یک‌شنبه 4 آذر 1403

چرا بر سر چین و روسیه، اینقدر جنجال می‌کنند!؟ (2)

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
چرا بر سر چین و روسیه، اینقدر جنجال می‌کنند!؟ (2)

«چرا بر سر چین و روسیه، اینقدر جنجال می‌کنند؟» عنوان مطلبی است که نگارنده نزدیک دو سال پیش از این و در پاسخ به جنجالی که به دنبال توییت سفیر چین در جواب سخنگوی وزات بهداشت کشورمان به پا شده بود به رشته تحریر درآوردم. در مطلب یاد شده، همچنین به سر و صدایی پیش آمده بر سر استفاده جنگنده های روسی از پایگاه نظامی کشور ما برای حمله به داعش اشاره کردم.

اکنون پس از دو سال وضعیت به همین منوال است. بلکه حتی بدتر هم شده است. جماعتی را فرض کنید که بر سر انتشار یک توییت اعتراضی و فرود دو جنگنده، استقلال کشور را بر باد رفته خوانده و آن را مستعمره چین و روسیه اعلام می‌کنند، به نظر شما این ها وقتی بفهمند کشورمان میخواهد با دو کشور یاد شده پیمان های راهبردی امضا کند چه غائله ای به پا می‌کنند!؟

ایشان اکنون به مرحله ای از دقت! رسیده اند که نشانه های وادادگی ایران و استعمارگری روسیه را در ابعاد میز محل گفتگوی روسای جمهور دو کشور و نحوه نشستن آن ها، جستجو می کنند! گویا این جماعت الی الابد در حواشی و جزئیات مستغرق مانده اند. ایران اسلامی به کمک روسیه شاهکار قرن را رقم زد. ابرپروژه داعش را که ساخته و پرداخته قدرتمندترین و ثروتمندترین کشورهای غربی و عربی بود، زمین زد. آنوقت اینها در بند میمیک صورت پوتین در دیدار با رئیس جمهور کشورمان هستند. آن هم اکثرا با اخبارها و تحلیل های غلط اندر غلط!

به حساب این ها، جمهوری اسلامی روزی صدبار مستعمره چین و روسیه می‌شود! به پیش بینی این ها پوتین 5 سال پیش گوش ما را گرفته و از سوریه بیرون انداخته است! به ادعای این ها کشورمان، کل دریای خزر را به روسیه فروخته است!

معلوم نیست در عوض چه متاعی این بذل و بخشش های حیرت انگیزی که اینها ادعا می‌کنند صورت پذیرفته است!؟

حتی آن عربستان اگر گاو شیرده آمریکا شده، بجایش ایالات متحده با صدها هزار نیروی نظامی و با فروش بروزترین تسلیحات آمریکایی از امنیتش حفاظت می‌کند. با حمایت سیاسی، تداوم حکومت حاکمان سعودی ا‌ش را تضمین می نماید، پذیرای خوشگذرانی ها و همچنین سرمایه گذاری های شاهزادگانش است و در روز قیام احتمالی مردم عربستان، الی الابد مامن خوبی برای تداوم زندگی تجملی و مرفه حاکمان فراری خواهد بود. همچنان که برای خاندان پهلوی چنین کرده است.

کره و ژاپن و تایوان و... هم به همین ترتیب در ازای باج هایی که می‌دهند و عزتی که می‌فروشند، امنیت شان توسط ابرقدرت تضمین می‌شود.

