پرکردن چرکنویس سدسازی در پویش الف ب ایران
یک پژوهشگر آب به تشریح معایب سد زارم پرداخت و نوشت: جنبش هر هفته یک سد، دسترسی به داده های سدها در تارنمای شرکت مدیریت منابع آب را نیز بسته است تا هر چه خواست دفتر چرکنویس سدسازی را پر کند.
یک پژوهشگر آب به تشریح معایب سد زارم پرداخت و نوشت: جنبش هر هفته یک سد، دسترسی به داده های سدها در تارنمای شرکت مدیریت منابع آب را نیز بسته است تا هر چه خواست دفتر چرکنویس سدسازی را پر کند.
فاطمه ظفرنژاد پژوهشگر آب در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده نوشته است: «دولت دوازدهم با پویش هر هفته الف - ب - ایران در پی آن برآمد که هر هفته در آبخیزهای کشور ساخت یا بهره برداری سدی و طرحی را آغاز کند. این پویش نمادی از جنبش ساخت و ساز برای ساخت و ساز و گردش پول در شرکتهای مهندسی است که از دهه 1330 گسترش یافت و ساخت و ساز را با پیشرفت و تمدن پایدار یکی انگاشت. این جنبش، ساخت و ساز را برای ساخت و ساز و درستش را بخواهید برای ثروت اندوزی شرکتهای مهندسی و دیوانسالاری و فن سالاری وابسته به آنها گسترش داد نه برای سودمندی پایدار در جامعه و تداوم تمدن. از این رو این جریان بسیار نیرومند هرگز پاسخگوی مردم بومی و پیامدهای طرحهای جانبدارانه و ویرانگر جنگلها، کوهها، دشتها، آبخیزها، رودها، تالابها، دریاچهها و طبیعت بسترساز تمدن سرزمین نبود. دولتها، دانشگاهها و دیگر نهادهای رسمی نیز در پی آن برنیامدند که سودمندی راستین این ساخت و سازها را به گونه جامع و فراگیر در راستای اهداف ملی و استقلال و امنیت کشور ارزیابی کنند.
پویش الف - ب - ایران در هفته نخست اردیبهشت 1400، سد هزار میلیارد تومانی زارم در 35 کیلومتری جنوب خاوری ساری بر روی یکی از سرشاخههای رود تجن (زارم رود) را کلنگ زد. مطالعات شناخت این سد در دهه 1360 و مطالعات مرحله یک آن در 1386 به پایان رسیده و ناسودمندی و ناسازگاری آن روشن شده بود تا آنکه دولت یازدهم پرونده سد را از ژرفای تاریکی و غبار بیرون کشید. بار دیگر سدی بدون هیچ مشارکت مردم در تصمیم گیری کلنگ زده شد. این سد گشایش یافت تا فصل تازه ای بر ویرانی حوضه آبخیز تجن و دهانه آن در دریای مازندران بگشاید و برگی دیگر از دفتر چرک نویس سدسازی ورق بخورد. گفتنی است که جنبش هر هفته یک سد، دسترسی به دادههای سدها در تارنمای شرکت مدیریت منابع آب را نیز بسته است تا هر چه خواست دفتر چرک نویس سدسازی را پر کند و هیچ پرسش و مطالبه گری هم نتواند به این خودنمایی متظاهرانه هفتگی کوچکترین خدشهای بزند.
جنبش هر هفته یک سد، دسترسی به دادههای سدها در تارنمای شرکت مدیریت منابع آب را نیز بسته است تا هر چه خواست دفتر چرک نویس سدسازی را پر کند و هیچ پرسش و مطالبهگری هم نتواند به این خودنمایی متظاهرانه هفتگی کوچکترین خدشهای بزند در 1399 مردم، تشکلها، خبرگان و پژوهشگران و دانشگاهیان جلوی ساخت سد فینسک روی سرشاخه دیگر تجن را گرفتند. برخی برآنند که سد زارمرود به تلافی آن از غبار تاریخ بیرون کشیده شد. داستان این تلافی جویی درست باشد یا نه، در تقسیم منافع این سد اوضاع چنین باشد که هزار میلیارد تومان سهم شرکت ثبها میشود و بار پرداخت هزار میلیارد تومان، سهم جیب لاغر مردم در روزگار تورم بیش از 50 درصدی است. بار مردم حوضه آبخیز تجن باز هم بیشتر است چون آنها نه تنها در پرداخت مالی طرح از منابع عمومی سهم دارند، که بار پیامدهای ناسازگار این طرح در حوضه آبخیز تجن را با خانه، کاشانه، باغ و کشت، اموال و سلامت خود خواهند پرداخت: از غرقاب شدن خانهها و روستاها در دریاچه سد و اجبار به مهاجرت به نقطهای نامعلوم در حاشیه شهرها یا...، تا غرقاب شدن شالیزارها و کشتزارها و باغ ات و منابع مشاع شأن در مخزن سد، تا کاهش و نابودی منابع ماهی و آبزیان، تا نابودی صدها هکتار جنگل ارزشمند البرزی که به یمن جاده دسترس سد که قاچاق چوب و الوار تا ژرفای جنگل در بالادست آبخیز تجن را شتاب می بخشد، بسیار فراتر از نوشتهها خواهد رسید.
