وقتی سیرالئونیها به شکرانه گذر ایران از فتنه88 قربانی کردند
دیپلمات فرهنگی شناخته شده ایران ضمن بیان خاطراتش از حضور در سیرالئون به قربانیکردن مردم این کشور پس از برگزاری راهپیمایی 9دی مردم ایران، به شکرانه گذر ایران از فتنه 88 اشاره کرد.
دیپلمات فرهنگی شناخته شده ایران ضمن بیان خاطراتش از حضور در سیرالئون به قربانیکردن مردم این کشور پس از برگزاری راهپیمایی 9دی مردم ایران، به شکرانه گذر ایران از فتنه 88 اشاره کرد.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: مولفه اصلی در شکلگیری عقیده انقلابی در مردم ایران، فرهنگ بود و راه پیروزی انقلاب اسلامی نیز از مسیر فرهنگ گذشت. بروز انقلاب اسلامی و به تبع آن شکل گیری نظام جمهوری اسلامی ایران، جبههای تئوریک و فرهنگی را مقابل نظام سلطه و استکبار جهانی گشود و سرزمین ایران را به اصلیترین پایگاه جبهه مقاومت بدل کرد. نظام فکری معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران و اندیشههای بنیادینی که دیگر بزرگان انقلاب به تبلیغ و تبیین آن میپرداختند، توجه مظلومان جهان را به خود جلب کرد، چرا که به عینه شاهد بودند که این اندیشهها همان تعالیمی است که پیامبر اکرم (ص) برای بشریت به همراه آورده و توسط «اولیای امور» حفظ شده و به عصر فعلی رسیده است.
قاره پهناور آفریقا که پس از شکلگیری عصر مدرن (با مولفه اصلی تولید صنعتی) همواره مورد ظلم و تعدی استعمارگران و مستکبران قرار گرفته بود، به انقلاب اسلامی ایران و بنمایههای تئوریک آن توجهی جدی کرد. انقلابیون ایران نیز که تحولات جدی در روابط خارجی ایران را در دستور کار قرار داده بودند، به کشورهای آفریقایی به عنوان متحدان جدید خود مینگریستند. به همین دلیل نیز سطح روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آفریقایی به نسبت حکومت پهلوی، توسعه چشمگیری پیدا کرد و همین کشورها نیز در برخی بزنگاههای سیاسی در سطح جهانی طرف جمهوری اسلامی ایران را گرفتند.
اصلیترین وجه هراس برای معاندان جمهوری اسلامی ایران «قدرت نرم» ی است که انقلاب اسلامی ایران به واسطه ساختار و عقاید ایدئولوژیک و همچنین عقبههای فرهنگیاش میان مظلومان و آزادگان جهان ایجاد کرده است. به همین دلیل نیز سربازان فرهنگی نظام استکبار جهانی در جای جای جهان، بویژه قاره آفریقا با برنامه اصلی تخریب فرهنگی ایران ِ اسلامی به کار مشغولند. استکبار وقتی فهمید که نمیتواند از طریق ایجاد جبهههای نظامی، ایران اسلامی را با شکست مواجه کند، جبهههای فرهنگی متعددی را گشود تا هم در داخل و هم در خارج از کشور همه را نسبت به انقلاب ایران بدبین کند. به همین دلیل حضور سفیران و نمایندگان فرهنگی ایران در دیگر کشورها بویژه کشورهای آفریقایی اهمیت خاصی دارد.
یکی از این سفیران فرهنگی که الحق از معدود چهرههایی است که میتوان نام دیپلمات فرهنگی را بر او گذاشت، محمدرضا قزلسفلی است. نبودن یا فعالیت ضعیف رسانههای ایرانی باعث شده تا صدای انقلاب اسلامی و روایت پیشرفتهای ایران به آفریقا کمتر برسداو سالها در کشورهای غرب و شرق آفریقا از جمله غنا، سیرالئون و اوگاندا به عنوان رایزن فرهنگی ایران خدمت کرده و عملکردش در معرفی ایرانِ اسلامی درخشان بوده است. قزلسفلی نماد گفتوگوی فرهنگی است. روش او مثل همه فارغ التحصیلان حقیقی مکتب و مدرسه ائمه اطهار (ع) توجه به کرامت ذاتی انسانهاست. به همین دلیل او در کشورهای محل مأموریت خود بجز مسلمانان مورد احترام پیروان همه ادیان بوده است. او در دانشگاهها و مجامع علمی مختلف حضور پیدا میکرد و ضمن تدریس موضوعات مربوط به ایران شناسی اعم از جایگاه منحصر به فرد و راهبردی ایران قدیم و انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، آموزش زبان و ادبیات فارسی، اسلام و جهانی شدن به عنوان یک شخصیت دینی، علمی و فرهنگی به ایراد سخن میپرداخت.
در نمازهای جمعه کشورهای محل مأموریت خود امام جمعه بوده و خطبه خوانده است. در آئینهای مذهبی دیگر ادیان شرکت کرده و مورد احترام آنان بوده است. او در امتداد همه این فعالیتها به عنوان یک شخصیت دینی برجسته ملجا و پناهی برای مسلمانان اعم از شیعه و سنی محل مأموریت خود به شمار میرفت و به حل مشکلات معرفتی آنها میپرداخت و بعضاً نیز امور شرعی آنها را حل و فصل میکرد. حضور کنشمند او به عنوان رایزن فرهنگی ایران باید به عنوان الگویی برای دیپلماتهای فرهنگی دیگر مستند شود. قزلسفلی پس از پایان ماموریتش در اوگاندا اکنون چند ماهی است که در تهران به سر میبرد و همین فرصت خوبی است برای مکتوب کردن برخی و گوشههایی از خاطرات و تجربیاتش.
وی در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره استعداد قاره آفریقا در زمینه فرهنگ و کار فرهنگی گفت: آفریقا قاره مستعدی برای هرگونه فعالیت سازنده فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. آفریقاییها بطور عمده نظر مثبتی روی جمهوری اسلامی ایران دارند، چون از کشور ما صداقت و درستی، ایمان و عمل حاکی از پاکی قلب دیدهاند. تجربه سالها حضورم در آفریقا ثابت کرده که آنها از جمهوری اسلامی ایران استقبال میکنند و توقعی هم ندارند که جمهوری اسلامی ایران حتما حضور اقتصادی در کشورشان داشته باشد.
