چرا بورس در پیچ تاریخی قرار گرفته است؟/ شوک ریسک های سیاسی به معامله گران

اقتصادنیوز: بورس تهران در این پیچ تاریخی، میتواند بحران را به فرصت تبدیل کند. اگر گشایش سیاسی رخ دهد، بازار میتواند به موتور محرک اقتصاد تبدیل شود.
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:
بورس تهران امروز در یکی از حساسترین پیچهای تاریخی خود قرار دارد.
شاخص کل بورس تهران در هفتههای اخیر با نوسانات شدیدی مواجه شده است. برای مثال، در 11 شهریور، شاخص با جهش بیش از 40 هزار واحدی روبهرو شد. این رشد پس از ریزشهای پیدرپی، مانند افت 24 هزار واحدی در 8 شهریور و 21 هزار واحدی در 4 شهریور، رخ داد. وقوع جنگ تحمیلی 12 روزه، شاخص کل بورس را از قله تاریخی 3میلیون و 250هزار واحدی به محدوده فعلی رسانده است. این نوسانات نه تنها سرمایهگذاران را سردرگم کرده، بلکه نشاندهنده عمق بحرانهای ساختاری و خارجی است که بازار را احاطه کرده است.
بورس تهران در سال جاری با فشارهای متعددی دست و پنجه نرم کرده است. شاخص کل از ابتدای سال تاکنون حدود 10 درصد افت کرده و ارزش دلاری بازار سهام ایران به حدود 80 تا 120میلیارد دلار بر اساس نرخ دلار آزاد و نیما رسیده است.
این رقم در مقایسه با اوجهای قبلی، نشاندهنده کاهش جذابیت بازار برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی است. در هفتههای گذشته، بازار با خروج سنگین نقدینگی مواجه بوده است، به طوری که تنها در یک روز مانند 8 شهریور، بیش از 35 هزار واحد ریزش داشته و تعداد نمادهای منفی به بیش از 400 رسید. این روند نزولی که گاهی با اصلاحات موقت همراه است، ریشه در عوامل متعددی دارد. از یکسو، تورم لجامگسیخته که براساس آمار رسمی بیش از 40 درصد است و نرخ بهره بالا، سرمایهها را به سمت بازارهای موازی مانند سپردههای بانکی و ارز سوق داده است. از سوی دیگر، سیاستهای دستوری دولت، مانند کنترل قیمتها در صنایع کلیدی مثل پتروشیمی و فولاد، سودآوری شرکتها را کاهش داده و نقدشوندگی بازار را تحت تاثیر قرار داده است.
در این میان نمیتوان از تاثیرات سیاسی و ژئوپلیتیک غافل شد. جنگ تحمیلی 12 روزه ایران و اسرائیل در خرداد 1404 که منجر به حملات مستقیم به تاسیسات هستهای و زیرساختهای انرژی شد، شوک بزرگی را به بازار وارد کرد. طبق گزارشهای بینالمللی، این درگیری باعث خروج بیش از 2میلیارد دلار سرمایه از بورس تهران شد و شاخص را به پایینترین سطوح خود در سال رساند. این رویداد نه تنها اعتماد سرمایهگذاران را خدشهدار کرد، بلکه زنجیره تامین صنایع وابسته به انرژی را تحتتاثیر قرار داد. ناترازی انرژی نیز بر شرکتهای بورسی مانند پالایشگاهها و پتروشیمیها فشار مضاعف وارد کرده و سودآوری آنها را تا 20 درصد کاهش داده است. همچنین ناترازی بودجه کشور میتواند به موج جدید تورمی منجر شود که این امر بازار سرمایه را بیش از پیش آسیبپذیر میکند. درواقع، جامعه ایران دیگر تاب تحمل تورمهای لجامگسیخته را ندارد و بورس به عنوان یکی از قربانیان اصلی این وضعیت، شاهد خروج مداوم پول حقیقی بوده است.