مدیر عامل آب مازندران در مراسم گلنگ زنی این سد را بلندترین سد خاکی ایران با هسته آسفالتی خواند و استاندار مازندران نیز ساخت سد را گامی در رسیدن مازندران به جایگاه واقعی این استان دانست. گویی جایگاه تمدن کهنسال و درخشان مازندران آویزان سدی خاکی با هسته آسفالتی مانده بود. مازندرانی که در تاریخ ایران جایگاهی ویژه دارد و فردوسی در بیش از 35 رویداد تاریخی از منوچهر و فرزندش نوذر و کیکاووس کیانی که در مازندران تخت داشتند تا داستانهای سهراب، رستم و اسفندیار، داستان بیژن و منیژه تا در داستان سیاوش از مازندران نام برده است. سیاوش فرزند کیکاووس، پهلوان محبوب ایرانیان که سوگش در فرهنگ ایرانی ماندگار شد، در داستان رویارویی با گرسیوز برادر افراسیاب تورانی از پیوندش با پدر و مازندران سخن به میان میآورد.
نامحرمان طرحهای سدسازی و انتقال
مردم که پرداخت کنندگان هزینه نجومی طرحها هستند بزرگترین نامحرمان همه تصمیم گیری های دولتی و بویژه طرحهای آب و نیز سد زارم رود بشمار میروند. گزارش سیمای طرح (گزارش سنتز)، گزارش ارزیابی اقتصادی، گزارش ارزیابی اجتماعی، گزارش مشارکت مردمی، گزارش خسارت مخزن، و گزارش ارزیابی زیست محیطی طرحها کمترین اسنادی است که باید در دسترس مردم بویژه جوامع بومی گذاشته شود آنهم پیش از هر گونه اجرا، مناقصه، و حتی پیش از طراحی، که هرگز چنین نشده. گرچه مشاور برای مصلحت اندیشی، هرگز دل کارفرمای دولتی خود را نمی شکند و چیزی که اجرا و ساخت را با پرسش روبرو سازد در گزارش نمیگنجاند. با اینهمه از لابلای بسیار گزارههای نادرست و نسنجیده دم خروس بیرون میزند و آشکار میکند که گزارشهای طرحها بیشتر گزارشهایی فرمایشی هستند تا پژوهشهایی مستقل و منصفانه.
مردم که پرداخت کنندگان هزینه نجومی طرحها هستند بزرگترین نامحرمان همه تصمیم گیریهای دولتی و بویژه طرحهای آب و نیز سد زارم رود بشمار میروند پس از کلنگ زنی، مطالبه گری قانونی مردم برای جلوگیری از ساخت سد زارمرود آغاز شد. گزارش ارزیابی زیست محیطی سد پس از کلنگ زنی به فضای مجازی راه یافت. در گزارش ارزیابی زیست محیطی سد زارمرود نخست برمی خوریم به فهرست دور و درازی از 22 سودمندی ساخت این طرح که از تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی تا بهبود وضعیت محیط زیست! و تا همه گونه بهبود، خوشبختی و شادکامی برای مردم منطقه در آن گنجانده شده است.
بررسی نیازسنجی
بررسی نیاز حقیقی مردم و جامعه به طرحها هرگز در دستور کار ساخت و سازهای کشور گذاشته نشد. چراکه تهیه منصفانه و مستقل این گزارش پیش از هر گونه مطالعه و طراحی، جلوی بسیار گزارههای جانبدارانه و سودمندیهای نسبت داده شده به طرحهای پرهزینه از منابع عمومی کشور را میگیرد. نخستین رده از 22 سودمندی سد زارمرود پاسخگویی به نیاز آب آشامیدنی و صنعتی است که گویا از زمان تهیه گزارش ارزیابی در 1396 تا روز کلنگ زنی در 1400، از 46.7 م. م. م (میلیون مترمکعب)، به 39 م. م. م کاهش یافته است.
دو شهرستان ساری و میاندورود با جمعیت 347402 و 55053 نفر در 1395، با نرخ رشد 1.33 درصد (اگر کاهش نیابد) با سرانه مصرف 40 لیتر در روز (معیار مصرف خانگی)، در 1420 به 8.2 م. م. م آب آشامیدنی نیاز خواهند داشت. شهری و صنعت هم با بازچرخانی همان آب و یا با گردآوری باران دسترس پذیر است. همه اینها بدون دیدن سد تجن یا سلیمان تنگه با حجم تنظیم 204 م. م. م است که با هدف تأمین آب آشامیدنی شهرستان ساری آنهم با نرخ رشد جمعیت بالا ساخته شد و برای نگارنده که در دهه 1380 در ارزیابی تطبیقی سد تجن مشارکت داشته روشن است که سد تجن بویژه با کمک راهبردهای مدیریت تقاضا نیازهای سنجیده 1420 را هم بخوبی پاسخگوست و هیچ نیازی به سد دیگری مانند زارمرود نیست.
