واکاوی محقق نشدن هدف تولید 55 میلیون تن فولاد در کشور
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در سال 1399، ظرفیت تولید فولاد کشور در حدود 30 میلیون تن بوده است. حال، این ظرفیت در سند چشم انداز 1404 کشور باید به 55 میلیون تن افزایش یابد. بر اساس واکاویهای به دست آمده، آب مورد نیاز برای تولید 55 میلیون تن فولاد خام 370 مترمکعب است که حدود 3.1 مقدار آب مورد نیاز برای ظرفیت موجود خواهد بود. همچنین برای دستیابی به هدف تولید 55 میلیون تنی در چشم انداز افق 1404، حداقل 10 هزار مگاوات کمبود برق و حداقل 22 میلیارد مترمکعب کمبود گاز خواهیم داشت.
مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری در گزارشی به وضعیت توسعه صنعت فولاد در پهنه سرزمین پرداخته و آورده است که انتقال آب از دریای عمان به کویر برای توسعه صنعت فولاد توجیه اقتصادی ندارد و باید بر مبنای مدل آمایش سرزمین نسبت به توسعه این صنعت اقدام شود.
در نخستین طرح آمایش سرزمین که قبل از انقلاب توسط شرکت ستیران فرانسه در سال 1353 تحویل داده شد به دلیل اقلیم خشک ایران، توسعه خودروسازی، صنایع فولاد و انواع دیگر صنایع برای استقرار در پس کرانههای دریای جنوب دیده شده بودند. علاوه بر دسترسی به آب، موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران و وجود انرژی در پهنه سواحل ایران از دیگر علتهای مهم این نوع برنامهریزی برای استقرار صنایع بوده است.
به این ترتیب، پیش بینی میشد با استقرار صنایع در پهنه جنوب، جمعیت نیز جذب آن مناطق خواهد شد، به طوری که در این طرح، از 50 میلیون نفر جمعیت ایران که در افق 25 ساله (تا سال 1378) پیش بینی میشد، 25 میلیون نفر میتوانستند در پسکرانههای جنوب ایران مستقر شوند.
از آن زمان تا کنون جمعیت سه برابر و تولید فولاد سی برابر شده اما این گسترش به جای حاشیه دریا، به طور عمده در پهنههای غربی و میانی سرزمین اتفاق افتاده است. در مهمترین نمونه آن، در طرح اولیه قرار بود فولاد مبارکه، به عنوان یک واحد عظیم آب بر، انرژی بر و صادرات محور، در بندرعباس کنار آبهای آزاد ایجاد شود، اما در عمل آن را در حاشیه کویر احداث کردند. پراکنش واحدهای فولاد در سطح کشور در نقشه، عمق بی توجهی به جایابی این فعالیت را در کشور نشان میدهد.
در سال 1399، ظرفیت تولید فولاد کشور در حدود 30 میلیون تن بوده است. حال، این ظرفیت در سند چشم انداز 1404 کشور باید به 55 میلیون تن افزایش یابد. بر اساس واکاویهای به دست آمده، آب مورد نیاز برای تولید 55 میلیون تن فولاد خام 370 مترمکعب است که حدود 3.1 مقدار آب مورد نیاز برای ظرفیت موجود خواهد بود. همچنین برای دستیابی به هدف تولید 55 میلیون تنی در چشم انداز افق 1404، حداقل 10 هزار مگاوات کمبود برق و حداقل 22 میلیارد مترمکعب کمبود گاز خواهیم داشت (17 میلیارد مترمکعب گاز برای تأمین 10 هزار مگاوات برق و 5 میلیارد مترمکعب گاز برای تولید فولاد).
همچنین ذخیره قطعی سنگ آهن کشور نشان از الزام واردات این ماده اولیه از کشورهای دیگر برای توسعه صنعت فولاد دارد. بنابراین دستیابی به 55 میلیون تن فولاد خام در افق چش مانداز صنعت، دور از واقعیتهای امروز صنعت است اما به هر حال نشان از برنامه ریزیها برای توسعه هر چه بیشتر این صنعت در کشور دارد.
سؤالی که مطرح می شود این است که با توجه به مجموع شرایط بیان شده برای این صنعت، توسعه این صنعت در کجا اتفاق بیفتد؟ متأسفانه در جایابی واحدهای در حال احداث نیز همان رویه سابق تا حدود زیادی ادامه دارد. نقشه زیر به وضوح این مطلب را به تصویر کشیده است. توسعه بیشتر این صنعت در قلب مناطق کویری همچون اصفهان، کرمان، خراسان رضوی و مرکزی به معنای آن است که میلیاردها تومان سرمایه کشور به دامن زدن به بحران آب و آلودگیهای ناشی از پساب صنعتی و انتشار گازهای مضر برای سلامتی صرف شود.
