وحید شمسایی؛ مقابله و مواجهه با انتقادات مستقیم؛/ چالشهای سرمربی تیم ملی پیش از آغاز جام ملتهای آسیا
بالطبع، تمامی کارشناسان و ژورنالیستهای دنیای فوتسال و همچنین مربیان و بازیکنها، از ایران به عنوان بخت اصلی قهرمانی در جام ملتهای آسیا یاد میکنند.
به گزارش ورزش سه، تصاویر کلی برجای مانده از فینالهای اردوار گذشته جام ملتهای آسیا شوروشر برپایی جشنواره قهرمانی ایرانی هاست. تیمهای ملی ایران با ستارههایش، بهترینِ بهترینها و بزرگترینِ بزرگترینها. از عصری به عصر دیگر. میگفتند تکرار شدنیها از نسلی به نسل دیگر. میگفتند به چنگ در آوردن توپ از فوتسالیستهای ایرانی به معنای پیروزی است. اگر تیم کوچکی بودی و توپی از آنها کِش میرفتی برایتان طعم گوارای قهرمانی را داشت. جانانه دفاع کنید و کمتر گل بخورید. جام ملتهای آسیا پردههای شوم دیگری را هم داشت. محض نمونه شکست برابر ژاپن در دوره گذشته که پیشرفت تیمهای آسیایی را عیان ساخت. ورود مربیان بزرگ به تیمهای کوچک دیروز که حالا برای خود بزرگ شدهاند. تیمهایی که از پرده های آهنین بیرون آمدند (ژاپن، ازبکستان و تایلند). تیمهایی که به مربیان ایرانی روی آوردند (عراق، کویت، افغانستان و ویتنام). حالا جام ملتهای آسیا دیگر به تیم ملی فوتسال ایران تعلق ندارد و بدل به آوردگاهی شد که همه در موفقیت آن میتوانند نقش بازی کنند و سلطنت طلب باشند.
جام ملتهای آسیا 2024 در راه است و به شکل غریبی شرایط تیمهای هم گروهی ایران در این رقابتها، مربیان، بازیکنان و نتایج دیدارهای آنها، بی اختیار همگان را بیش از حد معمول به خود جلب می کند. شمسایی و ستاره هایش در یک سو ایستادهاند و کویت با مربی ایرانیاش که روزگاری تیم ملی فوتسال را به بزرگترین موفقیتش رساند، در سوی مقابل. در کنار آنها، افغانستان با دیگر مربی ایرانی و بازیکنانی که حسابی پرورش یافتهاند به گواه کارشناسان دردسرساز خواهند بود شگفتیساز و همه را به نبرد از ته دل فراخواندهاند. تیم ملی فوتسال ایران بهسان همه تیمهای بزرگ که مدعی اصلی فتح جام محسوب میشوند، با مشکلات عدیده مواجه است. از توقعات و دردسرها، از ترکیب تیم و تصمیمات دشوار. جایی که انتظارت همیشه بالاست و بی اندازه. چالشهای دیگری هم همچون ابرهای سیاه بالای سر تیم افکنده که کاپیتان تیم ملی چه کسی است و کدام بازیکن؟
مشکل همه سرمربیان تیمهای ملی عدم دیدارهای بینالمللی باندازه کافی است که این بار فدراسیون فوتبال بر خلاف گذشته مسابقات بزرگ را برای تیم ملی تدارک دید. هم در خانه و میان استقبال تماشاگران و هم دور از خانه با حریفان. شاگردان شمسایی هم با برزیل بزرگ به میدان رفتهاند و هم به مصاف روسیه قدرتمند. تیمهای کلمبیا و پاراگوئه در صحنه بودهاند و پیروزی برابر آنها بارقههای نور امید را زنده کرد. ژاپن که پیشترها زخم عمیقی بر ایران فرو کرده بود، مقابل مردان شمسایی به زانو در آمد. بازی با هر تیمی با هر تاکتیکی و سیاقی. مشکلات لژیونر ها با هر سیاستی که جلو رفت، بالاخره حل شد و خط قرمز بزرگی روی دور هر بهانه ای کشید.
