چوب تدبیر؛ هیزمی برای آتش خشم مردم
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کوثر قاسمی، حسن روحانی در آخرین روزهای اردیبهشت 96 با مشارکت 73 درصدی و آراء 57 درصدی برای دومین بار به عنوان رئیسجمهور ایران برگزیده شد؛ رای 24 میلیونی وی، حکایت از رضایت نسبی مردم از روحانی و دولت اولش داشت. با گذشت 6 ماه از انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب مجدد وی، موج عظیم نارضایتی نسبت به ناکارآمدی دولت شکلگرفت که منجر به تجمعات گسترده مردمی...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کوثر قاسمی، حسن روحانی در آخرین روزهای اردیبهشت 96 با مشارکت 73 درصدی و آراء 57 درصدی برای دومین بار به عنوان رئیسجمهور ایران برگزیده شد؛ رای 24 میلیونی وی، حکایت از رضایت نسبی مردم از روحانی و دولت اولش داشت. با گذشت 6 ماه از انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب مجدد وی، موج عظیم نارضایتی نسبت به ناکارآمدی دولت شکلگرفت که منجر به تجمعات گسترده مردمی در دی ماه 96 گردید؛ اما این اعتراضات گسترده که در نوع خود بیسابقه به نظر میآمد، پایان ماجرا نبود. با گذر زمان و افزایش شکاف میان دولت و ملت، تصمیمی ضدمردمی در آبانماه 98 خشم فروخوردهی مردم را برانگیخت و بیتدبیری دولت روحانی هیزمی برای آتش خشم کسانی شد که طی این سالها به انحاء گوناگون به لبهی پرتگاه هل داده شده بودند.
دی96؛ بازی با آتش
اعتراضات دی ماه 1396 یکی از گستردهترین اعتراضات سیاسی پس از انقلاب است. 7 دی 96 صدها نفر در چندین شهر از استان خراسانرضوی، در تظاهراتی تحت عنوان «نه به گرانی» شرکت کردند. این تظاهرات علیه کارنامهی ناکارآمد اقتصادی روحانی برگزار شد و عمدهی شرکتکنندگان آن، مالباختگان موسسات مالی - اعتباری و معترضین گرانی اقلامی ضروری چون تخم مرغ بودند. با ادامه یافتن مطالبات اقتصادی مردم که ریشههایی سیاسی نیز داشت، این اعتراضات سراسری در 100 شهر و به مدت هشت روز ادامه یافت.
همهگیری اعتراضات، واکنش مسؤلینی که پیش از این سکوت کرده بودند را در پی داشت؛ در چهارمین روز از تجمعات (10دی) حسن روحانی، رئیس جمهور با تاکید بر حق اعتراض آرام، اعلام کرد: «دولت اغتشاش را تحمل نمیکند.» وزیر کشور نیز نسبت به برخورد با قانونشکنان و تخریبکنندگان اموال مردم، هشدار داد. همچنین در روز چهارم، دسترسی کاربران به شبکههای اجتماعی توسط دولت محدود شد.
پنجمین روز از اعتراضات، شاهد افزایش تنش و درگیری میان معترضین و نیروهای انتظامی بود؛ حسن روحانی در اظهار نظر دوباره خود در این روز اظهار کرد:«معترضان افرادی نیستند که از خارج دستور گرفته باشند، بلکه مردمی هستند که بخاطر احساسات و مشکلاتشان به خیابان آمدند.»
تنشها با رسیدن به روزهای هفتم و هشتم اعتراضات کاهش یافت و حلقهی تجمعات در این روزها کوچکتر شد. عبدالرضا رحمانی فضلی 11 بهمن 96 روند کاهشی تجمعات را برآمده از محدودیتهای ایجاد شده در فضای مجازی دانست. با رسیدن به نیمهی دی، راهپیماییهایی مردمی در محکومیت آشوبگران برگزار شد که پس آن، پروندهی تجمعات مردمی در دی ماه بسته شد.
در جریان این اعترضات، بنا برگفتههای وزیر کشور حدود 5 هزار نفر بازداشت شدند؛ همچنین در خلال اعتراضات حدود 900 نیروی انتظامی مضروب و مجروح گشتند. عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور درباره تعداد شرکت کنندگان حاضر در تجمعات اظهار کرد: «در حوادث اخیر براساس آمار و اطلاعاتی که دستگاه امنیتی و انتظامی دادهاند، حدود 42 هزار نفر حضور داشتند.»