علاقه و اعتقاد ملت های آفریقا به جمهوری اسلامی ایران
وی افزود: دولتها و ملتهای آفریقائی هر اتفاقی را که در ایران میافتد، زیرنظر دارند. اتفاقات بد در ایران باعث نگرانیشان میشود و اتفاقات خوب باعث خوشحالیشان. اگر درباره چرایی این جریان سوال کنید پاسخم این است که آنها به جمهوری اسلامی ایران به عنوان جبهه اصلی مبارزه با استکبار و استعمار بسیار امید بستهاند. آفریقاییها برای چندین قرن تحت فشار غربیها بودند. به قدری استعمارگران غربی روح آفریقاییها را در هاون کوبیدهاند که این ملتهای مظلوم برای توصیف آنها دست به ابداع واژه زدهاند.
فتنه 88 موجب رنجش مسلمانان و حتی غیرمسلمانان سیرالئون شده بود به طوری که مدام با دفتر رایزنی تماس میگرفتند و علت این رخدادها را میپرسیدند و میگفتند که جمهوری اسلامی ایران امید ما ملتهای مستضعف است و چرا به این وضعیت دچار شده است؟ ما در جواب اخبار حقیقی را بیان میکردیم و میگفتیم که جمهوری اسلامی ایران درخت تنومندی استقزلسفلی درباره واژگان ابداعی ملتهای آفریقا در توصیف استعمارگران سفیدپوست گفت: در کشورهای مختلف آفریقایی به غربیهای استعمارگر سفید پوست؛ آپوتو، پوموئی، موزونگو و... گفته میشود. البته رنگ پوست ما هم با غربیها چندان تفاوتی نمیکند، اما آفریقاییها ایرانیها را با الفاظ فوق الذکر نمینامند و ترجیح می دهند آنها برادر بنامند. البته در کشورهای مختلف ممکن است این اصطلاح تفاوتهایی داشته باشند. مثلا در غرب آفریقا و کشورهایی مانند سیرالئون به سفید پوستان غربی آپاتو، پوموئی و در شرق آفریقا و کشورهای مانند اوگاندا واژه موزونگو گفته میشود. همانطور که اشاره کردم مقصود از این واژگان همه سفیدپوستان نیستند، این مفاهیم تنها سفیدپوستانی را دربر میگیرد که در طول چند قرن به استعمار سیاهپوستان پرداخته بودند.
رایزنی فرهنگی پیشین ایران در اوگاندا در ادامه با اشاره به این نکته که آفریقا قارهای عقب نگه داشته شده توسط استعمار است، گفت: اگر کسی زبان بلد باشد و توانایی کار در قاره آفریقا را داشته باشد و بتواند در این قاره کار کند، اگر در این قاره حضور فعال نداشته باشد یقینا در پیشگاه خداوند متعال مسئول است و مورد مواخذه قرار خواهد گرفت. ضمن اینکه تلاش در آفریقا با استقبال گرم ملتهای مظلوم این قاره مواجه خواهد شد. آفریقاییها از استعمارگران متنفرند و به امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مدظله العالی) بسیار علاقه دارند. در مناسبتهای دینی برای آنها مهم این است که نظر امام خامنهای (مد ظله العالی) چیست؟ به سخنان مقام معظم رهبری بویژه اینکه آن بخشهایی جنبههای بین المللی داشته و علیه استمارگران، استکبار جهانی و رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی باشد با جدیت توجه میکنند. مضافا اینکه در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان بسیاری اخبار مربوط به روز جهانی قدس و اعلام عید سعید فطر توسط رهبر معظم انقلاب را پیگیری میکنند.
وی اضافه کرد: به طور کلی آفریقاییها به جمهوری اسلامی ایران که حرف دل آنها را میزند بسیار علاقه دارند. در کشورهایی آفریقایی از فعالیتهای فرهنگی توام با روحیه جهادی که به نوعی به نجات ملتهای مستضعف منجر شده به گرمی استقبال میشود. آفریقاییها معتقدند که همه چیز دارند بجز ساختار. به عبارتی همه مصالح ساختمانی را دارند، اما ساختمانی درکار نیست. به زعم آنها حضور فعلی اروپاییها و آمریکاییها در آفریقا ادامه همان راه قدیم استعماری است و صرفا شیوههای استعمارعوض شده است. بنابراین کماکان از آنها نفرت دارند.
کماکان استعمار روی قاره آفریقا سیطره رسانهای دارد
رایزن فرهنگی سابق ایران در اوگاندا در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سوالی پیرامون «سیطره رسانهای استعمار بر قاره سیاه و اینکه اخبار ایران در آفریقا بیشتر از چه رسانههایی منتشر میشود و رایزنی برای مقابله با هجمه رسانهای علیه ایران و جریان مقاومت چه برنامهای داشته و دارند؟» گفت: رسانههای ایرانی در آفریقا سیاه برد کمی دارند. به همین دلیل وظیفه اطلاعرسانی نیز برعهده رایزنیهای فرهنگی قرار دارد. نمایندگان فرهنگی ایران با تعامل با ارباب جراید، روزنامهها، مطبوعات، شبکههای تلویزیونی محلی و یا از طریق فضای مجازی خلا اطلاعرسانی درباره ایران را پر میکنند.