در این میان، مشکلات ساختاری بازار نیز نقش پررنگی ایفا میکند. بورس تهران همچنان از کمبود ابزارهای پوشش ریسک رنج میبرد. صندوقهای تثبیت بازار که قرار بود حمایتکننده باشند، اغلب ناکارآمد بودهاند. علاوه بر این، دخالتهای دولت در قیمتگذاری سهام و عدم شفافیت در گزارشدهی شرکتها، بیاعتمادی را تشدید کرده است. برای نمونه در بخش خودروسازی که با وجود اندازه نسبتا کوچک در مقایسه با کل بازار همواره یکی از صنایع شاخصساز و در کانون توجه سرمایهگذاران بوده است، سیاستهای وارداتی و قیمتگذاری دستوری منجر به زیاندهی شرکتهایی مانند ایرانخودرو و سایپا شده است. ارزشگذاریهای بازار نیز نشاندهنده این بحران است.با وجود این چالشها، نمیتوان از فرصتهای پیشرو غافل شد. بورس ایران در پیچ تاریخی قرار دارد که درصورت گشایشهای سیاسی و اقتصادی، افق جدیدی نمایان میشود. نخست، مذاکرات هستهای و احتمال احیای برجام یا توافقات مشابه با اروپا و آمریکا است. اگرچه پس از توافق با آژانس احتمال اعمال مکانیسم ماشه کاهش یافته است، اما اگر مذاکرات به نتیجه برسد، تحریمها کاهش یافته و جریان سرمایه خارجی روانه بازار میشود. تجربه سال 1394 و جهش شاخص کل از 60 هزار واحد به بیش از 80 هزار واحد، به خوبی نشان داد که برجام چگونه میتواند بورس را به اوج برساند. درحال حاضر با توجه به ذخایر نفتی عظیم ایران(رتبه چهارم جهانی با بیش از 150میلیارد بشکه) و همچنین ذخایر عظیم مس، به عنوان مهمترین حامل انرژی آینده جهان در دوران گذار به انرژی سبز(رتبه پنجم جهانی با بیش از 54میلیون تن مس)، گشایش اقتصادی میتواند شرکتهای انرژیمحور را احیا کند.
علاوه بر این، در حال حاضر نرخ دلار مرکز مبادله حدود 72 هزار تومان است. با این حال با توجه به فشارهای تورمی، احتمال افزایش آن وجود دارد. این امر سودآوری شرکتهای صادراتی مانند پتروشیمی و معدنی را افزایش میدهد، به گونهای که EPS این دسته از شرکتها تا رقم 30 میتواند افزایش پیدا کند.
در گام بعدی، دولت میتواند با کاهش دخالتهای دستوری، حمایت از تولید و توسعه ابزارهای مالی مانند اوراق اختیار فروش تبعی، اعتماد را به فعالان بازار سرمایه بازگرداند. علاوه بر این، ادغام فناوری با صنایع سنتی، مانند استفاده از هوش مصنوعی در استخراج نفت، میتواند موجب ایجاد فرصتهای جدید شود. با توجه به پتانسیلهای کشور، بخش سلامت و دارو نیز میتواند پیشران این تحول باشد. با این حال هیچ یک از این فرصتها بدون انجام اقدامات جسورانه قابل تحقق نیست. دولت میتواند با اتخاذ سیاستهای شفاف، تثبیت بودجه، کاهش کسری از طریق افزایش درآمدهای غیرنفتی گام مهمی در این امر داشته باشد.
در این میان سرمایهگذاران نیز باید به اصل تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری بیش از پیش بها دهند. استفاده از ابزارهای پوشش ریسک و حرکت به سوی سهمهای بنیادی از مهمترین اصول سرمایهگذاری است. برای نمونه، سهام شرکتهایی که پتانسیل صادراتی دارند و کمتر تحتتاثیر ناترازی انرژی و تحریم قرار میگیرند، میتواند در بلندمدت سودآور باشد. در نتیجه، بورس تهران در این پیچ تاریخی، میتواند بحران را به فرصت تبدیل کند. اگر گشایش سیاسی رخ دهد، بازار میتواند به موتور محرک اقتصاد تبدیل شود. در مقابل اگر ریسکهای سیاسی ادامه یابد، ریزشهای بیشتر و خروج سرمایه اجتنابناپذیر است.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید