کشتیگیری که هیچ چیز خوشحالش نکرد نه پول، نه طلا و نه عشق!
تختی در گفتگو با خبرنگار «کیهان ورزشی» گفت: «هیچچیز نمیتواند مرا خوشحال کند؛ پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق! نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی میکنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟! من چرا باید کشتی بگیرم؟! چرا باید همراه تیم مسافرت کنم تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را میدانستم من هم میتوانستم ادعا کنم، چون دیگران هستم...
غلامرضا تختی در روز پنجم شهریورماه1309 در خانوادهای متوسط و مذهبی در محله خانیآباد تهران بهدنیا آمد. رجبخان، پدرتختی غیر از او دو پسر و دو دختر دیگر داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. حاجقلی، پدربزرگ غلامرضا، فروشنده خواروبار و بنشن بود.
به گزارش همشهری آنلاین، غلامرضا تختی در روز پنجم شهریورماه1309 در خانوادهای متوسط و مذهبی در محله خانیآباد تهران بهدنیا آمد. رجبخان، پدرتختی غیر از او دو پسر و دو دختر دیگر داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. حاجقلی، پدربزرگ غلامرضا، فروشنده خواروبار و بنشن بود. از قول رجبخان، تعریف میکنند که حاجقلی در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست و به همین سبب در میان اهالی خانیآباد به حاجقلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده رجبخان منتقل شد و به «نامخانوادگی» تبدیل شد. رجبخان با پولی که از ماترک پدرش بهدست آورده بود، در محل سابق انبار راهآهن، زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه مخارج زندگی خانوادگی پرجمعیت خود را تامین میکرد.
نخستین واقعهای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگ و فراموشنشدنی در روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانواده ناچار شد خانه مسکونی خود را گرو بگذارد. تختی سالها بعد در آخرین مصاحبه خود با یادآوری این ماجرای تلخ گفت: «یک روز طلبکاران به خانه ما آمدند و اثاثیه خانه و ساکنانش را به کوچه ریختند. ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه همسایهها و دو اتاق اجاره کردیم. چندی بعد روزگار عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا اینکه مجبور شد یخچال را نیز بفروشد. این حوادث تاثیر فراوانی در روحیه پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سالهای آخر عمر شد.»
در چنین شرایطی، غلامرضا تنها 9 سال به تحصیل پرداخت. خودش میگفت: «مدت 9 سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانیآباد قرار داشت، درس خواندم. ولی تنها خاطرهای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچوقت شاگرد اول نشدم. ولی زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت که فکر میکنم هرگز نمیتوانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.»
شادروان تختی در مصاحبهای با اشاره به فقر و مشکلات متعدد خانوادگیاش گفته بود: «با آنکه علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستوجوی کار باشم. زندگی نانوآب، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی 7، 8 تومان کار کردم. دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی میگذشت.»
آشنایی حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه «پولاد» آغاز شد. او برای نخستینبار در سال 1329 به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپورسابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد، مورد توجه مرحوم حسین رضیزاده مدیر آن باشگاه قرار گرفت. تختی میگفت: «رضیخان آدم خوبی بود. اگر کسی را نشان میکرد و میدید که استعداد کشتی دارد، دست از سرش برنمیداشت. در گرمای تابستان لخت میشدیم و هر روز از ساعت دو بعدازظهر تا چندین ساعت کشتی میگرفتیم. از دوش آب گرم و حمام خبری نبود. کشتیگیران برای وزن کم کردن، به خزینه میرفتند. تشکهای کشتی را هم با پنبه پر میکردیم، اما خاک و خاشاک آن، بیش از پنبه بود.» تختی روانه خدمت سربازی شده بود، درباره آن روزها میگفت: «وقتی در سال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی (کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین مسابقه ضربهفنی شدم، ولی همان روز خیلی جدی متوجه شدم که باید کارم را ادامه بدهم.»
به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثالزدنی رفتهرفته خود را از میان بازندهها بیرون کشید و سرانجام در سال 1330 در وزن ششم (79 کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد. او در نخستین دوره مسابقههای کشتی آزاد قهرمانان جهان (هلسینکی 1951) با وجود آنکه هنوز 21 سال داشت، نایبقهرمان جهان شد. گفتنی است در اولین دوره مسابقات قهرمانی کشتی آزاد جهان که از لحاظ تاریخی میدان معتبر و تعیینکنندهای برای کشتی ایران و جهان بود، تیم ملی کشتی آزاد ایران با ترکیب کامل و در هر 8 وزن آن زمان حضور پیدا کرد و با کسب دو نشان نقره (محمود ملاقاسمی و غلامرضا تختی) و دو نشان برنز (عبدا... مجتبوی و مهدی یعقوبی) پس از تیمهای ملی ترکیه و سوئد عنوان سوم جهان را به دست آورد.
مسابقات سال 1951 هلسینکی (فنلاند) برای تختی آغاز راهی بود که طی 15 سال آینده با کسب دهها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بینالمللی کشتی ادامه یافت. غلامرضا تختی در سال 1331 (1952 میلادی) در نخستین حضور خود در رقابتهای المپیک با کسب 6 پیروزی و قبول یک شکست در برابر «دیوید جیما کوریدزه» از شوروی، صاحب نشان نقره شد. او در این مسابقهها توانست حیدر ظفرترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود، شکست دهد.