چین و روسیه کدامیک از این امتیازات را برای کشور ما یا مسئولان آن فراهم می سازند!؟

آیا همانند کانادا، پناهگاه معدود مسئولان دزد و فاسد ما هستند یا همچون آمریکا محل تحصیل و زندگی فرزندان برخی مسئولان عافیت طلب مان شده اند!؟

آخر روی چه حسابی این باج های کذایی که ادعا می‌شود را حکومت ما به چین و روسیه می دهد!؟

اگر کسانی در رسانه های فارسی زبان آنطرف آب و برخی رفقایشان در داخل، با بمباران تبلیغاتی در جهت مسموم کردن ذهن مردم نسبت به روابط ایران با چین و روسیه میکوشند، خب حق دارند. حقوق می‌گیرند که در خدمت اهداف آمریکا و اروپا باشند. این دلسوزانی که در کشور ما حامی تعامل متوازن با همه کشورهای غیرسلطه گر هستند برای چه باید بخاطر چین و روسیه خود را به زحمت بیاندازند!؟

پر واضح است که منفعتی ندارند بلکه دلسوز ایران و ایرانی هستند. طبیعت قدرت و سیاست را در نظام بین الملل می‌فهمند و خمار برجام ها و لبخندها نشده اند. مقهور نمایش قدرت دولت های غربی و مسحور جادوی رسانه هایشان نمی شوند.

از یاد نبریم این جماعت که این روزها اینقدر روی استقلال و عزت کشور تعصب پیدا کرده اند، بزرگترین رویایشان این است که ایران ژاپن یا کره جنوبی شود. یعنی همین دو کشوری که بدون اجازه آمریکا آب هم نمیخورند و یکی شان سالهاست پول های ما را به دستور ایالات متحده بلوکه کرده و پس نمی‌دهد. این جماعت حتی عربستان و امارات شدن ما را هم با خرسندی می‌پذیرند. یعنی همین دو کشوری که آمریکا علنا آن ها را گاو شیرده خود می‌داند.

به نظر می‌رسد مشکل جای دیگریست. اینها خود بهتر از هرکس دیگری می‌دانند که تعاملات متوازن و دو سویه جمهوری اسلامی با چین و روسیه ابدا به معنای سرسپردگی به این دو کشور نیست. آن ها به خوبی از مزایای این روابط آگاهند. مشکل دقیقا همین‌جاست. مشکل شان ایرانی است که روابط اقتصادی و سیاسی مستحکم و پایدار با کشورهای مستقل جهان داشته باشد. ایرانی که با ساختن شبکه ای از تعاملات خارجی، جایگاه خود در نظام بین الملل را تقویت نماید. چنین ایرانی هرگز به دریوزگی قدرت های سلطه گر غربی نمی افتد. مشکل این است. مشکل شان رویه تعاملی جدیدی است که در سیاست خارجی کشور ما شروع شده است. رویه ای که اولویت اول سیاست خارجی آن، "گسترش روابط با همسایگان" و فهم راهبردی آن از آینده نظام بین الملل، "گردش به شرق" است. به معنای چرخش هسته قدرت و مرکز ثقل نظام بین الملل از غرب به شرق. روندی که به اذعان اندیشمندان بزرگ روابط بین الملل، مدتهاست شروع شده و با سرعت فزاینده ای به پیش میرود. مشکل این است که کشورهای مستقل و غیر سلطه گری چون چین و روسیه جز تامین منافع دوطرفه پیش شرط دیگری برای تقویت روابط با ایران ندارند ولی قدرت های سلطه گر غربی، به ازای کوچکترین امتیازی، درصدد تحمیل خواسته ها و به عبارت بهتر بهانه های تمام نشدنی خود به ایران اسلامی هستند. امروز هسته‌ای و موشکی، فردا سیاست های منطقه ای و حقوق بشر. این ذات سلطه است که پیش شرط می‌گذارد و به دنبال تحمیل اراده خود است. این ذات لیبرالیسم غربی است که به عنوان یک ایدئولوژی تهاجمی و سلطه طلب، همه چیز را برای خود می‌خواهد.

جماعتی که به دنبال کارشکنی در روابط ایران با چین و روسیه هستند یک ایران منفعل و حرف گوش کن در برابر غرب می‌خواهند. ایرانی که محو در تمدن غربی باشد. ایرانی که تقی زاده ها میخواستند مردمش را از فرق سر تا نوک پا غربی کنند. اینها یک ایران مستقل که با همه کشورهای غیرسلطه گر جهان تعاملات متوازن و عزتمندانه داشته باشد را برنمی تابند.