از آن طرف برای تأمین آب مورد نیاز این صنایع، فشارها برای سدسازیهای بیشتر و انتقال آب از دریا به مناطق کویری ایران بیشتر شده است. اما ابعاد فجایع محیط زیستی اینگونه اقدامات و به دنبال آن ایجاد بحرانهای اقتصادی و اجتماعی موجب ایجاد تردید جدی برای انجام چنین طرحهایی میشود. انتقال آب از دریاهای آزاد به تعداد قابل توجهی کارخانجات آب شیرین کن نیاز دارد که اولا منجر به رشد قیمت تمام شده فولاد خواهد شد، ثانیا، انباشت نمک جدا شده از آب های شور دریا در خشکی، معضلات بسیاری به همراه دارد و به مرور زمان سبب تغییر اکوسیستم طبیعی سرزمین می شود.
ورود مجدد این میزان نمک به آب دریا نیز، با تغییر میزان رسانایی و شوری آب، زندگی ساکنین حاشیه دریا را با بحران مواجه خواهد ساخت. مطالعات پژوهشی از تجربه سایر کشورها نیز نشان میدهند که طرح های انتقال آب بین حوضه ای مستقیما محیط زندگی بشر را در مبدا و مقصد انتقال آب تحت تاثیر قرار داده اند و اغلب در بلندمدت منجر به تضعیف شرایط اجتماعی - اقتصادی و محیط زیستی در یکی از آن دو شده اند.
بر همین اساس پروژه های انتقال آب بین حوضه ای تنها در شرایط اضطرار و عدم وجود راه حل جایگزین و تنها در صورت ضرورت تامین آب شرب با شناخت همه جانبه و پتانسیل های منطقه، تنها با رویکرد مدیریت جامع و نظام مند، لحاظ جنبه های محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قابلیت اجرا خواهند داشت. با توجه به آنچه بیان شد، هرگونه توسعه این صنعت تنها در حاشیه آبهای آزاد قابل توجیه خواهد بود. نقشه زیر شبکه همکار این صنعت را که در سند ملی آمایش سرزمین تصویب شده، به تصویر کشیده است.
در نهایت، لازم است این سؤال مطرح شود که آیا فعالیت بخش فلزات اساسی (که بخش عمده آن شامل تولید آهن خام و فولاد است) در کشور، در حال حاضر اقتصادی است؟ طبق اطلاعات مرکز آمار ایران، بخش فلزات اساسی حدود 10 درصد یارانه پرداختی به کل بخش صنعت را به خود اختصاص داده اما تنها یک درصد مالیات صنعت توسط این بخش پرداخت شده است. در رابطه با تجارت خارجی بخش نیز باید بیان شود، طبق اطلاعات مرکز آمار ایران از صادرات و واردات بخش ساخت محصولات اساسی آهن و فولاد، ارزش واردات این بخش بیش از صادرات آن بوده است. پس اینکه تولید فلزات اساسی را با شرایط کنونی برای کشور سودآور بدانیم جای تامل دارد. از طرف دیگر بر پایه اظهارات فعالان این صنعت، معادن سنگ آهن موجود توان تأمین نهاده برای حدود 12 سال آینده صنعت را دارند. بنابراین، برای ادامه حیات این صنعت نیاز به عملیات بیشتر و بزرگتری برای اکتشاف معادن می باشد و آینده زنجیره تأمین این صنعت را با ابهام جدی مواجه ساخته است.
بنابراین، باید توجه شود که اگرچه توسعه این صنعت در پسکرانههای سواحل جنوب نیاز به آب؛ انرژی و صادرات در این بخش را تا حد زیادی برآورده میکند، اما همچنان مستلزم رعایت موارد مهمی است از جمله اینکه فناوری در این صنعت به عنوان عنصر محوری و مزیت ساز و به عنوان ابزاری برای دستیابی به ظرفیتهای بالاتر، باید مورد توجه قرار گیرد. مطالعات در مورد آینده این صنعت نشان می دهد توجه به دانش پایه و فناوریهای جدید در راستای افزایش بهره وری عوامل تولید در واحدهای صنعتی موجود و همچنین در جهت کاهش اثرات محیط زیستی مخرب این صنعت در اولویت برنامه های توسعه برای این بخش قرار دارد.
در واقع، هرگونه توسعه این بخش بدون توجه به ساختار و روش تولید آن نه تنها بی توجهی به ملاحظات آمایش مبنا خواهد بود و کیفیت زندگی ساکنین مناطق مجاور این صنعت را به دلیل مصرف بالای آب و انرژی و آلودگی هوا توسط آن، به شدت تحت تأثیر خواهد داد بلکه بیتوجهی به سوددهی اقتصادی این صنعت است. با توجه به آنچه بیان شد، مبتنی بر سند ملی آمایش سرزمین، هرگونه توسعه بیشتر صنعت فولاد تنها در پس کرانه های جنوب ایران با لحاظ نقش فناوری در ارتقاء بهره وری عوامل تولید و کاهش اثرات مخرب محیط زیستی، پیشنهاد میشود.
انتهای پیام /