شنبه 3 آذر 1403

نژادپرستی در اروپاست نه در ایران / چرا ایرانیان نژادپرست نیستند؟

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
نژادپرستی در اروپاست نه در ایران / چرا ایرانیان نژادپرست نیستند؟

عرق و تعصب قومی (اتنوسنتریزم) شاید آن چیزی است که از سوی منتقدان پر سر و صدای داخلی به نژاد پرستی تعبیر شده است. عرق و تعصب قومی در ایران هست و نمی‌توان نادیده اش گرفت. البته آسیبهایی نیز به دنبال دارد و اصولا بیشتر ممالکی که سابقه حیات طولانی تاریخی دارند و مرزهایشان قراردادی به وجود نیامده از آن بی نصیبی نیستند.

رضا شاه‌ملکی*

چنان که در همین تارنما خواندید یک بازیکن فوتبال در اروپا / اسپانیا و مسابقات سراسری آن (لالیگا) به دلیل اینکه سفیدپوست نبوده مورد توهین نژادپرستانه قرار گرفته و اشک‌ریزان از زمین خارج شده است.

چند سال پیش در پی رفتار بیرون از نزاکت تماشاگران فوتبال در بحرین در هنگام پخش سرود ملی ایران، بسیاری این رفتار را به طور طبیعی (اگر چنین نمی‌بود غیر طبیعی بود) نکوهیدند‌.

در این میان آقای آذری جهرمی وزیر ارتباطات سابق در توییتی، طعنه‌ای را متوجه بحرینی‌ها ساخت. بی‌درنگ اما صادق زیبا‌کلام استاد مهندسی خوانده دانشگاه تهران که معمولا پا در کفش اهل تاریخ هم می‌کند و به همراه یوسف علی اباذری و ناصر فکوهی و دو سه تن دیگر موضع گرفت و گفتار آقای وزیر را چون همیشه به نژادپرستی ایرانیان پیوند داد.

پیشتر، به دیدگاه های امثال زیبا کلام و اباذری - که این آخری گاه حتی به دلیل رزومه ناچیز و کاستی‌های پژوهشی جامعه شناس بودنش هم با تردید روبه رو شده - پرداخته‌اند و نقدهای بایسته‌ای به اندیشه‌های ایران‌ستیزانه آنها نگاشته شده است. در اینجا نیت پرداختن به افکار و آرا زیبا کلام‌ها و اباذری‌ها نیست.

هدف از این نوشتار، بررسی فکت‌های تاریخی است تا هم دانش آموختگان علوم فنی - مهندسی را که اشتباهاً در زمین تاریخ بازی می‌کنند سودمند آید و هم به قول کرمانی‌ها راهی به دهی ببریم!

گویا ملا عبدالقادر بداونی مورخ گورکانیان هند بود که گفته تاریخ خط سیرهای فرعی فراوانی دارد. بی‌توجهی به این خط سیرهای فرعی و نتیجه‌گیری عقیم موجب آشفتگی سخن می‌شود.

سخن گفتن از گروه‌های انسانی و مردمانی و ملتی، تنها و تنها در سایه سنجش آکادمیک و پژوهش‌های مستند پذیرفته است. جز این، می شود نظریات پا در هوای دوستان جامعه شناس و مهندس و مردم‌شناس که عبارت: "فلسفه بافی بی زحمت سند یابی" مناسب آن است!

* نژاد پرستی، از معنا تا اتهام:  آیا ایرانیان نژاد پرستند؟

باید دید ملاک داوری متهم کنندگان چیست؟ اصولا ایرانیان از باستان تا کنون جهان‌گرا بوده‌اند. موقعیت جغرافیایی آنان در چهار راه حوادث و رفت و آمدهای عالم بوده است. برخلاف چینی‌ها دیوار به دور خود نکشیده اند. سفرنامه‌های گذشته و امروز غیر ایرانیان، از برخورد گرم مردمان ایران با بیگانه روایت دارند.

شوق و کنجکاوی زیادی بین ایرانیان دیده می‌شود برای هم‌زبانی با بیگانه. اگر ایرانیان آنگونه که می‌گویند نژادپرستند می‌بایست این رفتار در برابر هر غیر ایرانی دیده شود.