تختی در دومین دوره مسابقات جهانی که در خرداد 1333 (1954 میلادی) در توکیو برگزار شد، در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به رقابت پرداخت که با وجود پیروزیهای درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیرمنتظره در برابر «وایکینگ پالم» سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد. تختی 6 ماه بعد در یک دیدار دوستانه در سوئد، «پالم» را با ضربه فنی شکست داد و باخت غافلگیرانه توکیو را به خوبی جبران کرد.
شادروان تختی همچنین در سال 1955 در جشنواره بینالمللی ورشو موفق به کسب نشان نقره شد. اما سومین دوره مسابقات قهرمانی جهان (استانبول،1957) تجربه تلخی برای مرحوم تختی بود. او که در این دوره از رقابتها، برای اولین و آخرینبار در وزن فوقسنگین آن زمان (87+ کیلوگرم) کشتی میگرفت، به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان، با 2 باخت حذف شد. پهلوان ایران با وجود حذف شدن در استانبول آبرومندانه کشتی گرفت و نتایجی که بهدست آورد با توجه به آنکه با وزن 92 کیلوگرم به مصاف کشتیگیران فوقسنگین رفته بود، در مجموع غیرقابل قبول نبود. به عنوان نمونه «دیتریش» آلمان و «ایوان ویخریستیوک» روس، حریفان اصلی تختی در این رقابتها 110 کیلوگرم وزن داشتند و علاوه بر آن در وزن خود نیز از تجربه خوبی برخوردار بودند.
در بازیهای المپیک ملبورن استرالیا که در آذرماه 1335 (1956 میلادی) برگزار شد تختی یکبار دیگر در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن، آفریقایجنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت. این برای نخستینبار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایینتر از حریف ایرانی قرار میگرفتند. جهانپهلوان تختی در اسفندماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سالهای 1336 و 1337 نیز این عنوان را تکرار کرد. جهانپهلوان تختی در سال 1958 در بازیهای آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشانهای طلا و نقره این رقابتها را به گردن آویخت و در مهرماه سال 1338 (1959 میلادی) در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.
«بوریس کولایف» از شوروی تنها کشتیگیری بود که با امتیاز به تختی باخت و در 5 کشتی دیگر رقبای مجارستانی، لهستانی، فرانسوی، بلغار و ترک تختی با ضربهفنی مغلوب پهلوان ایران شدند. تیم ملی کشتی آزاد ایران که در رقابتهای تهران با اکتفا به 2 مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی با وجود برخورداری از امتیاز میزبانی، در حفظ عنوان سومی سالهای قبل نیز ناموفق بود و در هفتمین دوره بازیهای المپیک (ایتالیا،1960) تا مکان پنجم ردهبندی سقوط کرد. تختی کاپیتان تیم ملی و پرتجربهترین کشتیگیر ایران که در این رقابتها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در 5 دیدار، در مسابقه نهایی با قبول شکست در برابر «عصمت آتلی» از ترکیه به گردنآویز نقره دست یافت.
مسابقههای قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن میدانی فراموشنشدنی برای کشتی ایران بود. تیم ملی کشتی آزاد کشورمان پس از حضور در 8 دوره مسابقات المپیک و جامجهانی در رقابتهای جهانی 1959 ژاپن، پرافتخارترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زد و با دریافت 5 نشان طلا، یکنشان نقره، یکنشان برنز و یکعنوان پنجمی به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت. جهانپهلوان تختی که در این مسابقات در وزن 87 کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود، با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت. کشتیگیران آزاد ایران در ششمین دوره رقابتهای قهرمانی جهان در تولیدوی آمریکا (1962) نیز حضوری شایسته داشتند. جهانپهلوان تختی در این مسابقات با حضور مقتدرانه در برابر «وان براند» آمریکایی، «مریود» روسی و «عصمت آتلی» که از قهرمانان صاحبنام وزن هفتم بودند از حیثیت کشتی ایران به خوبی دفاع کرد و در نهایت پس از تساوی با «مدوید» جوان تنها به دلیل 200 گرم اضافهوزن نسبت به حریف از دریافت نشان طلا محروم شد و به گردنآویز نقره رضایت داد.
در فاصله سالهای 1962 تا 1966، جهانپهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود. اما تنها در بازیهای المپیک 1964 توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بداقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا کرد. البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه (1963) و منچستر (1965) از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند. این امر در کنار عشق وافری که ملت ایران به جهانپهلوان داشتند، موجی از درخواستهای مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابتهای جهانی را برانگیخته بود. پهلوان 36 ساله ایران با وجود عدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقههای جهانی 1966 (تیرماه 1345) تولیدو را پذیرفت.
تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی 1966 از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین کشتیگیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود. با این حال کارشکنی و برخوردهای سوئی که از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا میشد، روحیه او را تضعیف کرده بود. جهانپهلوان تختی به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند در گفتگو با خبرنگار «کیهان ورزشی» گفت: «هیچچیز نمیتواند مرا خوشحال کند؛ پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق! نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی میکنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟! من چرا باید کشتی بگیرم؟! چرا باید همراه تیم مسافرت کنم تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را میدانستم من هم میتوانستم ادعا کنم، چون دیگران هستم... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالیاش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی میگیرد و چرا همراه تیم مسافرت میکند!»
تختی که بیامید به مصاف تازهنفسها و جوانان جویای نام رفته بود، متاسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد، به طوریکه پس از پیروزی 5 بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف «الکساندر مدوید» و «احمد آئیک» (نفرات اول و دوم این دوره از رقابتها) رفت و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد. این مسابقات، پایان عمر قهرمانی جهانپهلوان تختی بود...
از میان اخبار