کمکاری در روایت حوادث پرافتخار برای نسل جدید، فرصت دهی به دشمن برای روایتسازی
جوانان و نوجوانانی که امروز قربانی جنگ ادراکی دشمن شدهاند و با درکی که دشمن از مفاهیم و وقایع به ایشان القا کرده است در مقابل جمهوری اسلامی ایستادهاند و از فرسنگها از آن چه در بُعد انسانی و معنوی شایسته آن بودهاند فاصله گرفتهاند در حقیقت حاصل کم کاری و بی توجهی ما به ارائه ارزشها و بیان روایات کافی از وقایع پرافتخار ما از دفاع مقدس و انقلاب و غیره هستند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ بررسیهای آماری از ترکیب سنی بازداشت شدگان اغتشاشات اخیر نشان میدهد 41.8 درصد از بازداشت شدگان کمتر از 20 سال سن و 48.2 درصد از ایشان بین 20 تا 35 سال سن دارند. امروز در بین اغتشاشگرانی که در کف خیابانها هستند تعداد بسیار زیادی نوجوانان و جوانان و به قول معروف دهه هشتادیها هستند. یعنی نسل بعدی انقلاب که نه انقلاب را دیده است و نه دفاع مقدس را و در حال و هوای آن روزها نیز نبوده است و هر آن چه از انقلاب و دفاع مقدس درک کرده است تحت تأثیر گفته و شنیدههای دیگران بوده است که در شرایط کنونی، نافذترین راوی برای ایشان امپراطوری رسانهای غرب با ابزارهایی نظیر سلبریتیها، کانالهای ماهوارهای آن طرف آبی، رسانههای اجتماعی، بازیهای رایانهای و غیره است.
انقلاب اسلامی ایران و همچنین دفاع مقدس بسیار بیشتر از افسانههای غرب و شرق دارای مصادیق حماسی، ارزشی و قهرمانی است که هر یک مصداق آن میتواند موضوع یک فیلمی غنیتر و جذابتر از فیلم پربازدید افسانه جومونگ باشد و یا از همه قهرمانهای ساختگی غرب مانند بت من، مرد عنکبوتی، سوپرمن و غیره قابلیت بیشتری برای برندسازی و قهرمان سازی داشته باشد.
اما در سایه کم توجهی نسبت به این عرصه نه تنها نتوانستیم آن چه داشتیم را عرضه کرده و قهرمان سازی، فیلم سازی، برند سازی، الگوسازی و فرهنگ سازی کنیم بلکه در مقابل هشدارهای رهبر حکیم انقلاب پیرامون ناتوی فرهنگی و تهاجم فرهنگی هم کار خاصی انجام ندادیم و امروز نسلی که پیش چشم ما این چنین پر پر شدهاند و فرسنگها از آن چه لیاقت آن را داشتهاند در بُعد روحانی و معنوی و انسانی فاصله گرفتهاند نتیجه این بی توجهی و کم کاری است.
وقتی به نسل خودمان یعنی دهه شصتیها نگاه میکنیم که چسبیده به نسل انقلاب هستیم و دفاع مقدس در زمان کودکی ما رخ داده است و کمی از بوی آن روزها را چشیدهایم، میبینیم حتی برای خود ما نیز از انقلاب و دفاع مقدس چیز زیادی گفته نشده و لااقل آن قدر و آن طور که باید گفته میشد تا آن روزها را درک کنیم بیان نشده است و این را اکنون میفهمم که در قامت یک پژوهشگر و نویسنده لایهها و ابعادی از آن وقایع خارق العاده را مطالعه کردهام.