وی افزود: نبودن یا فعالیت ضعیف رسانههای ایرانی باعث شده تا صدای انقلاب اسلامی و روایت پیشرفتهای ایران به آفریقا کمتر برسد. به همین دلیل رایزنهای فرهنگی ناچارند تا با ارباب جراید تعامل خوب و سازنده داشته باشند. این تعامل بسیار اهمیت دارد و اگر رایزن با رسانههای محل ماموریت خود ارتباط نگیرد، قافیه را خواهد باخت. در طول این چهار دهه استعمار فعالیت رسانهای بسیاری علیه جمهوری اسلامی ایران داشته است. فعالیتی که این روزها بسیار گستردهتر شده و انتشار تصاویر و اخبار نادرست از ایران شدت بیشتری گرفته است. مثلا در اتفاقات اخیر کشور، رسانههای استعماری از جمله بی بی سی این روایت را منتشر کردهاند که یک زن را در ایران به خاطر نداشتن روسری کشتهاند و هر زنی که روسری نداشته باشد در ایران کشته میشود. همچنین تمام جنایاتی را که گروههای اغتشاشگر و معاند در ایران مرتکب میشوند، آنها فضای کاملا متفاوتی را مخابره میکنند. اگر رایزنها ارتباطات رسانهای نداشته باشند چگونه میتوانند کذب بودن این اخبار یکجانبه و یک طرفه و خلاف واقع را برای مردم بومی کشورهای محل ماموریتشان روشن کنند؟
قزلسفلی در بخش دیگری از سخنان خود به بیان یکی از خاطرات خود در زمینه مواجهه رسانهای با معاندان جمهوری اسلامی ایران پرداخت و گفت: روزی گروهی از ائمه جمعه و جماعات به محل ماموریت به رایزنی فرهنگی آمدند و خواستار ملاقات شدند. امامهایی که من را از پیش شناخته و بارها به عنوان امام جمعه و جماعت دعوت کرده بودند. در حین دیدار احساس کردم که خوشحال نیستند. در نهایت به من گفتند که شما در قامت رایزن فرهنگی ایران در سیرالئون و کشورهای دیگر خوب کار میکنید و به دلیل توجه به وحدت اسلامی و احترام به یکپارچگی و ترویج گفتوگو، از شما راضی هستیم، اما در کشور شما به همسران پیامبر (ص) و خلفا و صحابه توهین میکنند. چرا؟ و آنها به من یک سی دی تحت عنوان جرایم الشیعه که در کشورهای مختلف ضبط و در عربستان مونتاژ و صداگذاری شده بود، ارائه کردند. این سی دی بیش از سه هزار نسخه تکثیر کرده و در سطح کشور سیرالئون و همسایگان توزیع شده بودند. محتوای سی دی به زبانهای انگلیسی، عربی و زبانهای محلی کشورهای آفریقایی بود.
دیپلمات فرهنگی ایران اضافه کرد: محتوای آن سی دی اینگونه شروع میشد که شیعه معتقد است که بانو عایشه چنین است و چنان. شیعه به همسران پیغمبر (ص) توهین میکند و به آنها نسبتهای ناروا میدهند. بعد که جلوتر میرود، ویدیوهای کوتاهی پخش میشود که در آنها عدهای به زبان فارسی به خلفا توهین میکنند. عجیب اینکه در این سی دی از بانو فاطمه زهرا (س) هم نه به عنوان دختر پیغمبر اکرم (ص) که به عنوان همسر حضرت علی (ع) یاد شده بود. این سی دی در ابعاد گسترده توزیع شده بود و آن علما و ائمه جماعات نیز به همین دلیل از ایران دلگیر شده بودند. من پاسخ دادم که محتوای این سی دی موضع جمهوری اسلامی ایران نیست و رهبری معظم ایران حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) توهین به همسران پیامبر اکرم (ص) و مقدسات اهل سنت حرام اعلام کردهاند. در ادامه ضمن توضیح درباره اهتمام استعمار و همپیمانان آنها - از جمله وهابیون و گروههای تروریستی تکفیری - به تفرقه میان شیعه و سنی، گفتم که محتوای این سی دی در اصل از کشورهای مختلف است و توهین کنندگان به همسران پیامبر (ص) در اصل افراد مزدوری هستند که بابت این کار در قالب پروژههایی از استعمارگران پول و دستمزد دریافت میکنند و یکی از آنها شخصی به نام یاسر الحبیب است که اتفاقا عقایدش میان ایرانیان جایی ندارد و او در کویت و بعدها در انگلستان دست به این فعالیتها زده تا میان مسلمانان اختلاف بیندازد.
وی گفت: پس از گفتوگو با علما با حضور در برخی شبکههای تلویزیونی و رادیوئی رسما اعلام کردم که سی دی توزیع شده موضع و عقاید جمهوری اسلامی ایران نیست. معاندان اسلام و مخالفان وحدت اسلامی این کارها را کردهاند و خوب است که این سی دی از بین برده شود. این اقدام باعث اتفاقات خوبی شد. علما و ائمه جمعه و جماعات سخنان من را پذیرفتند و پس از آن دیگر چنین دیدگاهی نسبت به شیعه وجود نداشت و بعدتر نیز مسائل جالبی رخ داد که در صورت لزوم بیان میکنم. اما مهم این است که معاندان از ارائه تصویر و روایت وارونه از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دست برنخواهند داشت. در اتفاقات اخیر نیز تصاویر و اخبار ارائه شده توسط رسانههای معاند و دشن، باژگونه ارائه میشود. به همین دلیل نمایندگی فرهنگی، سفارت و جامعه المصطفی باید بتوانند با ارائه اخبار و تصاویر درست به مقابله رسانهای با معاندان بپردازند.
سیرالئونی ها به شکرانه گذر ایران از فتنه 88 گوسفند قربانی کردند
قزلسفلی در بخش دیگری از این گفتوگو به ذکر خاطرهای از مسلمانان سیرالئون در توجه به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پرداخت. او که در سال 1388 به عنوان رایزن فرهنگی ایران در سیرالئون حضور داشت، درباره چگونگی انتشار اخبار رویدادهای فتنه 88 در این کشور گفت: در ایام فتنه 1388 رادیو بی بی سی به اخبار ایران بسیار ضریب میداد و از زاویه دید خودش آن را برجسته می کرد. مدام خبر میدادند که: «امروز جمهوری اسلامی ایران سقوط خواهد کرد، چرا که همسر یکی از کاندیداها اعلام کرده که امروز از میدان آزادی تا میدان انقلاب راهپیمایی بزرگی انجام خواهد شد و این به معنای سقوط نظام اسلامی ایران است.»
پیرو دعوتنامه ائمه جمعه دو جماعات در سیرالئون غنا و اوگاندا به عنوان امام جمعه میهمان امامت جمعه مساجد در کل کشور را به عهده داشتم. من هم با یک کلاه سفید و نیزهای به دست، به زبان کریو و انگلیسی بر اساس نیاز جامعه علی رغم تبلیغات ضد شیعه وهابیت خطبهها را ارائه میدادم. بسیار هم مورد استقبال واقع شدوی افزود: این اخبار موجب رنجش مسلمانان و حتی غیرمسلمانان سیرالئون شده بود به طوری که مدام با دفتر رایزنی تماس میگرفتند و علت این رخدادها را میپرسیدند و میگفتند که جمهوری اسلامی ایران امید ما ملتهای مستضعف است و چرا به این وضعیت دچار شده است؟ ما در جواب اخبار حقیقی را بیان میکردیم و میگفتیم که جمهوری اسلامی ایران درخت تنومندی است که ریشه در اعماق زمین دارد و با این بادها نمیلرزد و شما نباید نگران باشید و البته چندین بار هم جلسات توجیهی پیرامون وضعیت جمهوری اسلامی ایران برپا میکردیم، تا اینکه یومالله 9 دی فرا رسید و مردم ایران در حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران راهپیمایی شکوهمندی کردند. ما به فوریت اخبار این راهپیمایی را در سیرالئون پخش کردیم. پس از آن با اتفاق شگفتانگیزی مواجه شدیم. مسلمانان سیرالئون به صورتی کاملا خودجوش پس از راهپیمایی 9 دی بسیاری گوسفند و بز قربانی کرده و گوشت آنها را به شکرانه غلبه جمهوری اسلامی ایران بر دسیسههای معاندان میان فقرا توزیع کرده و به این نکته داشتند که جمهوری اسلامی ایران با این راهپیمایی بصیرت و میثاق امت با ولایت قدرتمندتر از گذشته به حرکت ضداستعماری خود ادامه خواهد داد.