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی اسبق قوه قضاییه نیز با اشاره به کشتهشدگان اعتراضات، اعلام کرد:«در مجموع، 25 نفر از مردم و نیروهای خودی در خیابان کشته شدند که کشته شدنشان به واسطه تیر و اسلحه نیروهای نظامی و انتظامی نبوده است.»
ترکشهای دی امید را نشانه گرفته
روحانی که با وعدههایی از جنس «تدبیر و امید» روی کار آمدهبود، در 4 سال ابتدایی ریاست جمهوری خود، موفق به کنترل تورم و جلب رضایت نسبی مردم شد اما وعدههای امیدوارانه وی برای بهبود اوضاع در چهار سال دوم محقق نشد و دولتش با خلف وعده و بیتدبیری، امید مردم را نشانه گرفت.
نتایج مرکز افکارسنجی ایسپا پس از اعتراضات مردمی در دی 96، خود مبین رشد نرخ ناامیدی در جامعه است؛ براساس نتایج نظرسنجی، 75 درصد از شرکت کنندگان در پاسخ به سوال «آیا از شرایط کشور رضایت دارید؟» نارضایتی خود را اعلام کردهاند. 48 درصد افرادی که به این پرسش پاسخی منفی دادهاند، در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه «آیا تمایل دارند که در تجمعات شرکت کنند؟» اعلام کردهاند که در هیچ شرایطی در تجمعات بعدی شرکت نمی کنند و 41 درصد دیگر نیز معتقد بودند که در صورت مسالمت آمیز و قانونی برگزار شدن اعتراضات در آن تجمعات مشارکت خواهند داشت.
از میان افرادی که حاضر به شرکت در تجمعات آتی نبودند، 31 درصد بیفایده بودن اعتراض و شنیده نشدن صدایشان را علت این موضوع عنوان کردند. 26 درصد تاکید داشتند که از هرج و مرج و ناامنی در هراس هستند و 23.7 درصد نیز جلوگیری از سوءاستفاده بیگانگان را علت عدم تمایل خود به مشارکت در تجمعات اعلام کردند. 12.2 درصد تجارب قبلی را علت عدم حضور در تجمعات و 10.3 درصد نیز زیر سوال نرفتن اصل نظام را از دلایل خود در این زمینه عنوان کردند. 9.5 درصد دیگر نیز اعلام کردند که از تجربه کشورهای دیگر درس گرفتهاند و معتقدند که چنین اعتراضاتی کمکی به رشد و پیشرفت کشور نمیکند.
آتشی بزرگتر در راه است؟
نظرسنجی ایسپا حکایتگر نارضایتی هفتاد درصدی مردمی بود که 6 ماه قبل، با مشارکت هفتاد درصدی و انتخاب 57 درصدی روحانی در انتظار تدبیر و امید برای بهبود شرایط بودند. این نارضایتی در میان مردم در واقع ناامیدی از مدیریت کشور برای حل مسائل است که بر اساس تجربه زیسته مردم حاصل شده؛ ناامیدی مردم از بهبود در امور، زنگ هشداری برای مسؤلین است که باید برای آن چارهجویی اساسی و اورژانسی کنند. نتیجهی بیتوجهی به این هشدار، جامعهای تودهای و منفعل خواهد بود که در بلند مدت ممکن است آن جامعه به سوی حرکتهای افراطی کشانده شود. نکتهی درخور توجه نظرسنجی ایسپا، 48 درصد مردمی هستند که اعلام کردهاند در هیچ تجمعی در آینده شرکت نخواهند کرد؛ تشدید شکاف میان دولت و ملت و حل نشدن مطالبات مردمی اما به گونهای رقم خورد که خویشتنداری نجیبانهی مردم با رسیدن به آبان 98 پایان یافت.
