چه شد که حسین الله کرم از شعارهای تند در خیابان به سمت تاسیس حزب رفت؟
اقتصادنیوز: اللهکرم و دوستانش هفته پیش جمع شدند که طی آن دبیرکل سابق انصار حزبالله بیانیهای قرائت کند و «جمعیت رزمنده مدافع انقلاب اسلامی» با نام اختصاری «رزما» رسما اعلام موجودیت نماید.
به گزارش اقتصادنیوز اعتماد در این باره نوشت: اللهکرم تاکید کرده که «رزمندگان مانند دانشگاهیان و حوزویان یک گروه مرجع هستند و گروههای مرجع عمدتا نباید شکل و ساختار گروهی و جریانی به خود بگیرند یعنی بگویند ما جزو جریان اصولگرا یا اصلاحطلب هستیم.» او دوباره تاکید کرده: «ما فعلا از نظر ساختار خانه احزاب جزو مستقلین قرار میگیریم اما در حقیقت خودمان را به مثابه گروه مرجعی میدانیم که نباید شکل جناحی به خود بگیرد و باید منافع ملی و عمومی کلان و مردم را در نظر بگیرد.»
حسین اللهکرم نام آشنایی در سیاست ایران است؛ او که روزگاری نامش با موتور و خیابان عجین شده بود، یک سیر تطور طولانی را پیموده تا امروز که دبیر هیات موسس یک تشکل سیاسی شده است؛ سیر تغییر و تحولی از کف خیابان تا کار کلاسیک سیاسی.
او از جمله افرادی است که در دوران جنگ عراق و ایران، در جبههها حاضر بود و نقشهایی متفاوت با فرماندهانی متفاوت را تجربه کرده است. پس از پایان جنگ، او همچنان عضو سپاه پاسداران باقی ماند. با آغاز دولت هاشمی رفسنجانی از سال 1368 و پی گرفتن سیاستهای بازسازی ویرانیهای ناشی از جنگ، او کمکم تبدیل به منتقد سیاستهای دولت شد.
دیگر جنگ به پایان رسیده بود و اللهکرم و رفقا، از میادین جنگ نظامی دور شدند. آنها اما در اولین دولت پس از جنگ، به جنگ سیاستهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آن برخاستند. تصور و اعتقادشان بر این بود که دولت در حال ترویج تجملگرایی و اشرافیگری است و نتیجه هم میشود فراموشی ارزشهایی که انقلاب داشته است.
این طیف هر زمان تریبونی پیدا میکردند در اعتراض به سیاستهای اقتصادی و فرهنگی دولت صحبت میکردند و بر لزوم امر به معروف و نهی از منکر تاکید داشتند.
سال 1372، اللهکرم به همراه برخی دوستانش در هیات رزمندگان اسلام، تشکلی به نام «انصار حزبالله» را تشکیل دادند. انصار حزبالله با حضور چهرههایی چون «حسین اللهکرم»، «عبدالحمید محتشم»، «مسعود دهنمکی»، «حسین سازور» و «ذبیحالله بخشیزاده» مشهور به «حاجی بخشی» و بنا به برخی روایتها «محمدرضا نقدی» آغاز به کار کرد.
سال 1374، اللهکرم و رفقا در انصار حزبالله فعالیت خود را تشدید کردند. انواع و اقسام تجمعات را برگزار میکردند؛ راهپیمایی از مقابل برج سفید در خیابان پاسداران تا میدان مادر (محسنی) در میرداماد در اعتراض به بیحجابی و سرمایهداری یکی از این تجمعات بود.
تجمع در اعتراض به تیپهای رپی
یکی از عجیبترین دلایل تجمعات آنها مربوط میشود به تجمع در شهرک غرب که در اعتراض به «بدحجابی و آرایش جوانان به سبک رپ» عنوان شد؛ آنها حتی برای این تجمع و راهپیمایی اسم نیز انتخاب کرده بودند: «مانور مسلم بنعقیل». انصار حزبالله مقابل پاساژ معروف آن روزهای شهرک غرب، نماز جماعت برگزار کردند و در خلال آن تجمع شعارهای «مرگ بر بدحجاب»، «مرگ بر رپیها»، «نه سازش نه تسلیم، نبرد با آمریکا»، «بهشتی بهشتی با خون خود نوشتی، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، «امر به معروف ما ضد بیبند و باری است / قیام امروز ما ضد بیبند و باری است»، «حسین، حسین شعار ماست / شهادت افتخار ماست» سر دادند.
کار، کار نفوذیهاست!
اقداماتی که به پای انصار حزبالله به دبیرکلی حسین اللهکرم نوشته شده، شاید بیشتر از 100 عنوان باشد؛ اما اللهکرم زیر بار هیچ یک از تجمعات خشونتآمیز نمیرود. او برگزاری این تجمعات را قبول دارد؛ مانند تجمع اعتراضی به اکران فیلم «آدم برفی»، تجمع اعتراضی بابت اکران فیلم «تحفه هند» که به سینما قدس در میدان ولیعصر حمله شد، درگیری در جلسه سخنرانی عبدالکریم سروش در دانشکده فنی دانشگاه تهران، محاصره فرودگاه خرمآباد در اعتراض به حضور محسن کدیور و عبدالکریم سروش، تجمع مقابل وزارت اقتصاد دوره هاشمی.
