چهارشنبه 7 آذر 1403

وضعیت جهش بورس به مرز هشدار رسید

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
وضعیت جهش بورس به مرز هشدار رسید

آمار‌ها به ما می‌گویند اینکه بورس فعلی حبابی است، در آن تردیدی وجود ندارد؛ اما طبق پیش‌بینی بابایی تا چهار ماه آینده به نظر می‌آید به یک میلیون واحد می‌رسد و سود‌های تا 50 درصدی به سهام‌داران می‌دهد و بعد از آن ریزش نخواهد داشت؛ اما بعد از آن شاهد ریزش چشمگیری خواهیم بود. اولین گروهی که از آن متضرر می‌شوند، سهام‌داران خرد و همچنین سهام‌دارانی هستند که سهام همین شرکت‌هایی را که سود موهومی...

در روز‌هایی که عموم مردم با پوست و استخوان خود رکود اقتصادی را لمس می‌کنند و دخل‌ها در برابر خرج‌ها کم آورده است، شماره‌گر‌های یک بازار حتی خلاف بازار جهانی، به شکل عجیبی شتاب گرفته و سود روی سود می‌گذارد. از چند ماه پیش بازار بورس ایران رشد افزایشی داشته و حالا به اوج خود رسیده است.

به گزارش شرق، روزانه بین دو تا سه درصد شاخص‌ها رشد دارند و نسبت ارزش جاری بورس تهران به حجم نقدینگی در روز‌های اول فروردین به 0.8 واحد و در پایان فروردین به حدود 0.9 واحد رسیده؛ یعنی دو برابر میانگین سال‌های 93 تا 97. این یک رکورد تاریخی است. حتی شرکت‌های زیان‌ده و ورشکسته هم این روز‌ها در تالار بورس می‌تازند و تعداد آن‌ها بین 40 تا 50 مورد است.

یکی از این شرکت‌ها سه سال است طبق صورت‌حساب‌های مالی مشمول ماده 141 قانون تجارت و ورشکسته اعلام شده؛ اما اکنون سهام آن از 60 تومان به شش هزار تومان رسیده است. تعداد این نمونه‌ها کم نیست. اما در بازار بورس چه خبر است که برخلاف رکود اقتصادی، دارد رکورد می‌زند و همه راضی هستند؛ از خریداران سهام تا فروشندگان. آیا این رشد حباب است یا واقعیت؟ روند صعودی شاخص‌های بورس تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ آن‌ها که به این رشد مشکوک هستند، چه می‌گویند؟

‌مسیری که بورس تا به اوج‌گیری طی کرد‌ می‌گفتند نمی‌شود یک‌شبه پولدار شد، حالا مثال نقض این گزاره را بورس ایران جلوی چشم هزاران نفری گذاشته که هر روز با آرزو و رؤیای عمیق‌تری سرمایه‌های اندک و خرد خود را به بورس می‌برند تا «یک‌شبه پولدار شوند». درحالی‌که رشد اقتصادی منفی است و تورم هم به بالای 40 درصد رسیده و اقتصاد ایران با بحران رکود و قفل‌شدگی بازار‌ها روبه‌رو است و در هیچ فضایی برای سرمایه‌گذاری پس‌انداز خرد، سودی بالای 15 درصد (سود بانکی) وجود ندارد، سود‌های ماهانه بازار بورس تا 50 درصد هم در این روز‌ها پیش رفته و بازار خرید سهام داغ است. ماجرا هم از چند ماه پیش شروع شد.

بازار‌های موازی مانند سکه، دلار، مسکن و خودرو شروع به افت تقاضا کرد و نقدینگی به سمت بورس حرکت کرد. در این میان سیاست‌های مداخله‌گر دولت هم بی‌تأثیر نبود. از طرفی با کنترل و سرکوب قیمت در مواردی بازار‌های موازی دچار انجماد و کاهش تقاضا شد و از سوی دیگر تشویق به ورود مردم به بورس می‌شد.

شاخص کل بورس در سال گذشته از 180 هزار واحد کلید خورد و اکنون در قله 600 هزار واحدی ایستاده است. سهام بانک‌هایی مانند بانک ملت رشد سه برابری را تجربه کردند و گروه‌های بزرگی مانند فلزات اساسی رشد‌های سه تا چهار برابری داشتند. طبق آمار‌ها در همین بازه زمانی حدود چهار هزار نفر به فعالان بورسی اضافه شده‌اند و احتمال داده می‌شود که این افراد عمدتا از میان دهک درآمدی متوسط هستند.

