نیویورک و ژنو یا آستانه و سوچی / نظم نوین بینالمللی در راه است؟
با نمایانتر شدن چالشهای ایالات متحده آمریکا از حضور نظامی در غرب آسیا و خیزش قدرتهای در حال ظهوری چون چین و هند، بسیاری از تحلیلگران برجسته از سر برآوردن نظمهای جدید سخن به میان آوردند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، عابد اکبری در یادداشتی درباره اجلاس امنیتی مونیخ، نوشت: پنجاه و ششمین کنفرانس مونیخ درحالی به پایان رسید که بسیاری از تحلیلگران از شکاف گسترده میان دو سوی آتلانتیک سخن میگویند، شکاف گسترده میان اروپا و ایالات متحده آمریکا در نشست مشترک مرکل و پنس در حاشیه اجلاس مونیخ مشهود بود. به طوری که دو مقام حول مسائلی، چون صلح خاورمیانه (غرب آسیا)، تأمین گاز وارداتی اروپا، قرار دادن تعرفه بر خودروهای آلمانی و گسترش رقابت میان آمریکا، روسیه و چین و درنتیجه تأثیرات مخرب چنین رقابت تسلیحاتی بر اتحادیه اروپا سخن گفتند.
شکاف میان آمریکا و اروپا در کنفرانس مونیخ به حدی نمایان بود که رئیس جمهور آلمان از «کاهش ایفای نقش غربی» اجلاس امنیتی مونیخ سخن گفت و تأکید کرد هم زمان با قدرت رو به گسترش چین و روسیه، رفتارهای آمریکا نیز تهاجمیتر میشود و این مسئله با توجه به اینکه متحدان ما سیاست اول آمریکا را درپیش گرفته اند بیش از پیش اتحادیه اروپا را تهدید میکند؛ در همین راستا فرانسه و آلمان خواستار ساخت تشکیلات امنیتی - نظامی به عنوان شاخهای قدرتمند از ناتو شدند.
خیزش قدرتهای در حال ظهوری چون چین و هند، بسیاری از تحلیلگران برجسته از سر برآوردن نظمهای جدید سخن به میان آوردند
با نمایانتر شدن چالشهای ایالات متحده آمریکا از حضور نظامی در غرب آسیا و خیزش قدرتهای در حال ظهوری چون چین و هند، بسیاری از تحلیلگران برجسته از سر برآوردن نظمهای جدید سخن به میان آوردند.
با آغاز ریاست جمهوری باراک اوباما، وی تلاش کرد با اتخاذ سیاستهای چندجانبه گرایانه و نیز کاهش هزینههای نظامی بر حیاط خلوت سنتی واشنگتن (حوزه پاسفیک) متمرکز شود. نتیجه چنین سیاستی تلاش در اجتناب از درگیر شدن جنگهای هزینه ساز در منطقه غرب آسیا بود. به طوری که حتی در بحران لیبی آمریکا تلاش کرد در قالب چندجانبه گرایی تنها عضوی از ائتلاف باشد. در بحران سوریه نیز ایالات متحده بارها از خطوط قرمزی که خود مشخص کرده بود چشم پوشی کرد.
سیاست خارجی باراک اوباما گامی در جهت اعاده قدرت آمریکا در نظام بین الملل بود. باراک اوباما اجماع بین المللی و چندجانبه گرایی را گامی مهم در راستای کاهش هزینه ها، درگیر کردن متحدان در مسائل بین المللی و منطقهای میدانست. با آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، گرچه ترامپ نیز همچون اوباما سرلوحه سیاست خارجی اش را «اول آمریکا» قرار داد، اما سیاست خارجی وی در برخی زمینهها متفاوت است.
