واکنش سریع شاعران فارسی زبان به عملیات «وعده صادق»
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، رهبری در دیدار خود با شاعران در خرداد سال 1395 ضمن صحبت در مورد موارد گوناگون، به یکی از وظایف مهم شاعران اشاره کرده و فرمودند: «از جمله کارهایی که خیلی خوب است در کشور ما که بحمدالله در این جلسه هم آثارش دیده شد و قبلاً هم دیده شد و من خیلی از این راضی هستم، واکنش سریعی است که شعرای جوان ما به حوادث نشان میدهند، این خیلی با ارزش است، این...
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، رهبری در دیدار خود با شاعران در خرداد سال 1395 ضمن صحبت در مورد موارد گوناگون، به یکی از وظایف مهم شاعران اشاره کرده و فرمودند: «از جمله کارهایی که خیلی خوب است در کشور ما که بحمدالله در این جلسه هم آثارش دیده شد و قبلاً هم دیده شد و من خیلی از این راضی هستم، واکنش سریعی است که شعرای جوان ما به حوادث نشان میدهند، این خیلی با ارزش است، این خیلی خوب است. مبادا کسی خیال کند که این چیز منفی است؛ نه، این بسیار مثبت است. ما در طول تاریخ و در زمان معاصرِ نزدیک به خودمان هم داشتیم مواردی را که همین واکنشهای سریع بهترین آثار را بهوجود آورد.... اینکه به حوادث واکنش سریع نشان داده بشود و تبیین بشود، این بسیار خوب است.»
به دنبال همین درخواست رهبر معظم انقلاب، با شروع عملیات تنبیهی و موشکی «وعده صادق» با رمز «یا رسول الله» در بامداد امروز 26 فروردین و موشک باران شدن مواضعی از رژیم صهیونیستی توسط ایران، تعداد قابل توجهی از شاعران فارسی زبان مطرح کشور در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، احساس خود را نسبت به این اقدام مقتدرانه کشور خود در قالب شعر بیان کردند. در ادامه به بعضی از این اشعار اشاره میشود.
محمدمهدی سیار:
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسمالله مجراها و مرساها
اگر این ساحران اطوار میریزند طوری نیست
عصا در دست اینک میرسند از کوه موسیها
به حال خویش بگذارید خاک تیره را یاران
کسی چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بیاید هرکه از فرهاد، شیرین عقلتر باشد
نباید هیچ کس جز ما و مجنونها ولیلاها
همین از سرگذشتن سرگذشت ماست انگاری
همین سرها... همین سرهای سرگردان صحراها
شب قدری رقم زد خون ما تقدیر عالم را
که همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
خوشا سربند یازهرا که پیشانی نوشت ماست
خوشا «الله اکبر» ها خوشا «انا فتحنا» ها
علی ذوالقدر:
این خطه پر از یل است ماشاالله / طوفان مسلسل است ماشاالله
شد صورت صهیونیست از ضربه کبود / این سیلی اول است ماشاالله
حسین صیامی:
ما بادهایم... باده صد سالهایم ما / ما داغ دیدهایم گل لالهایم ما
کوهیم کوه منظرههای شنیدنی / رودیم رود خاطرههای چشیدنی
با اقتدا به نام علی ایستادهایم / ماییم زخم خورده... ولی ایستادهایم
هر چند داغ روی جگر میرسد به ما / از آسمان دوباره خبر میرسد به ما
آخر رسید قصه به جایی شنیدنی / از آسمان رسیده خبرهای دیدنی
افتاده است جسم دلیران به پای تو / ایران سربلند! که جانم فدای تو...