‌استعفا به‌دلیل پیش‌بینی بحران در این دوره در سطح حکمرانی هم اتفاقاتی افتاد و منجر به تغییر چارت اداری سازمان بورس شد. شاپور محمدی، رئیس سازمان بورس وقت، اواخر سال گذشته در یک نامه به وزیر اقتصاد گزارشی کامل از وضعیت بازار سرمایه ارائه می‌کند و در این نامه توضیح می‌دهد که در عرضه اولیه و پذیرش شرکت‌ها تسهیل و تعجیل شده، درحالی‌که شرکت‌هایی که وارد بورس می‌شوند، باید یک دوره اصلاح و آماده‌سازی را که ممکن است بیش از یک سال طول بکشد، از سر بگذرانند، اما اکنون بدون هیچ تشریفاتی به سرعت وارد بورس می‌شوند.

مثال این استدلال محمدی را درباره عرضه شستا هم شاهد بودیم که به گفته محمدی هنوز مستندات آن تکمیل نشده، در مرحله عرضه اولیه قرار گرفت. محمدی در این نامه گفته بود اینکه به ما بگویید عرضه اولیه که تسریع شود، مشکل جذب نقدینگی حل می‌شود، استدلال صحیحی نیست. او در این نامه خواستار محدودکردن دامنه نوسان به یک تا دو درصد شده بود تا سرمایه‌گذاران از ضرر پیش‌بینی‌شده در ماه‌های آتی در امان بمانند.

این نامه را شاپور محمدی به وزیر اقتصاد ارسال می‌کند؛ اما گویی حرف‌های او بی‌اثر بود؛ بنابراین محمدی در 19 فروردین امسال از سمت خود در ریاست سازمان بورس استعفا می‌دهد و وزیر اقتصاد هم با استعفای او موافقت می‌کند. استعفایی که البته به نظر برخی از فعالان اقتصادی اقدام درستی بود. هرچند اتفاقات بورس بخشی از آن در دوره ریاست محمدی رخ داد؛ اما به نظر می‌رسد توصیه‌های نهایی او به مذاق وزیر اقتصاد خوش نیامده و با یکدیگر اختلاف‌نظر داشتند.

به‌هرحال بازار بورس با ریاست قالیباف‌اصل اکنون دارد به کار خود ادامه می‌دهد و اتفاقات بورسی و رشد تاریخی آن برخی را هیجان‌زده کرده و برخی را مظنون. عده‌ای از فعالان بورسی معتقدند این روز‌های بورس، روز‌های برداشت و عمیق‌شدن این بازار است و برخی هم معتقدند این رشد حباب است و تا چند ماه دیگر ریزش جدی خواهد داشت.

البته آمار‌ها هم خبر از وجود حباب در این بازار می‌دهند. بهترین شاخصی که توضیح‌دهنده حباب در این بازار است، نسبت ارزش جاری بورس به حجم نقدینگی است. درحال‌حاضر نسبت ارزش بازار بورس به حجم نقدینگی بیش از دو برابر میانگین سال‌های 93 تا 97 است. فقط در تاریخ 18 تا 26 فروردین امسال 207 هزار میلیارد تومان به ارزش جاری آن اضافه شده است.

بازار بورس ایران در دوره‌های مختلف کم‌وبیش با بورس‌های جهانی هم‌ساز بود؛ اما اکنون در پی شیوع کرونا شاخص‌های بورس جهانی همه کاهشی بوده و بورس ایران خلاف قاعده جهانی وارد دوره «طلایی» شده است.

پرویز بابایی، تحلیلگر بورس، این مورد را در کنار وضعیت اقتصادی ایران می‌گذارد و معتقد است که به رشد فعلی بورس نمی‌توانیم خوش‌بین باشیم. او توضیح می‌دهد: درحال‌حاضر نسبت قیمت به سود حبابی است؛ یعنی ارزش شرکت‌های بورسی به پیش‌بینی سودشان حدود 13 درصد است. به زبان ساده بخواهیم بگوییم یعنی 13 سال طول می‌کشد تا ارزش شرکت به این سودی که الان در بورس در حال پخش است، برسد. این زمان طولانی و تقریبا دو برابر میانگین تاریخی بورس ایران است، پس از این منظر به‌شدت حبابی و خطرناک است. این خودش را شش ماه تا یک سال دیگر نشان می‌دهد، زمانی که سهام‌داران می‌خواهند سود خود را برداشت کنند. وقتی سود تخمینی به اندازه ارزش سهام نباشد، سهام‌داران سرخورده می‌شوند و در صف فروش قرار می‌گیرند.

