واکاوی نقش و نفوذ مخرب سازمان منافقین در کنگره آمریکا
ساختار سیاسی غیرمتمرکز و توزیع شده ایالات متحده آمریکا سبب شده است که جریان ها و تشکل های بسیاری بتوانند روندهای پیچیده تصمیمگیری سیاسی در این کشور را تحت تأثیر قرار دهند. در میان تنوع این گروه ها در عرصه سیاسی آمریکا، سازمان تروریستی منافقین قرار دارد که طی سال های اخیر و همزمان با تشدید فشار حداکثری دولت آمریکا، توانسته اند با نفوذ در ساختار سیاسی آمریکا به عنصری تاثیرگذار در افزایش...
به گزارش ایسنا، کمال مومنی، کارشناس مسائل منطقه در تحلیلی با این مقدمه میافزاید: با آن که گروهک منافقین جمعیت اندکی را تشکیل می دهند، اما به مدد حمایت های گسترده مالی و رسانه ای که از طرف برخی از کشورها از آن ها به عمل می آید، توانسته اند در شکل بخشی سیاست خارجی خصمانه آمریکا در قبال ایران جایگاه ویژهای پیدا کنند.
آنها در این زمینه تلاش می کنند از طریق رایزنی و لابیگری در سطوح سیاسی غرب، حامیانی را برای خود دست و پا کرده تا از آن به عنوان اهرم فشاری علیه ایران استفاده کنند. یکی از بارزترین نمودهای لابیگری این گروهک را میتوان در کنگره آمریکا یافت. جایی که طی سالهای اخیر شاهد تصویب لوایح، قطعنامهها و ایراد سخنرانیهایی در حمایت از منافقین و علیه جمهوری اسلامی بودهایم.
بررسی سوابق لوایح و اقدامات اعضای کنگره آمریکا در رابطه با این سازمان نشان میدهد که از اوایل سال 2011 میلادی، و بر مبنای اقداماتی که برخی از سناتورها اتخاذ کرده بودند، آنها تلاشهایی را برای حمایت علنی از این سازمان تروریستی در پیش گرفتهاند. نقطه عطف این تلاشها ارائه قطعنامهای پیشنهادی بود که در آن جمعی از اعضای کنگره از وزارت خارجه این کشور درخواست کردند که سازمان منافقین از فهرست گروههای تروریستی خارج شود.
این سازمان طی سالیان متمادی با تشکیل اجلاس های متعدد و با پرداخت پول در تلاش بوده تا از طریق تماسها و ارتباطات گسترده با اعضای کنگره و مسئولان بلندپایه شاخه اجرایی دولت آمریکا، ضمن استفاده از این افراد، نفوذ خود را در بدنه نهادهای تصمیمگیر آمریکا هموار ساخته و در پی هدایت دستگاه سیاستگذاری آمریکا برای تحقق اهداف خود برآید. با این هدف که از طریق مجاب کردن آنها به حمایت از خواسته های این سازمان در عرصه قانونگذاری و تلاش برای اعمال نفوذ در قوه مجریه از راه حمایت از افراد مورد نظر سازمان در پست های کلیدی و سایر کانون ها و مراکز قدرت این کشور، نظرات همسو با سازمان را در جامعه آمریکا دنبال کنند.
فهرست بلند بالایی از مقامات آمریکایی وجود دارد که به طور مستمر در اجلاس های سازمان منافقین شرکت کرده و در ازای دریافت کمکهای مالی از این سازمان تروریستی، از برنامه های نامشروع آنها جانبداری کردهاند. از جمله این افراد میتوان به جان بولتون، جولیانی، رندل، هاوارد دین، الن درشویتز؛ استاد حقوق دانشگاه هاروارد، جان لوئیس، لوئیس فری؛ مدیر سابق اداره تحقیقات فدرال، رابرت توریسلی؛ سناتور پیشین، پاتریک کندی؛ نماینده پیشین جمهوریخواهان، ژنرال جیمز جونز؛ مشاور سابق امنیت ملی، ژنرال ریچارد مییرز؛ رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش، اندی کارد؛ رئیس دفتر پیشین کاخ سفید، وسلی کلارک؛ ژنرال بازنشسته، لی همیلتون؛ نماینده پیشین جمهوریخواهان، پورتر گاس؛ مدیر پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، میچل ریس؛ مشاور ارشد انتخاباتی رامنی، آنتونی زینی؛ ژنرال بازنشسته و اوان بای سناتور پیشین و... اشاره کرد. علی رغم اینکه این دولتمردان آمریکایی به خوبی می دانند که منافقین در داخل ایران هیچ پایگاه مردمی ندارند و نامشان با خون، ترور و دسیسه گره خورده است، اما ظاهراً مبالغ کلانی که به ازای بدگویی از تهران به آنها پرداخت می شود؛ به مذاقشان خوش آمده و علاوه بر اینکه در اجلاس های آنان به عنوان سخنران حضور پیدا می کنند، در نهادهای تصمیمگیر داخلی هم به پشتیبانی و طرفداری از این سازمان تروریستی به پا می خیزند.
چنین حمایت و پشتیبانی در برهه کنونی و همزمان با شکست فشارحداکثری و دورنمای رفع تحریم ها خود را بیشتر نمایان می سازد. به گونه ای که به وضوح می بینیم این سازمان در تحرکات مرموزانه و با همدستی رژیم صهیونیستی، برای هماهنگی بیشتر و ایجاد یک ائتلاف قوی علیه برخی سیاست های احتمالی دولت جو بایدن و ممانعت از کاهش تنش با ایران، با پرداخت رشوه و خریدن سناتورهای آمریکایی، لابی گری گسترده ای در کنگره علیه توافق هسته ای به راه انداخته اند تا شاید به زعم خود بتوانند از این طریق خللی در مسیر مذاکرات هسته ای ایجاد کنند.
این تحرکات مغرضانه ناشی از این نگرانی است که مبادا دولت آمریکا با بازگشت به برجام از شدت سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران کاسته و روابط ایران و آمریکا رو به بهبودی رود. چرا که این سازمان موجودیت خود را در گرو تنش بین ایران و آمریکا دیده و به هیچ عنوان رسیدن به توافق و کاهش تنش ایران و آمریکا را در راستای منافع خود ارزیابی نمیکند. از این رو با هدف تنش زایی هر چه بیشتر در روابط ایران و آمریکا، اقدامات بحرانزا و کارشکنی در مسیر مذاکرات را در دستورکار قرار داده و از این طریق قصد دارند تا با نفوذ بیشتر در کنگره آمریکا، فضا را جهت شکلگیری هرگونه تعامل با تهران مسدود سازند.
انتهای پیام