ورود لباس شخصی ها و بسیجی ها به توقیف خودروها به دلیل بی حجابی
بسیج و لباس شخصیها هم اجازه دارند در طرح برخورد با بی حجابی به توقیف خودروها بپردازند. بسیج و لباس شخصیها هم اجازه دارند در طرح برخورد با بی حجابی به توقیف خودروها بپردازند. به گزارش عرشه آنلاین؛ خبرنگار روزنامه شرق نوشت: یکی از ماموران پلیس گفت: خدا را شکر کنید پلیس جلوی شما را گرفت. الان به بسیج و لباس شخصیها هم دستور دادند تا ماشینها را توقیف کنند.
بسیج و لباس شخصیها هم اجازه دارند در طرح برخورد با بی حجابی به توقیف خودروها بپردازند.
به گزارش عرشه آنلاین؛ خبرنگار روزنامه شرق نوشت: یکی از ماموران پلیس گفت: خدا را شکر کنید پلیس جلوی شما را گرفت. الان به بسیج و لباس شخصیها هم دستور دادند تا ماشینها را توقیف کنند.
شرق نوشت: به نظر میرسد توقیف خودروهای شخصی به دلیل آنچه رعایت نکردن حجاب عنوان شده، حالا وارد فاز جدیدی شده و تبدیل به دردسری بزرگ برای شهروندان.
البته توقیف ماشین صرفا مختص خیابان های شهر نیست و گزارشهایی وجود دارد که در جادههای بین شهری هم تعدادی از خودروها متوقف و از این حیث حسابی اذیت شدهاند.
گرچه اظهارنظرهایی از فعالان حقوقی وحود دارد که توقیف خودرو به دلیل حجاب غیرقانونی است؛ اما در این روزها شاهد توقیف ماشینهایی به همین دلیل بودهایم. این گزارش، روایت توقیف خودرو خبرنگار «شبکه شرق» است به علاوه زنانی که در جادههای برون شهری و خیابانهای تهران با معضل توقیف خودرو به دلیل حجاب مواجه شدهاند.
روایت اول: شما شاکی خصوصی دارید!
حوالی ساعت 12/20 دقیقه ظهر در شلوغی های خیابان احمدقصیر (بخارست) پلیس جلوی ماشین را گرفت. اولش فکر کردم اشتباهی رخ داده است. بدون توجه به مأمور پلیس، سعی کردم راهم را بکشم و بروم. اما ترافیک آنقدر سنگین بود و حرکت ماشینها هم کند که مأمور پلیس از ماشین پیاده شد و به شیشه ماشینم زد. سرباز وظیفهای بود که مدارک ماشین را خواست. همان ابتدا با تعجب پرسیدم:«مدارک ماشین من؟» گفت:«بله مدارک شما.» باز پرسیدم:«چرا؟» گفت:«خانم مدارکتان را تحویل دهید.» کارت ماشین و گواهی نامه را دادم. سرباز مدارک را گرفت و گفت ماشین را پارک کنید. توی همان شلوغیها چراغ قرمز را رد کردم و داخل خیابان بهشتی ماشین را پارک کردم، دو مأمور نیروی انتظامی با سرباز داخل ماشین بودند.
یکی از همان مأموران که سن و سال بالایی هم داشت، با لحنی پرابهام گفت: «خانم استعلام ماشین شما را گرفتیم. متأسفانه شاکی خصوصی دارید. برای رفع ابهام باید به کلانتری بیایید.» یک لحظه شوکه شدم و خندهام گرفته بود و گفتم: «اشتباه میکنید. ماشین من شاکی ندارد.» اما مأمور نیروی انتظامی خیلی جدی گفت: «ماشین شاکی خصوصی دارد. شما با ماشین کاری کردید؟ دست کسی دادید؟» نگذاشتم بیشتر ادامه دهد با اطمینان گفتم:«این موضوع امکان ندارد.» گفت:«بیایید ببینیم شاکی خصوصیتان کیست؟» من باز هم گفتم:«یعنی چی؟» مأمور پلیس بدون آنکه توضیح اضافی دهد، گفت: «وقت ما را نگیرید. پشت ماشین پلیس حرکت کنید.»
ذهنم آشفته بود و درگیر اینکه چه کسی از من شکایت کرده بود؟ چرا باید شاکی خصوصی داشته باشم؟ سوار ماشین شدم و پشت ماشین پلیس حرکت کردم. در طول مسیر به این فکر میکردم آیا کسی سوار ماشینم شده؟ من ماشینم را آخرین بار به چه کسی دادم؟ چه کسی با ماشین من خلافی انجام داده؟ حتی به خانواده زنگ زدم و این سؤالها را پرسیدم. با اینکه میدانستم فقط خودم از ماشین استفاده میکنم.
