شنبه 10 آذر 1403

هیچ نقطه امنی برای رژیم صهیونسیتی وجود ندارد

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
هیچ نقطه امنی برای رژیم صهیونسیتی وجود ندارد

سرلشکر سلامی با بیان اینکه مقاومت فلسطین و حزب‌الله لبنان، ارکان بسیار قدرتمندی دارند، اظهار داشت: هیچ نقطه امنی برای رژیم صهیونسیتی وجود ندارد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پس از نبرد اخیر جهاد اسلامی فلسطین با رژیم صهیونیستی، آقای زیاد النخاله در نامه‌ای به رهبر انقلاب، ضمن تأکید بر وحدت و یکپارچگی گروه‌های مختلف مقاومت فلسطین در نبرد «وحده الساحات»، از حمایت‌ها و ایستادگی جمهوری اسلامی ایران در مبارزات ضدصهیونیستی مردم فلسطین، تشکر کرد. رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه دبیرکل جهاد اسلامی، ضمن اشاره به حفظ وحدت گروه‌های فلسطین، بر حمایت و همراهی جمهوری اسلامی از مقاومت فلسطین تأکید کردند. رسانه KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بررسی ابعاد نبرد اخیر مقاومت، با رژیم صهیونیستی پرداخته است. متن کامل این گفت‌وگو به شرح زیر است: سال گذشته، در نبرد سیف‌القدس شاهد موضع یکپارچه گروه‌های مقاومت، علیه دشمن صهیونیستی بودیم. موضوعی که در نبرد اخیر مقاومت با صهیونیست‌ها نیز، مشهود بود. به نظر می‌رسد، مقاومت فلسطین علیه دشمن صهیونیستی وارد برهه‌ای تازه شده است. چه ویژگی‌هایی دوران جدید مقاومت را نسبت به گذشته متمایز می‌کند؟ بسم الله الرحمن الرحیم. نهضت فلسطین با گذشت زمان، رشد و بلوغ قابل ملاحظه‌ای را در پیوستگی و بلاانقطاع‌بودن پیدا کرده است. مبارزه، از یک حرکت تناوبی به یک حرکت پیوسته، در حال تغییر شکل است، این اولین خصوصیت است. شما در دوره‌های گذشته با فاصله‌های زمانی زیاد، شاهد درگیری‌ها و نبردها بودید و آن پیوستگی امروز را در مبارزه نمی‌دیدید؛ مثلاً، هر چند سال یک بار، درگیری‌ها در نقاط محدود، در زمان‌های محدود، با شدت‌های محدود و هدف‌های محدود بود. در طول زمان ابعاد مبارزه رشد کرد و استعداد فلسطینی‌ها برای پیوستگی مبارزه، شکوفا شد. از اول ماه رمضان امسال، یعنی درست از اوایل فروردین ماه سال 1401 شمسی، شعله‌های مقاومتی که در سرزمین‌های اشغالی برافروخته شده بود هرگز خاموش نشده و شما دائماً ملاحظه می‌کنید این مبارزات، در تمام سرزمین‌های فلسطین، استمرار دارد. از اول سال تا امروز، صهیونیست‌های زیادی در عملیات‌های گروه‌های مقاومت در درون سرزمین‌های اشغالی به هلاکت رسیده‌اند که نسبت به سال گذشته - جز با عملیات سیف‌القدس - قابل مقایسه نیست. استمرار جهاد، خیلی مهم است؛ چون استمرار جهاد، ساختار و روح جهاد را تقویت می‌کند و ابزارهای فنی، سلاح‌ها، تجهیزات، تکنیک‌ها، تاکتیک‌ها و آموزش‌ها را رشد می‌دهد؛ بنابراین فلسطینی‌ها با یک مسیر توقف‌ناپذیر رشدِ کیفی در مبارزه، مواجه هستند. نکته بعدی آن‌که مبارزه در سرزمین‌های اشغالی، یک فراگیری پیدا کرده است. صرفاً غزه، درگیر میدان مقاومت و مبارزه نیست، بلکه این مبارزه به کرانه باختری هم منتقل شده است. شما نام جنین و نابلس و رام‌الله و طولکرم و شیخ‌جراح و اینها را زیاد می‌شنوید. اینها شهرهای اصلی کرانه باختری هستند. بین کرانه باختری و غزه هیچ اتصال جغرافیایی وجود ندارد، اینها مثل دو جزیره مجزا، در محاصره رژیم صهیونیستی هستند و در آنجا هم، دیوارهای بتونی با ارتفاع مثلاً شش متر، با ضخامت‌های وسیع و سنسورها و حساسه‌های الکترونیکی و اپتیکی فوق‌العاده مدرن و پیشرفته وجود دارد؛ حتی ارتعاشات داخل زمین را کنترل می‌کنند که اگر جایی تونلی حفر شد، کشف کنند. تمام ابزارهای پیشرفته و مدرن از بالن و هواپیماهای بدون سرنشین و دوربین‌های دید در روز و دید در شب گرفته تا حساسه‌های جمع‌آوری الکترونیکی و ارتعاش‌سنج‌ها را در محیط کوچک جغرافیایی فلسطین اشغالی، به خدمت گرفته‌اند تا هیچ اتصالی از محیط خارج، با محیط درون فلسطین اشغالی، برقرار نشود. با وجود تمام این محدویت‌ها، شما امروز شاهدید که در فلسطین، برای یک عملیات کوچک، صدها فروند راکت و موشک شلیک می‌شود. درک این معنا خیلی مشکل است که با وجود تمام این حصارهای امنیتیِ به‌ظاهر نفوذناپذیر، چگونه نهضت فلسطین توانسته خودش را به انبوهی از موشک‌ها مجهز کند. شما نهضت فلسطین را از تقریباً دودهه قبل و از شهادت محمد الدوره تا الان نگاه کنید. فلسطینی‌ها واقعاً با سنگ می‌جنگیدند، همان چیزی که به آن می‌گفتند انتفاضه. اصلاً معنای آن انتفاضه چه بود؟ یعنی انقلاب سنگ، اینها با سنگ می‌جنگیدند. فلسطینی‌ها چگونه در محاصره و تحت تدابیر امنیتی بسیار پیچیده و گسترده، قدرت امروز را به دست آوردند؟ کسانی که با ترتیبات امنیتی رژیم صهیونیستی برای کنترل مرزها آشنا هستند، می‌دانند که بالاخره رژیم صهیونیستی، در منطق امنیتی خودش، مرزها را نفوذناپذیر کرده است؛ ولی با وجود همین جداافتادگی و محاصره فوق‌العاده پیچیده، در آنجا سلاح ساخته و توزیع می‌شود. این قدرت، درون سرزمین‌های فلسطین جوانه زد؛ یعنی این قدرتی نیست که از بیرون منتقل بشود، آنها توانایی تولید قدرت را از داخل پیدا کرده‌اند. ساخت یک چنین قدرتی آن‌هم در چنین فضای جغرافیایی، واقعاً از اعجازهای مقاومت فلسطین است. وقتی یک قدرتی درونی باشد تمام نمی‌شود. سال گذشته فرار شش فلسطینی از زندان رژیم صهیونیستی که فکر می‌کنم عمدتاً از برادران جهاد اسلامی هم بودند را دیدید. اینکه یک کسی بتواند از زندان رژیم صهیونیستی نقبی بزند به بیرون و از این زندان فرار کند یعنی به چالش کشیدن تمام سیطره‌های امنیتی رژیم صهیونیستی. درست است که بعداً این افراد دوباره دستگیر شدند ولی خود آن فرایند فرار از آن زندان تحت آن شرایط نشان می‌دهد