یک‌شنبه 4 آذر 1403

هنرمند یک شب واجب‌الحج است، یک شب مستحق

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
هنرمند یک شب واجب‌الحج است، یک شب مستحق

عزت الله مهرآوران، بازیگر سریال «می‌خواهم زنده بمانم» معتقد است که سریال «می‌خواهم زنده بمانم» با سریال «شهرزاد» قابل مقایسه نیست و اگر هم باشد تاثیرپذیری در هنر هیچ ایرادی ندارد.

مهسا بهادری: حالا که حضور او را در سریال «بچه مهندس4»، هر شب از شبکه دو سیما تماشا می‌کنیم، می‌دانیم که فردی عاشق پیشه است، درست برخلاف نقشی که در «می‌خواهم زنده بمانم» ایفا می‌کند، هرقدر اینجا به بنیان خانواده بها می‌دهد، در آن سریال بی قید و بند است. عزت الله مهرآوران، یکی از بازیگران پیشکسوت تئاتر و تلویزیون که نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر نیز هست. به بهانه بازی در سریال «بچه مهندس 4» و «می‌خواهم زنده بمانم» به گفت و گو با او پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

در سریال «بچه مهندس» نقش یک آدم ثروتمند را بازی می‌کنید در چند سریال دیگر هم چنین کاراکتری را از شما دیده‌ایم و می‌گویند که بسیاری از نقش‌ها براساس شخصیت و موقعیت واقعی افراد نوشته می‌شود، در واقعیت هم شما پولدارید؟

نه، پولدار نیستم.

اصلا هنرمند پولدار داریم؟

هنرمند یک شب واجب الحج است، یک شب مستحق. اگر پولدار بودم که خانه داشتم. من هنرمندم، هنرمند قدرتی ندارد، اگر می‌توانستم کاری انجام دهم، در این پنجاه سال انجام می‌دادم. واقعیت این است که هنرمند مظلوم‌ترین قشری است که در جامعه زیست می‌کند، مسئله فقط داشتن پول نیست، مسئله داشتن روحیه است، در میان این همه آدم، تعداد خیلی محدودی پیدا می‌شوند که واقعا پولدار باشند و از لحاظ روحی به آنها توجه شود. به طور مثال در حال حاضر تئاتر تعطیل شده و هیچ کس ناراحت نیست، در حالی که تئاتر نمایانگر تاریخ یک کشور است. خیلی از کشورها را با هنرشان می‌شناسیم.

ما تئاتر خوبی داشتیم، چندسال اخیر اوضاع معیشتی و اقتصادی هنرمندان بد شد.

بله، ما از ابتدا تئاتر خوبی داشتیم، نمی‌گویم تئاتر بد نداشتیم، اما یکی از کشورهایی بودیم که تئاتر را خوب کار می‌کردیم. اما حالا هیچ چیز سر جای خودش نیست، نه کارگردان، نه هنرپیشه، نه نویسنده و این باعث می‌شود اوضاع اینگونه شود. درد دل زیاد است، اما تا چه اندازه این موضوعات مطرح شود و اتفاقی رخ ندهد؟ بنابراین فکر می‌کنم گفتن فایده‌ای ندارد.

البته الان هم یک موضوعی به نام کرونا گریبان همه را گرفته که جامعه کرونایی را زمین‌گیر کرده است. البته برای این موضوع هم می‌توان یک تدبیری اندیشید و یک طرح نویی را ارائه داد تا ما از این خمودگی خارج شویم و برای مردم کار کنیم. فعالیت در حوزه فرهنگی خرج دارد، ما برای چیزی هزینه می‌کنیم که در تمام دنیا روی آن خرج می‌شود و مرتبط با تاریخ هنر یک کشور است، نمی‌شود با یک ویروس از بین برود.

تدبیر نو می‌شود باز کردن سالن‌ها با نصف ظرفیت آن وقت نه هزینه تولید در می‌آمد و نه کسی برای ویروس به تماشای تئاتر می‌نشست.

