چرا ازدواج دانشجویی نه؟ / نظرات دانشجویان در مورد موانع ازدواج دانشجویی
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - محمدجواد سمیعی؛ شاید برای شما هم پیش آمده باشد؛ این روزها اکثر جوانها تا با شخصی که سن و سالی از او گذشته مواجه میشوند، با این سوال روبهرو میشوند که «ازدواج نکردی»؟! درحالی که آمار ازدواج همچنان در حال کاهش است. سن ازدواج که از دهه چهل تا الان از حدود 20 سال به نزدیک 28 سال رسیده است و در کلانشهری مثل تهران این میانگین به 30 میرسد. البته هنوز پسرها...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - محمدجواد سمیعی؛ شاید برای شما هم پیش آمده باشد؛ این روزها اکثر جوانها تا با شخصی که سن و سالی از او گذشته مواجه میشوند، با این سوال روبهرو میشوند که «ازدواج نکردی»؟! درحالی که آمار ازدواج همچنان در حال کاهش است. سن ازدواج که از دهه چهل تا الان از حدود 20 سال به نزدیک 28 سال رسیده است و در کلانشهری مثل تهران این میانگین به 30 میرسد. البته هنوز پسرها و دخترهایی هستند که میخواهند در همان سن جوانی و همراه با تحصیل، شریک زندگیشان را پیدا کنند.
با نگاهی کلی به آمار موجود میتوان بهوضوح دریافت که ازدواج دانشجویی از درصد موفقیت بالایی برخوردار است. به طور مثال آمار نهاد رهبری در دانشگاهها نشان میدهد دربین سالهای 90 تا 97 تنها حدود 6 درصد از این ازدواجها به طلاق منجر شده است که این عدد در ازدواجهای کل کشور 22 درصد است. با اینکه درصد موفقیت ازدواجهای دانشجویی چندبرابر میانگین ازدواجهای کشور است، ولی همچنان شاهد آنیم که نسبت به کل ازدواجهای ثبت شده درصد پایینی دارند.
ازدواجهای دانشجویی حدود پنج درصد ازدواجهای کشور را تشکیل میدهند که همین مقدار هم در حال کاهش است
بیشتر بخوانید:
وضعیت ازدواجها و طلاقهای کشور + جدولها
برای بررسی دلایل این استقبال پایین به میان دانشجویان میرویم تا نظرات آنان را جویا شویم.
خیلیها با دیدن آمار پایین طلاق در ازدواجهای دانشجویی تعجب کردند و بعضی از دانشجوها نیز این آمار را باور نمیکردند، اما وقتی از صحت منبع آمار مطلع میشدند این سوال بزرگ برای آنها هم پیش میآمد که واقعا دلیل خلوت بودن صف ازدواج دانشجویی چیست؟
در بین نظرات عواملی مثل وضعیت اقتصادی، زیست علمی، سربازی و همچنین تنوع طلبی بعضی دانشجویان از فراوانی بیشتری برخوردار هستند
احمد که دانشجو ترم پنج رشته حقوق دانشگاه آزاد است نکته خوبی را میگوید که شاید سرلیست مشکلات پیشپای دانشجویان است: «اولین و مهمترین شاخصه برای تشکیل زندگی بحث مالی و اقتصادی است. وقتی در جلسه خواستگاری از من شغل ثابت، خانه، ماشین و هزار چیز دیگر میخواهند، چه باید بگویم؟ تا زمانی که دانشجو هستم چگونه میتوانم این خواستهها را برآورده کنم؟ در چنین شرایطی یا باید پشتوانه مالی محکمی از جانب خانواده داشته باشید، که خیلیها از چنین امکاناتی محروماند و یا باید از تحصیل انصراف بدهید و به درآمدزایی بپردازید. روی کمکهای دولتی هم که نمیتوان به آن صورت حساب باز کرد. وام ازدواج هم که با وجود افزایش آن حتی هزینه خرید یک یخچال و تلوزیون را هم تامین نمیکند و ازطرفی برای پرداخت اقساطش با بهرهای که روی آن میگیرند تقریبا تا 20 سال باید قسط بدهیم (!) به نظر من در شرایط نابسامان اقتصادی فعلی ازدواج دانشجویی اصلا گزینه مناسبی نیست.»
اما مهدی که دانشجو رشته ادبیات عرب دانشگاه تهران است نظری متفاوت دارد و با قبول این موضوع که مسئله اقتصادی بسیار مهم است میگوید: «هر دانشجویی ممکن است برای خود یکسری اهداف علمی تعریف کرده باشد و در این بین ازدواج، آن هم به این شکل، میتواند یک اختلال جدی در تمرکز دانشجو برای رسیدن به آن اهداف به وجود بیاورد و موجب نابودی آینده علمی آن فرد شود. بدون شک ازدواج در حالت عادی هم موجب درگیریهای ذهنی فراوانی است، حالا فرض کنید که در شرایط غیرعادی دانشجویی بهچه شکل خواهدبود؟ به شخصه دوستان بسیاری دارم که با وجود موفقیت در ازدواج دانشجویی یا از ادامه تحصیل باز ماندند و یا با افت جدی تحصیلی مواجه شدند و چنین چیزی اصلا خوب نیست. معتقدم در آینده فرصتهای بسیار خوب و زیادی برای ازدواج وجود خواهد داشت که نباید با عجله بیمورد زندگی و آینده خود را خراب کرد.»