رفتار ایرانیان حتی مقابل سیاهان آفریقایی که از فقیرترین و توسعه‌نیافته ترین ممالک دنیایند اینگونه نیست بلکه گرم و از سر کنجکاوی است. (بر خلاف مشکلاتی که در غرب دارند). نژاد پرستی در ایران ریشه‌ای ندارد و این گفتمان در جامعه ایرانی هرگز گفتمانی غالب نبوده است.

چند مقاله یا کتاب و نظریه از اندیشمندان ایران در دست است که از برتری ذاتی نژاد سفید پوست ایرانی بر غیر ایرانی سخن گفته باشد؟ در کدام ورزشگاه ایران با شعارهای نژاد پرستانه نسبت به خارجی روبرو بوده ایم؟

بگذارید روشنتر و دقیقتر سخن بگوییم. مفهوم نژاد پرستی مفهومی غربی است. نژاد پرستی، ادعای تبیین زیست‌شناختی گروههای انسانی است. این فرضیه مدرن و جدید است و اطلاق این مفهوم اروپایی بر جوامع شرقی و مشخصاً ایران، بدون توجه به سیر تاریخ ایران و پیچیدگیهایش از سر ناآگاهی است. نژادپرستی بر نابرابری ژن های نوع بشر استوار است. ایرانیان بر خلاف جهان غرب چند جنگ را علیه قوم و ملتی دیگر با این ادعاها به راه انداخته‌اند؟

*ایرانیان، اعراب، افغانستانی‌ها

این هیاهوها آشکار است که بر مواجهه ایرانیان با یک کشور خاص (افغانستان) و قومی خاص (اعراب) تاکید می ورزد. اما آیا هیاهویی از سر ناآگاهی است یا فلسفه ای بنیادین و محکم از آن پشتیبانی میکند؟

بیشترین عاملی که موجب شده برخی (با سابقه تاریخی کوتاه) نژادپرستی را شایسته ایرانیان بدانند بر رفتار بعضاً نادرست گروه کوچکی از هم‌میهنان با مهاجران افغانستانی و نیز الفاظ ناشایستی که گروهی دیگر علیه اعراب به کار میبرند استوار است.

نمونه‌های دیگر یا نیست یا بسیار خرد و بی‌اهمیت است و به چشم نمی‌آید. همین رفتار هم جز بحث اعراب سابقه تاریخی یی ندارد و برای همین، بینش تاریخی برای داوری‌هایی اینچنین بسیار ضروری است. پیشتر گفتیم که اگر نژادپرست می‌بودیم باید در رویارویی با فنلاندی‌ها یا مالزیایی‌ها یا مردم کامرون نیز چنین رفتاری در پیش می گرفتیم حال آنکه چنین نیست.

در مورد افغانستانی‌ها، این میهمانان خوانده و بعضاً ناخوانده چند دهه‌ایِ جامعه ایرانی زیاد سخنی نخواهیم گفت. توهین یا تحقیر آنان به هر شکل نکوهیده است. اما باز به خط سیرهای فرعی‌یی می‌بایست توجه نشان دهیم. بسیاری از ایرانیان به خصوص چون من اگر اهل خراسان باشند، تا چشم باز کرده‌اند در هرکوچه و خیابان با میهمانان افغانستانی آواره از جنگ و... روبرو بوده‌اند.

این رویارویی هم عموماً با مردمانی مظلوم و فقیر و کم توان اتفاق افتاده است. گرفتاری طولانی افغانستان این فرصت را نداده تا ایرانیان با یک پزشک یا مهندس یا بازرگان و دانشمند و معلم و... افغانستانی رو به رو باشند. همین امر به طور طبیعی و مبتنی بر نظریه‌های اجتماعی، بر پیش‌داوری و سو گیری ذهنی میزبان اثر منفی می‌گذارد.

انصاف اگر بدهیم دوست بدی برای این مهمانان چند دهه ای کشورمان نبوده‌ایم و حتی با وجود دشواری‌های امنیتی همیشگی سرزمینشان و ناامنی در مرزهایشان و ترانزیت هولناک مواد مخدر و نامهربانی در آب هیرمند و...، آنها سال‌هاست که در خانه ما مهمان‌اند، به هر کجا که خواسته‌اند سفر کرده‌اند، در جامعه ایرانی پذیرفته شدند، کار کرده‌اند، در سال‌های تنگ و سخت جنگ در نان و آب با ما شریک بوده اند، از سهم نفت و گاز و معادن این سرزمین نصیب برده‌اند، فرزندان‌شان در کنار خود ما و در مدارس‌مان درس خوانده‌اند، مدرسانی چون من فراوان به آنها بی هیچ نگاه جهت‌داری درس داده‌اند و در مجموع، از ما بسیار بیشتر به این همسایگان شیرین‌سخن رسیده تا از آنها به ما!