احمد نقیبزاده، پژوهشگر و استاد دانشگاه با اشاره به نتایج نظرسنجی ایسپا گفت:«اگر این نظرسنجی و آمار را صحیح و دقیق به حساب آوریم؛ باید بیش از قبل احساس خطر کنیم. زیرا این، یعنی مردم از تجمعات قبلی نتیجه نگرفته و ناامید شدهاند. روشن است که نارضایتیها از میان نرفته و ناراضیان برای بیان نظر خود باید به دنبال راه دیگری باشند. این است که نارضایتیها انباشته شده و به صورت انفجار بروز میکند.»
وی تصریح کرد:«آنچه در اعتراضات اخیر دیدیم خواستههای بسیار جدی و عمیق بود و قاعدتا باید ادامه یابد، اما اگر مردم قبلا از اعتراضات نتیجه نگرفته و اکنون مایل به حضور در تجمعات اعتراضی نباشند، این به معنی پایان کار نیست؛ به معنی این است که استراتژیهای معترضان در حال تغییر است.»
44.3 درصد از مشارکت کنندگان در نظرسنجی ایسپا درباره نوع مواجهه مجموعه نظام با اعتراضات بر این باور بودند که باید با معترضین گفتوگو شود. همچنین 35.2 درصد بر این باور بودند که باید خواستههای معترضین پذیرفته شود و 12.7 درصد نیز با برخورد شدید با معترضین موافقت داشتند. راجع به خواسته تجمع کنندگان، 69 درصد پاسخگویان معتقد بودند خواسته اصلی شرکتکنندگان در تجمعات بهبود وضعیت اقتصادی و فضای کسب و کار است. 30 درصد پاسخگویان رفع فساد مالی و اداری، 20.6 درصد مقابله با بیعدالتی، را خواسته اصلی شرکتکنندگان در تجمعات دانستهاند.
محمد فاضلی، مدرس دانشگاه درباره خستگی اجتماعی مردم بیان کرد: «خستگی مردم، ناشی از تکرار مسالههایی است که حل نمیشوند. جامعه ایران به مجموعه مسائلی حل نشده، تبدیل شده است. وقتی مسالههای مردم پایان نمییابد، خسته میشوند و این خستگی اجتماعی امروز در قالب خشم بیرون زده است.»
مقابله با آتش یا پاککردن صورت مسأله
همزمان با اعتراضات دیماه، طرح تعیین محلی شبیه به «هایدپارک لندن» در تهران، توسط شورای شهر مطرح شد؛ هایدپارک یکی از پارکهای بزرگ لندن است که سالهای متمادی به محلی برای اجتماع مردم و بیان مطالباتشان تبدیل شده بود.
روزنامه آرمان همان زمان در نقد طرح مذکور نوشت:«مصوبه اخیر شورای اسلامی شهر تهران مبنی بر اینکه شهرداری مکلف است که تا یک ماه دیگر مکانی را در پایتخت برای تجمعات اعتراضی شهروندان در نظر بگیرد، در واقع به نوعی ایده گرفتن از هاید پارک لندن است؛ اما در بادی امر کاملا مشخص است که این طرح هم در شکل و هم در محتوا ضمن اینکه مخالف روح اصل 27 قانون اساسی است، در عمل نیز قابلیت اجرا نخواهد داشت.»
در شرایطی که مسئله اساسی پاسخگویی به مطالبات مردم بود، مطرح کردن هایدپارک ایرانی پاککردن صورت مسئلهی رسیدگی به اعتراضات به شمار میآمد؛ چراکه واضح و مبرهن است که مطالبات اصلی مردم مربوط به معیشت و مسائل اقتصادی است نه تعیین محلی برای اعتراض.
این مصوبه شورای شهر درنهایت رد و کنار گذاشته شد. هیئت تطبیق که وظیفه بررسی مصوبات شورا با قوانین بالادستی و سیاستهای دولت را به عهده دارد، این طرح را به علت مغایرت با قانون رد کرده و اعلام کرد که شورای شهر اصلا اجازهی دخالت در چنین مسائلی ندارد.
محسن هاشمی، رئیس شورای اسلامی شهر تهران درباره تعیین مکان برای تجمعات اظهار کرد:«این که بگویند ما نقطه ای را در شهر مشخص کنیم تا هر گروهی خواست برود به صورت انبوه آنجا بایستد و هر کار خواست کند، در هیچ جای دنیا این اجازه را نمی دهند.؛ باید وزارت کشور اجازه تجمع و اعتراض - نه اغتشاش - را بدهد، حتی اگر به قول جوانهای امروز شعارهای خفن بدهند، نباید نگران این اتفاق باشیم، چنین مجوزی هم به نفع نظام و هم به نفع مردم است و مشکلات را میشود حلکرد.»