اما چرا این اتفاق افتاد؟ بابایی توضیح می‌دهد: سال گذشته تمامی بازار‌ها با تورم چشم‌گیری مواجه شدند و قیمت‌ها بالا رفت و هنوز هم ادامه دارد. حجم نقدینگی متشکل از پول پرقدرت و شبه‌پول هم به بالای دو هزار هزار میلیارد تومان رسیده، خب دولت این نقدینگی را به سمت هر بازاری روانه کند، اتفاق خوبی نخواهد افتاد و کالا‌ها قیمت چندبرابری پیدا می‌کنند. دولت از عمد سرمایه‌ها را به سمت بورس هدایت کرده که تقریبا سایر بازار‌ها نوسان کمتری داشته باشد. قضیه هم ساده است، اثر تورمی سایر بازار‌ها با سرعت بیشتری در تورم کالا‌ها و خدمات مصرفی خود را تخلیه می‌کند؛ اما در بورس آثار تورمی فوری نخواهد نداشت. سال گذشته بورس 187 درصد سود داشت. دلار نیمایی رشد 40 درصدی داشت و دلار آزاد حدود 20 درصد و خودرو 40 درصد و ساختمان هم تورم 42 درصدی را پشت سر گذاشت و کماکان با شدت‌وضعف متفاوتی ادامه دارد؛ اما بورس با تورم 187 درصدی با نرخ چهار برابری نسبت به سایر بازار‌ها روی قیمت سایر کالا‌ها برخلاف سایر بازار‌ها اثر تورمی نداشت. این هم به‌دلیل نقدینگی بود که دولت در بورس سرازیر کرد و اوراق و سهام شرکت‌های زیادی را برای عرضه وارد بورس کرد.

حدود 60 درصد شرکت‌های بورسی درحال‌حاضر ارزش جایگزینی مناسبی دارند و به‌صرفه هستند؛ اما حدود 40 درصد شرکت‌های بورسی اصلا ارزش ندارند؛ اما همچنان در صف خرید سهام، آن هم به قیمت بالا هستند. این معضل بزرگی است.

زمانی که بورس ریزش کند، سهام‌داران این 40 درصد اولین گروهی هستند که متضرر می‌شوند، همین‌هایی که این روز‌ها ارزش سهمی آن‌ها به شکل فریبنده‌ای در حال افزایش است؛ اما سهام شرکت‌های بزرگ که اتفاقا عمدتا سهام‌داران آن‌ها کلان و دانه‌درشت هستند، وضعیت بهتری خواهد داشت.

یکی از صحبت‌هایی که همواره از سوی فعالان بورسی مطرح می‌شده، سازوکاری است که تاریخی در بورس ایران حاکم بوده؛ سهام‌ها با ارزش فزاینده‌ای عرضه می‌شود و سیل متقاضیان را به خود جذب می‌کند، بعد از دوره شش‌ماهه ناگهان همین سهام شروع به ریزش می‌کند و سهام‌داران وادار به فروش سهام خود برای جلوگیری از ضرر می‌شوند. در همین زمان هم هست که سهام‌داران به‌اصطلاح شبه‌دولتی وارد شده و با قیمتی ارزان سهام کف بازار را جمع می‌کنند و در تکرار همین رویه سهام‌داران کلان را شکل می‌دهند.

بابایی دراین‌باره توضیح می‌دهد: بله این اتفاق تقریبا به سنت بورس تبدیل شده است؛ اما موضوع اینجاست که بورس‌بازان الان هم دیگر هوشمند و واکسینه شده‌اند و مهارت خاص خود را کسب کرده‌اند. در دوره‌های ریزش به‌شکل فوری به فروش سهامشان رو نمی‌آورند. دیگر از تحریم ایران، کرونا یا شهادت سردار سلیمانی که احتمال جنگ بعد از این اقدام آمریکا می‌رفت، وجود ندارد. حتی در این دوره سخت هم بورس آن‌طورکه پیش‌بینی می‌شد ریزش نداشت و مقطعی بود، چون بورس‌باز‌های ما ماهر شده‌اند و هم جوان هستند و اهل جست‌وجو و هوشمند. دیگر بورسی‌ها حتی به سود‌های کم هم قانع نیستند، به هفته‌ای 20 درصد هم راضی نیستند و دنبال خرید و سود کلان هستند، مگر اینکه به دلیلی در زندگی شخصی به پول نیاز داشته باشند و رو به فروش بیاورند. فعلا این‌ها مانند قبل در بورس از شبه‌دولتی‌ها یا بازیگران سنتی بورس نمی‌ترسند. البته یک واقعیت هم وجود دارد که چند نفری درحال‌حاضر برخی از سهام برخی شرکت‌ها را به دست گرفته‌اند و با جنگ تبلیغاتی ارزش برخی سهام‌ها را که باارزش نیست، بالا می‌برند. دولت هم فعلا کاری به آن‌ها ندارد، چون معتقد است باز آثار تورمی بورس روی سفره‌های مردم کمتر از سایر بازارهاست.