قزلسفلی گفت: از این دست اتفاقات شیرین در آفریقا بسیار رخ میدهد، چرا که ایران پایگاه عمیقی در دلهای آفریقاییها دارد. متاسفانه به دلیل ضعف رسانههای ایرانی اخبار این اتفاقات به فارسی منتشر نمیشود یا اینکه کمتر منتشر میشود. به میزان این عشق و علاقه ما هم باید در آفریقا حضوری فعال و جهادی داشته باشیم، حضوری ایثارگرانه و نه حضوری کارمندی. پشت میز نشینی در آفریقا جواب نمیدهد. باید اهل دل بود و با عشق و علاقه کار کرد. آفریقاییها کار و حرفی را که از عمق جان برآید، به سرعت متوجه میشوند.
عمل به روشهای قرآنی در فعالیتهای فرهنگی
اخبار و گزارشهای تصویری منتشر شده از سالهای فعالیت محمدرضا قزلسفلی در اوگاندا، از حضور مداوم او در قامت رایزن فرهنگی ایران در اتفاقات فرهنگی، دینی و اجتماعی و میان مردم عادی، علما و ائمه جمعه و دانشگاهیان اوگاندا خبر میداد. تصاویر و فیلمها حاکی از پررونق بودن سخنرانیهای قزلسفلی در اوگاندا، سیرالئون، غنا و... بود. او در پاسخ به این سوال که آیا زبانهای بومی مردم اوگاندا را نیز فرا گرفته بود یا اینکه صرفا از طریق زبان انگلیسی به گفتوگو و دیالوگ با مردم میپرداخت، گفت: خداوند در آیه چهارم از سوره مبارکه ابراهیم چنین فرموده است: وَمَا أَرسَلنَا مِن رَسُول اِلَا بِلِسَانِ قَومِهِ لِیُبَیِنَ لَهُم و... ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنها (فرهنگ و معارف الهی را) بیان کند.
وی افزود: سوال این است که چرا خداوند این روش را برای رساندن پیام خود توسط پیامبران در نظر گرفت؟ برای اینکه به روشنی پیام حق تبارک و تعالی به مردم ابلاغ شود. این زبان فقط وجه لغتی ندارد. باید به بیان صاف و ساده و قابل فهم برای همه باشد. بنابراین نخستین مولفه برای فعالیت فرهنگی تسلط به زبان محل ماموریت پیش از اعزام است. دانستن زبان محل ماموریت مهم است، اما صرف دانستن این زبان کافی نیست، نماینده فرهنگی باید حضوری فعال و کنشمند در آن سرزمین داشته باشد. در شادیها و غمهای مردم آن سرزمین شرکت کند و در مساجد، کلیساها، دانشگاهها، محافل، مجالس و... دانشگاهها حضور فعال داشته و همه این فعالیتها با صداقت، اخلاص و تقوا توام باشند.
قزلسفلی در ادامه با اشاره به آیه 69 از سوره مبارکه عنکبوت گفت: خداوند در آیه 69 از سوره مبارکه العنکبوت میفرماید: وَالَذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَهُم سُبُلَنا. یعنی کسانی را که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ فینا یعنی کار برای خداوند متعال.. خداوند این اشخاص را هدایت میکند که چگونه به راههایش درآیند. باید این فینا را در نظر داشت و کارها را از روی اخلاص و صادقانه انجام داد. نماینده فرهنگی باید هنگام حوادث در سرزمین محل ماموریت خود، میان مردم حضور پیدا میکند و هرچقدر توانایی دارد در حل مشکلات آنها کمک کند. همچنین باید در نمازهای جمعه و جماعات شرکت کرد. من در جوامعی کار میکردم که نماز جمعه برایشان بسیار اهمیت داشته و شرکت در آن «ارزش سازندهای محسوب میشود.» دو مفتی و مقامات نیز در نماز جمعه شرکت می کنند. معتقد هستم که نماز جمعه در جوامع آفریقائی بسیار اهمیت دارد، پس چرا در نمازهای جمعه و جماعات آن ها شرکت نکنم؟ حضور در نماز جمعه خود به اندازه چند سمینار به شبهات درباره جمهوری اسلامی ایران پاسخ میدهد.
پس از سخنرانی و خواندن دعای جوشن کبیر، امام جماعت مسجد قذافی یعنی عثمان بانگورا شروع به سخنرانی کرد. او گفت که ایها الناس این دعایی که حاجی قزلسفلی خواند چه مشکلی دارد؟ همه آن اسم خداست، پس کجای این دعا بدعت است که میگویند هرچه شیعیان آوردهاند بدعت است؟ قزلسفلی همچنین به ذکر خاطرهای از یکی از جلسات سخنرانی خود پرداخت: در ایام مولود النبی (ص) که هفته وحدت اسلامی نیز هست برای سخنرانی به همایشی دعوت شدم که جمع قابل توجهی از علمای اهل سنت اوگاندا حضور داشتند. وقتی نوبت سخنرانی من شد و مجزی برنامه، اسم محمدرضا قزلسفلی رایزن فرهنگی ایران را اعلام کرد، متوجه شدم که دقیقا ساعت نماز ظهر است و ممکن است سخنرانیام طولانی شده و فضیلت نماز اول وقت از من و حاضران فوت شود. به همین دلیل به مجری گفتم که از حاضران اجازه بگیرد که اول نماز را بخوانیم و بعد من سخنرانی کنم. پس از اینکه مجری اعلام کرد ناگاه همهمهای در جلسه افتاد. به مجری گفتم مگر حرف بدی زدم که ناراحت شدهاند؟ پاسخ داد که ناراحت نیستند بلکه تعجب کردهاند که یک نفر شیعه و ایرانی اینقدر به نماز وفادار است و دارند شما را تحسین میکنند. بین آنها تبلیغ کرده بودند که شیعیان، پیغمبر و قرآنشان فرق میکند و نماز را جدی نمیگیرند و... که آنها باورشان نمیشد که من حرف از نماز اول وقت بزنم. آن جماعت که همه از علما و ائمه جمعه اوگاندا بودند در نهایت به این نتیجه رسیدند که اتهاماتی که به شیعیان و جمهوری اسلامی ایران وارد میکنند، صحت ندارد.
رایزن فرهنگی ایران در منزل من قرآن خوانده است
دیپلمات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران خاطره دیگری از حضور خود در آفریقا را به این شرح بیان کرد: در سیرالئون مدتی را به دنبال اجاره محلی بودم. گفتند که آقای محمد باه فعال دینی و اجتماعی خانهاش را اجاره میدهد. به محل رفتم و متوجه شدم که پدر خانواده در منزل نیست و در راه است و دقایقی دیگر میرسد. همسر و پسرش تعارف کردند که در منزل بنشینید که من گفتم بیرون میایستم. بعد از اصرار پسر صاحبخانه به داخل رفتم تا پدر خانواده هم برسد. طبیعتا هرکسی اگر در جایی منتظر باشد و در آن محل کتابخانهای وجود داشته باشد، توجه فرد منتظر به کتابخانه جلب میشود. من هم دیدم که در کتابخانه یک جلد قرآن هم قرار دارد و فکر کردم بهتر است تا زمان دارم آیاتی از کلام الله مجید را بخوانم و از فرصتم بهره ببرم. بعد پدر خانواده آمد. به او گفتند که قزلسفلی در خانه ما قرآن خوانده است. او شگفت زده شد و ضمن اینکه مبلغی از اجاره تعیین شده برای خانه را کم کرد پس از رفتن من به زمین و زمان حتی به سفارتشان در تهران گفت که رایزن فرهنگی ایران در خانه من قرآن خوانده است. بنابراین اگر به شرعیات پایبند باشیم، خود خداوند کاری میکند که مردم حرف شما فهمیده و از مواضع به حق جمهوری اسلامی ایران حمایت کنند.
امام موسی صدر الگوی موفق و موثر در فعالیت های فرهنگی
بخش دیگری از این گفتوگو به الگوهای عملی قزلسفلی در کار فرهنگی اختصاص داشت. وی در این بخش با اشاره به این نکته که مهمترین الگویش در کار فرهنگی امام موسی صدر است، گفت: امام موسی صدر در سال 1967 سفری به آفریقای سیاه میکند و در این سفر روزهایی را نیز در سیرالئون توقف داشته است. روزی که با همراهانش از خیابانی در فریتاون گذر میکردند که متوجه یک کلیسای پررفت و آمد و شلوغ میشوند. پس از پرسوجو متوجه میشوند که فرزند جوان کشیش کلیسا فوت کرده و به همین دلیل مراسمی در کلیسا برپا شده است. امام موسی صدر و همراهانش به کلیسا میروند و در عزاداری و خواندن دعا شرکت میکنند و معمولا هم چنین آیینهایی در کلیسا طولانی است. پس از اتمام مراسم، امام موسی صدر و همراهانش آماده خروج میشوند که کشیش از امام صدر میپرسد: چهره شما نشان میدهد که مسلمان هستید و نه مسیحی، انگیزه شما از حضور انساندوستانهتان در کلیسا چه بود که بزرگوارانه آمدید و تسلیت گفتید؟
قزلسفلی اضافه کرد: امام موسی صدر پاسخ داد که پسر شما هم بنده خدا بوده است و ما به عنوان مسلمان به اهل کتاب احترام بسیاری میگذاریم و هیچ تفاوتی میان خود و آنها حس نمیکنیم. پدر متوفی که کشیش آن کلیسا بود میگوید حالا در مقابل این اقدام انسان دوستانه شما ما چه کنیم تا این کار بسیار بزرگ جبران شود؟ مام موسی صدر میفرمایند که سه روز دیگر سالگرد شهادت فرزند پیغمبر اسلام (ص) امام حسین (ع) یعنی روز عاشورا، است. اگر دوست دارید برای عرض تسلیت و عزاداری به چند مسجد و مرکز معرفی شده بیاید. کشیش به همه اعلام میکند که سه روز به مساجد و مراکز اعلان شده بروند. شاهدان و بزرگان سیرالئون می گویند که در مراسم عاشورای آن سال را مسیحیان و مسلمانان فریتاون حسین حسین میگفتند.
وی در ادامه سخنان خود گفت: رییس جمهور وقت سیرالئون در دیدار خود با امام موسی صدر از او سوال کرد آیا شما با مردم کشور من دیدار کردهاید؟ امام صدر پاسخ داد که هم به مساجد رفته و هم به کلیساها، هم مسلمانان و هم با مسیحیان دیدار داشته و هم ائمه جمعه و جماعات و هم با کشیش ها ملاقات کرده است. رییس جمهور مسیحی سیرالئون به شدت تعجب میکند که یک عالم و یک روحانی مسلمان به کلیسا رفته است. به همین دلیل به ایشان اعلام میکند که شما مهمان ویژه من هستید و آزاد هستید که هر زمانی که خواستید و دوست داشتید به سیرالئون سفر کنید. چرا که صحبتهای شما روشنگری و تنویر افکار عمومی را به همراه میآورد که مولفههای اساسی برای توسعه و پیشرفتند هستند. بنابراین حضور امام موسی صدر در مراسم تحریم فرزند کشیش در کلیسا تحول بزرگ فرهنگی ایجاد کرد.
یک شیعه نیز می تواند امام جمعه اهل سنت باشد
رایزن فرهنگی سابق ایران در کشورهای اوگاندا، سیرالئون و غنا ادامه داد: دولتها و ملتهای آفریقائی از هر نوع فعالیت فرهنگی ملموس که از یک منظومه فکری متعالی نتیجه بخش بوده و موجب بیداری و تویعه همه جانبه جوانان شود به گرمی استقبال میکنند. مهم این است که کار فرهنگی با استفاده از ظرایفی که عرض کردم، انجام شود. پیرو دعوتنامه ائمه جمعه دو جماعات در سیرالئون غنا و اوگاندا به عنوان امام جمعه میهمان امامت جمعه مساجد در کل کشور را به عهده داشتم. من هم با یک کلاه سفید و نیزهای به دست، به زبان کریو و انگلیسی بر اساس نیاز جامعه علی رغم تبلیغات ضد شیعه وهابیت خطبهها را ارائه میدادم. بسیار هم مورد استقبال واقع شد. اگر آن ظرایف درنظر گرفته شود، آنها که اهل سنت هستند، شمای شیعه را به عنوان امام جمعه نیز انتخاب میکنند.