به عبارت دیگر واشنگتن هم اکنون گرچه همانند دوره اوباما به منظور ممانعت از کاهش قدرت آمریکا در نظام بین الملل سیاست کاهش هزینهها را در منطقه غرب آسیا و دیگر مناطق در پیش گرفته است، اما در اتخاذ سیاست چندجانبه گرایی و یکجانبه گرایی با یکدیگر تفاوتهای فاحشی دارند که این مهم خود موجب برخی اظهارات نظرات رهبران اروپایی (به ویژه آلمان) در کنفرانس مونیخ (2020) شده است. به بیان دیگر در دوران ریاست جمهوری اوباما، آمریکا سعی داشت چهرهای مثبت از یک ابرقدرت جهانی نشان دهد.
ترامپ نشان داده است با توجه به سیاست «اول آمریکا» وقعی بر دغدغههای متحدان اصلیاش (به ویژه اتحادیه اروپا) نمینهد
برخلاف اوباما، ترامپ با اتخاذ سیاست یک جانبه گرایی بیش از هر زمانی چهرهای از ابرقدرت آمریکا نمایان میکند که میتواند تهدیدی نه تنها برای رقبای در حال خیزش آمریکا، چون چین باشد بلکه ترامپ نشان داده است با توجه به سیاست «اول آمریکا» وقعی بر دغدغههای متحدان اصلیاش (به ویژه اتحادیه اروپا) نمینهد.
اتخاذ چنین سیاستهایی از سوی ترامپ موجب تضعیف اعضای اتحادیه اروپا میشود؛ چرا که از یک سو عدم توجه به دغدغههای کشورهای اروپایی (همانند وخیم شدن شرایط در منطقه غرب آسیا و بحران پناهندگان) و از سوی دیگر عدم توجه به نهادهای بین المللی موجب نزدیک شدن هرچه بیشتر چین و روسیه شده است که میتواند تهدیدی برای کشورهای اروپایی نیز باشد؛ بنابراین به نظر میرسد سخنان وزیرخارجه آلمان هایکو ماس و مکرون رئیس جمهور فرانسه مبنی بر تلاش اتحادیه اروپا در تشکیل نهادی امنیتی - نظامی در اروپا و لزوم تغییر در استراتژیهای اروپایی نسبت به چین و روسیه غیرمرتبط به اقدامات دونالد ترامپ در دوران ریاست جمهوریاش نیست.
به بیان دیگر هایکو ماس در مصاحبه خود قبل از آغاز به کار رسمی اجلاس مونیخ از یکسو به انتقاد از سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا بدون درنظر گرفتن متحدانش و نهادهای بینالمللی اشاره دارد و از سوی دیگر بر نظام بین الملل درحال تغییر تأکید دارد که حاکی از تغییر در روابط قدرت است و ماس در نهایت کشورهای اروپایی را به ساخت نهاد امنیتی - نظامی در داخل اروپا به عنوان شاخهای قدرتمند از ناتو دعوت میکند.
چنین پیشنهادی با توجه به اینکه این نهاد امنیتی جدید شاخهای از ناتو باشد، بیش از هرچیز از تلاش آلمان برای بازساختاربندی قدرت و شکل گیری اتحادی منسجم میان کشورهای اروپایی (با تأکید با اروپایی کنش گرتر از پیش در مسائل امنیتی) اشاره دارد.
دیگر تصمیمات درباره مسائل غرب آسیا تنها در ژنو یا نیویورک گرفته نمیشود و بحرانهای منطقه غرب آسیا میتوانند در آستانه یا سوچی بررسی و حل شوند
همچنین سخنان هایکو ماس در حوزه مسائل غرب آسیا حاکی از آن است که به سران آمریکا یادآوری کند که دیگر تصمیمات درباره مسائل غرب آسیا تنها در ژنو یا نیویورک گرفته نمیشود و بحرانهای منطقه غرب آسیا میتوانند در آستانه یا سوچی بررسی و حل شوند.
به نظر میرسد هایکوماس در تلاش است به ترامپ یادآور شود که جهان درحال تغییر است و اتحادیه اروپا متحد نزدیک ایالات متحده آمریکا در این سالها از سوی آنها نادیده گرفته شده است و حداقل بخشی از اروپا دیگر این نادیده گرفته شدن را برنخواهد تافت