نیاز آب شهری و صنعتی میتواند هم با کمک اصلاح الگوی مصرف آب شهری و خانگی و هم با کاهش مصرف آب دست اول در صنعت به خوبی برآورده شود و نیاز به سد تازه نیست نیاز آب شهری و صنعتی میتواند هم با کمک اصلاح الگوی مصرف آب شهری و خانگی و هم با کاهش مصرف آب دست اول در صنعت به خوبی برآورده شود و نیاز به سد تازه نیست. اگر هر مترمکعب آب در واحدهای صنعتی ژاپن پرآب تا 25 بار بازچرخانی میشود پس بر دستگاه متولی آب است که به جای راه انداختن جنبش سدسازی و نابود کردن آبخیزها و طبیعت سرزمین، اصلاح الگوی آب در خانهها، شهرها و صنایع و... را در دستور کار خود بگذارد که دهها برابر سدسازی آب تازه در دسترس جامعه خواهد گذاشت، هزاران هزار میلیارد از هزینه عمومی را کاهش خواهد داد، و نیز جلوی آلودگی محیط زیست و نابودی پیکرههای آبی جنگلی خاکی و آبخوانها را خواهد گرفت.
نیاز کشاورزی منطقه به سد در رده دوم و سوم سودمندیهای طرح نوشته شده است، هر بررسی ساده و شاید گزارشهای خود طرح، نقشههای کاربری اراضی حوضه زارمرود، و عکسهای ماهوارهای به سادگی نشان میدهند که زمینهای شالیکاری که بیشترین کشت منطقه است هم اینک نیز آبی هستند و با شبکه سنتی از رودخانه زارم به بهترین شیوه آبیاری میشوند. در زمینهای دیم نیز گندم، جو، لوبیا، کلزا کشت میشود که نیاز آبی سالانه آنها با میانگین بارندگی 720 میلیمتر به نوشته گزارش ارزیابی محیط زیست زارمرود، و حتی با بارندگی 557 میلیمتر به نوشته ایرنا بخوبی سازگار است و به آب این سد زارمرود هیچ نیازی نیست.
بررسی گزینه یابی
بررسی گزینههای دیگر دسترسی به آب نیز هرگز در دستور کار جنبش سدسازی گذاشته نشد چون سودی برای شرکتها در برنداشت. مدیریت تقاضای آب، که وزیر محترم دولت دوازدهم پیش از آغاز وزارت شعار آن را میداد و گامی درخور برای آن برنداشت، از کلیدی ترین روشهای دستیابی به منابع آب بیشتر بدون خدشه و آسیب به محیط زیست و طبیعت است. مدیریت تقاضا، اصلاح الگوی مصرف و کاهش هدررفت های کلانی است که امروز در همه حوضهها بویژه در کلانشهرها و شهرها به سختی دچار آنیم. الگوی تقلیدی شهرسازی و ساختمان سازی ناسازگار با اقلیم و توان بوم شناختی، کارگاه سازی و جانمایی صنعتی ناسازگار بی هیچ دغدغه توان بوم شناختی، در همه کشور یکسان و ویرانگر محیط و طبیعت سرزمین است. این بی مهری به بوم، اقلیم و جغرافیای سرزمین در 7 دهه گذشته به هدررفت سنگین منابع از یک سو و ویرانی محیط زیست و پیکرههای طبیعی سرزمین از سوی دیگر انجامید. حوضه آبخیز تجن و سرشاخه هایش نیز از این الگو بی بهره نماند و بازبینی در این الگو میتواند منابع آب بسیار در دسترس بگذارد که به هیچ سدی نیاز نباشد. شیوههای گوناگون مدیریت پایدار آب در اقلیمهای گوناگون ایران پشتیبان پایداری تمدنی درخشان بودهاند که با روشهای ناپایدار تقلیدی از دیگران جایگزین شدند. در اقلیم مازندران سازگارترین شیوه - های دستیابی به آب، آب بندان ها و شبکههای آبرسانی با برداشت سنجیده از رودها بوده که روشهای پایدار، کوچک، محلی، بومی، و مشارکتی گردآوری آب باران بشمار میروند. جنبش سدسازی مایه نابودی بسیاری از این آبندان ها شد. اگر گزارش گزینه یابی در دستور کار طرحهای کشور بود هرگز سد زارم رود به بررسی و طراحی نمیرسید چه رسد به کلنگ زنی و اجرا.
بهره برداری بهینه از منابع آب زارمرود در رده چهارم سودمندیهای سد نوشته شده که گزاره نادرستی بیش نیست. روزگار پیکرههای آبی و آبخیزهای کشور از کرج و جاجرود و دریاچه نمک، کرخه و کارون و هور، زاینده رود و گاوخونی، هلیل رود و جازموریان، کر و بختگان، زرینه رود و دریاچه نمک، و... بخوبی معنای این بهره برداری بهینه را نشان میدهد. رودهایی که سدسازی آنها را خشک و بیابانی و تالاب و دریاچهای که به آن میریختند را خشک و نابود کرده است. سدسازی بدترین شیوه بهر برداری از منابع آب است.