اگر این امکان وجود داشت که در هر سالن بیست نفر حاضر می‌شد، ما هر شب اجرا داشتیم.

*س_ در این‌باره بیشتر بخوانید:_س* *س_ عزت‌الله مهرآوران: با وحشت سریال بازی می‌کنم!_س* *س_ ماه رمضان بدون سریال کمدی_س*

با بیست نفر که یک دهم هزینه هم تامین نمی‌شود و همه آن ضرر است.

به شرط آنکه مابقی پولی که قرار است به دست بیاید، را مرکز هنرهای نمایشی و معاونت فرهنگی و هنری پرداخت کند، تا همه با جان و دل کار کنند، نه اینکه بروند در اسنپ و هزار جای دیگر کار کنند تا فقط نانی برای خوردن داشته باشند. باید یک حقوقی معین و حرکت مالی و اقتصادی‌ای برای جامعه تعیین شود.

خوشبختانه می‌بینیم که چند وقت اخیر در تلویزیون پرکار شده‌اید، هم در شبکه نمایش خانگی «می‌خواهم زنده بمانم» حضور دارید، هم در «بچه مهندس 4».

به گفته کارگردانان، بازی من به گونه‌ای است که به دلشان می‌نشیند. من هم چون اخیرا ترجیح دادم که کار طنز انجام دهم، بیشتر به این سمت حرکت کردم.

عزت الله مهرآوران در قسمت اول سریال «می خواهم زنده بمانم»

در «می‌خواهم زنده بمانم» کاراکتر متفاوتی را ارائه داده‌اید.

بله، سعی کردم تجربیات تازه‌ای را نشان دهم.

در این شرایط کرونایی، که هم در شبکه نمایش خانگی کار می‌کنید هم در تلویزیون از لحاظ سلامتی نگران نیستید؟ برایتان سخت نیست؟

سخت است و با وحشت سریال بازی می‌کنم، اما پول نداشتن هم سخت است، اجاره نشینی و همه این موارد روی هم جمع می‌شود و آدم را در یک اجباری قرار می‌دهد که دیگر به سلامتی خودش فکر نمی‌کند. من از ابتدای کرونا سرکار بودم و خیلی از حوادث را پشت سر گذاشتیم و خیلی از دوستان و همکاران به این بیماری مبتلا شدند، این شرایط را دیدیم و بازهم کار کردیم.

کار کردن در شرایط کرونایی سخت است و با وحشت سریال بازی می‌کنم، اما پول نداشتن هم سخت است، اجاره نشینی و همه این موارد روی هم جمع می‌شود و آدم را در یک اجبار قرار می‌دهد

در سریال «می‌خواهم زنده بمانم» شما پدر علی شادمان هستید و ایشان رابطه خوشایندی باشما ندارد.

شادمان از همان افرادی است که می‌توانیم بگوییم فرزند بازیگری است، بسیار باهوش است و می‌داند که چه کاری می‌خواهد انجام دهد و حتی برای ایفای همین نقش هم من می‌بینم که چقدر زحمت می‌کشد و برای به دست آوردن لحظاتی نو و تازه پیگیر است و دائم در حال ایجاد موقعیتی خلاقانه است وقتی با این سن و سال تا این اندازه ایده خلاقانه دارد و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند، پس هنرپیشه بسیار خوبی است و انتخاب او برای این نقش بسیار درست بود تا ما تمایز پدر و فرزند را ببینیم. پدر که یک جا نشسته است و به مواد مخدر اعتیاد دارد، اما پسر هم می‌خواهد عاشق باشد، هم پولدار باشد، بنابراین این تفاوت‌ها می‌تواند حکایت‌های متعددی را وارد قصه کند و حتی به نظر می‌آید که دلیل اختلاف پدر و پسر هم مشخص کند.

شما سریال شبکه نمایش خانگی «شهرزاد» با کارگردانی، حسن فتحی را دیده‌اید؟

بله.