اعترضات خرد؛ از دی96 تا آبان 98
دی 96 نقطهی آغاز و جرقهای بود که پس از آن تجمعات خرد، به مرور در سراسر کشور رشد کردند. گستردهترین اعتراض پس از دی 96 و پیش از آبان 98 در مرداد 97 و با دغدغهای مشابه با دو تجمع قبل که مسائل اقتصادی بوده، برگزار شد. با توجه به در دسترس نبودن لیست مدونی از اعتراضات مردمی در سالهای اخیر، تعداد مختصری از تجمعات دی تا آبان، به تفکیک زمانی در پی آمده است.
- بهمن و اسفند 96
- تجمع کشاورزان اصفهانی، اسفند
- نیمه اول سال 97 (فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد و شهریور)
- تجمع مردم خوزستان در واکنش به صدا وسیما، فروردین
- تجمع مردم کازرون در اعتراض به تجزیه شهرستان، اردیبهشت
- تجمع کارگران در روز جهانی کارگر، اردیبهشت
- تجمع معلمان در پی اجرای مطالباتشان، اردیبهشت
- اعتصاب و تجمع کارگران شرکت هپکو در مسیر راهآهن شمال - جنوب، اردیبهشت
- موج اول اعتصاب کامیونداران، خرداد
- تجمع بازاریان تهران در اعتراض به گرانی، تیر
- تجمع مردمی در 16 استان و طی 6 روز در اعتراض به افزایش قیمت طلا. سکه و بالارفتن دلار، مرداد 97
- نیمهی دوم سال 97 (مهر، آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند)
- موج دوم اعتصاب کامیونداران، مهر
- تجمع دوبارهی معلمان، مهر و آبان
- تجمع کشاورزان اصفهانی، آبان و آذر
- اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفتتپه، آبان
- اعتراضات کارگری در خوزستان، کارگران شرکتهای گروه ملی فولاد، پالایشگاهها، پتروشیمیها، شهرداریها، آبان
- سال 98، پیش از آبان (فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر)
- تجمع معلمان و کارگران در روز معلم و کارگر، اردیبهشت
- تجمع مهندسان در شیراز، اردیبهشت
- تجمع اعتراضی بازنشستگان و مالباختگان کاسپین، آبان
آبان 98؛ بازی با آتش
محمد فاضلی، مدرس جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی پیش از وقایع آبان اظهار کرده بود:«وضعیت ما در حال حاضر مانند خانواده ثروتمندی است که خانم از فرانسه خرید میکند، پدر مدل بالاترین ماشین را دارد و یک فرزند 6 ماهه ای هم هست که تنها خرجش شیر خشک است. بعد از مدتی پدر ورشکست شده است. آن خانواده چه اقدامی میکند؟ 2 راه پیش رو دارند یکی این که این پدر دائم قرض کند و این مساله را از خانواده خود پنهان کند تا روزی که بیایند از در خانه با دستبند ببرندش و خانواده را علاوه بر ورشکستگی با انبوهی از قرضها تنها بگذارد به عبارتی همه چیز به یک باره فرومیپاشد.
راه دوم این است که پدر واقعیت را بگوید و همه خرجهای اضافی خود و همسر را کنار بگذارند. پدر ماشینش را میفروشد و خانم خرید کمتری میکند... در چنین شرایطی هم شیر خشک نوزاد 6 ماهه قطع نمیشود چرا که نیاز اولیه و عامل بقای او است. یعنی هیچ وقت این سیاست انقباضی این گونه نیست که پدر ماشین خودش را داشته باشد و مادر کماکان خرید خود را از پاریس انجام دهد ولی به جایش شیر خشک نوزاد را قطع کنند. در ایران متاسفانه در چنین مواقعی شیر خشک قطع می شود.»