که فلسطینی‌ها هر کاری را بخواهند می‌توانند انجام بدهند. نکته بعدی این است که فلسطینی‌ها در مبارزه به تکاملی رسیده‌اند که می‌توانند هر نقطه‌ای از سرزمین‌هایی که تحت اشغال صهیونیست‌هاست را مورد هدف قرار بدهند. یعنی هیچ حاشیه‌ی امنی در هیچ نقطه‌ای برای رژیم صهیونیستی وجود ندارد که بگوییم یک منطقه‌ای وجود دارد که صهیونیست‌ها می‌توانند به آن پناه ببرند و از آتش فلسطینی‌ها در امان باشند. وقتی شما حزب‌الله لبنان را هم به این معادله اضافه می‌کنید، متوجه می‌شوید که مثلاً، صدها هزار موشک در مقابل رژیم صهیونیستی آرایش گرفته و اینها می‌توانند از شمال و از غرب در نوار غزه و در شمال هم، از جانب حزب‌الله، - آن‌هم نه در یک حجم محدود - همه نقاط رژیم صهیونیستی را نقطه تلاقی آتش قرار دهند. امروز تولید قدرت مقاومت در لبنان و فلسطین، صرفاً یک قدرت موشکی و راکتیِ چریکی است یا ویژگی‌ها و خصوصیات قابل اتکای دیگری هم دارد؟ مقاومت فلسطین و حزب‌الله لبنان، ارکان بسیار قدرتمندی دارند. امروز، قدرت زمینی در فلسطین و در لبنان، قدرتی است که می‌تواند در یک نبرد زمینی، معادله بقا و ممات را کاملاً در کنترل بگیرد؛ حزب‌الله لبنان، با تکیه بر تجربیات و اعتماد به نفس و آموخته‌ها و دانش‌ها و مهارت‌ها و تجهیزات و تکنیک‌هایی که از نبرد در سوریه علیه تکفیری‌ها به دست آورده است، می‌تواند یک جنگ زمینی کامل را با پیروزی هدایت کند. تکفیری‌هایی که همه می‌دانیم، واقعاً بدون ترس از مرگ می‌جنگیدند و نبرد با آن‌ها، فقط توسط مردان با ایمان جهادی میسر است. فایق‌آمدن بر آنها کار مشکلی است و اگر کسی بر آنها فایق بیاید، یعنی فوق‌العاده نیروی قدرتمندی است. شما در قضیه تکفیری‌ها ببینید حزب‌الله این کار را کرد و از آن جنگ موفق بیرون آمد. به‌اضافه اینکه فلسطینی‌ها هم، امروز برای نبرد زمینی آمادگی دارند. نقطه آسیب اصلی اسرائیل، در نبرد زمینی است. نبرد موشک‌ها، آن نقطه اساسی نبرد نیست. آنها می‌دانند که سرزمین را باید با قدرت زمینی آزاد کرد. موشک برای بازدارندگی و اداره جنگ‌های ساکن خیلی عالی است؛ اما موشک، آزادکننده سرزمین نیست، باید نیروی پیاده پا روی زمین بگذارد و قدم‌به‌قدم، زمین را آزاد کند. مثل همان اتفاقی که در دوران دفاع مقدس برای ما افتاد. نبرد، وقتی به زمین کشیده بشود و انسان‌های شجاع و کارآزموده و میدان‌دیده فلسطین و حزب‌الله در یک آرایش نظامی روی زمین حرکت کنند، آن وقت، نتیجه نبرد تعیین می‌شود. در چه میدانی؟ در میدانی که جغرافیای جمعیت، جغرافیای سیاست و جغرافیای نظامی‌گری، کاملاً روی هم منطبق اند. به‌محض اینکه یک عملیات زمینی شروع شود، انبوه امواج مهاجرت انسان‌های غیرنظامی و افراد نظامی درهم پیچیده می‌شوند و تعادل نظام فرماندهی و مدیریت جنگ صهیونیست‌ها از هم گسسته می‌شود. الان را نگاه نکنید که چون شرایط غیر جنگی است، هواپیماهای این رژیم، منظم پرواز می‌کنند، حمل‌ونقل، پابرجا است، نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌ها کار می‌کنند، نظم اداری حاکم است و رژیم، در یک فرایند آرام و کم‌تنش می‌تواند محیط را اداره کند. وقتی شرایط جنگی رخ دهد تمام این انتظام از هم گسسته می‌شود؛ چون سرزمین، کوچک و متراکم از جمعیت است. آن‌هم چه جمعیتی؟ جمعیتی که برای رفاه و یک زندگی راحت، وارد این سرزمین شده است. در این صورت رژیم صهیونیستی با امواج خروشان آتش و حرکت مردان جهاد - که هیچ‌چیزی نمی‌تواند آنها را متوقف کند - مواجه می‌شود. آن وقت ببینید چه اتفاقی می‌افتد. ایده بازگشت - که به آن مهاجرت معکوس می‌گویند و در حال رشد است - در پرتو این شرائط ناپایدار امنیتی و سیاسی و ازهم‌پاشیدگی و درهم‌ریختگی سیاسی به‌وجود می‌آید. در کنار این، دشمن با یک ازهم‌گسیختگی سیاسی، در داخل سرزمین‌های اشغالی مواجه است. یک شکاف، نوعی جدال سیاسی تمام‌ناشدنی، ازهم‌گسیختگی اجتماعی، هویت‌ناپذیری واحد و ملت‌ناپذیری در داخل رژیم صهیونیستی حاکم است. صهیونیست‌ها متعلق به آن سرزمین نیستند، یک عده‌شان اروپایی‌تبارند، عده‌ای آفریقایی‌تبارند، عده‌ای از آسیای شرقی و آمریکا و جاهای مختلف آمده‌اند و یک جوش ناهمگن و سست، از ملیت‌ها با زبان‌ها و فرهنگ‌ها و آداب و سنن مختلف و از ریشه‌های ملی متفاوت را کنار هم شکل داده‌اند. اصلاً در آنجا عناصر هویت ملی شکل نمی‌گیرد. صهیونیست‌ها انسان‌هایی نیستند که در سنگر بمانند. حتی وقتی سال 2000 از جنوب لبنان فرار می‌کردند هنوز غذاهایشان روی چراغ بود و بی‌سیمهای‌شان را روشن رها و فرار کرده بودند. دقت می‌کنید؟ یعنی اینقدر حس فرار در آنها قوی است. جریان مقاومت چگونه توانسته است در برابر رژیم صهیونیستی با همه آن توانایی‌ها و میزان نفوذ اطلاعاتی‌ای که حتی در مناطق غزه و کرانه باختری وجود دارد، از خودش حفاظت کند و مبارزه را ادامه دهد؟ خیلی‌ها تصور می‌کنند که قدرت‌های فناورمحور یا تکنولوژیک نامحدودند و مثلاً هر کاری بخواهند می‌توانند انجام بدهند. قدرت‌ها هرچقدر هم پیچیده باشند، محدودند. تمام قدرت‌های مادی، لایه‌های مرزی دارند. شما حجم قدرت آنها را می‌توانید ببینید و حتی تأثیر این قدرت‌ها هم محدود است. فقط قدرتی که به خدا متکی است، نامحدود است و تجلی اتکای به خدا، مردمند؛ یعنی وقتی مردم با ایمانشان در مسیر یک قدرت قرار می‌گیرند، این قدرت، دیگر جوشان می‌شود؛ انتها ندارد؛ اما آن قدرتی که دارای هندسه مشخصی است، ساختار سازمانی معینی دارد، ضوابط و معیارهای مشخصی برای جنگیدن دارد، تسلیحات معینی هم دارد و یک ساختار ایستا و ساکن دارد، این به‌مرور که درگیر جنگ می‌شود، تحلیل می‌رود. قدرت‌های مادی همه محدودند. تمام می‌شوند، کم می‌آورند؛ البته این به این معنی نیست که قدرت‌هایی که