واکاوی آشوب های اخیر طالبان در آن سوی مرزهای شرقی / آیا دست های آمریکا پشت پرده سقوط شهرهای افغانستان است؟
مردم کشی به عنوان یکی از نقشه های شوم آمریکایی ها این روزها در افغانستان جریان دارد و به واسطه آشوب های اخیر طالبان در این کشور بسیاری از مردمان بی گناه آواره شده اند و شهرهای زیادی هم سقوط کرده است، اتفاق هایی که برخی دلیل آن را دست های پشت پرده آمریکا و توافق پنهانی شان با طالبان می دانند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصرهامون؛ از چهار دهه قبل جنگ های داخلی در افغانستان برپاست، نبردهای بی رحمانه ای که بسیاری از مردم را آواره و مجبور به مهاجرت به دیگر کشورها از جمله ایران کرده است، اتفاق هایی که کارشناسان آن را نتیجه فعالیت طالبان و اختلاف های قومیتی، رقابت های منطقه ای و بین المللی می دانند.
اما طالبان به عنوان بازیگران سیاسی نقشه های شوم آمریکایی ها، تاکنون کشتار بسیاری از مردم بی گناه افغانستان را رقم زده و این روزها نیز با حضور در استان های مختلف این کشور با خروج نظامیان خارجی، شهرهای زیادی را تصرف کرده اند، به گونه ای که این درگیریها تلفات سنگینی به نیروهای امنیتی و غیرنظامیان افغان وارد کرده و طی روزهای اخیر زرنج و شبرغان به عنوان مرکز 2 ولایت این کشور به دست آن ها افتاده است. در حالی که آن ها بر اساس توافق با آمریکا وعده کرده بودند که به هیچ شهر بزرگی دست درازی نکنند، اما خبرهای اخیر خلاف این را نشان می دهد، گمانه زنی های زیادی درباره دلیل این اتفاق وجود دارد که عده ای علت آن را دست های پشت پرده آمریکایی ها و توافق محرمانه طالبان با این کشور می دانند و برخی هم دلایل دیگری برای آن مطرح می کنند. وجود 2 راه حل برای پایان دادن به بحران افغانستان پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان در گفت و گو با خبرنگار ما در این باره بیان کرد: دو راه حل برای پایان دادن به بحران افغانستان وجود دارد، یکی سیاسی است که باید در استانبول از طریق مذاکرات پیش می رفت که این اقدام صورت نگرفت و اکنون متوقف است، دوم مذاکراتی که در دوحه بین دولت مرکزی و طالبان بود که آن هم به جایی نرسید. وی ادامه داد: طالبان به ظاهر راه حل نظامی را در پیش گرفته اند، راهکاری که بر اساس آن ضمن تخریب کشور و راه انداختن کشتار، ممکن است بتوانند شهرها و در نهایت کابل را بگیرند، اما جنگ تمام نمی شود، در واقع جغرافیای نبرد از منطقه شرق و جنوب افغانستان که پشتون نشین است، به هزاره جات که هزاره ها و شمال و غرب افغانستان که قوم ازبک، فارسی زبان و تاجیک سکونت دارند، منتقل می شود. این تحلیلگر سیاسی گفت: بحث این است که آیا طالبان در چارچوب تفاهمی که بین آن ها با آمریکایی ها صورت گرفته، حرکت می کنند یا خیر؟ برخی معتقد هستند توافق شده بود که شهرهای بزرگ و مراکز استان ها را تصرف نکنند، بلکه فقط مرزها را بگیرند تا روی دولت فشار وارد و عدم امتیاز شود و کنار برود، بعد از آن دولت موقتی روی کار آید که طالبان نقش اصلی را در آن ایفا کنند. حرکت طالبان خارج از توافق با آمریکا یا طبق تفاهم محرمانه؟ وی تاکید کرد: جاهایی به نظر می رسد که طالبان خارج از توافق حرکت می کنند، حمله مراکز استان ها و بمباران کردن آمریکایی ها نشان می دهد که عملکرد آن ها جزو توافق نامه نیست، چراکه مراکز استان ها و احتمالا حمله به کابل در چارچوبی که آمریکا پذیرفته است، وجود ندارد. ملازهی تصریح کرد: طالبان خودشان را در موضع قدرت نظامی می بینند و احتمالا آی اس آی پاکستان که با آمریکایی ها برخورد دوگانه ای دارند، آن ها را تشویقشان می کنند مبنی بر این که آمریکا در حال بیرون رفتن است، کاری هم نمی تواند بکند، بروند شهرها را بگیرند و حتی قدرت را در کابل قبضه کنند. وی افزود: این احتمال هم وجود دارد که این اتفاق بخشی از توافق