گروه بحران ساز؛ دشمنی که مطالعه بلد نیست
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو_ کشورها در سیاست امروزی از روشهای متفاوتی برای تاثیر بر دوستان و دشمنان خود جهت حفظ و ارتقاء سطح منافعشان استفاده میکنند. برخی مثل ترکیه و رژیم صهیونیستی با استراتژی صادرات مشکل داخلی و ایجاد شبه بحران مصنوعی در خارج از مرزهای خود به دنبال رفع تمرکزها از داخل و فراموشی مشکلات هستند. برخی دیگر مثل فرانسه و انگلیس هنوز هم سعی در استعمار دارند و با استفاده...
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو_ کشورها در سیاست امروزی از روشهای متفاوتی برای تاثیر بر دوستان و دشمنان خود جهت حفظ و ارتقاء سطح منافعشان استفاده میکنند. برخی مثل ترکیه و رژیم صهیونیستی با استراتژی صادرات مشکل داخلی و ایجاد شبه بحران مصنوعی در خارج از مرزهای خود به دنبال رفع تمرکزها از داخل و فراموشی مشکلات هستند.
برخی دیگر مثل فرانسه و انگلیس هنوز هم سعی در استعمار دارند و با استفاده از این ترفند مشکلات خود را از سانسور و پنهان میکنند.
اما ایالات متحده آمریکا متفاوت عمل میکند گاهی حتی لزومی برای فرار از مشکلات ندارد، اما باز هم در پی سرنگونی و ضربه به دیگران تلاش میکند. با یک بحرانسازی و سپس با نام زیبای حقوقبشر در نقاط مختلف جهان حضور نظامی پیدا میکند تا کنترل حکومتهای غیر همسو را در دست گرفته و مهرههای خود را به قدرت برساند.
برای گزینه آخر میتوانیم دهها مورد مثال بزنیم که به تغییر حکومتها، تغییر مزرها، نابود ملتها و فاجعههای انسانی انجامیده است.
در این ارتباط رهبر معظم انقلاب در 20 شهریور ماه 1402 در دیدار خود با مردم استانهای خراسانجنوبی و سیستان و بلوچستان با هشدار درباره نقشههای آمریکا برای ملت ایران تصریح کردند: آمریکاییها مجموعهای تشکیل دادهاند که نام آن گروه بحران است. وظیفه این گروه بحرانسازی در کشورها از جمله در کشور ما است. نقاطی که در کشورها موجب بحران میشود را پیدا میکنند و آنها را تحریک میکنند. فکر کردند، مطالعه کردند. به این نتیجه رسیدند که در ایران چند نقطه بحرانساز وجود دارد، که باید تحریک و فعال شود.
- اختلافات قومی
- تفاوتهای مذهبی
- مسئله جنسیت و مسئله زن
تا از این طریق به کشور ما ضربه وارد کنند. این برنامه آمریکا است.
گروهی برای حل بحران یا بحرانسازی؟!
گروه بحران یک سازمان به ظاهر غیر دولتی است که در سال 1995 با هدف مطالعه در مورد مناقشات خشونتبار و تدوین برنامه و راه حل برای آنها تشکیل شده است. اما تمامی این اهداف صوری بوده و هدف اصلی آن مطالعه برای ایجاد خشونت و بحران در کشورهای غیر همسوی برای ایالات متحده است.
هیأت موسسان این گروه همگی از سیاستمداران، سرمایهداران و چهرههای آکادمیک که نفوذ بسیار عمیقی در ساختار حکومتهای غربی (ایالات متحده، اروپا) و رژیم صهیونیستی دارند. تمامی این افراد از یهودیان و یا غیر یهودیان طرفدار صهیونیست هستند.
معروفترین اشخاص حاضر در این گروه جورج سوروس سرمایهدار یهودی است که اصالتی مجارستانی دارد و به پدر انقلابهای رنگی (مخملی) در جهان معروف است. وی پس از دولت آمریکا دومین چهره و تامینکننده منابع مالی گروه بحران است. این گروه با تاثیر خود در سیاست و اقتصاد و دسترسی گسترده در غرب، برای بحران آفرینی در کشورهای مخالف تک قطبی بودن جهان تلاش میکند. مقر مدیریتی این مجموعه در بروکسل بلژیک بوده، اما اتاق فکر آن در سازمان سیا (CIA سازمان اطلاعات آمریکا) تشکیل میشود.