متکی به خدا و ایمان هستند، از سلاح استفاده نمی‌کنند؛ بلکه برعکس، اینها هستند که به سلاح‌ها ضریب می‌دهند. قدرت‌های معنوی به واسطه «وَأَعِدُوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَه» مجهز و مسلح‌اند؛ ما در آمادگی رزمی، مفهومی داریم تحت عنوان پاور یا ضرایب فزاینده قدرت؛ یعنی مثلاً، یک جوان مؤمن از یک آرپی‌چی به‌اندازه یک تانک، قدرت می‌سازد؛ در حالی که یک فرد بی‌ایمان، تانک پیشرفته را رها و فرار می‌کند. صهیونسیت‌ها البته از لحاظ اطلاعاتی پیشرفته هستند، پیچیده هستند؛ ولی چرا نمی‌توانند این اتفاقات پیچیده و ناپیدا را در فلسطین و یا در لبنان، کشف کنند؟ این دیگر مربوط به همان حد قدرت است؛ یعنی محدوده قدرت آنها به‌اندازه‌ای است که ابزارهایشان اجازه می‌دهد؛ بنابراین می‌شود از ارتفاع قدرت اینها، چه اطلاعاتی باشد و چه عملیاتی، عبور کرد. صهیونیست‌ها وقتی طرف مقابلشان قوی باشد بسیار ضعیف‌اند و اگر طرف مقابل ضعیف باشد، مهیب به نظر می‌رسند. وقتی بخواهند با ارتش‌های کلاسیک از جنس خودشان مقابله کنند، قوی هستند، اما وقتی در مقابل گروه‌های جهادی قرار می‌گیرند، متزلزل می‌شوند. من در ملاقاتی که با آقای زیاد النخاله داشتم، به ایشان هم عرض کردم که این صهیونیست‌ها ضعف‌های ذاتی دارند. وقتی شما قدرت می‌گیرید، این ضعف‌ها بیشتر خودش را نشان می‌دهد. اگر طرف مقابلشان ضعیف باشد، آن ضعف‌ها هم خودش را نشان نمی‌دهد و قوت‌ها بیشتر دیده می‌شود. یکی از موضوعاتی که صهیونیست‌ها در نبرد اخیر درباره آن تبلیغات زیادی انجام می‌دهند، این است که فقط یک بخش از مقاومت درگیر نبرد شد و بخش‌های دیگر ورود نکردند. تفسیرشان این است که در نوع رویکرد به دشمن صهیونیستی، بین گروه‌های مختلف مقاومت اختلاف است؛ البته گروه‌های مقاومت فلسطینی، این موضوع را رد کرده‌اند. دبیرکل جهاد هم، در نشست خبری خود و هم در نامه‌اش به رهبر انقلاب بر یکپارچگی جریان‌های مختلف مقاومت، تأکید کرده بود. شما این مانور رسانه‌ای صهیونیست‌ها را چگونه تحلیل می‌کنید؟ این قضیه یک توطئه صهیونیستی بود. راهبرد، این بود که صهیونیست‌ها این بار، به‌صورت گزینشی علیه یک گروه، عمل کنند؛ یعنی مثلاً، یک گروه را به‌تنهایی مورد هدف قرار بدهند و اعلام هم کنند که ما به بقیه گروه‌ها کاری نداریم که آنها هم متوقف بشوند و بعد وقتی که با یک گروه تسویه‌حساب کردند، بروند سراغ گروه دیگر؛ یعنی فلسطین را به واحدهای جهادی مجزا و غیرمتصل به یکدیگر، تجزیه کنند که مقاومت نتواند در یک جبهه متحد عمل کند. خب، ابتکاری که جهاد انجام داد این بود که اولاً، نام این عملیات را «وحده‌الساحات» گذاشت، یعنی وحدت میادین. یعنی همه با هم یکی بودند. اینکه چرا فقط جهاد اسلامی جنگید هم، به این علت بود که ابعاد آن نبرد قدری بود که بیشتر از جهاد را لازم نداشت. جهاد اسلامی میدان‌دار