وزیر ارشاد و سه ادبیات؛ کدام یک برای اهل فرهنگ و هنر جذابتر است؟
استفاده از کلمات دقیق و فنی و نه سیاسی و ایدیولوژیک درباره ماجرای گیلان بهانهای است تا دو نوع ادبیات دیگر هم یادآوری شود...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در توضیح و موضع در قبال ماجرای مدیر کل برکنار شده اداره ارشاد استان گیلان به اتهام یا ابهام اخلاقی و فیلم منتشره درباره او (رضا ثقتی) از دقیق ترین وفنی ترین کلمات استفاده کرده و گفته است:
«پیش از آن گزارش منفی درباره او نداشتیم. این اتفاق امری شنیع است و افکار عمومی ما به این مسایل حساس است. همه جای دنیا نیز همین است. هیچ قضاوتی در این موضوع نداریم چون باید در مسیر قضایی خود قرار گیرد و بررسی شود و هر آنچه حق و حقیقیت است اتفاق افتد. ما هیچ پیشداوری نداریم.»
در این ادبیات هیچ واژه ایدیولوژیک و سیاسی از جنس اصولگرایی رادیکال نمیبینیم. مثلا گفته نشده البته آن کانال تلگرامی که منتشر کرده وابسته به صهیونیسم بینالملل است یا دشمنان میخواستند در آستانه تاسوعا و عاشورا ذهن مردم را منحرف کنند یا یک شبکه جاسوسی به نفوذ اعتراف کرده اند یا از آن سوی بام بیفتد و حکم شرعی لواط را بازگوید و داستان قوم لوط در قرآن را نقل کند. از کلمات شنیع، افکار عمومی، همه جای دنیا، قضاوت و پیش داوری نکردن و کشف حق و حقیقت استفاده کرده که همه مدرن است.
شاید تصور شود غرض طرح این پرسش است که آیا اگر در دولت قبل هم این اتفاق رخ میداد همفکران ایشان این گونه موضع می گرفتند یا کل دولت را به فساد متهم می کردند یا این سؤال که این نداشتن پیش داوری و پرهیز از قضاوت منحصر به منصوبان است یا اگر متوجه مدیر رسانه یا هنرمندی می شد هم چنین موضعی اتخاذ می شد؟ به این پرسشها اما به دلایلی نمیپردازم. یکی این که به عنوان رسانه در قبال وزارت ارشاد ملاحظاتی داریم. محظور و محذور البته نه. حالا به این عبارات توجه کنید:
«بدنه نیروی انسانی وزارت ارشاد با یک کار سخت و پرمانع در آستانه یک تحول جدی قرار گرفته و 400 نیروی جوان حزب اللهی بعد از دو سال کار جدی تا آخر تابستان وارد وزارتخانه می شوند تا تغییر در بدنه به وجود آید. دیدید که در نمایشگاه کتاب امسال 1800 خواهر طلبه آموزش دیده در صحنه امر به معروف می کردند.»
این را هم آقای اسماعیلی وزیر ارشاد گفته است. (در مراسم پایانی طرح ولایت ویژه فعالان فرهنگی در حرم امام رضا علیهالسلام.)
میدانیم که دولت آقای رییسی اعتماد یا اعتقاد چندانی به بدنه بوروکراسی و اداری کشور ندارد و از این رو در صدد تزریق نیرو از نهادها و جاهای دیگر است. کاری که وحید جلیلی در صدا وسیما انجام میدهد و از حسینیه هنر یا دفتر جبهه فرهنگی نیرو آورده هرچند هاضمه بوروکراسی ایرانی چنان است که انقلابیها را به بوروکرات تبدیل میکند. (بهزاد نبوی هم که با رجایی به سازمان ملل رفته بود به جای کت، اورکت پوشید. چون مجاهدین و چپیها اورکت سبز آمریکایی میپوشیدند او اورکت سیاه بر تن داشت و پشت سر مرحوم رجایی ایستاد. این تصویر در کتابهای درسی هم بود و از سال 88 بعد از دستگیری بهزاد نبوی حذف شد. یا آقای احمد توکلی با اورکت بلند آلمانی و قبل از استعفا سخنگوی دولت مهندس موسوی بود).