با آمریکایی ها باشد، تفاهم نامه محرمانه ای که بخشی از آن راه انداختن جنگ داخلی در افغانستان است و در این نبرد کشورهای همسایه به نوعی منافع ملی و امنیتی خودشان را در خطر ببینند، دخالت کنند و بعد از آن زمینه برای تجزیه افغانستان به دو کشور خراسان در شمال و غرب و دیگری پشتون نشین ها در شرق و جنوب فراهم شود. سرعت تحولات در افغانستان و عدم امکان پیش بینی اتفاق ها به گفته این کارشناس، همه این مباحث وجود دارد، اما هیچ مستندی موجود نیست که ثابت کند این برداشت ها درست است یا خیر، در حقیقت سرعت تحولات در افغانستان به قدری زیاد است که پیش بینی ناپذیر شده، به همین دلیل با ضریب اطمینان قابل قبولی نمی توان پیش بینی کرد که فردا در این کشور چه اتفاقی خواهد افتاد. وی درباره جنگ افغانستان و تداوم آن در چهار دهه گذشته، بیان کرد: این اتفاق محصول سه سطح از رقابت هاست، از جمله رقابت های قومی که در درون بر سر قدرت جریان دارد، در این کشور 54 قوم زندگی می کنند که چهار قومیت اصلی شامل تاجیک ها، ازبک ها، هزاره ها و پشتون ها بر سر قدرت رقابت دارند. رقابت های منطقه ای و بین المللی؛ عامل جنگ در افغانستان ملازهی ادامه داد: بخشی از رقابت ها منطقه ای است که در دو سطح صورت می گیرد، از جمله همسایگانی که با افغانستان مرز مشترک دارند شامل ایران، پاکستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و چین در باریکه واخان و دیگر کشورهایی که مرز مشترک ندارند، اما نفوذ و منافع دارند که از جمله آن می توان به هند، امارات، قطر، ترکیه و عربستان سعودی اشاره کرد. وی با تاکید برا این که بخشی از مشکل رقابت های منطقه ای است، اذعان کرد: سطحی از رقابت بین المللی و بین قدرت های بزرگی همچون چین و روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپاست. از سال 1352 که سردار داود خان کودتا کرد و ظاهر شاه به عنوان پسر عموی وی کنارش حضور داشت، از آن زمان بی طرفی افغانستان توسط روس ها نقض شد، داوود خان را کنار گذاشتند و حزب دموکراتیک خلق روی کار آمد، رقابت بین آمریکا و اتحاد شوروی سابق شدت گرفت و جهاد محصول همین واقعیت بود. این کارشناس مسائل افغانستان ادامه داد: آن ها از 80 کشور اسلامی و غیر اسلامی آدم جمع کردند، سازمان القاعده به وجود آمد، طالبان قدرت را گرفتند و در نهایت روس ها شکست خوردند، خارج شدند و روسیه تجزیه شد، بعد هم القاعده در نیویورک ساختمان دو قلوی مرکز تجارت جهانی و اطراف مقر پتاگون در واشنگتن را مورد حمله قرار داد. وی با اشاره به ربودن هواپیمای مسافربری اضافه کرد: بعد از این ماجراها آمریکا حمله و افغانستان را اشغال کرد و مجدد پاکستانی ها و... نیرویی را که شکست خورده بود، ساماندهی کردند و به سطحی از قدرت رساندند که آمریکا را مجبور به مذاکره و خروج از افغانستان کرد، این دو سطح رقابت اگر با هم به تفاهم برسند می توان امیدوار بود که جنگ افغانستان تمام شود. ضرورت بازگشت افغانستان به دوران بی طرفی ملازهی با بیان این که افغانستان باید به دوران بی طرفی ظاهر شاه برگردد، اظهار کرد: راه دیگری وجود ندارد، اگر کشورهای همسایه و منطقه ای دخالت کنند، نتیجه آن جنگ داخلی در افغانستان است، اگر قدرت های بزرگ دخالت کنند، حاصل آن اشغال افغانستان می شود، همچنان که تاکنون این تجربه شده، انگلیسی ها، روس ها و آمریکا هر کدام نسبت به اشغال این کشور اقدام کردند. وی تصریح کرد: این اتفاق ها نتیجه تضادی است که بین قدرت های بزرگ وجود دارد و افغانستان جای تسویه حساب صاحبان قدرت و کسانی است که در این کشور رقابت می کنند. سیل آوارگان به سمت ایران این تحلیلگر گفت: در این شرایط بهترین سیاست برای ایران حمایت از دولت مرکزی قدرتمند است، یعنی طالبان، دولت مرکزی و قومیت ها شریک قدرت شوند، این بهترین سیاست برای کشورمان است تا منافع ملی و امنیتی