بود و بقیه حمایت معنوی می‌کردند. اگر نبرد توسعه پیدا می‌کرد، قطعاً همه گروه‌های فلسطینی وارد می‌شدند؛ ولی خب چون جهاد اسلامی به‌تنهایی از پس این مبارزه برمی‌آمد، نیازی به ورود سایرین نبود. یک اصلی داریم به نام صرفه‌جویی در قوا. منطقی نیست که وقتی جهاد می‌تواند نشانه‌ای از یک قدرت جدید بسازد، همه قدرت مصرف شود. این نکته خیلی مهم بود که اسرائیل، این بار از یک گروه در فلسطین شکست خورد. جهاد اسلامی، حماس، کرانه و حتی بچه‌های مجاهد فتح و بقیه گروه‌ها و مردم فلسطین آماده بودند؛ ولی نبرد در همین محدوده با عمل جهاد اسلامی در تاکتیک و عملیات پایان یافت؛ ولی خب در میدان معنویت و روحیه، همه فلسطین، یکپارچه جهاد اسلامی بودند. راهبرد مقاومت این بود که رژیم صهیونیستی را در درون همین راهبرد خودش خفه کند؛ یعنی به آن‌ها ثابت کند که حتی توانایی ادامه نبرد دربرابر یک گروه از مقاومت را هم ندارند. اگر اسرائیلی‌ها می‌توانستند، این نبرد را ادامه می‌دادند. کسی که احساس کند حالت برتری دارد، در اوج برتری‌اش جنگ را خاتمه نمی‌دهد و دنبال میانجی نمی‌گردد. همه فلسطینی‌ها این آمادگی را داشتند که وارد معرکه نبرد شوند؛ اما تدبیرشان این نبود که سطح درگیری را گسترش بدهند. آنها می‌خواستند، در نبرد محدود، پیروز بشوند. همین اتفاق هم افتاد. آن استراتژی‌ای که پیروز شد، راهبرد فلسطینی‌ها بود که در نبرد محدود، دشمن را در زمان کوتاه وادار به پذیرش شروط کنند. الان رژیم صهیونیستی، از چه دستاوردی می‌تواند یاد کند؟ سیاست صهیونیست‌ها شکست خورد. ناتوانی رژیم در ایجاد تفرقه و شکاف در فلسطین یک شکست بود. بحث دیگر در موضوع مقاومت فلسطین، گسترش میدان نبرد از غزه به سایر بخش‌های سرزمین اشغالی است. موضوعی که در سیف‌القدس هم محسوس بود. اینجا کرانه باختری هم وارد معادله می‌شود و رهبر انقلاب اسلامی بر مسلح شدن کرانه باختری تأکید داشته‌اند. سؤال مشخص من این است که مقاومت، در کرانه باختری در حال حاضر با چه وضعیتی روبروست؟ خب این واقعیت در حال رخ دادن است. همان طوری که غزه مسلح شد، به همان روش، کرانه هم می‌تواند مسلح بشود و این فرایند در حال رخ‌دادن است. یعنی شروع شده؟ بله. به‌جز آن، شما الان به مقاومت‌های درون خود اراضی اشغالی نگاه کنید، مثلاً در جِنین. بسیار کارآمد است. امروز مقاومت در کرانه، پرجوش و خروش است. همان فلسطینی‌ای که در غزه قدرت ساخت، همان، در کرانه هم قدرت می‌سازد. هیچ‌چیز این دو سرزمین، تفاوتی با هم ندارند. الان هم دستیابی به سلاح، خیلی ساده‌تر از گذشته است. فناوری، چیزی نیست که کسی بتواند جلوی انتقال و رشدش را بگیرد. در فضای امروز جهان، ساخت و انتقال سلاح، خیلی ساده اتفاق می‌افتد و معمولاً هم، اسرائیلی‌ها دیر متوجه می‌شوند. امروز کم‌کم جوان‌های سرزمین‌های 48 و 67، جوانان جهادی کرانه و قدس همه