شنبه 3 آذر 1403

چاقوی مطر بر گردن رشدی یا برجام؟ / بساط تبعیض و توهین را در نشست‌های خبری جمع کنید! / نگران عادی شدن فقر باشیم

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

ایران 32 استان می‌شود، نسخه‌نویسی الکترونیکی منشی‌ها!، صوفی از احتمال کاندیداتوری عارف می‌گوید، حساب کشی از وام‌های بانکی، موتورسیکلت علت 42 درصد فوتی‌های تصادفی، عرضه قطره چکانی لوازم خانگی برای گرانی مجدد، رونمایی از حقیقتِ خانه ترامپ، تاجزاده در دادگاه سکوت کرد و روی خوش بازار‌ها به چشم‌انداز توافق از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز یکشنبه 23 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که تراژدی قتل محیطبان در کرمانشاه، ادعای ترور بولتون و حمله به رشدی در آستانه توافق هسته‌ای، بیم و امید‌های 31 سفر استانی و همچنان در حسرت اینترنت باکیفیت در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده اند.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

نگران عادی شدن فقر باشیم

سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: این روز‌ها به محافل رسمی یا غیررسمی در حمل و نقل عمومی یا محیط‌های عمومی که می‌رویم، تقریبا عمده صحبت‌ها و دغدغه‌ها حتی در جمع‌های خانوادگی و دوستانه، صف نانوایی و جا‌های مختلف حول موضوع افزایش قیمت‌ها و ناتوانی مردم در تامین هزینه‌ها و یا جبران بخشی از هزینه‌هایی است که در زندگی به واسطه تورم و گرانی‌هایی که چند سالی است داریم تجربه می‌کنیم و این شرایط از نظر من شرایط نگران کننده‌ای است. چون به این معنی است که یک جوری پذیرش فقیرتر شدن افراد دارد عادی می‌شود. اما چرا این نگرانی را باید داشته باشیم؟ از این باب باید نگران باشیم که تامین حداقل معیشت و قانع شدن به این حداقل معیشت و گاهی مواقع با این توجیه که سطح زندگی مردم را اینگونه بپذیریم که قوت برای نمردن داشته باشند. این درحالی است که مردم کشور ایران با این همه منابع و ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه حق دارند که زندگی مرفهی داشته باشند. مرفه از این باب زندگی که در آن دغدغه تامین نیاز‌های اساسی‌شان را اصلا نداشته باشند بلکه برای داشتن زندگی مرفه‌تر که در شان مردم ایران و ایرانی باشد، باید تلاش بکنند و امکانات فراهم شود تا مردم از زندگی کردن لذت ببرند و نیاز‌های اولیه مثل خوراک و پوشاک و مسکن و شغل، دغدغه کسی نباشد. ولی وقتی با مردم صحبت می‌کنیم یا در جمع آن‌ها حضور پیدا می‌کنیم و می‌شنویم، خود ما هم جزئی از این مردم هستیم و جدای از این مردم نیستیم، شرایط به‌گونه‌ای شده که داریم حداقل‌ها را می‌پذیریم. می‌گوییم خدا را شکر امروز خیلی گران نشد، نه اینکه گران نشد. یک ماشین پراید را طی این سال‌ها نگاه کنید که از چه قیمتی به چه قیمتی رسیده. یک وسیله حمل و نقل که به اعتراف خود مسئولین و مدیران مرتبط ایمنی خوبی ندارد و در همین سیل اخیر دیدیم که این نوع خودرو‌ها چگونه مچاله شدند. درحالی که خودرو ایمن حداقل نیاز است. همین ماشین با این ویژگی چند درصد رشد قیمت داشته است؟ هزینه درمان، دارو و آموزش، اجاره‌خانه و خرید خانه که برای خیلی‌ها قابل تصور نیست. حال قبلا اگر به خیالمان خوش بودیم که می‌توانیم یک مسکن مستقل داشته باشیم که مال خودمان باشد الان دیگر با این شرایط آن تصوری که گاهی مواقع لحظه‌ای می‌توانست شادمان کند هم دیگر برای خیلی‌ها متصور نخواهد بود. این نوع نگاه چه توسط مسئولین و چه توسط مردم یعنی عادی سازی فقر و پذیرش فقر و اینکه ما در همین جامعه زندگی می‌کنیم. بدون شک این نوع نگاه می‌تواند نگران کننده باشد.