آفریقا قارهای عمیقا مذهبی است
قزلسفلی در بخش دیگری از این گفتوگو به سخن امیرالمومنین (ع) در زمینه برابر بودن انسانها از نظر خلقت اشاره کرد و ادامه داد: فعالیت فرهنگی داشتن روحیه جهادی و انقلابی و توجه به خط قرمزهای کشور محل ماموریت از ملزومات فعالیت فرهنگی در آفریقا است. به همین دلیل ضرورت دارد فرهنگ محل ماموریت از پیش شناخته شود. با این شناخت مثلا نماینده فرهنگی میداند که باید در سخنرانیهای خود از مثالهای محلی و بومی استفاده کند، چرا که در این صورت مستمعان بهتر متوجه سخنان میشوند. کسی که هم به فنون سخنرانی وارد است و هم زبانهای محلی را به خوبی بشناسد، اگر به فرهنگ آن جامعه مسلط نباشد، شاید نتواند منظورش را به خوبی بیان کند. به همین دلیل باید سخنان را در قالب فرهنگ، ادب و هنر مردمان کشور محل ماموریت بیان کرد. حتی شناخت شعرا و نویسندگان آن دیار هم ضرورت دارد.
وی افزود: مردم قاره آفریقا چه مسلمان و چه مسیحی و چه پیروان ادیان دیگر، عمیقا دینی هستند و دینی و مذهبی میاندیشند. خودم چندبار به کلیساهای مختلف برای سخنرانی دعوت شدم و درباره جایگاه حضرت عیسی مسیح (ع) و حضرت مریم (س) در قرآن و روایات اسلامی صحبت کردم که بسیار مورد استقبال واقع شد و ساعتها توسط مسیحیان حاضر در کلیسا مورد تشویق قرار گرفتم. بنابراین آفریقاییها را نباید با مثلا اروپاییها سنجید. هر فعالیتی در آفریقا باید توام با اخلاق و دین باشد و موفقیت برنامههای فرهنگی مستلزم توجه به این نکته است. آنها اسلام ناب را در ایران میدانند. علیرغم اینکه کشورهای عربی و وهابیون پول بسیاری در آفریقا خرج میکنند، اما آنها اسلام حقیقی و خالص را در جمهوری اسلامی ایران میدانند و ما باید تلاش کنیم تا این باور حفظ شود و نکند تا خدای نکرده با حرکات اشتباه ما ذهنیت آنها نسبت به ایران و ایرانیها تغییر کند.
قزلسفلی همچنین در پاسخ به این سوال که باور آفریقاییها مبنی بر وجود اسلام ناب در ایران به تازگی شکل گرفته یا اینکه از قبل بوده است، گفت: در طول چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شکل گرفته است. قبل از اینجانب، رایزنان فرهنگی توانمندی با روحیه جهادی و انقلابی از جمله آقایان رضا حمیدی، مرحوم رضا نیرومند، محمدعلی شاه حسینی، محمدرضا شکیبا، محمد علی سلطانی و... در زمینه سازی و استقرار فرهنگ و معارف سازنده اسلام ناب و انقلاب اسلامی با جان و دل ایثارگرانه تلاش کردهاند. معتقدم این بزرگواران در گذشته راهی را باز کردهاند که من و امثال من آن را تکمیلتر کردهایم. رایزنهای جدید که به محل ماموریت خود میروند، میراثدار فعالیتهای رایزنهای پیشین هستند و راه آنها را تکمیل میکنند. البت باید رایزن فرهنگی جدید در فعالیتهای خود یک پله بالاتر از رایزن قبلی باشد.
وهابیها، سلفیها و تندروها، مقابل منطق جمهوری اسلامی ایران حرفی برای گفتن ندارند
قزلسفلی در بخش دیگری از این گفتوگو به منطق گفتوگویی جمهوری اسلامی ایران که برآمده از قرآن و عترت است، اشاره کرد و ادامه داد: قطعا نمایندگان فرهنگی ایران اگر با اخلاص تلاش کنند، رقبایی مثل سلفیها و گروههای تندرو در برابر منطق جمهوری اسلامی ایران کم میآورند و یا صحنه را ترک میکنند و یا مجبور به استفاده از پول یا خشونت میشوند. در آخرین ماههای حضورم در اوگاندا به رییس جمهور اوگاندا یعنی یوری کاگوتا موسوینی گفتند که در دو مسجد «ناکاسارو» و «ویلیام» به شیعه توهین میشود و این مساجد پایگاههای سلفیهاست. رییس جمهور مسیحی اما اوگاندا دستور ممنوعیت توهین به شیعیان را نیز داد. این در صورتی است که سلفیها و وهابیون سالها تبلیغ کرده بودند که شیعیان دارای قرآن و پیغمبر متفاوتی هستند و فیالمثل در قرآن آنها سورهای به نام علی هست و دروغهای مضحک و نخنمای دیگری از این دست. در ماجرای ترور و شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی هم روزنامههای اوگاندا در صفحه اول خود از زاویه مواضع ایران به این رخداد تلخ پرداختند و عمل آمریکا را جنایت خواندند و آن را تقبیح کردند.
فعالیت فرهنگی مثل کار کشاورزی است
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: فعالیت فرهنگی مثل کار کشاورزی بوده و برای هر دو واژگانی از یک ریشه مشترک به کار میرود. کشاورز بعد از فراهم کردن مقدمات زمین زراعی خود هیچ نقطه از زمین کشاورزی را خالی نمیگذارد و همه را زیر کشت میبرد. منتها بذر اصلی را جایی میکارد که خاک غنیتری دارد. بذرهای دیگر را در حواشی میکارد. مهم این است که حتی یک وجب از زمین تحت کشت را خالی نمیگذارد. حال سرزمینهایی مثل سیرالئون یا غنا یا اوگاندا را به ما میسپارند تا در آنجا کار فرهنگی کنیم. ابتدا باید بررسی کنیم که خاک کدام بخش از این سرزمین غنی است، یعنی که مخاطب اصلی در کجاست. من بررسی کردم و متوجه شدم که اول ائمه جمعه و جماعات و بعد دانشگاهیان و بعد ارباب جراید و... عطش آگاهی بیشتر درباره ایران را دارند. ما برای آنها کارگاههای آموزشی میگذاشتیم و البته متوجه این نکته هم بودیم که نباید هیچ قسمت از این سرزمین را رها کرد.