مهار سیلاب
در بند پنجم سودمندیهای سد زارمرود به مهار سیلاب اشاره شده که گزاره نادرستی بیش نیست. بیش از دو دهه است که مهار سیلاب به شیوه نرم افزاری با آگاهی رسانی و با گسترش پوشش گیاهی و احیای جنگلهای حوضه آبخیز پایدارترین و بهترین علمی شیوه مهار سیلاب شناخته شده است. جنگل مانند اسفنجی رواناب و سیل را در خود نگه میدارد و هر هکتار آن 2 هزار مترمکعب آب را نگه میدارد و به لایههای زیرین خاک میفرستد. 20 میلیون هکتار جنگلی که در دهههای 1320 و 1330 داشتیم 40 میلیارد مترمکعب رواناب و سیل را در خود نگه میداشت که برابر است با روی هم گنجایش نزدیک به 800 سدی که ساختهایم. شمار رخداد سیل در کشور از 193 در دهه 1340 به 2000 سیل در دهه 1390 رسیده و خسارات بسیار سنگینتر شده است. افزایش 10 برابری شمار رخداد سیل و بویژه سیلهای 98 و 99 نشان داد که مدیریت بتنی سازهای نه تنها خطر سیل را کاهش نمیدهد که از آن خطری بزرگتر میسازد. مدیریت بهره برداری از سد در بارندگیهای بزرگ برای جلوگیری از شکست سازه سد ناگزیر از تهی کردن ناگهانی مخزن میشود که از هر سیلی بدتر است و در دهه 1390 در گلستان و فارس و خوزستان شاهد پیامدهای بسیار تلخ آن بودیم. پژوهشهای مارک رایزنر، پتریک مک کالی، ژاک لزلی، فرد پیرس، ادوارد لورنز و دیگران نشان داد که مدلهای رایانهای برای شبیه سازی طبیعت نارسا و اعتماد ناپذیر است و مدیریت سازهای و سدسازی در کاهش خسارت سیل بویژه سیلهای با دوره بازگشت بیش از 50 سال نه تنها ناتوان است که زمینه بهره مندی سیلاب دشت پایین دست از سودمندیهای سیل را نیز از میان میبرد. سیل کرخه با وجود بزرگترین سد کشور در این آبخیز در سال 98 رخ داد و 69 روستای شهرستان شوش و 2 شهر شوش و الوان را در محاصره گذاشت و چندین روستا و بیش از 30 هزار هکتار زمین کشاورزی را زیر آب برد و به 1724 خانه و ساختمان آسیب زد. سد خاکی دشت یا قیز قلعه در 1380 در یک سیل شکست و به نابودی روستای دشت و خسارات جانی و مالی بسیار انجامید. سدهای ساخته شده روی گرگانرود و قره سو نه تنها سیل گلستان در اسفند 97 و فروردین 1398 را مهار نکردند که بر شدت خسارات آن افزودند. مهار سیلاب به شیوه سخت افزاری و مدیریت سازهای و سدسازی روش بسیار پرهزینه و ناکارآمدی است که نه تنها در مهار سیل بویژه سیلهای بزرگ ناتوان است که مدیریت بهره برداری سد هنگام سیل میتواند به فجایع بزرگی در پایین دست بیانجامد.
اشتغال زایی و فرصتهای شغلی
دستگاههای دولتی همواره همه فعالیتهای خود را اشتغال زا وانمود میکنند. اشتغال زایی و فرصتهای شغلی برای مردم بومی در دوره ساختمان، دوره بهره برداری، در مشاغل وابسته، در جذب تخصصها و در دوره پس از بهره - برداری، در بندهای 6 و 8 و 9و 11و 18 سودمندیهای طرح زارمرود آمده است. این گزارهها هم به راستی آزمایی گزارهای نیاز دارد و هم به راستی آزمایی سنجشی تطبیقی. راستی آزمایی گزارهای به شما میگوید اشتغال در دوره ساخت تنها برای 5-4- سال است و پایدار نیست. همچنین جذب تخصصهای مختلف در دوره ساخت و اندکی هم در دوره بهره برداری معنا پیدا میکند و اشتغالی نیست که بتواند طرح را توجیه کند. از سوی دیگر اشتغالزایی سد در دوره پس از بهره برداری (50 سال) گزاره بی پایهای است که پیش بینی آن ناممکن و دور از دسترس است و جداول ارزیابی طرح هم دوره پس از 50 سال را در بر نمیگیرند. از اینها گذشته اشتغالزایی طرح در دوره بهره برداری هم بسیار پایین میافتد. تجربه سدهای کشور از نخستین آنها کرج نشان میدهد که سدها تنها در دوره کوتاه ساخت اشتغالزایی موقتی دارند که در دوره بهره برداری بسیار کم میشود.