چاقوی مطر بر گردن رشدی یا برجام؟

صلاح‌الدین هرسنی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان چاقوی مطر بر گردن رشدی یا برجام؟ نوشت: وقتی از سلمان رشدی نویسنده کتاب (آیات شیطانی) پرسیده بودند که چرا بدون محافظ در محافل و اماکن عمومی به ویژه مجالس سخنرانی‌ها ظاهر می‌شوی و آیا نمی‌ترسی که هدف حمله قرار بگیری، پاسخ داد: دوست ندارم یک مرد نامرئی باشم و مایلم زندگی عادی‌ام را داشته باشم. ضمن آنکه بر این عقیده‌ام که دنیا عوض شده است، لاجرم مسائل و دلایل مهم‌تری باید جای نگرانی و اسباب ترسیدن و آدم کشتن وجود داشته باشد که ندارد. ولی رشدی نمی‌دانست که بعد از 33 سال از صدور فتوای حضرت آیت‌الله خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی هنوز در بند فتوایی است که بر وجود او سایه انداخته و رشدی غافل از آن است که هادی مطر‌هایی وجود دارند که بدون موانع و ایجاد مزاحمت به محل سخنرانی رفته و مجوز ورود می‌گیرند و مطمئن از اجرای نقشه خود، چاقوی آماده شده خود را بر گردن رشدی فرو می‌کنند و او را تا دم مرگ می‌فرستند؛ بنابراین اگرچه اجرای نقشه قتل رشدی ممکن بود در روز جمعه 12 آگوست در موسسه چاتاکوا در نیویورک اتفاق نیفتد، اما چنین نقشه‌ای به واسطه فتوای امام خمینی روزی باید اجرا می‌شد. با وجود ضرورت اجرای فتوای بنیانگذار جمهوری اسلامی، از منظر زمانی، اجرای نقشه هادی مطر در بدترین و نامناسب‌ترین شرایط زمانی رقم خورده است. ناهمزمانی اجرای نقشه مطر در وارد آوردن ضربات کاری بر رشدی بدان جهت قابل توجیه است که در این روز‌ها پروپاگاندای رسانه‌ای غرب به کرات از نقشه ترور افراد کابینه ترامپ مانند جان بولتون و مایک پمپئو یعنی عاملان اصلی ترور و شهادت سردار سلیمانی توسط نقشه‌های تشکیلاتی وابسته به ایران سخن می‌گفتند و از سوی دیگر، مذاکرات برجام در پیچ آخر قرار گرفته و اگر قرار است مناقشه تهران با آژانس بر سر مسائل نظارتی و پادمانی فعالیت‌های هسته‌ای حل شود، واقعا و طبق باور‌ها و انگاره‌های (اولیانوف) تا رسیدن به مرحله احیای برجام فقط 5 دقیقه و شاید 5 ثانیه فاصله ندارد. حال اگر اجرای نقشه مطر آدرس اشتباهی برای فرار از نقشه ترور افراد کابینه ترامپ باشد، می‌توان گفت که اجرای نقشه مطر می‌تواند موجب تاخیر در نتایج برجامی شود. در واقع مطر در اجرای نقشه خود چاقو را نه بر گردن رشدی بلکه بر گردن برجام فرو کرده است. در واقع می‌توان گفت که ناهمزمانی اجرای نقشه مطر بر حجم خواسته‌های فرابرجامی غرب از تهران مانند اتهام حمایت از تروریسم و نقض آزادی بیان می‌افزاید. به عبارت دیگر، اجرای نقشه مطر به یکی از خواسته‌های فرابرجامی غرب از فردای نقشه ترور تبدیل خواهد شد. نکته آن است که رشدی اگرچه به واسطه نگارش کتاب آیات شیطانی منفور ملل شرق شده است، اما به بهانه دفاع از آزادی بیان، محبوب ملل غرب است و غرب قطعا اجرای نقشه مطر را دستمایه برجام‌آزاری و ایران‌هراسی در آینده نشست‌های وین حول احیای برجام خواهد کرد.

بساط تبعیض و توهین را در نشست‌های خبری جمع کنید!