صبح فردای شب قدر صف نسبتا طولانی در مقابل ساختمان رایزنی جهت دریافت نسخهای از دعای جوشن کبیر شکل گرفته بود. همین الان هم هر نسخهای از جوشن کبیر که در برخی مساجد سیرالئون وجود دارد از همان نسخههایی است که آن زمان در دفتر رایزنی تکثیر شد. عثمان بانگورا اعتقاد عجیبی به این دعا پیدا کرد و پس از آن خواندن این دعا بدل به یک فرهنگ در آن کشور شدقزلسفلی اضافه کرد: یکبار در سفری به شهرستانها میهمان مراسم برداشت برنج بودم. کشاورزان در زمینی مشغول درو بودند و من نیز به جمع آنها در مزرعه پیوستم. خبرنگاری آنجا بوده و عکسی از من گرفت و گزارشی را در نشریه خود منتشر کرد با این مضمون و این تیتر که محمدرضا قزلسفلی قلبا یک آفریقایی است. البته فرزند من پیوند سببی هم با مردمان اصلی آفریقا دارد. پسرم با یک بانوی مسلمان شده سیرالئونی ازدواج کرده است. هم اکنون دو نوه شکلاتی دارم.
اگر کرونا نبود فعالیتها در اوگاندا چند برابر میشد
رایزن فرهنگی پیشین ایران در اوگاندا همچنین با اشاره به این نکته که عمده زمان حضورش در این کشور مصادف با شیوع کرونا و محدودیتهای اجتماعی ناشی از این ویروس شده بود، گفت: دولت اوگاندا مثل سایر کشورها محدودیتهای کرونایی را به صورت سفت و سخت اعمال میکرد. از ساعت نوزده الی هفت مقررات شدید منع آمد و شد اجرا و شامگاهان در خیابانها توسط پلیس و نیروهای انتظامی حکومت نظامی برپا میشد و هیچکس حق نداشت از خانه خود بیرون بیاید. فواصل اجتماعی باید رعایت میشد و هرکسی که در خیابان ماسک نداشت، پلیس بازداشتش میکرد. حتی اجتماعات در مساجد و نمازهای جمعه و در دانشگاهها و کلیساها هم تعطیل شدند. با این شرایط الحمدالله تلفات کرونا را به حداقل رساندند. در این شرایط سخت ما کار را متوقف نکرده و از همه امکانات بهره بردیم.
قزلسفلی گفت: فعالیتهای رایزنی در اوگاندا به دو مرحله قبل و بعد از شیوع کرونا تقسیم میشود و در هر دو دوره هم تلاشهای بسیاری صورت گرفت. پس از اینکه به ایران برگشتم در روزنامه نیوویژن در گزارشی نوشت که قزلسفلی رایزن فرهنگی سابق ایران در ترویج فرهنگ محدودیتهای کرونایی اوگاندا فعالیتهای مهمی داشت، حال که کرونا برطرف شده و فرصت فعالیتهای گستردهتر فراهم شده او باید به کشور خود برگردد. وقتی موعد بازگشت من فرا رسید بسیار ناراحت شدند. میزان استقبال آنها از فعالیتهای رایزنی بسیار بالا بود.
انتشار دو کتاب داستان راستان شهید مطهری و ایران مهد همزیستی مسالمت آمیز ادیان در اوگاندا
بخش دیگری از گفتوگو با رایزن فرهنگی پیشین ایران در اوگاندا به انتشار کتاب اختصاص داشت. وی در این خصوص گفت: در دورهای که مسئولیت رایزنی را در اوگاندا به عهده داشتم متاسفانه با شیوع کرونا همراه شد. با این همه ما توانستیم دو کتاب را به زبان بومی مردم اوگاندا یعنی «لوگاندا» منتشر کنیم. این دو کتاب در قالب طرح «تاپ» سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و توسط ناشری اوگاندایی منتشر شد. یکی از این کتابها «داستان راستان» شهید مرتضی مطهری بود و دیگری «ایران مهد همزیستی مسالمت آمیز ادیان» نوشته زهرا رشیدبیگی؛ بویژه انتشار کتاب اخیر بسیار مورد توجه مسیحیان اوگاندار قرار گرفت، چرا که جایگاه مسیحیت در ایران و عکسهایی از کلیساهای ایران هم در آن وجود داشت. پس از انتشار این کتاب نامهها و یادداشتهایی در تمجید از این کتاب به دست من رسید که در آن اشاره شده بود که ما پیشتر گمان میکردیم که پیروان دیگر ادیان در نظام دینی ایران جایگاه ندارند و مورد اهانت و تحقیر قرار میگیرند، اما این کتاب دیدگاه ما را عوض کرد.
نحوه رواج دعای جوشن کبیر در مساجد سیرالئون
قزلسفلی همچنین به ذکر خاطرهای از به جای آوردن اعمال ماه مبارک رمضان پرداخت و گفت: در تعدادی از کشورهای آفریقایی از جمله سیرالئون و اوگاندا معمر قذافی مساجد بزرگی ساخته که به نام خودش مشهورند. در کامپالا هم مسجد بزرگ قذافی محل استقرار دفتر مفتی، رادیو بلال، سالن اجتماعات و دانشکده اسلامی تبلیغ ساخته شده است. سالی شب احیا جهت سخنرانی به مسجد قذافی فریتاون دعوت شدم. البته معمولا اگر در چنین مراسمی دعوت رسمی هم نشوم، شرکت میکنم، چرا که بهرحال شب قدر است و و شب سرنوشت ساز و باید آیینهای آن را به جای آورد.