سالها بعد اما اللهکرم همه این اقدامات خشونتبار را به نفوذیها نسبت داده و گفته «در نیروهای ارزشی نیروهای خودسر هم وجود دارد. علاوه بر نیروهای نفوذی نیروهای خودسر که تحت فرآیند هیجانی که نیروی نفوذی میتواند به وجود بیاورد، میتوانند به آن سمت کشیده شوند.»
«از طرف حزبالله میگویم که تجمع به خشونت نمیانجامد»
فروردین 1377 وقتی دفتر تحکیم وحدت پس از دریافت مجوز از وزارت کشور، «تجمع مردمی و دانشجویی اتحاد مردمی، اقتدار خاتمی» را ترتیب داد، اللهکرم این تجمع را نه برای خاتمی، که برای حمایت از غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران که دادگاهی شده بود، ارزیابی کرد: «خاتمی نیازی به چنین حمایتی ندارد چرا که حمایت 20 میلیونی همچنان به قوت خود باقی است. موضوع این گردهمایی خاتمی نیست بلکه حمایت از شهرداری است و من محکم میگویم که خاتمی نیازی به چنین حمایتی ندارد. این تجمع پوششی است برای دفاع از کرباسچی. این گردهمایی مخالف با روح عدالت و قانونگرایی در کشور است.»
او تاکید داشت: «این تجمع با مجوز وزارت کشور حکم قانون دارد و تمام گروهها نیز باید به قانون احترام بگذارند.»
اللهکرم در ادامه سخنان تاملبرانگیزی درباره انتخابات ریاست جمهوری و سال 1376 بیان کرده بود: «در انتخابات عجیب دوم خرداد، کسانی که در راس قدرت بودند شخص خاصی را مدنظر داشتند اما وقتی خاتمی رای ملت را آورد انتقال قدرت بدون هیچ گونه خشونتی انجام شد و این انتقال قدرت نوعی احترام به قانون بود.» او پیشاپیش هرگونه دخالت خشونتبار حزبالله در این تجمع را هم رد کرده بود: «من به صراحت از طرف حزبالله میگویم که این تجمع به خشونت نمیانجامد و اگر خشونتی صورت بگیرد از طرف خود این جریان است.»
کم شدن بازه فعالیت در دولت روحانیبا روی کار آمدن دولت حسن روحانی، اللهکرم باز هم به میادین بازگشت؛ با همان شیوه تجمعاتی که به گفته وزارت کشور مجوز هم نداشته است. او و دوستانش در اعتراض به همان موضوع «بیحجابی» مقابل وزارت کشور تجمع کردند؛ یا در اعتراض به برگزاری مسابقه فوتبال ایران و کرهجنوبی در ورزشگاه آزادی، که این مسابقه انتخابی جامجهانی مصادف با شب تاسوعا میشد.
اما در دولت روحانی، آن قدرتی که در زمان هاشمی و خاتمی داشتند، را دیگر نداشتند؛ او البته به صورت رسمی دیگر دبیر کل انصار حزبالله نبود؛ اما همچنان نفوذ زیادی داشت. با این حال، جامعه دیگر نشان داده بود که پذیرای چنین رفتارهایی نبوده و دیگر فضا، فضای دهه 70 و 80 نیست.
تغییر مثبت
میتوان ادعا کرد که این تغییر استراتژی اللهکرم و یاران از تاثیرات تغییرات اجتماعی و مهمتر از آنها، اثرات جامعه مدنی باشد؛ موضوعاتی که روزگاری اللهکرم به آنها میتاخت حالا او را مجبور کرده که تن به تغییرات اساسی بدهد و از آن اللهکرم ایستاده در کف خیابان به اللهکرم نشسته در حزب تبدیل شود. شاید آنها دیگر فضای جامعه را برای اردوکشی خیابانی مناسب نمیبینند تا بابت هر اتفاقی جلوی یک سازمان و اداره دولتی یا خصوصی تجمع کنند و شعار بدهند و با بلندگوی دستی سخنرانی و بیانیهخوانی کنند. شاید هم به این نتیجه رسیدهاند که فضای جامعه در سال 1402، مانند فضای جامعه در دهه 70 و 80 نیست که وقتی تجمعات یاران اللهکرم برگزار شود، کسی جرات نکند به آنها یادآوری کند که بالای چشمشان ابروست!
خلاصه هر دلیلی که دارد، این یک اتفاق مثبت است که پس از حدود 30 سال، بالاخره تصمیم بر آن شده تا برای پیگیری مطالبات، به جای فریاد و لشکرکشی کف خیابان و گاز دادن به موتورهای 125 و موتورهای «هزار» شان، از راه گفتوگو و حزبی خواستههایشان را پی بگیرند.
همچنین بخوانید