برای احیای جهاد زنده شده‌اند. این اتفاق هم، قطعاً در آینده نه چندان دور، صورت خواهد گرفت. سرعتش هم نسبت به گذشته زیاد است. شما نگاه کنید، از پارسال تا الان خیلی تفاوت زیاد شده است. حالا حساب کنید، فرایند افزایش قدرت به‌طور مداوم و به‌شکل تصاعد هندسی، در حال رشد است. تصویری که شما به درستی از بنیاد امنیتی و نظامی دشمن صهیونیستی ترسیم کردید، نشان‌دهنده یک بنای متزلزل است. جالب است که این واقعیت، درست نقطه مقابل آن تصوری است که رسانه‌های دنیا از رژیم می‌سازند. خاصیت بیوت عنکبوتی همین است. ظاهر پیچیده‌ای دارند و خیلی مخوف به نظر می‌رسند؛ ولی به‌شدت متزلزلند. بخش مهمی از اینها عملیات روانی است. منتها این تصاویر تا زمانی تحت تأثیر عملیات روانی، پایدار باقی می‌ماند که اتفاقی در میدان نیفتد. وقتی که در میدان، عملیات می‌شود دیگر قضاوت‌ها بر اساس عملیات شکل می‌گیرد. آنها ضربات متعددی دریافت کرده‌اند. بیشتر از آنچه که زده‌اند، دریافت کرده‌اند. خودشان هم می‌دانند. در جلسه‌ای که با دبیرکل جهاد اسلامی داشتید چه مسائلی مطرح شد؟ بحث ما درباره تحلیل قدرت صهیونیست‌ها بود و فرسایش قدرتی که نسبت به گذشته پیدا کرده‌اند. یک پوکی استخوان، کوچک‌شدگی و آشفتگی در رژیم به وجود آمده است. خود این دوستان عزیز هم، به همین نتیجه رسیده‌اند. برای همین هم در این نبرد ایستادند. این موضوع در ذهن دوستان، خیلی برجسته بود. یک باور قوی است که اسرائیل رو به زوال است و شیب افت قدرتش نسبت به زمان هم، تند شده است. باور فلسطینی‌ها این است که می‌توانند در آینده نزدیک، صاحبان سرزمینشان بشوند. پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامی به نامه آقای زیاد النخاله، چه بازخوردی در جامعه و جبهه مقاومت فلسطین داشت؟ فلسطینی‌ها متوجه می‌شوند که دوستان واقعی آنها چه کسانی هستند. دوستان واقعی، کسانی هستند که در صحنه‌های سخت کنارشان ایستاده‌اند. فرماندهی معظم کل قوا فرمودند تا آخر کنار شما هستیم. این برای فلسطین، یک نقطه اتکا و استوانه عظیمی از قدرت است. واقعاً، رهبر معظم انقلاب اسلامی به‌خاطر تجربیات بسیار منحصربه‌فرد و طولانی که در این میدان‌های سخت دارند، به واقعیت‌ها مسلطند. نگاه عمیق و نافذی به اتفاقات و پیامدها و ماورای اتفاقات، یعنی از جهت عمق بازتاب‌ها و پژواک‌های یک مسئله و تأثیراتش، دارند. اگر به پیام، دقت کنید، سرشار از امید و اعتقاد به نصرت‌های خداوند برای فلسطینی‌ها است. سرشار از توصیه وحدت و همدلی میان همه جریانات فلسطینی است و یک امید قوی به آینده در این پیام موج می‌زند. این نور امید در دل فلسطینی‌ها جوانه می‌زند و آنها را برای آینده‌های بهتر مهیا می‌کند. بسیار مسرت‌بخش و حرکت‌آفرین بود. یک پیام مفهومی و حماسی و اعتقادی مهم، برای امتداددادن به یک حرکت الهی و گسترش روح و روحیه جهاد.