‌ترفند ورشکسته‌ها برای ساختن سود‌های موهومی در کنار وضعیت رشدی تعجب‌برانگیز بورس در کلیت اقتصاد رکودی، وضعیت ترکیبی ارزش سهام شرکت‌ها هم جای تأمل دارد. شرکت‌هایی که طبق صورت‌حساب‌های مالیشان زیان‌ده هستند، اما در این روز‌ها ارزش سهامشان روبه‌رشد و چشمگیر است. به تعبیر دیگر بیش از آنکه سهام‌های شرکت‌های بزرگ مانند فلزات اساسی رشد داشته باشد، رشد‌های نجومی ارزش سهام‌ها مربوط به شرکت‌هایی است که ورشکسته هستند. چند نمونه از آن را پیش‌تر علی‌اکبر مازار، مثال زده بود. یک شرکت که شش ماه است تعطیل بوده و به قیمت 20 میلیارد تومان فروخته شده، حالا ارزش آن در بورس در این مدت به سه‌هزارو 800 میلیاردتومان رسیده یا شرکت دیگری که طبق حسابرسی‌های صورت‌گرفته مشمول ماده 141 قانون تجارت بوده و ورشکسته اعلام شده و حالا سهام آن از 60 تومان به شش هزار تومان رسیده است.

چند نمونه دیگر از این شرکت‌ها در بورس در حال رشدگیری سهام هستند، این‌ها با چه سازوکاری رشد می‌کنند؟

بابایی توضیح می‌دهد: حدود 40 تا 50 شرکت هستند که هم زیان‌ده هستند و هم ارزش سهام آن‌ها بالا رفته، مانند شرکت‌های سایپا، پلی‌اکریلیک، بانک صادرات و از این دست. این‌ها گرچه از لحاظ سودی ورشکسته هستند، اما از لحاظ دارایی نه. آن‌ها سازوکاری را در بورس دنبال می‌کنند؛ دارایی‌هایشان را به یکدیگر می‌فروشند؛ برای مثال ارزش دارایی ایران‌خودرو حدود 50 هزار میلیارد تومان است، اما در بورس 10 هزار میلیارد تومان ارزش دارد. این درست است که زیان‌ده است، اما دارایی‌های دارد که به شرکت‌های دیگر می‌فروشد، راه آن هم تجدید ارزیابی دارایی است یا سهام زیرمجموعه خود را به یکدیگر می‌فروشند و از این طریق سود به‌اصطلاح موهومی می‌سازند. پس این شرکت‌ها گرچه زیان‌ده هستند، اما می‌توانند با سودسازی ارزش سهم‌هایشان را در بورس بالا ببرند؛ یعنی در واقع این شرکت‌ها دارایی‌هایشان را به هم پاس می‌دهند و با این معاملاتی که خیلی از آن‌ها معاف از مالیات هستند، دارایی آن‌ها از شرکت خارج نمی‌شود، به سهام‌دار هم پرداخت نمی‌شود، تقسیم سود فروش هم ندارند و فقط دارایی را بین خودشان جابه‌جا می‌کنند. این‌ها خودشان بورس‌باز‌های قهاری هستند. بانک‌ها هم از راه تسعیر نرخ ارز این کار را انجام می‌دهند، فقط با به‌روزکردن ارزش ارزشان سودسازی می‌کنند و قیمت سهام آن‌ها در بورس بالا می‌رود.

به‌هرحال آمار‌ها به ما می‌گویند اینکه بورس فعلی حبابی است، در آن تردیدی وجود ندارد؛ اما طبق پیش‌بینی بابایی تا چهار ماه آینده به نظر می‌آید به یک میلیون واحد می‌رسد و سود‌های تا 50 درصدی به سهام‌داران می‌دهد و بعد از آن ریزش نخواهد داشت؛ اما بعد از آن شاهد ریزش چشمگیری خواهیم بود. اولین گروهی که از آن متضرر می‌شوند، سهام‌داران خرد و همچنین سهام‌دارانی هستند که سهام همین شرکت‌هایی را که سود موهومی ساخته‌اند، خریده‌اند.