جورج سوروس
این گروه پس از تاسیس، انقلابهای رنگی بسیاری را در دنیا با موفقیت مدیریت کرده و به نقطه مطلوب واشنگتن رسانده است. انقلاب رُز سرخ در گرجستان 2003، انقلاب نارنجی در اوکراین 2004، انقلاب رُز زرد در قرقیزستان 2005 از نمونههای موفقیتآمیز آن است.
با این حال گروه بحران ساز در چهار کشور دست به ایجاد انقلاب زده که در آن موفقیتی نداشته است. جمهوری اسلامی ایران فتنه 88 (معروف به انقلاب سبز)، لبنان انقلاب سرو، سوریه انقلاب در پی بهار عربی و انقلاب 2019 ونزوئلا دلیل شکست سه انقلاب دیگر در این کشورها وجود جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت حامی بوده است.
رهبر انقلاب پیش از این نیز گروه بحران و در راس آن جورج سوروس را با سخنان خود هدف قرار داده بودند. ایشان در 20 اردیبهشت 1396 در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) با اشاره به عدم شناخت دشمنان از ملت بزرگ ایران فرمودند: اگر کسی بخواهد علیه امنیت ملی این کشور قیام کند، قطعا با عکس العمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد. این را بدانند، آن صهیونیستِ پولدارِ آمریکاییِ خبیث که گفت من توانستم گرجستان را با 10 میلیون دلار زیرو رو کنم در سال 88 هم به فکر جمهوری اسلامی ایران افتاد. ببینید این خطای در تطبیق و این حماقت در شناخت به کجا میرسد؛ که جمهوری اسلامی با این عظمت، ملت ایران را با این عظمت، مقایسه میکنند با کشورهای دست چندم دنیا که بخواهند اثر بگذارند.
چرا قومیت، مذهب و جنسیت؟
1_قومیت:
پژوهشگران و تحلیلگران گروه بحران به این نتیجه رسیدهاند که ایران از اقوام مختلفی تشکیل شده است. اختلاف و تنش در یکی از آنها به معنای ایجاد اختلاف در دیگر اقوام است و راه را برای سرعت در ایجاد اختلاف و تجزیه باز میکند.
این گروه در مطالعات خود با معیار قرار دادن کشورهایی، چون یوگسلاوی، اتحاد جماهیر شوروی و حتی امپراطوری عثمانی به این نتیجه رسیدهاند که با اتکا به جنگ ترکیبی (رسانه، خیابان، فشارجهانی) میتوانند ایران را همانند آن کشورها به سمت تجزیه سوق دهند.
در آن کشورها نیز حداقل یکی از سه اهرم اصلی جنگ ترکیبی استفاده و پایه سقوط و فروپاشی شد. فشار رسانه و انحراف افکار عمومی از اصل وحدت باعث ایجاد مسئله جدایی از سرزمین اصلی در اذهان میشود. به طور مثال در مسئله فروپاشی امپراطوری عثمانی رادیو بی بی سی عربی از بزرگترین دلایل جدایی کشورهای عربی از عثمانی به مرکزیت استانبول شد. هرچند قبل از جدایی کشورهای فعلی، حمله نظامی نیز تاثیر فراوانی داشت. در یوگسلاوی نیز اختلاف صربها، کرواتها و مسلمانان باعث بروز جنگ، صحنهها و اخبار خشونتآمیز و غیر انسانی شد.
از دیگر دلایل تمرکز بحرانآفرینان بر مسئله قومیت وجود قومی همسو در کشور همسایه بود، به طور مثال آذربایجان را مدعی آذربایجان ایران، عراق و کشورهای عربی را مدعی خوزستان، مناطق کردنشین ترکیه و عراق را مدعی کردها و کردستان، بلوچستان پاکستان را مدعی بلوچستان و ترکمنستان را مدعی ترکمنهای شمال ایران در نظرگرفته بودند.