از ما بخواه غیرتمان را نشان دهیم / آری بخواه تا که برای تو جان دهیم
از مادران بخواه دلاور بیاورند / صدهاهزار مالک اشتر بیاورند
آری قسم به تیزی شمشیر و تیرها / آری قسم به خون جوانان و پیرها
آری قسم به غصه و اندوه و دردها / آری قسم به گریه زنها و مردها
گریه نمیکنیم در اندیشه قیام / باشد قرار اشک پس از صبح انتقام
ما زندهایم، حافظ این دین و میهنیم / بر روی خصم سیلی مردانه میزنیم
سیلی ما خمیده و کج میکند تو را / این انتقام سخت فلج میکند تو را
با موشک این مذاکره را یادتان دهیم / زلزال میشویم که بر بادتان دهیم
موشک نگو که بر سرشان دادمان نشست / این انتقام داغ شهیدان سوریه است
موشک نگو که آهِ دلِ دلشکستهای است / این انتقام خون شهیدان هستهای است
موشک صدای خنده خالی غزه است / این انتقام بغض اهالی غزه است
خیبرشکن به دست گرفتیم و آمدیم / جای تمام زخمزدنهایتان زدیم
این بار هم به صورت هر بیاراده ای / سیلی زدیم البته سیلی سادهای
از مفتی سعودی و خاخام صهیونیسم / تا موسیوی غربی و مادام صهیونیسم
سیلی ما به صورت هر بیوجود خورد / سیلی ما به صورت نحس یهود خورد
سیلی زدیم هیبتمان را نشان دهیم / مرگا اگر به دشمن این خاک امان دهیم
مرگا اگر ز خون گل لاله بگذریم / وقتش رسید و دست به شمشیر میبریم
دنیا! بدان که اهل مماشات نیستیم / ما تشنه مبارزه با صهیونیستیم
یک روز جمعه زود میآیند عاشقان / قدس شریف، پشت سر صاحبالزمان
عاصی خراسانی:
نیمه شب لشکر حق کرد به دشمن غضبی / "چه مبارکسحری بود و چه فرخنده شبی"
دل ظالم به هراس و به تب و تاب افتاد / دل مظلوم ولی غرق به شوق و طربی
گوییا جز به زدن، حرف نمی فهمی تو / چاره سیلی است تو را، ظالمی و بی ادبی
داد پهباد به باد آبروی صهیون را / گنبد آهنی اش هم شده تکه حلبی
موشکِ خیبر و سجیل بیاید چه کنی؟!/ تو که از پاسخ پهباد کماکان عقبی
گور خود را بکن ای مرده خور ای اسرائیل / آخر کار تو نزدیک شده، جان به لبی
کلامی زنجانی:
ای دل آگه شو که ایران با کسی شوخی ندارد / وقت غرش شیر غران با کسی شوخی ندارد
بادهای تندرو همگام با پهبادهایند / این سپاه پاسداران با کسی شوخی ندارد
هشت سال ایران زمین جنگید تا ننگش نخوانند / تیغ رزمنده به میدان با کسی شوخی ندارد
مرگ اسرائیل را در سوره اسرا بخوانید / وعده حق است، قرآن با کسی شوخی ندارد
ما همان نسلیم خرمشهرها آزاد کردیم / اصل ما عشق است و ایمان با کسی شوخی ندارد
دشمن بُز دل بدان دؤر بزن در رؤ گذشته / داد فرمانده چو فرمان با کسی شوخی ندارد
پاسُخت سخت است و طوفانی به روح نوح سوگند / پیر دریادل، به طوفان با کسی شوخی ندارد
پیر دور اندیش ما آیینه پیر خمین است / پیرو پیر جماران با کسی شوخی ندارد
روح تهرانی مقدم شاد بادا، یاد بادا / موشک باهوش تهران با کسی شوخی ندارد
گرگها از ترس موشک در پیِ سوراخ موش اند / شیر وقتی شد خروشان، با کسی شوخی ندارد
هرچه پیش آید خوش آید عصر ما عصر ظهور است / منتقم،،، مهدیِ دوران،،، با کسی شوخی ندارد
محمود حبیبی کسبی:
گفته بودیم انتقامی سخت / از تبارِ فرار میگیریم
دشمن ماست اهلِ لاف و خلاف / ما ولی مَرد شور و شمشیریم
خون مظلوم نوحه میخواند / نقشه انتقام در دست است
طی شده دورهِ بزن در رو / کوچه الفرار بنبست است...