راستی آزمایی تطبیقی به ما میگوید سنجش میزان اشتغالزایی هر طرح باید با اشتغالزایی همان سرمایه گذاری برای ساخت سد در کارهای دیگر، سنجیده و راستی آزمایی شود. پرسش اینست که آیا همین 1,000 میلیارد تومان سرمایه - گذاری در فعالیتی دیگر در شهرستان چندین برابر اشتغال همیشگی و نه کوتاه مدت در پی ندارد؟ تجربه ملی و جهانی برای این پرسش، پاسخ آری دارد. آیا پخش این سرمایه کلان در سرمایه گذاریهای کوچک در کارگاههای کوچک مناطق روستایی اشتغالزایی پایدارتر و کارآمدتری در برندارد؟ موازین پایداری و پیشرفت سازگار همواره راهبردهای کوچک، محلی، بومی، مشارکتی را پایدارتر از راهبردهای بزرگ، جهانی، تقلیدی، دولتی ارزیابی میکند.
کشاورزان بدون ساخت سد نیز حقابه های موروثی برای تولید کشاورزی و امنیت خوراک را دارا هستند چه سد ساخته شود و چه ساخته نشود تأمین حقابه های کشاورزان
در رده هفتم سودمندیهای سد آمده و نشان از بیگانگی با مفاهیم پایه ارزیابی طرح دارد. سودمندی یا فایده طرح به آن دستاورد مثبتی گفته میشود که پیش از آن در منطقه نبوده و با ساخت سد این سودمندی به مردم منطقه میرسد. در مأخذ موثق ارزیابی طرحها، روشی پایه بنام "آزمون با و بی" تشریح شده و پیشنهاد میشود. در این آزمون شرایطی که در آن سدی نیست شرایط بدون طرح یا بی طرح نامیده میشود و شرایط طرح شرایطی است که سد زده میشود و پیامدهایی که بدون طرح در منطقه نبودند را به همراه میآورد. با آزمون با و بی روشن میشود که آنچه بنام تأمین حقابه کشاورزان در ردیف هفتم سودمندی سد نوشته شده سودمندی طرح نیست. کشاورزان بدون ساخت سد نیز حقابه های موروثی برای تولید کشاورزی و امنیت خوراک را دارا هستند چه سد ساخته شود و چه ساخته نشود. پس این گزاره نیز گزاره نادرستی است.
توسعه صنعت گردشگری با احداث سازههای سبک
توسعه گردشگری با احداث سازههای سبک در ردیف 10 سودمندیهای طرح نوشته شده است. شیوه نامههای نگهداری بهره بردای مخزن سد و بهداشت آب با تمرکز جمعیت در بالادست و دامنههای مشرف به آن مغایرت دارد. بویژه با شیوههای گردشگری ناپایداری که امروزه در کشور رایج شده است اگر بخواهیم در پیرامون سد مهمانسرا و مهمانپذیر بسازیم یا ویلاسازی کنیم یعنی هم از مقررات بهداشت سد چشم پوشی کردهایم و خطر آلودگی آب سد را نادیده گرفتهایم و هم محیط زیست را با خطر بزرگ دیگری روبرو میکنیم. از سوی دیگر روشن نیست احداث سازههای سبک چه معنا و مفهومی دارد؟ رویداد ناخوشایند ویلاسازی و شهرک سازی کمابیش همه آبخیزهای البرز شمالی را با نابودی جنگل کمیاب البرزی و نابودی و تکه تکه شدن زیستگاهها روبرو ساخته و نه از جنگل چیزی بجا گذاشته و نه از تنوع زیستی آن. داستان اینست که گردشگری مدرن امروزه یکی از بلاهای بزرگ محیط زیست زمین و بلای جان جنگلهای کمیاب البرزی و محیط زیست آن است که باید در ردیف زیانهای سد گذاشته شود نه سودمندی آن.
توسعه ارزش مالکیتها
در بند 12 سودمندیهای طرح آمده است گزارهای آمده که در کمتر گزارش محیط زیست پیدا میشود. این گزاره بیشتر بوی تهاجم به طبیعت با ویلاسازی و شهرک سازی های خلاف قانون با تغییر کاربری زمین را دارد. پشت این گزاره فساد زمین خواری و جنگل خواری و تغییر کاربری نهفته است که بدبختانه بیابانزایی گستردهای در بردارد. تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و جنگل و مرتع به ویلاسازی برای جنگلهای مازندران فاجعه آفرین شده است.