به محل آگاهی سنایی که رسیدیم. مأمور انتظامی از ماشین پیاده شد و بدون هیچ توضیحی گفت:«حکم توقیف ماشین را داریم. سوییچ را بدهید.»
هاج و واج نگاهشان کردم. مگر میشود؟ گفتم:«چی؟» با لحن تندی گفت:«سوییچ ماشین را بده به این آقا» گفتم:«دلیل اینکار را نمیفهمم چرا باید سوییچ را بدهم. شاکی خصوصیام کیست؟ این چه کاری است میکنید بدون اینکه توضیحی دهید؟ کسی نیست توضیح دهد؟ من خبرنگارم این برخورد یعنی چه؟» گفت:«خانم دنبال توضیح هستی، برو داخل تا خودت توجیه شوی.» بدون اینکه سوییچ را تحویل دهم، با عصبانیت وارد شدم، همزمان با من یکی از مأموران انتظامی هم وارد شد، به سمتم آمد و گفت: «ماشین شما به علت کشف حجاب توقیف شده.»
پلیس پیامک هم نمیزند
با مأمور پلیس بحث کردم که هیچ پیامکی بابت بی حجابی برایم نیامده که حالا شما ماشین را توقیف میکنید. اصلا این توقیف با کدام حکم قضائی است؟ چرا همان لحظه که مدارک را گرفتید، نگفتید که به خاطر بدحجابی ماشین توقیف میشود؟ این کار شما قانونی است؟ اما برای هیچ کدامشان سؤالات من مهم نبود.
یکی از مأموران پلیس که فهمیده بود خبرنگارم آمد و گفت: «خانم برو بنویس. ما هم خسته شدیم. همه کارمان را کنار گذاشتیم و الان دنبال ماشین های توقیفی هستیم. ما هم خسته شدیم. هر روز با این سؤالها روبهرو میشویم.»
گفتم این کار قانونی نیست، گفت: «بر اساس دستور قضائی ما موظفیم که ماشین شما را توقیف کنیم. به ما هم دستور دادند. حالا خدا را شکر کنید پلیس جلوی شما را گرفت. الان به بسیج و لباس شخصیها هم دستور دادند تا ماشینها را توقیف کنند.» گفتم: «مگر نباید پیامکی داشته باشم، هیچ پیامی برای من نیامده." گفتند:" این مسئله ما نیست خیلیها مثل شما برایشان پیامک نیامده.
مهم این است که قوه قضائیه دستور توقیف ماشین تان را صادر کرده. شکایتی دارید به قوه قضایه ببرید." گفتم:" باشه، شما که میتوانید مردم را اذیت نکنید و چشمتان را ببنید." گفت: «اگر من چشمم را ببندم لباس شخصیها جلوی شما را میگیرند.» گفتم: «بر اساس کدام قانون ماشینم را توقیف میکنید؟ گفتند شما باید از ضابط قضائی این سؤالها را بپرسید. ما مأموریم و معذور.»
چطور ممکن است، پلیس هیچ توضیحی ندهد و مرا تا کلانتری بکشد و جلوی در کلانتری انگار سارق یا جانی گرفته، سریع بخواهد سویچ ماشین را از من بگیرد؟ مأموران کلانتری هیچ توضیحی ندادند و گفتند که ماشین با جرثقیل به پارکینگ میرود. با پرس و جویی که کردم متوجه شدم یک نفر نماینده پارکینگ در کلانتری وجود دارد، او ماشین را بازرسی میکند و یک فیشی میدهد. این اتفاق برای من هم افتاد. از همین آقا پرسیدم آیا باید برای این کار هزینهای پرداخت کنم؟ گفت: «پول پارکینگ یک میلیون و 500 هزار تومان است.»
منبع: روزنامه شرق هم اکنون دیگران می خوانند-
اعلام میزان افزایش حقوق و عیدی کارکنان دولت و بازنشستگان درسال 1403
-
فیلم بازسازی صحنه قتل مرحوم مهرجویی و همسرش / هشدار! دارای تصاویر آزار دهنده (+18)
-
ستاره زن سینمای ایران پارکینسون گرفت | روایت تلخ از افسر اسدی و همسرش اصغر همت
-
قیمت ارزانترین و گرانترین گوشیهای محبوب بازار | قیمت جدید گوشیهای سامسونگ، شیائومی و آیفون
-
جزئیات تکاندهنده شب هولناک شهرک زیبادشت / کریم و قاتلین داریوش مهرجویی و همسرش چه گفتند؟+ تصاویر
-
حسن یزدانی نابغه کشتی ایران متاهل شد | پست ازدواج حسن یزدانی با لباس دامادی
-
فوری و مهم / خدمت سربازی سه ماه کاهش یافت + اطلاعیه رسمی