اش را بتواند حفظ کند. اگر این اتفاق نیفتد، متاسفانه در ایران جناحی از صاحبان قدرت خیلی بی میل نیستند که با طالبان زد و بند کنند که این اشتباه استراتژیک است و در آینده متوجه آن خواهند شد. وی افزود: اگر بخواهیم منافع ملی و امنیتی ایران را در نظر بگیریم، ادامه جنگ به نفع ایران نیست، سیل آوارگان را مجدد به راه خواهد انداخت، همچنان که اکنون در منطقه سیستان آمدند، چراکه بعد از این که طالبان زرنج را گرفتند، مردم آواره شده اند، ایران هم مرزها را به روی آن ها بسته است که معلوم نیست تا کی تداوم داشته باشد، چراکه مسائل انسانی مطرح است، بیشتر آدم هایی که به طرف کشور می آیند، اقوام و آشنایانی در سیستان و بلوچستان دارند. افزایش ترانزیت و قاچاق مواد مخدر به سمت ایران ملازهی با تاکید بر این که برای ایران سیل آوارگان یک مسئله است، گفت: ناامنی در افغانستان مساوی با افزایش ترانزیت و قاچاق مواد از سمت ایران است، چراکه هرج و مرج بیشتر می شود کسی نمی تواند جلوی شان را بگیرد، به لحاظ امنیتی هم ممکن است نیروهای ضد امنیتی وجود داشته باشند که بخواهند عمل کنند، داعش با ایران مشکل دارد و احتمال دارد در منطقه حضور یابد که در مجموع روی کار آمدن قدرت مرکزی قدرتمند اما متوازن شامل طالبان، لیبرال و دموکرات و جناح های قومی بهترین سیاست برای کشورمان است. چگونگی پیدایش جریان طالبان وی درباره چگونگی پیدایش جریان طالبان اذعان کرد: بعد از این که دولت برهان الدین ربانی با حکمت یار دچار جنگ داخلی شد، حزب اسلامی حکمت یار، جمعیت اسلامی ربانی و احمد شاه مسعود درگیر شدند، هرج و مرجی که در افغانستان پیش آمد و هرکدام در گوشه ای ظلم و جور در پیش می گرفتند و مردم را لخت می کردند. این کارشناس افزود: ملاعمر یکی از مجاهدان وابسته به جریان حرکت اسلامی مولانا محمد تقی محمدی بود، در آن زمان یکی از فرماندهان محلی، خانم شوهر داری را به زور از خانه اش برد، شوهر و خانواده اش پیش ملاعمر آمدند و گفتند این اتفاق افتاده است، وی طلاب مدرسه را جمع کرد تا حمله کنند، آن ها فرمانده را کشتند و خانم را آزاد و شروع کردند به خلع سلاح همه گروه هایی که در اطراف قندهار بودند. حمایت پاکستان، امارات و عربستان از طالبان وی ادامه داد: در ادامه ماجرا آن ها به پادگان بزرگی که دست حکمت یار بود و در آن سلاح های پیشرفته وجود داشت، حمله و آنجا را تصرف کردند و بعد هم که پاکستانی ها متوجه شدند که چنین نیرویی است با آن ها کنار آمدند، عربستان و امارات هم مسائل مالی شان تامین کردند و پاکستانی ها تهیه تدارکات سلاح و آموزش را بر عهده گرفتند، آمریکا و انگلیس هم از این جریان برای پایان دادن به جنگ داخلی استفاده کردند. ملازهی افزود: اما اشتباه طالبان این بود که سازمان القاعده به آمریکا حمله کرد و عملیات نیویورک را انجام داد. در پی آن آمریکایی ها آمدند پیشنهاد دادند که بن لادن را تحویل دهید، ملاعمر زیر بار نرفت، پاکستانی ها آمدند و واسطه شدند و گفتند تحویل ندهی و اخراجش کنی، اما ملاعمر زیربار نرفت و گفت پناهنده ماست و این برای پشتون ننگ است که چنین اقدامی انجام دهد، بنابراین آمریکایی تصمیم به حمله گرفتند و بخش زیادی از نیروهای طالبان کشته شدند، عده دیگری به ایالت پاکستان عقب نشینی کردند. به گفته وی، پاکستانی ها سیاست دوگانه ای را در پیش گرفتند، از یک سو با آمریکایی ها زد و بند کردند و پول گرفتند که با این جریان مبارزه می کنیم، از سوی دیگر از آن پول ها بخشی را به طالبان دادند، آن ها را حفظ و تجهیز کردند تا این قدرت به اینجایی برسد که اکنون وجود دارد، بخشی از جمعیت پشتون پشتیبان طالب ها هستند، داعش هم برای کمک آمده است، از همه جای دنیا می تواند نیرو بیاورد چراکه نیروی رادیکال اسلامی همه جا هست و از سویی هم آمریکایی ها اجازه نمی دهند منطقه آرام باشد. انتهای پیام /