کاهش نرخ مهاجرت از آبادیها
کاهش مهاجرت از آبادی در بند 13 و از منطقه در بند 21 سودمندیهای سد آمده که گزارههایی نادرست و اثبات نشده بشمار میروند. از نشانههای نادرستی این گزاره بیرون راندن اجباری مردم بومی از روستاهای مخزن سد است که در دریاچه سد غرق میشوند و نیز از روستاهایی که در حریم سدها هستند و از بابت بهداشت آب سد و امنیت جان مردم نباید کسی در آنها زندگی یا کشت و کار کند. تجربه آبخیزهای سدسازی شده نشان میدهد که ساخت سد در روستاها مهاجرفرستی گستردهای را دامن میزند. تجربه خوزستان با ساخت بزرگترین سدهای کشور در آبخیزهایش نشان دهنده آن است که سدها مهاجرت فرستی را دامن میزنند چون خوزستان مهاجر فرست ترین استان کشور است. خوزستان از بابت پیامدهای انتقال آب و سدسازی به بی آبی و خشکیدن رودهای بزرگی مانند پرآبترین رود کشور و تنها رود قابل کشتیرانی تا اهواز دچار شده و با خشکیدن تالابها به ریزگرد فلح کننده دچار شده که بر تندرستی انسان و بر اقتصاد و گردش فعالیتهای اجتماعی پیامدهای ناسازگار دارد.
بهبود وضعیت محیط زیست و پایداری زیست بوم رودخانه
این گزاره در بند 14 و 15 سودمندیهای سد آورده شده است. ساخت سد برای تأمین نیاز محیط زیست ابداعی نوین و یکی داستانی است پر آب چشم یا شاید یکی داستانی است پر طنز روزگار. مگر تمدن چندین هزارساله مازندران که طبیعت را با همه پیکرههای آبی و خاکی و جنگلی اش نگهداری کرد و به ما سپرد برای حفظ محیط زیست سد زده بود؟ از سوی دیگر مگر نه اینست که با نزدیک 800 سدی که در 7 دهه گذشته زده شده بیابانزایی گستردهای پدید آمده که دیگر نه رودی مانده، نه تالابی، نه دریاچهای، و مایه نابودی آبخوانهای کشور و فرونشست زمین شده است. سد رود را میخشکاند و آبخوان که با نفوذ آب رودخانه و روانابها و سیلابها تغذیه میشود از آب محروم میماند و سطح سفره پایین و پایینتر میافتد. کشاورزانی که با قنات به شیوه پایدار و تنها با نرخ پایداری سفره میتوانستند آب برداشت کنند قناتهایشان از دست رفته و کشاورزانی که با آب چاه آبیاری میکردند ناگزیر از چاه کنی بیشتر و بیشتر شدهاند و امروز نرخ فرونشست زمین به مرز خطرناکی رسیده است. مدیریت سازهای و جنبش سدسازی امنیت کشور را به سختی تهدید میکند.
بندهای دیگر سودمندیهای طرح گزارههایی مانند افزایش تنوع کشت و بهبود راندمان محصولات زراعی، بهبود رفاه اجتماعی آبادیهای منتفع از طرح، بهبود وضع بهداشت منطقه، بهبود وضع رفاه منطقه و توسعه اقتصادی است که مفاهیم کلی هستند و یا نادرست اند یا ربط مستقیم با سدسازی ندارند یا تحقق آنها به سرمایه گذاریهای جداگانه ای نیاز دارد که نمیتوان آنها را در رده سودمندی سد زارمرود گنجاند.
خسارت مخزن و غرق شدن روستا، زمین، جنگل در دریاچه
سد زارمرود به روایت گزارش ارزیابی زیست محیطی حجم تنظیم 82.5 م. م. م در تراز نرمال 375 متر دارد. خسارت مخزن هزینه سنگین زیرآب رفتن روستاها، زمینهای کشاورزی، باغات، منابع مشاع، جنگل و... در تراز بیشینه آب دریاچه و حریم آن است. حریم دریاچه بخشی در پیرامون دریاچه است بالاتر از تراز بیشینه که برای حفظ بهداشت آب دریاچه و نیز امنیت جان مردم محلی، سکونت و دیگر فعالیتها در آن ممنوع و کشاورزی هم با محدودیت روبروست. روشن نیست که مشاور تراز بیشینه را برای ارزیابی خسارت مخزن و دریاچه گرفته یا تراز نرمال را. در سالهای ترسالی و زمان سیل حجم دریاچه از تراز نرمال به تراز بیشینه سد میرسد پس ضروری است که برای محاسبه خسارت مخزن، تراز بیشینه دریاچه در نظر گرفته شود و حریم دریاچه به آن افزوده و هزینه حذف همه آن در ارزیابیهای سد گنجانده شود. هیچ نقشه کاربری اراضی از مخزن سد در تراز بیشینه و حریم آن و همچنین مبلغ کل خسارت مخزن در گزارش نیست. برپایه گزارش ارزیابی زیست محیطی ساخت این سد سه روستای آباد و مولد احمدآباد، موسی کلا، و بازیار خیل با همه خانهها و تأسیسات و نیز زمینهای شالی کاری و باغ و دیم کاری و همه منابع مشاع و جنگلهایشان زیر آب میروند. حذف این اراضی از تولید کشاورزی هزینه سنگینی بر اقتصاد منطقه است که در ارزیابی اقتصادی و کاهش نرخ بازدهی داخلی طرح نقش کلیدی میتواند داشته باشد.