بعضی از دانشجویان معتقد هستند که بحث اقتصادی و مشکلات تحصیلی قسمت کوچکی از ماجرا را به خود اختصاص میدهد و عمده علتها در این ماجرا به مدل زیست بعضی از دانشجویان در فضای بیقیدوبند دانشگاهها و روابط متعدد که منجر به تجربههای تلخ گوناگون میشود بستگی دارد. به طور مثال خانم ساداتی که دانشجو علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی است میگوید: «با وجود فضای آزاد و بیقیدوبند دانشگاهها، اعتماد کردن بسیار کار دشواری است. وقتی میبینید که هر پسری به راحتی میتواند با هر دختری رابطه برقرار کند این زمینه ذهنی به وجود میآید که نمیشود به هیچ دانشجویی اعتماد کرد. میدانم این نگاهم با افراط همراه است، ولی واقعا پیدا کردن یک انسان سالم و مقید بسیار کار دشواری است.» عرفان که دانشجوی ترم چهار علوم انسانی دانشگاه آزاد است و در یک فضای کاملا باز تربیت شده است اینطور میگوید: «فردی مثل من که خیلی هم محدودیت مذهبی ندارد و با چندین و چند دختر رابطه دوستانه داشته نمیتواند خود را به یک نفر محدود کند و آن تنوعی که قبلا با آن مواجه بوده به او این اجازه را نمیدهد که بتواند فقط با یک نفر در ارتباط باشد. هرچند میدانم این اتفاق اصلا خوب نیست، ولی حداقل در دوران دانشجویی به مقولهای مثل ازدواج دانشجویی نمیتوانم به این راحتیها فکر کنم.»
خانم کمالی هم که دانشجوی ترم پنج رشته زبان انگلیسی در دانشگاه آزاد است یک نکته مهم اضافه میکند: شکستهای عشقی و تجربههای تلخ فراوان دانشجویان در محیط دانشگاه بود. او میگوید: «بسیاری از دانشجویان در دانشگاه انواع روابط را تجربه کردهاند که غالبا این تجربهها پایان خوشی نداشته است و منجر به شکستهای عاطفی شده است که ماحصل آن سلب اعتماد به هرگونه ارتباطی میشود، حتی ارتباط شرعی و قانونی! این موضوع در محیط دانشگاه بسیار شایعتر از محیطهای دیگر است.»
بحث سربازی و کارت پایان خدمت مطرح شد که خیلی سفت و سخت با این موضوع برخورد کردند و گفتند انشالله پایان خدمتتان را که گرفتید، اگر قسمت بود تشریف بیاورید
در این میان محمدامین که در دانشگاه آزاد در حال تحصیل در رشته الهیات است یک مشکل اساسی که تقریبا تمام پسرها با آن دست و پنجه نرم میکنند را اضافه کرد: «موارد بسیار زیادی مثل بحث اقتصادی و حتی وضعیت فرهنگی وجود دارد، ولی یک موضوع مهم که خیلی تعیینکننده است و برای خودم هم دردسرساز بوده، بحث خدمت سربازی است. به طور مثال در جلسه خواستگاری خودم همه چیز خوب بود و ظاهرا هیچ مشکلی وجود نداشت، تا اینکه بحث سربازی و کارت پایان خدمت مطرح شد که خیلی سفت و سخت با این موضوع برخورد کردند و گفتند انشالله پایان خدمتتان را که گرفتید، اگر قسمت بود تشریف بیاورید. طبیعی است که یک دانشجو، سربازی نرفته است! ولی خب فرهنگ عمومی جامعه هنوز با این موضوع کنار نیامده است و بعید میدانم که بهاین زودیها هم این موضوع حل شود.»
همانطور که خواندید و ممکن است هرروز در مکالمات خود با دوستان و آشنایان خود شنیده باشید، در بین دلایل دوری از ازدواج دانشجویی چند دلیل رایج وجود دارد:
1- وضعیت اقتصادی 2- افت تحصیلی 3- خدمت سربازی 4- تجربیات تلخ و شکستهای عاطفی. همانطور که در قانون اساسی ذکر شده، رفع بخشی از این دلایل برعهده دولت است، و بخش دیگری از آن مربوط به نهادهای فرهنگی و همچنین همکاری عموم جامعه برای تسهیل این اتفاق است.