پیش بینی از وضعیت ادبیات در 125 سال گذشته چه بود؟

ایسنا نوشت: بدیعالزمان فروزانفر بر این باور بود که روزی بشر از خوابگران بر خواهد خاست و روی به ادبیات خواهد آورد و قیمت حافظ و سعدی و مولوی و شعرای دیگر فارسیزبان بر مردم روشن خواهد شد.
امروز، صدوبیستوپنجمین زادروز این ادیب، نویسنده، مترجم و شاعر فقید است. بدیعالزمان فروزانفر در 14 شهریور 1276 در بشرویه از روستاهای خراسان متولد شد. خاندان او همه اهل فضل و از عالمان دین بودند. مقدمات علوم قدیم را در روستای بشوریه آموخت و سپس برای فراگرفتن ادب عرب و دیگر رشتههای علوم اسلامی به مشهد رهسپار شد. در محرم 1338 به مشهد رسید و پس از چندی به حوزه درس ادیب نیشابوری راه یافت و علوم ادبی و منطق را از محضر او آموخت و در فاصله کوتاهی در شمار شاگردان برجسته حوزه درس ادیب درآمد.
در همین ایام ذوق ادبی و قریحه خاص او، بر اثر امکاناتی که در حوزه درس ادیب وجود داشت، شکفته شد و در هر دو زبان پارسی و عربی به سرودن شعر پرداخت. تسلط او در این سالهای آغاز جوانی، بر ادب این دو زبان، مورد اعجاب مردمان آگاه و صاحبدلان بود و محیط محدود آن روزگار مشهد، نمیتوانست وجود این استعداد و هوشیاری را تحمل کند. از این روی، هم برای یافتن محیط مناسبتر و هم برای کسب دانش بیشتر، در 1342 به تهران آمد. در خراسان، جز از حوزه درس ادیب از استادان دیگری همچون شیخ مرتضی آشتیانی و شیخ مهدی خالصی نیز فقه و اصول آموخت و در تهران از محضر استادانی همچون میرزا طاهر تنکابنی (در حکمت) و آقا حسین نجمآبادی (در فقه و اصول) بهرهمند شد و در زمینههای مختلف از محضر ادیب پیشاوری بهرهها برد.
فروزانفر به علت هوش سرشار و حافظه خارقالعادهای که داشت، از حداقل امکانات موجود، نهایت استفاده را کرد و در تهران هر کجا اهل فضلی و ادبدانی میشناخت از قبیل شمس العلماء گرگانی و میرزالطفعلی صدرالافاضل و وحید دستگردی و شاهزاده افسر و ذکاءالملک فروغی و علاه قزوینی (پس از بازگشت آن مرحوم از اروپا) با یکیک ایشان دوستی و آشنائی برقرار کرد. در 1305 از او خواستند تا تدریس فقه و زبان عربی را در دارالفنون قبول کند. در 1306 در مدرسه حقوق استاد منطق شد و در 1308 تدریس زبان فارسی در دارالمعلمین بدو واگذار گردید و در 1310 به استادی تفسیر قرآن و ادبیات عرب در مدرسه سپهیالار برگزیده شد. پس از تأسیس دانشگاه تهران استاد و معاون دانشکده و استاد دانشکده ادبیات شد و تدریس تاریخ ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و تصوف اسلامی در دانشکده به او واگذار شد.
از 1323 به بعد تا هنگامی که بازنشسته شد، ریاست دانشکده را بر عهده داشت. پس از بازنشسته شدن نیز تدریس دوره دکترای ادبیات فارسی را تا یک هفته قبل از وفات خود (16 اردیبهشت 1349) ادامه داد.
بدیعالزمان فروزانفر میگفت: «نباید گمان برود که زبان فارسی ذخیره کافی ندارد. حق این است که ما زبان فارسی را خوب نمیدانیم و در آن تحقیق نکردهایم. زبان فارسی یکی از ثروتمندترین السنه ادبی دنیاست. پس، هرگاه طریق صاف و درستی مبتنی بر روشهای جدید محققانه در میان محصلان پرشوروشوق ما رایج شود، امید است که ادبیات فارسی مقام دیرین را دوباره به دست آورد... روزی بشر از این خواب گران بر خواهد خاست و روی به ادبیات خواهد آورد... روزی که بشر از تجاوز به حقوق هم آسوده شود، قیمت حافظ و سعدی و مولوی و شعرای دیگر فارسیزبان بر مردم روشن خواهد شد.»
آنچه در ادامه میخوانیم، چند برابر فارسی برای برخی واژههای عربی است که او در کتاب «فرهنگ تازی به پارسی» آورده است:
«تجهیز: ساخته شدن، کار ساختن، ساختن، ساز کردن؛ تجهیزات: سازها، بسیجها تجویز: روا داشتن، روا شمردن، روا کردن؛ تجویز میفرمایید: روا میدارید، تجویز نکرد: روا نداشت تحریف: گردانیدن، کژ کردن؛ کلمات علما را تحریف میکند: سخن دانایان را میگردانَد احاطه (1): گرد گرفتن، گرد برآمدن؛ لشکر او را احاطه کردند:... گرد گرفتند یا گرد او برآمدند یا فراگرفتند احاطه (2): نیک دانستن؛ او به رموز این فن احاطه دارد: او رازهای این فن را نیک میداند احساس (1): دریافتن، یافتن؛ احساس کرد که...: دریافت که.... احساس (2): یافت، دریافت؛ احساس و اراده: یافت و خواست [اسم] اصالت: پدرداری، بانژاد بودن، گهر داشتن، والاتباری، بابنیاد بودن»
منابع:
مظاهر مصفا، یادبود بدیعالزمان فروزانفر، ارمغان، دوره سیونهم، خرداد 1349، شماره 3.
بدیعالزمان فروزانفر، فرهنگ تازی به پارسی، بخش نخست: الف تار، تهران: وزارت فرهنگ، دبیرخانه فرهنگستان ایران، 1319.
کد خبر 1670504