اما به روایت خبرگزاری ایرنا در زمان اجرا ظرفیت تنظیم سد به 96 م. م. م افرایش یافته که نشان دهنده آن است که تراز نرمال دریاچه و تراز بیشینه آن و حریم سد افزایش یافته است. از این رو ارزیابی خسارت مخزن، ارزیابی اقتصادی و ارزیابی محیط زیست سد باید با دوباره انجام شود تا روشن شود که ساخت سد چه پیامدهایی دارد. افزایش خسارت مخزن و تغییراتی که در هزینههای طرح پدید آمده بی گمان سنجه های اقتصادی مانند نسبت فایده هزینه، و نرخ بازدهی داخلی طرح را کاهش خواهد داد و سدی که با همان ارقام قدیم هم توجیه پذیر به نظر نمیرسید توجیه ناپذیرتر میشود.
*تجربه سدهای کشور و سد تجن نشان میدهد که هر سد بخش بسیار بزرگی از جنگل را با خطر قاچاق چوب و نیز هجوم ویلا سازان / شهرک سازان و... روبرو میکند و در عمل همواره خسارت به طبیعت بسیار بیشتر از پیش بینیهای آغازین است.
طرح جایگزین سکونتی معیشتی برپایه بخشنامههای وزارت نیرو کارفرما باید طرح جایگزین سکونتی معیشتی برای مردم روستاهایی که روستا و سکونتگاهشان و نیز زمینهای کشاورزی و باغات و مشاعات شأن در مخزن دریاچه سد غرقاب میشود، برنامه ریزی و اجرا و خریداری کند و در دسترس روستاییان آسیب دیده از سد بگذارد. پیش از هرگونه کلنگ زنی شایسته است طرح جایگزین با روستاییان در میان گذاشته شود تا با رضایت جابجا شوند. بدترین و بی دادگرانه ترین کار بیرون راندن بزور روستاییان و گذاشتن آنها در برابر کار انجام شده بدون هیچ گفتمان و نظرپرسی است. کاری که در همه سدهای ساخته شده انجام شده و سدسازی را بدنامترین فعالیتهای دولتی ساخته است. همچنین میبایست هزینه و پیامدهای این طرح جایگزین در ارزیابی اقتصادی و ارزیابی زیست محیطی دیده شود. آیا کارفرمای طرح این پیش بینیها را انجام داده یا مانند همیشه با زورگویی کامل دست به کار ساخت و ساز شده است؟ از مطالبات مردم پاسخگویی کارفرمای سد زارمرود به این پرسشها و در دسترس گذاشتن گزارشهای سیمای طرح، ارزیابی خسارت مخزن، ارزیابی اقتصادی، بررسی مشارکتهای مردمی، و توقف هر گونه ساخت و ساز تا تصمیم گیری مشارکتی برای طرح است.
پیامدهای سد زارمرود بر حیات وحش در صفحه 53 گزارش ارزیابی محیط زیست به بخشی از پیامدهای طرح که در همه سدهای کشور هم دیده شده و پیامدهای ناسازگاری بر حیات وحش و گونههای در خطر دارد اشاره شده است مانند: برهم خوردن تعادل بوم شناختی، ایجاد ناپیوستگی در زیستگاه، تخریب زیستگاه جانوران و پراگندگی آنها، از دست رفتن بخشی از جیره غذایی علفخواران، پراکندگی حیات وحش، قطع راه جانورانی که در حرکت اند، ورود جانوران مهاجم بیگانه، اختلال رفتاری یا تولید مثل در جانوران، ترک آشیانه و مهاجرت، سقط جنین پستانداران، اختلال در تخم گذاری پرندگان، از میان رفتن زیستگاه بسیاری از پرندگان، برهم خوردن آرامش منطقه و فرار پرندگان از زیستگاه خود، کاهش جمعیت پرندگانی که از ماهیان و رودخانه تغذیه میکنند، اختلال در مهاجرت و زادآوری پرندگان مهاجر، کاهش جمعیت بی مهرگان کف زی، تخریب زیستگاه ماهیان مهاجر و بومی و کاهش جمعیت آنها، کاهش باروری و کاهش جمعیت آبزیان، کاهش جمعیت بچه ماهیها با تخریب لایههای زیر بستر، کاهش جانوران و بی مهرگان و ژئوپلانگتونها و ماهیان، پوشانده شدن تخم ماهیها و کاهش باروری آنها، و... تجربه سدهای کشور نشان داده است که این پیامدها جبران ناپذیرند و هیچ راهکاری برای آنها نیست و بر پایه قانون اثر پروانهای و دیگر قوانین بوم شناسی اجرای این سد برای انسانی که در حوضه تجن زندگی میکند نیز پیامدهای سنگینی در بر خواهد داشت.