وی افزود: از قرنها پیش عوامل انگلستان در زمان استعمار تعمدا شب قدر را شب قدرت Night of Power ترجمه کردهاند. حتی در برخی ترجمههای انگلیسی قرآن که توسط مترجمان ایرانی صورت گرفته این ترجمه غلط را استفاده کردهاند. شب قدر شب قدرت نیست بلکه شب سرنوشت است. به نظرم منشا این ترجمه غلط که تعمدا بوده به انگلیسیها بازمیگردد تا پیام فرهنگ و معارف بیدار کننده، انسان ساز و تمدن آفرین قرآن مجید به جوامع بشری نرسد. ما اعتقاد داریم که شب قدر، شبِ سرنوشت و تقدیر است و همین مفهوم هم ما را به مساجد و عبادت میکشاند. بهرحال در سخنرانیام در آن شب به بحث درباره مفهوم تقدیر در لسان عرب پرداختم و شب قدر را در آیات و روایات بررسی کردم و گفتم که تقدیر ما برای یکسال بعد را در شب قدر مینویسند. بعد که بحث تمام شد و دیدم فرصت مناسب است بندهای متعددی از دعای جوشن کبیر را خواندم و برای حاضران معنا و تفسیر کردم و همه با من الغوث الغوث میگفتند. به همه گفتم که این دعا در مناسبتهای مختلف از جمله شب های قدر خوانده می شود، چرا که مثل جوشن ما را از بلاها حفظ می کند.
قزلسفلی ادامه داد: پس از سخنرانی و خواندن دعای جوشن کبیر، امام جماعت مسجد قذافی یعنی عثمان بانگورا شروع به سخنرانی کرد. او گفت که ایها الناس این دعایی که حاجی قزلسفلی خواند چه مشکلی دارد؟ همه آن اسم خداست، پس کجای این دعا بدعت است که میگویند هرچه شیعیان آوردهاند بدعت است؟ این دعایی که آقای قزلسفلی خواند همهاش اسامی خداوند بود. پس ما هم باید این دعا را بخوانیم و از این به بعد میخوانیم. بعد از من خواهش کرد که متن دعا را در اختیارشان بگذارم. من گفتم که چشم فردا در رایزنی فرهنگی تعداد زیادی از این دعا را تکثیر کرده و در اختیار آنها قرار میدهم. (بعدها این متن به امامان جماعت برخی از مساجد هم ارسال شد.) صبح فردای شب قدر صف نسبتا طولانی در مقابل ساختمان رایزنی جهت دریافت نسخهای از دعای جوشن کبیر شکل گرفته بود. همین الان هم هر نسخهای از جوشن کبیر که در برخی مساجد سیرالئون وجود دارد از همان نسخههایی است که آن زمان در دفتر رایزنی تکثیر شد. عثمان بانگورا اعتقاد عجیبی به این دعا پیدا کرد و پس از آن خواندن این دعا بدل به یک فرهنگ در آن کشور شد.
اثرات سازنده و وحدت آفرین شرکت رایزن فرهنگی در مراسم تشیع جنازه و آئینهای تدفین رییس دانشکده عمربن خطاب سیرالئون
وی خاطره دیگری از روزهای حضورش به عنوان دیپلمات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای سیرالئون، غنا و اوگاندا را به این شرح بیان کرد: روزی به من خبر دادند که رییس دانشکده عمر بن خطاب مریض شده است. او شخصیت دینی معروفی در سیرالئون بود که از سوی عربستان هم حمایت میشد. من سریعا هدیهای درخور تهیه کرده به بیمارستان رفتم. همسر و فرزندان آن شیخ نیز در بیمارستان حضور داشتند. دیدار خوبی بود و بسیار دعا کردیم تا شیخ زودتر از بستر بیماری برخیزد. بین وهابیها ولولهای افتاد که قزلسفلی در این بیمارستان چه میکند، آن شیخ که شیعه نیست، چرا رایزن فرهنگی ایران در سیرالئون به عیادت او آمده؟ پس از اینکه آن شیخ از بیمارستان مرخص شد دوباره از او در خانهاش عیادت به عمل آوردیم. پس از مدتی متاسفانه او فوت کرد. در مراسم تشییع جنازه او جمعیت چشمگیری از جمله اینجانب شرکت کردند. هوا هم گرم و به شدت شرجی بود و بجز من در آن مراسم هیچ سفیدپوستی حضور نداشت.
وی افزود: هنگام دفن دیدم که پیکر شیخ را به سنت شیعیان به خاک سپردند و سنگ لحد در وسط قرار گرفت. بعد متوجه شدم که قبیله آن شیخ اصالتا از محبان اهل بیت بوده و هستند و حتی اسامی حسن و حسین و فاطمه برای فرزندان خود تعیین میکنند. آنها تنها به خاطر حمایت مالی عربستان برخی از گرایشها را پیدا کرده بودند، اما کماکان به اعتقادات اصلی خود پایبند هستند.
قزلسفلی ادامه داد: آن قبیله هنگام خاکسپاری مانند شیعیان عمل میکردند. رسم بر این است که ریختن سه بیل اول خاک به قبر متوفی توسط شخصیت بسیار مهم حاضر در مراسم تدفین صورت گیرد. ناگهان شنیدم که مجری مراسم از قزلسفلی رایزن فرهنگی جهت ریختن سه بیل خاک اول دعوت به عمل آورد. گفتم برای انجام این کار دیگران از جمله علما و بزرگان هستند. گفتند که خیر. این مسئولیت به عهده شما به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران گذاشته شده است. این احترام بزرگی بود که به رایزنی فرهنگی کشورمان گذاشتند. جالب اینکه برای رئیس دانشکده اسلامی عمر بن خطاب که از سوس عربستان حمایت میشد، مراسم چهلم برگزار شد. این عجیب بود، چرا که وهابیها این مراسم را بدعت تشیع میدانند. جالب تر از آن اینکه در مراسم چهلم مرحوم سلیمان کامارا از من برای سخنرانی دعوت کردند. وهابیها سخت تلاش کردند تا دعوت مکتوب از من را لغو کنند اما قبیله شیخ مرحوم راضی به لغو دعوتنامه نشد.
وی درباره تلاشهای وهابیون برای بیاثر کردن فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی خود گفت: عمر فاروغ باه با نفوذترین مبلغ وهابی سیرالئون و گینه کوناکری در غرب آفریقا که در عربستان درس خوانده، اما سواد کلاسیک کمی دارد بسیار تلاش کرد که اقدامی علیه من و رایزنی فرهنگی انجام دهد، اما موفق نشد. برای کار فرهنگی باید از مال و جان خود مایه گذاشت. اینکه اینجا بودجه ندارم و دستم تنگ است و... کار را پیش نمیبرد. حقوقی که ما میگیریم بخشی از آن حق افراد مستحق، ایتام و مساکین محل ماموریت است و باید در آن راهها خرج شود. در غیر این صورت نه دنیای ما آباد میشود و نه آخرتمان. فعالیت فرهنگی موفق صبغه جهادی داشته و باید با اخلاص، صداقت، ایثار و از خودگذشتگی توام باشد.