضد استعماری و ضد استبدادی را در جامعه بوجود آورد. طی سالهای بعد، ترور رزم آرا نیز بر هموار شدن مسیر نهضت ملی کمک کرد.
در همین ایام توسط غرب حکومتی پوشالی در قلب خاورمیانه به نام اسرائیل تشکیل شد. فدائیان اسلام به دستور آیتالله کاشانی همزمان با اعلان موجودیت اسرائیل، مبارزات ضد صهیونیستی خود را آغاز کردند. با توجه به آنچه گفته شد مخالفین فدائیان اسلام در اینجا مشخص میشوند: 1- استعمار انگلیس 2- جریان سکولار و ضد اسلام 3- صهیونیست بین المللی. گناه نواب صفوی و فدائیان اسلام از نظر این گروهها چیست؟ 1- دفاع از استقلال مملکت 2- دفاع از اسلام 3- دفاع از امت اسلامی. از این منظر کاملا مشخص میشود که چه گروههایی و چرا علیه نواب صفوی و فدائیان اسلام هجمه میکنند.» (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1400)
نگاه آیتالله بروجردی
آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی از میانه دهه 20 تا سال رحلتش در 1340، بزرگترین مرجع شیعیان محسوب میشد. ایشان سالها مدیر حوزه علمیه قم بود و اقدامات فدائیان اسلام در دوره مرجعیت ایشان صورت گرفت. آقای بروجردی اقدامات فدائیان اسلام و سیدمجتبی نواب صفوی را تائید نمیکردند. «اولین تحرکات فداییان اسلام (قصد مقابله با برگزاری تشییع جنازه رضاشاه) از سوی حضرت آیت الله العظمی بروجردی به عنوان اخلال در نظم حوزه تلقی شد. این امر بایکوت و حتی سرکوب طلاب طرفدار نواب صفوی را به دنبال داشت.
آیت الله بروجردی بیش از هر چیز به احیای حوزه علمیه تخریب شده قم میاندیشید و این نوع تحرکات را باعث سرکوب مجدد روحانیت و از دست رفتن اولین امکانها برای بازسازی مبناییترین تشکیلات هدایت عمومی شیعیان کشور میدانست. ایشان در یکی از جلسات درس خود از فداییان اسلام به عنوان طلاب و سادات عصبانی یاد کرده بود که باید موعظه شوند و از فداییان اسلام خواسته بود که روش خود را دنبال نکنند و چنین استدلال میکرد که ما تحولات زیادی را در عمرمان دیدهایم. در جریان مشروطیت و... دیدیم که کارها چگونه شروع و به کجا ختم شد.
آیت اللهبروجردی از شیوه کار فدائیان بسیار ناراضی بود. گاه نامههایی منتسب به فداییان اسلام که در آنها برای همراه کردن افراد از تهدید به قتل و غصب اموال متمکنین استفاده شده بود، به اطلاع آیت الله بروجردی میرسید و او را در ممانعت از اقدامات فداییان اسلام مصممتر میساخت. آیت اللهبروجردی معتقد بود دعوت به اسلام و مبارزه برای آن، با تهدید و غصب اموال مردم ممکن نیست. البته آیت الله بروجردی در مقابل برخوردهای ناپسندی که فدائیان با ایشان داشتند، سکوت کردند و حتی چندین بار برای آزادی اعضای آنها خصوصاً حسین امامی تلاش وافری کردند و خانوادههای آنها را نیز از لحاظ مالی تقویت مینمودند. در ماجرای دستگیری نواب، آیت الله بروجردی از اجابت درخواست امام خمینی مبنی بر ارسال نامهای به شاه برای آزادی نواب و یارانش خودداری کرد. به گفته نزدیکان امام از این زمان رابطه امام با آیت الله بروجردی تا حدی به سردی گرایید.» (تاریخ ایرانی، 1389)
از میان اخبار