فرهنگ تمامیتخواهی ایرانیان
گروه بحران، اما فرهنگ تمامیتخواهی مردم ایران را مطالعه نکرده بود. چرا که ایرانیان همواره و از چند هزار سال گذشته سعی در حفظ تمامیت ارضی خود داشتهاند و برای قسمت کوچکی از آن در تاریخ معاصر هشت سال جنگ و بیش از 200000هزار شهید دادهاند. ایرانیان با هر دیدگاهی از تمامیت ارضی دفاع میکنند. حتی مخالفین جمهوری اسلامی ایران نیز در انتقادات خود از حکومت پهلوی مسئله جداییهای مناطقی از ایران را موضوعی نابخشودنی میدانند.
2_مذهب:
مطالعه و پژوهش گروه بحران در موضوع مذهب، ساخت یک لیدر مصنوعی برای اهل سنت در ایران را واجب نشان داده تا با حمایت همهجانبه رسانهای، مالی و استراتژیک بتوانند از این لیدر دو قطبی مذهب سنی و مذهب شیعه بسازند. در صورت ایجاد این دو قطبی آنها به راحتی و با حباب رسانهای ایران را به دو نیمه دوست (سنی) و دشمن (شیعه) برای خود به دنیا معرفی خواهند کرد.
جورج سوروس و صهیونیستهای گروه بحران در شناخت اهل سنت ایران به مطالعه اکتفا کردند، اما از نوع دیدگاه آنها خبر ندارند، چرا که بسیاری از اهل سنت ایران، در جایگاههای نظامی و سیاسی مقام داشته و برای ایران و حاکمیت و تمامیتارضی آن به مذهب و جایگاه مذهبی توجه نکرده و جان خود را برای حفظ آن فدا میکنند. آنها حتی نمیدانند در استانهایی که شیعه و سنی در کنار یکدیگر زندگی میکنند مذهب اهمیتی در زندگانی مسالمتآمیز مردم ندارد. مرد شیعه با زن سنی و زن شیعه با مرد سنی ازدواج میکند.
3_جنسیت (زن):
جنسیت و زنان شاید کمهزینهترین موضوعی باشد که برای بحران در ایران به آن زمان اختصاص دادهاند. چرا که زن در اسلام و ایران جایگاه بالایی دارد و در فرهنگ اسلامی و ایرانی که هم اکنون حاکم بر جامعه ایران است ظلم به زنان بسیار حساسیت برانگیز و زشت به شمار میآید.
گروه بحران آمریکایی، اما در مسئله سوم نیز خطاهای واضح داشت. چرا که زنان در ایران به طور آزاد فعالیت اجتماعی میکنند. از حقوق شهروندی و انسانی و برابری برخوردارند. در صحنههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی و... حضور موثر دارند. اما مهمترین دلیل خطای گروه بحرانساز محاسبه نکردن زنان ایرانی در جمع ایرانیانی است که به دین، میهن، امنیت و حاکمیت خود اهتمام ویژه دارند. این گروه آمریکایی در ادامه خطای محاسباتی خود تمام زنان ایرانی را در چند ده نفری خلاصه کرده بود که به ظاهر با آموزههای اسلامی در تقابل هستند.
شتر در خواب بیند پنبه دانه
آنها با صرف هزینه و زمان بسیاری در اندیشکدههای خود تمرکز را بر روی این سه مسئله قرار دادند. در پاییز 1401 نیز با موضوع یک اتفاق در تنور اغتشاشی دمیدند که از ابتدا محکوم به شکست بود. با جمع کردن این سه مسئله، کردها مذهب اهلسنت و زن سعی در ایجاد حفرهی مردابی برای مردم ایران اسلامی به ویژه مناطق کردنشین و دیگر مناطق ایران داشتند، تا با ایجاد هرج و مرج در طبل تجزیه طلبی بکوبند. اما باز هم این ملت ایران بودند که نشان دادند در دام توطئههای و شعارهای فریبنده نخواهند افتاد و برای حفظ دین، میهن، امنیت و حاکمیت خود با صبوری تلخیها را تحمل کرده و همچون ققنوس از خاکستر برخواهند خواست.