مصداق بارز وضعیتی که در بالا شرح داده شد، در آبان 98 رخ داد و افزایش نرخ بنزین، جرقه محرک اعتراضات آبان شد. بررسیها نشان میدهد اعتراضات آبان درحومهی شهرها و محلات فقیرنشین فراگیرتر بوده؛ زیرا این مناطق با توجه به فشارهای اقتصادی، از عدالت بی بهره بودهاند و افزایش قیمت بنزین زندگیشان را بیش از دیگران تحت الشعاع قرار داد؛ گویی قطع بنزین برایشان به منزلهی قطع شیرخشک برای نوزادی است که به جانش بسته است.
از طرف دیگر وقتی اعتماد اجتماعی، بهویژه اعتماد میان مردم و دولت کم باشد و میانشان شکافهای گستردهای وجود داشته باشد، مشارکت کافی در جامعه صورت نمیگیرد. پایین بودن مشارکت، خود مانعی بر سر راه اجرای برنامههای دولت برای بهبود امور خواهد بود، به گونهای که تصمیمات دولت منجر به هزینهتراشیهای کلان شوند. همچنین جدایی دولت و جامعه منجر به اتخاذ سیاستهایی میگردد که با منافع مردم در تضاد است.
در سال 86 وقتی دولت تصمیم به افزایش سهمیهبندی قیمت بنزین گرفت، نتایج نظرسنجیهای ایسپا نشان میداد که 55 درصد مردم با این افزایش قیمت و سهمیهبندی مخالفتی ندارند. این وضعیت اما در دهه 90 متفاوت شد. در مرداد 1394 و دو هفته پس از توافق برجام تنها 15 درصد مردم با افزایش قیمت بنزین موافق بودند. در پایان سال 96 نیز فقط 11 درصد از مردم باور کرده بودند که اگر دولت قیمت بنزین را افزایش دهد؛ درآمدهای حاصل از آن را صرف اشتغال خواهد کرد و از این طریق به کاهش بیکاری منجر خواهد شد.
سال 1398 در شرایطی قیمت بنزین رشد 200 درصدی داشت که مردم تازه از فشار تورمی سال قبل کمر راست کرده و خود را با این وضعیت تطبیق داده بودند و توانایی پذیرش یک شوک جدید را نداشتند. اما تصمیمی اشتباه برای رفع مشکل کسری بودجهی دولت از طریق افزایش نرخ مولدهای انرژی، که ناشی از شکاف گستردهی میان دولت و ملت بود به گونهای رقم خورد که اعتراضات آبان 98 به سیاهترین نقطهی دولت روحانی تبدیل شد و قریب به 200 نفر از معترضین به گفتهی رحمانی فضلی در آبان 98، کشته شدند.
پسا آبان؛ کروناست اما تجمعات روزانه ادامهدارد
پس از آبان و دی 98 شدت تجمعات مردمی کاهش یافت اما فاصلهی میان اعتراضات خرد افزایش پیدا کرد. دکتر امیر محبیان در این رابطه اظهار داشت:«فاصله زمانی وقوع اعتراضات پس از آبان دارد بههم نزدیکتر میشود. آنچیزی که باعث شد اعتراضات با پایه بنزین گسترش پیدا کند، نه خود افزایش قیمت بنزین بلکه این بود که چشم انداز مردم به آینده منفی شده است؛ مردم گرانی فزاینده محتمل بر افزایش قیمت بنزین را متصور شدند.»
وی در ادامه با تأکید بر اینکه معضل حاشیه نشینی باید حل شود خاطرنشان کرد:«باید حاشیهنشینها احساس نکنند ضد متن و ضد مردم هستند. اگر حاشیه علیه متن شود، به جایی میرسد که هیچ کاری نمیشود، کرد. خطر دیگری که وجود دارد، تقلیل مسائل اجتماعی به حداقلها است. اینکه جریان اعتراضی که وجود داشت را به اراذل و اوباش تقلیل بدهیم انحراف در تحلیل است. نه که اراذل و اوباشها هم نبودند اما کل قضیه را نباید به آنها نسبت داد.»
با وجود همه گیری کرونا اما همچنان با گذر از آبان، تجمعات مردم برگزار میشود. تعداد مختصری از تجمعات آبان98 تا به امروز به تفکیک زمانی در پی آمده است.