تغییر کیفیت آب دریاچه بر پایه گزارش ارزیابی محیط زیست با تبخیر سالانه 1000-900 میلیمتر از سطح دریاچه آب آن کاهش مییابد و لایه بندی دمایی دریاچه و تغییر کیفیت آب پیش بینی شده است (صفحه 59 گزارش). خوراک ور شدن یا یوتریفیکاسیون دریاچه با تبخیر از یک سو و ورود مواد و کودهای شیمیایی شتاب میگیرد و کیفیت آب را بسیار تغییر میدهد. به عکس آنچه گفته میشود، کیفیت آب یک سد پایینتر از آب یک آب بندان و بسیار پایینتر از قنات است. خوراک ور شدن آب دریاچه آن را بویناک میکند و دیگر به درد آشامیدن نمیخورد. در گزارش پیش بینی شده که دریاچه برای فسفر و نیتروژن به مرحله یوتروفیک یا خوراک وری خواهد رسید و در صفحه 92 برای آن راهکارهایی گفته شده که بازهم گزارههایی راستی آزمایی نشدهاند. برای نمونه کاهش مصرف کود شیمیایی در کشاورزی بالادست کاری ساده ای نیست که مدیریت کشاورزی منطقه هم از پس آن بر نخواهد آمد چه رسد به مدیریت بهره برداری سد و یا شرکت آب منطقهای. گردآوری فاضلاب روستاهای بالادست هم پیشنهاد شده که روشن نیست هزینه آن به هزینههای طرح افزوده شده یا نه؟ همچنین مشاور رهاسازی آب را برای جلوگیری از لایه بندی دمایی پیشنهاد کرده است که این کار با هدف گردآوری آب که سد برای آن ساخته میشود مغایرت دارد. یا در گزاره دیگری جلوگیری از تغییر کاربری و ویلاسازی و شهرک سازی در دامنههای مشرف به سد را راهکاری برای جلوگیری از خوراک وری آب پیشنهاد شده که رویایی بیش نیست. چه بسا سدهایی که دیوانسالاری و مهندسانی که به اطلاعات سد دسترسی داشتهاند به خرید زمین دست زدهاند و سدسازی پیش زمینه زمین خواری و جنگل خواری و... شده و در بسیاری از سدهای البرز شمالی تجربه تلخ و پر فسادش دیده شده است.
نابودی طبیعت برای برداشت منابع قرضه سدسازی به منابع قرضه یا سازمانی کلانی نیاز دارد از این رو محیط زیست پیرامون خود را با آسیب سنگینی روبرو میکند. تجربه سدسازی در البرز شمالی در سدهای تجن (سلیمان تنگه)، البرز و.... چه در برداشت منابع ریزدانه از بستر رودخانه و چه در برداشت منابع درشت دانه از جنگل تجربه بسیار تلخ و ویرانگری است. نگارنده پیش از آبگیری سد البرز یا سد لفور که 13 روستای آباد در دریاچه اش غرق شد، نابودی باورنکردنی دهها هکتار جنگل کمیاب تنها برای برداشت منابع درشت دانه را به چشم دیده است. جنگلها کف بر میشوند و بسترشان پلکانهایی لخت میشود با بلندای چند متر و به پهنای چندین کیلومتر. برداشت ریزدانه از رودخانه نیز زیستگاهها و تخمریزگاه ها را از میان میبرد. هیچ راهکاری برای این ویرانگری نیست مگر جلوگیری از ساخت سد.
تجربه سدسازی در البرز شمالی در سدهای تجن (سلیمان تنگه)، البرز و.... چه در برداشت منابع ریزدانه از بستر رودخانه و چه در برداشت منابع درشت دانه از جنگل تجربه بسیار تلخ و ویرانگری است کاهش پیامدهای سد شدنی است؟ تجربه جهان و ایران نشان میدهد که پیامدهای سدسازی بر محیط زیست، جامعه محلی مولد، و بر اقتصاد چنان گسترده، ناسازگار و ویرانگر است که هیچ راه چاره ندارد. تنها راه نساختن سد است.
راهکار دسترسی به آب آشامیدنی در مازندران به یمن بارندگی خوب کاربرد روشهای گردآوری باران میتواند نیاز آبی مردم را به شیوه پایدار برآورده کند. میتوان به شیوه کوچک، نقطهای، محلی، مردمی، با ساخت گردآورنده ای که آب باران را به یک مخزن کوچک راهنمایی کرد و با اندک پیش بینیها به درون سامانه لوله کشی هر ساختمان فرستاد. این کار در بسیار جاهای دنیا با بارندگی پرباران تا میانه انجام شده و شیوه پایدار دسترسی به آب بشمار میرود.
همچنین آب بندان هایی که از گذشته در هر محله ساخته میشدند نیز روش پایدار تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی از بارندگی بشمار میروند. با اراده به انجام این مهم و بکارگیری شرکتهای دانش بنیان و جوانان خلاق میتوان با هزینهای بسیار کمتر از ساخت سد به هدف رسید بی آنکه اینهمه پیامد و هزینه در برداشته باشد. زمینه اشتغال جوانان و نخبگان را نیز فراهم میآورد.