یک تیم ملی موفق زمانی در بهترین اوضاع خود قرار دارد که بیشتر شبیه یک تیم باشگاهی باشد. از نظر روحیه تیمی، تمرینات مداوم، آشنایی با تاکتیک مربیان، انگیزه و هدفی مشترک. به نظر میرسد مربیان تیمملی وقت کافی برای همه اینها را داشتهاند، نداشتهاند؟ خوشبختانه ایران، بازیکنان بزرگ، بااستعداد و خوش قریحه فراوانی دارد که هر کدام این فرصت را داشته اند تا در اردوهای آمادهسازی طنازی کنند و خودی نشان دهند. بدون شک حضور بازیکن جدید در ارایش تیم، نه تنها تیم را تقویت خواهد کرد بلکه دلیلی برای رقابت میان بازیکنان برای حفظ پست خود در ترکیب اصلی نیز خواهد بود. در تمامی اردوهای گذشته، شمسایی تمامی بازیکنان را زیر نظر داشته و در دریای ستارهها شنا کرده است تا هر ماهی که بخواهد، قلاب کند.
طبق معمول شمسایی متهم و مورد انتقاد به علت هدردادن گروهی از ستاره های نسل قبلی شده بود و به اصطلاح با جوانگرایی راهی دوره گذشته جام ملتهای آسیا شد. در نتیجه شکست در فینال که ناکامی بزرگی از خبری به خبر دیگر مخابره میشد. در حالی که نسل قبلی به وضوح بهتر از دوره فعلی بودند اما محدودیت ها و ضعف های خود را هم داشتند که مهمترین آن مصدومیتهای کهنه برخی از چهرهها بود و آسیب بزرگ به آینده نگری. تیم ملی و شمسایی هر چه جلوتر رفتند، موضع جوانگرایی را کمرنگ تر کردند و شایسته سالاری را به اولویت اصلی بدل ساختند. شاید بازیکنان جوان کیفیت لازم را نشان ندادند اما در همان دوره نیز در سطح و قیاس بازیکنان نسل طلایی نبودند به خصوص که بازیکنان با تجربهای که حالا شمسایی را همراهی میکنند، دو سال پیش با طراوتتر و آمادهتر بودند که انتخابات سیاهه جدید شمسایی بیانگر این است که سرزنشها منطقی بوده. با این حال، تیم ملی فوتسال در هر پست دارای چند بازیکن درجه یک، فوق العاده و استثنایی است که هر کدام میتوانند به راحتی جای دیگری را پُر کنند. باید گفت، بالقوه گروه خوبی است با پتانسیل زیاد و تقریبا بدون ضعف. شاید تا حدودی این تغییر فلسفه معقول باشد. هیچ مربی در صحنه بین المللی نمی تواند دائما گروه مشخصی از بازیکنان را به تیم دعوت کند و ترکیب تیم را از میان گروه مشابه شکل دهد. سرمربی تیم ملی باید با توجه به فرم بازیکنان تیم را انتخاب و تنظیم کند. اما در هر صورتی، از جوانگرایی فاصله گرفته شد و تاوانی که دوره گذشته برای آن داده شد، برای هیچ بود و پوچ.
ممکن است خیلی هیجان انگیز نباشد ولی واقعیت این است. همه از تیم ملی فوتسال توقع قهرمانی دارند. اگر رقیبان تیم ملی در بازه زمانی خاصی پیشرفت کردهاند، تیم ملی ایران نیز که ارباب فوتسال آسیا است، باید بیش از آنها حرکت میکرده. لیگ باشگاهی فوتسال در ایران بدون شک سطح بسیار بالاتری نسبت به حریفانش دارد و از استعداد های بی نظیری بهره میبرد. اگر ورود مربیان بزرگ خارجی به کشورهای آسیایی ترسناک است، نتایج مربیان ایرانی نیز نسبت به آنها جذابتر و معرکهتر بوده. یادمان نرفته محمدهاشم زاده چگونه ژاپن، مدافع عنوان قهرمانی را با اندونزی به بند کشید.