محمدصادق فقفوری طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: یک رسم ناصواب در نشست‌های خبری باب شده که هم توهین‌آمیز است و هم مبتنی بر یک تبعیض ناروا است؛ برخی وزرا و مسئولان صبر می‌کنند خبرنگاران، عکاسان و فیلمبرداران منتسب به صدا و سیما بیایند، بعد نشست خود را آغاز می‌کنند؛ یا اینکه حتی اگر خبرنگار صدا و سیما دیرتر از سایر خبرنگاران در نشست حاضر شود، مجری برنامه یا وزیر و مسئول، سؤال اول را به خبرنگار صدا و سیما اختصاص می‌دهند و در پاسخ به او هم حواس‌شان را بیشتر جمع می‌کنند، یا اینکه اگر سؤ‌ال یک صدا و سیمایی با سؤال خبرنگاری از غیرصدا و سیما مشترک باشد، در غالب موارد این سؤال غیرصدا و سیمایی است که حذف می‌شود! و در یک کلمه وزرا و مسئولان در نشست‌های خبری منتسبان به صدا و سیما را حسابی و همه‌جوره تحویل می‌گیرند! تجربه شخصی نگارنده که به تأیید سایر خبرنگاران و عکاسان هم می‌رسد، ثابت می‌کند که در مواردی حتی برای منتسبان به صدا و سیما در نشست‌های خبری هدایای ویژه‌ای در نظر گرفته می‌شود. این رسم توهین‌آمیز آنقدر تکرار شده‌است که گویا کسی به آن هیچ ان قلتی ندارد و همه این تبعیض بدون وجه را پذیرفته و با آن کنار آمده‌اند. بخشی از این رویه غیرقابل دفاع، به خود این مسئولان بازمی‌گردد که عطش فراوانی برای دیده‌شدن در تلویزیون دارند. از افرادی که در بخش‌های خبری صدا و سیما حضور داشته‌اند، شنیده‌ام که اطرافیان وزرا و مسئولان حتی پیشنهاد‌های مالی به تهیه‌کننده یا گرداننده یک برنامه تلویزیونی می‌دهند تا وزیر و مسئول خودشان را روی آنتن بیاورند! استمرار این رویه باعث شده‌است که به برخی از خبرنگاران و عکاسان و فیلمبرداران منتسب به صدا و سیما احساس کاذب خودبرتربینی دست دهد و امر بر آن‌ها مشتبه شود که تافته‌ای جدا بافته‌اند؛ در صورتی که بسیاری از خبرنگاران روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها هم تجربه کاری بیشتری دارند و هم در حوزه تخصصی‌شان زبده‌ترند و سؤالات فنی‌تری را هم در نشست‌ها مطرح می‌کنند. جمع کردن این بساط نامیمون از خود صدا و سیما آغاز می‌شود. مدیران ارشد صدا و سیما باید خبرنگاران خود را توجیه کنند که هم‌ردیف با سایر خبرنگاران هستند و رفتار و منش‌شان اتفاقاً باید در تواضع و افتادگی الگوی سایرین باشد، نه اینکه از سر تبختر و نگاه از بالا به پایین با همکارانشان که اتفاقاً در موارد بسیاری سرتر از خودشان هستند برخورد کنند. رویه موجود باعث شده‌است که منتسبان به صدا و سیما در بین اصحاب رسانه، چهره‌ای متکبرانه و اصطلاحاً نچسب داشته‌باشند که در مواردی فقط از سر ناچاری باید آن‌ها را تحمل کرد. امتیازات ویژه‌ای هم که برخی مسئولان در نشست‌های خبری برای منتسبان به صدا و سیما قائل می‌شوند، اما هیچ‌گاه آشکار و علنی نشده‌است، ولی تقریباً همه رسانه‌ای‌ها از آن‌ها مطلع هستند، باید از جانب خود برگزارکنندگان نشست‌های خبری کنار گذاشته شود. مسئولی که هم برای خبررسانی محتاج رسانه است و هم برای شنیدن صدای افکار عمومی باید به رسانه متوسل شود، منطقاً و اخلاقاً نباید با اعمال تبعیض، موجب تکدر خاطر اصحاب رسانه شود. درست است که نجابت اصحاب رسانه باعث می‌شود به این قبیل برخورد‌های توهین‌آمیز اعتراض جدی‌ای ترتیب داده نشود، اما کافی است یک استمزاج ساده و غیرعلنی از حاضران در نشست‌های خبری انجام شود تا مشخص شود رسانه‌ای‌ها چقدر برای این تبعیض دلخورند. از همه این‌ها گذشته، با رجوع بیشتر مردم به کانال‌های خبری و فضای مجازی، از قضا برای بیشتر دیده‌شدن هم بهتر است مسئولان توجه بیشتری به غیرصدا و سیمایی‌ها داشته باشند، یا لااقل با غیرصدا و سیمایی‌ها همان‌طوری برخورد کنند که با منتسبان به صدا و سیما برخورد می‌کنند.