نغمه مستشار نظامی:
فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غران حمزه باشد
شهر تاریک است وقتی نیست یار هم زبانی
خانه روشن می شود وقتی که مهمان حمزه باشد
بولهب لب بسته، پنهان می شود در خانه ی خود
آن زمان که یار اسلام و مسلمان حمزه باشد
صف به صف دشمن شکن، با نیزه ی شیر افکن خود
می شکافد کوه را وقتی خرامان حمزه باشد
زخم تحریم و غم شعب ابی طالب چه باشد
تا میان شام هجران، ماه تابان حمزه باشد
با رسول الله پیمان بسته با جان و دل خود
بر سر پیمان خود تا دادن جان، حمزه باشد
یوسف رحیمی:
بیا که موسم آن رزم ناگهانی ماست / زمان معرکه آخرالزمانی ماست
به گوش میرسد این روزها از آن سوی نیل / صدای خرد شدنهای نعش اسرائیل
بیا که یک دو قدم مانده تا تجلی نور / بیا که میرسد از آسمان طنین ظهور...
علی گلی حسینآبادی:
با لشکری از شکوه پرواز کنید / این خاک عزیز را سرافراز کنید
با ذکر شریف یا علی برخیزید / جنگی به شکوه خیبر آغاز کنید
فاطمه عارفنژاد:
کسی «و الفتح» میخواند
شروع ناگهانی داشت، طوفانی که حرفش بود / رسید از شش جهت سجیلبارانی که حرفش بود
رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی / رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود
برای انتقام خون دلهایی که میخوردیم / فرود آمد همان شمشیر برانی که حرفش بود
و حالا دشمن است و صبحِ کابوسی که میگفتیم / و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود
بشارت باد گلها را به فروردینِ روییدن!/ که نزدیک است آن سرسبز دورانی که حرفش بود..
بیا و گوش کن! از قدس دارد میرسد کمکم / همان صوت صمیمی، صوت قرآنی که حرفش بود
کسی «و الفجر» میگوید، کسی «و الفتح» میخواند / کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود
به دست ما نوشته میشود بر مصحف تقدیر / برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود
افشین علا:
بنگر چهسان تعبیر شد کابوس اسراییل / لرزید بر خود پیکر منحوس اسراییل
عمری تظاهر کرد بر روئینتنی اما / برداشت ایران پرده از سالوس اسراییل
دیگر به آژیر خطر هر دم کند تکرار / آهنگ مرگ خویش را ناقوس اسراییل
از پا فتاد ای خودفروشان قامت دشمن / پس دست بردارید، از پابوس اسراییل
بیم از چه دارید ای سران؟ جز عنکبوتی نیست / با بازوانی سست، اختاپوس اسراییل
محو چهاید ای رهبران؟ جز پای زشتی نیست / لنگان و کج زیر پر طاووس اسراییل
از عطسهی چرکین غم تا خاک گردد پاک / باید که گردد ریشهکن ویروس اسراییل
رحمی نباید کرد بر این غاصبان وقتی / کودککشی فخر است در قاموس اسراییل
ای شمس خاور سر برآر از پرده چون دیگر / دارد به پتپت میرسد فانوس اسراییل
میلاد عرفانپور:
در این مصاف، آذرخش غیرت به قلب «انصافمردهها» زد به کوری چشم «خودفروشان» و «سجدهبرغرببُردهها» زد
که اژدهاییست هفتسر؟! نه! گریخت صهیون بیپدر؟ نه! در آتش انتقام ما سوخت، داغ ذلت به گُردهها زد
دوباره این غیرت مجسم، سپاه «تهرانیِ مقدم» کشیده بر گوش «ننگ تسلیم را غنیمتشمردهها» زد
به «رعد» و «زلزال» مرگبارش، به تیر «سجیل» و «ذوالفقار» ش مجال افعی شدن نداد و به گردن «مارخوردهها» زد
در این شب بیکران، شگفتا سپیده غیرت شهیدان ببین چه بیدارباشِ سختی به خیمه خواببردهها زد