فکر نمی‌کنید که این سریال از لحاظ کلیات مقداری شبیه سریال «شهرزاد» است؟

هنر این قابلیت را ندارد که قیاس شود و متاثر شدن از یکدیگر مخصوصا در هنر، اصلا کار بدی نیست، اما من متوجه این تشابه نمی‌شوم.

کرونا گریبان همه را گرفته که جامعه کرونایی را زمین‌گیر کرده است. البته برای این موضوع هم می‌توان یک تدبیری اندیشید و یک طرح نویی را ارائه داد تا ما از این خمودگی خارج شویم و برای مردم کار کنیم

اما کلیت قصه همان است دو نفر عاشق هم هستند و دختر برای اینکه پدر و عشقش آسیب نبیند، مجبور می‌شود با یک نفر دیگر ازدواج کند.

این قصه و نمادهای عاشقانه در زندگی روزمره وجود دارد، حتی در ادبیات خودمان هم به وفور یافت می‌شود، این سریال شبیه «شهرزاد» است؟ خب «شهرزاد» شبیه کدام قصه است؟ هیچ وقت به این موضوع پاسخ دادیم؟ به همین دلیل است که می‌گویم نمی‌توان قیاس کرد آن سریال هم از یک قصه دیگر برداشته شده. ما آنقدر تنوع در زندگی نداریم، که بتوانیم در داستان تنوع داشته باشیم.

در نقش‌هایی که شما ایفا می‌کنید یک شخصیت یک رو، دل رحم و مهربانی دارید، در سریال «بچه مهندس» هم با اینکه آدم تنهایی هستید اما این شخصیت را با خود دارید.

رفیع آدم مهربانی است و دلیلش هم تنهایی‌اش است. به یک نقطه‌ای می‌رسد که تحمل این تنهایی را ندارد و حالا مهربانی‌هایش همراه با خواسته‌های عاطفی‌اش می‌شود. همه بدی‌های بهروز را کنار می‌زد تا به خواسته‌اش برسد.

سه فصل قبلی سریال «بچه مهندس» را دیده‌اید؟

بله.

در فصل‌های قبل، یک خط سیر مشخصی در داستان وجود داشت، اما در این فصل خرده داستان‌ها بسیار زیاد است، این اتفاق مخاطب را سردرگم نمی‌کند؟

من تمام فیلمنامه را نمی‌دانم، اما باید این را در نظر بگیریم که سه فصل از این سریال پخش شده و فصل‌های قبل، خواه ناخواه روی قصه این فصل اثر می‌گذارند. اما اگر یک قصه توانایی و قدرت داشته باشد، تا این اندازه پیرامون نمی‌خواهد، پروراندن یک متن به تنهایی می‌تواند یک قصه را روایت کند، البته درباره «بچه مهندس» این را نمی‌گویم چون قصه‌ها یک جایی به هم مرتبط می‌شوند، اما به عنوان یک نمایشنامه نویس می‌گویم که اصلا دوست ندارم که یک متن زیاد پیرامون داشته باشد، از نظر حرفه خودم و برای کار خودم این موضوع را می‌گویم. اما اینجا باید این اتفاق بیفتد، چون قرار است یک سریال 30 قسمتی ساخته شود.

البته فکر می‌کنم وجود این حجم از خرده داستان تبدیل به یک شیوه در سریال سازی شده است که مخاطب انتخاب کند کدام داستان را دوست دارد و برای آن قصه سریال را دنبال کند.

تا یک جریانی به شیوه هنری تبدیل شود به زمان زیادی نیاز دارد. ما سریال‌های زیادی مانند «هزار دستان» داشتیم که داستانک‌ها پیرامون آن تا این اندازه دیالوگ پیدا نمی‌کردند چون ذات سریالی مانند «هزار دستان» قابلیت این را داشت که برای مخاطب جذاب باشد، پس از گذشت این همه سال، هنوز هم این سریال جذاب است.

58245

کد خبر 1506946
هنرمند یک شب واجب‌الحج است، یک شب مستحق 2