از ابتدای انقلاب مدام به ادارت نیروی انقلابی تزریق شده ولی غالبا با کلی آزمون و خطا به بوروکرات تبدیل شدهاند و این سرنوشت در انتظار جوانان دهه 70 و احتمالا دهه هشتادی تازه وارد هم هست.
حال بعد از آن دو عبارت نقل این عبارت هم خالی از لطف نیست:
«گفتمان این دولت روشن است. ناس می شود جمهوریت. قسط هم می شود عدالت. گفتمان دولت مثل گفتمان انقلاب عدالت محور است. این دولت، دولت عدالت و جمهوریت است و می خواهد بین این دو توازن برقرار کند.»
این را هم آقای اسماعیلی در تیر 1401 در گفت و گو با ماهنامه گفتمانی «برداشت اول» گفته که به نوعی زیر مجموعه خود وزارت ارشاد هم با آن همکاری میکند. با این حساب طی این دو سال و مطابق آنچه از آقای وزیر ارشاد نقل شد سه نوع ادبیات را از ایشان شاهد بودهایم:
اولی ادبیاتی که می کوشد کاستیهای ابراهیم رییسی در گفتمانسازی را جبران کند. چون او اولین رییس جمهوری است که در این دو سال حتی یک جمله اختصاصی از او نقل و زبانزد نشده در حالی که رؤسایجمهور غیر روحانی مثل بنیصدر و رجایی و احمدینژاد هم چنین نبودند چه رسد به رؤسای جمهور روحانی مانند آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی و خاتمی و روحانی.
البته توضیح آقای اسماعیلی است: «دال مرکزی گفتمان دولت سیزدهم روشن است: عدالت و جمهوریت. آقای رییسی به معنای کامل جمهوریت اعتقاد دارد نه به معنی بازی لیبرال دموکراسی و در نگاه او و ما جمهوریت یعنی میدان داری مردم برای اقامه عدل و اگر می گویم جمهوریت و نمی گویم مردمی برای این است که بعضی به پوپولیسم برنگردانند.» در واقع آقای اسماعیلی وزیر ارشاد در واکنش به ماجرای گیلان ادبیات فنی و مدرن و کاملا قابل ترجمه دارد.
در قضیه تزریق 400 حزب اللهی ادبیات کاملا بسته می شود و انگار نه انگار که این وزارتخانه در واقع متولی فرهنگ و هنر است و وزیر باید از فرهنگ عمومی و تئاتر و سینما و ادبیا بگوید. بارها نوشته ام کلمه «ارشاد» گمراه کننده است. دکتر ناصر میناچی از بانیان حسینیه ارشاد و از سر علاقه به دکتر علی شریعتی و به خاطر تغییر معنایی کلمه «اطلاعات» در «اطلاعات و جهان گردی» نام وزارتخانه را به ارشاد ملی تغییر داد و بعد شد ارشاد اسلامی. حال آن که وزارت ارشاد مطلقا مأموریت تبلیغی ارشادی ندارد و این کار را ادارات عقیدتی سیاسی و سازمان تبلیغات اسلامی دارند انجام می دهند.
در سومی اما بحث جمهوریت و عدالت مطرح است.
هر چند ایده آل این است که آقای وزیر در همه مواضع مدرن و با ادبیات جهانی سخن بگوید (مثل همان پیش داوری نکردن و به دنبال کشف حق و حقیقت بودن) اما عجالتا بین دو ادبیات «تحول جدی با تزریق به بدنه و لابد به حاشیه راندن قدیمی ها که هیچ کدام استخدامی رژیم پهلوی نیستند» و همان گفتمان «جمهوریت و عدالت» باز این سومی مجال بیشتری برای اندیشیدن فراهم می سازد.
کانال عصر ایران در تلگرام تماشاخانه