- ماههای پایانی سال 98(از آبان به بعد)
- تجمع مردم در پی تشییع سردار حاج قاسم سلیمانی، دی
- تجمع مردم و دانشجویان در پی سقوط هواپمای اکراینی، دی
- سال 1399
- تجمع کشاورزان اصفهانی، اردیبهشت
- تجمع کارگران هپکو، اردیبهشت
- تجمع پرستاران گیلانی، اردیبهشت
- تجمع مردم غیزانیه، خرداد
- تجمع مردم در اعتراض به انتقال آب به بهشتآباد، خرداد
- تجمع مردم روستای ابوالفضل، شهریور
- تجمع مالباختگان بورس
- تجمع سوختبران در سراوان، اسفند
- سال 1400(فروردین، اردیبهشت و خرداد)
- تجمع در اعتراض به قراداد ایران و چین، فروردین
- تجمع معلمان، فروردین
- تجمع مالباختگان بورس، اردیبهشت
آن سوی آتش
اگر از آتش اعتراضات فاصله بگیریم و در دور دست به تماشای آن بایستیم، ابعاد جدیدی از آتش رو به گسترش خشم مردم، برایمان نمایان خواهد شد. امیر محبیان، عضو هیئت علمی دانشگاه در این باره گفت:«جامعه ما هماکنون روی "بمب اجتماعی" قرار دارد که هر لحظه احتمال انفجار آن وجود دارد. نباید از کنترل آن پدیده با هر روشی خوشحال باشیم، بلکه باید بدانیم این موارد درحال نزدیکتر شدن به یکدیگر هستند. با این رویکرد من فعل کاهنده نمیبینم بلکه خشونت بیشتر و نفرت بیشتر را میبینم.»
وی افزود:«باید توجه داشت که رویکرد انتظامی برای کنترل همیشه جواب نمیدهد. یعنی ما همواره بابهای گفتگو را میبندیم که این هم بسیار مضر است. یکی دیگر از هشدارها برای مسؤلین این است که معضل حاشیهنشینی باید حل شود و حاشیهنشینان احساس نکنند ضد متن و بدنه اجتماعی هستند، اگرحاشیه علیه متن اقدام کند، آنگاه به صورت «آشوب» نمایان میشود که در این صورت چهره بسیار مخرب خود را نشان میدهد.»
دکتر محمدرضا طالبان نیز با تحلیل اعتراضات اخیر، بیان کرد:«مردم فقط هنگامی دست به کنشهای جمعی شورشی میزنند که برای ابراز درخواستهایشان چارهای جز توسل به یک چنین کنشهایی نداشته باشند. چون اولا، دیگر راههای جایگزین برای کنشهای اعتراضی آنان بسته است؛ و ثانیا، درمییابند که از احتمال و بخت مناسبی برای موفقیت برخوردارند.»
اعتراضات اخیر نشان داد که احتمال بروز تنش و اعتراض نسبت به مسائل اقتصادی، بیش از گذشته است. از همین رو مسؤلان باید در تصمیمگیریهای خود طبقات پایین جامعه را که بیشتر زیر بار فشار آن هستند را مدنظر قرار دهند و از طریق اعمال سیاستهای حمایتی، مانع افزایش فشارهای اقتصادی و در نتیجه واکنش طبقه پایین جامعه شوند.
باید اولین اقدام بنیادین برای حل مساله، بازیابی اعتماد اجتماعی از دست رفته باشد. دومین گام نیز مبارزه با فساد در نظام مدیریتی و اداری کشور باشد. اگر این دو گام اساسی به صورت شفاف و جدی از ناحیه نظام مدیریتی کشور برداشته شود، میتوان امیدوار بود که این اعتماد ازدسترفته بهتدریج بازسازی شود.
به راستی اگر هر شهروند اطمینان داشته باشد، بستری برای اعتراض دارد و اعتراضش شنیده میشود و هیچ چیزی تهدیدش نمیکند و نهاد نظارتی نیز با فرد خاطی برخورد میکند، چرا باید از کنار هر موضوعی بیتفاوت بگذرد یا با آشوب آن را به فضای عمومی جامعه منتقل کند؟ این مساله مستلزم همکاری تمام نهادهای حاکم و حل ابهامات قانونی، ضعفها و بهبود عملکرد در اجراست.