با این حال ملالی هم نیست. اما جواب خوبی‌های ایرانیان برابر این همسایگان شرقی که دست استعمار هم آنها را از سرزمین مادری جدا انداخته، این قبیل اتهامات نیست. آیا چشم بر همه اینها بستن رواست و فقط دیدن رفتار عده‌ای که عموماً هم از حوزه زبانی و کلامی فراتر نمی رود، برای کوبیدن و بدهکار کردن و نژاد پرست خواندن ایرانیان درست است؟

*ایرانیان و اعراب، آگاهی تاریخی

اما در باب اعراب سخن فراوان است و به درازا خواهد کشید. اینجا آگاهی تاریخی و ریشه های تاریخی بیشتر خود را نمایان می‌کنند. ناخرسندی برخی از ما نسبت به اعراب (آن‌گونه که زیباکلام‌ها و اباذری‌ها و برخی خود روشنفکر خوانده! ها ادعا دارند و با چماق نژاد‌پرستی بر سر مردم می‌کوبند) بحث نژادی نیست.

به خوزستان بروید و همزیستی ایرانیان عرب‌زبان با بختیاری و لر و فارس و... را در کنار هم ببینید. در ایران دیدگاه ناخوشایندی اگر به اعراب هست، بسیار نو‌تر است از نامهربانی اعراب به ما. چه با هویت ایرانی و چه با مذهب شیعه. آغاز کننده توهین به ملیت و هویت دیگری ایرانیان نبوده‌اند. اگر تاریخ می‌خوانید سری به دوران بنی‌امیه و قرون نخستین بزنید تا بدانید کدام گروه دیگری را بنده و عجم خوانده است!

کدامیک تحقیر زبانی و هویتی را آغاز نموده است؟ ببینید کدامیک نام‌های تاریخی جغرافیایی کشور دیگر را دگرگون می‌کند (خلیج فارس). کدام گروه بوده که در جنگ 8 ساله پول و سلاح و یار و دیار را در اختیار بعثی‌ها گذارد. سری به شبکه‌های اجتماعی پرطرفدار اعراب بزنید تا ببینید کمترین لفظ زشتی که برای ایرانیان به کار می‌برند مجوس است.

ببینید کدام یک است که بزرگان علمی دیگری را به نام خود مصادره می‌کند؟ مگر همین اعراب نیستند که نام شهرهایشان و مکانهای عمومی‌شان را قادسیه می گذارند؟ مگر آنها نیستند که در کتابهای درسی‌شان ایرانیان را دشمن میخوانند؟

مگر همین اعراب (برخی از دولت‌های عرب مقصود است) به خاک ما و جزایر ما چشم ندارند؟ این سوالات را نیز باید از صادق زیباکلام پرسید! نگارنده البته در پی دمیدن بر این آتش نیست و خود در خوزستان دوستانی دارد عرب و عرب‌زبان که در زمره بهترین نزدیکانش هستند. اما حکایت تبیین های این‌چنینی و کوبیدن اخلاق ایرانیان، حکایت یکطرفه به قاضی رفتن است و راضی برگشتن. و البته توهین و تحقیر و... از سوی هر گروه و ملتی ناپسند است.

*مسئله قومی: عرق و تعصب جهانی

عرق و تعصب قومی (اتنوسنتریزم) شاید آن چیزی است که از سوی منتقدان پر سر و صدای داخلی به نژاد پرستی تعبیر شده است. عرق و تعصب قومی در ایران هست و نمی‌توان نادیده اش گرفت. البته آسیبهایی نیز به دنبال دارد و اصولا بیشتر ممالکی که سابقه حیات طولانی تاریخی دارند و مرزهایشان قراردادی به وجود نیامده از آن بی نصیبی نیستند.