تازه این برای مایی اتفاق افتاده که سالهای زیادی از عمرمان تا ابتدای جوانی را در شرایطی بگذراندهایم که نه کانالهای ماهوارهای این چنین رواج پیدا کرده بودند که در بین روایات نسل انقلاب و نسل دفاع مقدس پالس منفی بیاندازند و نه شبکههای اجتماعی موبایلی وجود داشت که این نقش را برعهده بگیرند حالا که دیگر روایت کلاً در دست این کانالهای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی موبایلی است و نسل حاضر روایت الانشان را هم از این رسانهها دریافت میکنند.
بسیار دردآور در حالی که هنوز رزمندگان دفاع مقدس در قید حیات هستند و در حالی که هنوز نسلی که انقلاب کردهاند نفس میکشند، دشمن با احاطه و نفوذی که از طریق ابزارهای رسانهای خود بر نسل جدید دارد، در حال بیان روایات وارونهای از انقلاب است تا جایی که نسل جدید حتی حاضر به شنیدن و باور کردن اصل روایت از زبان کسی که خود قهرمان و شخصیت اصلی این وقایع بوده است یعنی انقلابیون و رزمندگان اسلام نیست.
اغتشاشات اخیر امتحانی است از نتیجه جنگ شناختی و جنگ روایتسازی دشمن تنها بر روی برخی مفاهیم مانند اوضاع کنونی کشور و یا دوران پیش از انقلاب. زمانی که ما در غفلت برای ارائه ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس و سایر ارزشهای خود به سر میبردیم دشمن در حال ساخت جای پا برای خود بود تا سر موقع تیر خود را به هدف بزند و با روایت سازی آن گونه که خود خواست در ذهن مخاطبین خود مفاهیمی نظیر انقلاب و میهن و اسلام را شکل دهد.
نسل کنونی در اثر این جنگ شناختی چنان نسبت به منابع داخلی اعم از خود شخصیتهای انقلاب، رسانههای داخلی، کتب و نشریات داخلی بی اعتماد و حتی متنفر شدهاند که حاضر نیستند حتی حرف اینها را بشنوند و زمانی که این حرفها را میشنوند درگاههای فکری خود را در مقابل اینها کاملا بسته نگه میدارند.
دشمن به فرزند ما دسترسی فیزیکی ندارد اما با همین ابزار فضای مجازی با کلام او را مسخ و پیرو خود کرده است. کلامی که معجزه حضرت محمد - صلی الله علیه و آله - بود و به جای این که از نوع معجزه پیامبر خاتم به اهمیت عرصهای که باید به آن بپردازیم پی ببریم، از ان غفلت ورزیدیم و این گونه در جنگ نرم و در جنگ ترکیبی که در آن قرار داریم مجروح دادهایم و جوانان و نوجوانان خود را از خود جدا شده مشاهده میکنیم.
ما باید از فرصت ارتباط فیزیکی با نسل جدید استفاده کنیم و از همان جا که ضربه خوردهایم یعنی «احساس» راه خود را برای اثرگذاری بر ایشان باز کنیم. احساس نفرت آنها اجازه نمیدهد حق را بشنوند، پس باید این احساس نفرت را تبدیل به احساس خنثی و بعد احساس محبت کنیم. راهکار این مسأله نیز در هنر نهفته است و استفاده از ابزارهای هنری.
ما همچنین فرصتهای معنوی و فرصتهای دیگری در اختیار داریم که سریعتر میتوانیم با آنها نتیجه بگیریم. اردوهای راهیان نور و برگزاری تور دستاوردهای جمهوری اسلامی از این قبیل وقایع هستند که به سرعت اثربخش بوده و در کنار بیان روایات صحیح و متقن میتواند اثر جنگ شناختی دشمن را خنثی کند.
در جنگ ترکیبی که دشمن با تحریم و جنگ مسلحانه گروهکها و جنگ نرم و جنگ روایتها و غیره قدم به میدان گذاشته است باید ما نیز در همه این عرصهها وارد میدان شویم و با داشتههای خود بر نداشتههایی که دشمن برای خود ساخته است پیروز شده و موفقیت را به دست آوریم.
انتهای پیام /