کشور را شما اداره میکنید یا «مافیا» و» سلطانها»؟!
هر عقل سلیمی میداند که اگر امروز گرانی برنج را به مافیا نسبت بدهی و فردا گوشت، مرغ، سیبزمینی، گوجه، خودرو و هر چیزی که روز به روز گران و گرانتر میشود را به پای مافیا بنویسید، معنی آن این میشود که کشور توسط کارگزاران نظام اداره نمیشود و این سلطانها و اعضای مفهوم مبهمی به اسم «مافیا» هستند که مملکت را اداره می کنند.
«اگر می خواهید با مافیای زعفران مبارزه کنید، آدرس آن را به شما می دهم و کسی است که 47 تن زعفران در انبار خود گذاشته»؛ سلمان اسحاقی، نماینده مردم قائنات در مجلس شورای اسلامی
«تشکیل مافیا در واردات سموم باعث انحصار در این حوزه شده که انتظار این است وزیر جهاد کشاورزی با این موضوع برخورد کند»؛ محسن علیزاده عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی
«مافیای خودرو سالهاست ملت ایران را به استثمار کشیده است، کار تا جایی بیخ پیدا کرده که خودروسازان عنان دولت ها در دست دارند؛ نه دولتها ناظر و کنترل کننده خودروسازها»؛
جلال رشیدی کوچی، نماینده مرودشت در مجلس شورای اسلامی
«امروز در کشور با وجود فراوانی کالاهای اساسی، مردم از گرانیها رنج میبرند. یکسری جریانهای مافیایی عامل این گرانیها هستند. انشاءالله با پیگیری مجلس و هماهنگی قوه قضائیه و قوه مجریه، این جریانهای مافیایی از این کشور ریشهکن شوند»؛
سید احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد
اینها بخشی از اظهارنظرهایی است که مسئولان ایرانی در یکی دو ماه اخیر بیان کردهاند و جستوجو در اخبار نشان میدهد که این دست اظهارنظرها، فقط به همین یکی دو ماه محدود نمیشود و هر گاه قیمت محصولی از دسترس خارج شد یا میزان آن در بازار کاهش پیدا کرد، خیلی سریع پای «مافیا» یا «سلطان» به میدان باز میشود.
شکی نیست که این دست اظهارنظرها نتیجه یک مکانیزم دفاعی و در نتیجه بیتاثیر بودن اقدامات مقامهای مسئول است، وگرنه هر عقل سلیمی میداند که اگر امروز گرانی برنج را به مافیا نسبت بدهی و فردا گوشت، مرغ، سیبزمینی، گوجه، خودرو و هر چیزی که روز به روز گران و گرانتر میشود را به پای مافیا بنویسید، معنی آن این میشود که کشور توسط کارگزاران نظام اداره نمیشود و این سلطانها و اعضای مفهوم مبهمی به اسم «مافیا» هستند که مملکت را اداره می کنند.
ماجرا بسیار ساده است. شکی نیست که وضعیت کنونی زندگی در ایران، وضعیت سخت و بغرنجی است. افزایش لجام گسیخته قیمت زندگی را بر گروههای زیادی از مردم سخت کرده است. وضعیت سخت زندگی مردم چنان آشکار است که برخی چهرهها همانند نماینده چابهار در مجلس، از زندگی نیمی از مردم ایران زیر خط فقر سخن میگویند. تقریبا هفتهای نیست که اعضای یک صنف بابت وضعیت بد معیشتی شان اعتصاب و اعتراض نکنند. در چنین شرایطی اگر شما مسئولی در این مملکت باشید، کدام راه را پیش میگیرید؛ گفتار درمانی و زدن حرفهای تکراری گذشته یا عمل برای بهبود اوضاع؟
پاسخ شما هرچه باشد، گویا پاسخ مسئولان در ایران گفتاردرمانی است. آنها بدون توجه به تصویری که سخنانشان می سازد، همه مشکلات را به موجوداتی مبهم و خیالی واگذار میکنند؛ اما اگر کمی با خود صادق باشند، میفهمند که قرار دادن پازل مافیای برنج، مافیای سموم شیمیایی، مافیای گوشت، مافیای مرغ، مافیای نهادههای دائمی و هزاران مافیای دیگر که آنها از آن دم میزنند در کنار هم تصویر ترسناکی میسازد که امورات کشور در دستان سلاطین و اعضای باندهای مافیایی است که ما هیچ وقت آنها را نمیبینیم. اگر تاثیر مافیا در زندگی ما تا این حد زیاد است، پس چه احتیاجی به وزیر و وکیل؟!
چیزی که مسئولان محترم جمهوری اسلامی در این روزها به آن توجه نمیکنند، این است که هر یک از این دست اظهارنظرها تا چه میزان بر شهروندان فشار وارد و آنها را از وضعیت ناامیدتر میکند. در یک شرایط کم و بیش نرمال، شاید میشد نگرانی مردم بابت کیفیت خودرو را به مافیا نسبت داد و از سر باز کرد، ولی حالا و در این وضعیت که بیشتر موارد حیاتی زندگی مردم در حال دور شدن از سفره هاست، نسبت دادن آن به مافیا، به معنی این است که داشتن یا نداشتن کارگزار در مصدر امور معنا ندارد.