این مفهوم ناظر بر این است که فرهنگ ما برتر است.‌بر نژاد چشم ندارد. با متر و معیارهای درونی خودمان هم سنجیده میشود. مثلاً ملخ را چندش آور می‌دانیم و خوردن آن از سوی عده ای اعراب را دال بر پستی فرهنگ آنان می‌شماریم. اینگونه تعصب‌های قومی خاص ایران هم نیست و در سرتاسر جهان و میان مردمان هرگوشه دنیا بازتاب دارد. در اسپانیا نسبت به کاتالانها، در تایلند علیه برمه‌ای‌ها، در ایتالیا نسبت به سیسیلی ها و... نمونه‌هایی از این دست‌اند.

البته که رفتاری نکوهیده است و به دور از پیوندهای والای انسانی. اما صرفاً آورده شد تا بگوییم خاص ایران نیست و اتفاقاً در ایران کمتر است، از آن‌رو که ایرانیان قرن‌ها است که گروههای جمعیتی‌شان به اسم ایرانی در هم تنیده شده اند. برای ازدواج در ایران، دونفر که نیتی بر این کار دارند، آخرین چیزی که به آن توجه کنند شاید قومیت باشد.

*ناسیونالیسم همان راسیسم نیست

تاکنون آنچه که در اندیشه کسانی چون زیباکلام و اباذری و فکوهی و... در مواجهه با هویت ایرانی دیده‌ام (آیا صلا چیزی به اسم هویت ایرانی را به رسمیت می‌شناسند یا نه؟) این است که جامعه ایرانی عاداتش سرتاسر ناپسند است!

این گروه در پی هر حادثه‌ای که به نوعی ایرانیان در مرکز آن باشند، سوار بر موج شده و دیگران را بر ارابه آرمان‌های نادرست خود می‌بندند. باید از زیباکلام پرسید که آیا از آگاهی تاریخی ایرانیان به ایرانی بودن خود نگران است؟ این دوستان تعمداً یا از روی ناآگاهی ناسیونالیسم را با راسیسم یکی می‌گیرند. اصولاً ناسیبونالیسم مفهومی مثبت است و منفی نمی‌شود.

بنا بر این، ناسیونالیسم یا وطن‌دوستی هرگز در تقابل با آموزه های مذهبی نیز نیست و اتفاقاً در ایران با مفهوم مذهب نیز تنیده شده و در جهان اسلام هویتی مجزا به مردم ایران داده است. گفته‌اند که مهدی خان زعیم‌الدوله نویسنده مفتاح‌المفاتیح (در رد بابی‌گری) یک وطن‌پرست حقیقی و ممتاز بود. فریدون آدمیت نیز در یکی از گفت‌و‌گوهایش تاکید داشت که ما چیزی به نام وطن پرستی منفی نمی‌شناسیم.

*سخن آخر

شوربختانه بخشی از جامعه شناسی ایرانی دچار ضعف در نقد، و ارائه درمان‌های ذات‌گرایانه بی‌ثمر برای دردهای واقعی است. اینان به جای تبیین خردمندانه دردها، خود بخشی از این دردند! آنها به خود از دیدگاه یک اروپایی می‌نگرند و نه با چشمان یک ایرانی. در هراس اینکه نژاد‌پرست خوانده نشوند عقب‌گرد می‌کنند تا از بام میهن ستیزی فرو افتند. جامعه ایرانی البته محتاج نقد است. اخلاق و عادات ناپسند نیز کم نداریم. اما خودزنی ملی با نقد دلسوزانه متفاوت است.

***

* دکتر در تاریخ ایران دوره اسلامی

1. نگاه کنید به پرونده اختصاصی ماهنامه فرهنگ امروز درباره مواضع برخی روشنفکران ایرانی چون اباذری و زیباکلام علیه زبان و هویت ملی تحت عنوان: (علیه ایران) شماره 25. اسفند 97

2. نگاه کنید به گفتگوی دکتر رضا عظیمی با ایلنا در نقد مواضع غیر آکادمیک یوسفعلی اباذری. آبان 97

تماشاخانه

شاید باورتان نشود ولی این سنگ‌ها زمینی نیستند! موزه‌ای با سنگ‌های بیگانه در برج آزادی (فیلم)

اولین زن عربستان سعودی برای رفتن به فضا آماده می‌شود (فیلم)

فیلم های دیگر کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: اخراج وینیسیوس صدای رئیس‌جمهور برزیل را هم درآورد
نژادپرستی در اروپاست نه در ایران / چرا ایرانیان نژادپرست نیستند؟ 2
نژادپرستی در اروپاست نه در ایران / چرا ایرانیان نژادپرست نیستند؟ 3