شنبه 3 آذر 1403

گفت‌وگوی متفاوت با چند زبالگرد؛ داخل مخازن زباله شمال شهر پول است

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
گفت‌وگوی متفاوت با چند زبالگرد؛ داخل مخازن زباله شمال شهر پول است

این کار همیشگی یحیی است. او می‌گوید: «روزی 2 تا 3 مرتبه فلکه‌های تهرانپارس را زیرپا می‌گذارم و گونی‌ام را پر و تا خیابان اتحاد می‌آیم و آن را خالی می‌کنم.» یحیی، از کودکان کوره‌پزخانه‌های ورامین است و صبح‌ها به جای رفتن به مدرسه همراه پدر و برادرش از کف خیابان‌های شرقی پایتخت سردر می‌آورد و غروب آفتاب با تنی خسته راه خانه را پیش می‌گیرد. امروز با این تن نحیف 60کیلو زباله برای فروش آورده...

قد و قواره‌اش به سطل زباله کنار خیابان نمی‌رسد. برای همین سطل را خم می‌کند تا محتوای داخل آن را راحت‌تر برانداز کند. کیسه‌ها را یکی یکی تکان می‌دهد و زباله‌ای را که برایش پول می‌شود، داخل گونی زهوار دررفته روی زمین می‌ریزد. این روز‌ها سطل‌های زباله شهر برای زباله‌گردان حکم همان چراغ جادو را دارد.

به گزارش همشهری، این کودک زباله‌گرد، پنجمین نفری است که در مدت 4ساعت گذشته به سراغ این سطل زباله آمده و از آنجایی که کنار مرکز خرید قرار گرفته، هرکدام سهمشان را برمی‌دارند و می‌روند. مغازه‌های ضایعاتی خیابان اتحاد پاتوق اغلب زباله‌گرد‌های شرق تهران است. کودک زباله‌گرد که نامش «یحیی» است با کمری تاب گرفته از سنگینی بار گونی، هن هن کنان خودش را به مغازه ضایعاتی می‌رساند.

این کار همیشگی یحیی است. او می‌گوید: «روزی 2 تا 3 مرتبه فلکه‌های تهرانپارس را زیرپا می‌گذارم و گونی‌ام را پر و تا خیابان اتحاد می‌آیم و آن را خالی می‌کنم.» یحیی، از کودکان کوره‌پزخانه‌های ورامین است و صبح‌ها به جای رفتن به مدرسه همراه پدر و برادرش از کف خیابان‌های شرقی پایتخت سردر می‌آورد و غروب آفتاب با تنی خسته راه خانه را پیش می‌گیرد. امروز با این تن نحیف 60کیلو زباله برای فروش آورده است و در آخر حساب و کتاب‌ها هم حدود250هزارتومان عایدش می‌شود.

به گفته خودش امروز نرخ خرید مقوا و کارتن کیلویی 5هزار تومان و قوطی و ضایعات هم کیلویی 9هزار تومان است. پول‌ها را مثل برق و باد در جیب مخفی داخل لباسش می‌گذارد و می‌گوید: «باید از زورگیر و خفت گیر‌ها ترسید. خدا بده برکت، زباله‌های شهر برای ما هم آب دارد و هم نان. اعضای خانواده ما 12نفر هستند و کلی خواهر و برادر کوچک‌تر از خودم دارم. از صبح تا شب کار می‌کنم که خواهر و برادرهایم شکم خالی نخوابند و پول اجاره اتاق کوره پزخانه در بیاید که آواره خیابان نباشیم. هرچند که ته مانده‌اش به ما می‌رسد و قبل از ما مافیای زباله و شهرداری سطل‌ها را خالی می‌کنند.»

سطل‌های زباله شمال شهر پول دارد

5نفر با کیسه بزرگی که روی گاری گذاشتند و لبالب پر است، داخل زمین بایر انتهای کوچه نشسته‌اند طولی نمی‌کشد تلفن یکی از آن‌ها زنگ می‌خورد و ضرب العجلی کیسه‌های بزرگ را تا سرکوچه می‌کشند. راننده ماشین خاور، قسمت بار را باز می‌کند و گونی‌ها را با سختی و زحمت بالا می‌گذارند و گاری‌ها هم در ردیف جلوی قرار می‌گیرند.

«عبدالقدیر» یکی از این زباله‌گردان و اهل قندهار است. او می‌گوید: «چون شناسنامه و مدرک هویتی نداریم که بتوانیم جایی استخدام شویم، به همین خاطر زباله‌گردی می‌کنیم. جمع آوری ضایعات هیچ شرایط خاصی ندارد. ما با یکی از گاراژ‌های تفکیک زباله قرار داد داریم که در ازای جای خواب و حقوق از سطل‌های زباله، مقوا، کارتن، قوطی و بطری فلزی و پلاستیکی جمع کنیم. در روز بین 5 تا 6 ساعت در مسیر و خیابان‌هایی که کارفرما تعیین می‌کند پرسه می‌زنیم و در سطل‌های زباله خیابان‌های شهر و سرک می‌کشیم. چون ارزش و قیمت زباله‌های هر منطقه با یکدیگر متفاوت است. به همین خاطر اغلب ما را مناطق شمالی و غرب شهر تهران می‌فرستند. چون آشغال‌های مناطقی مانند منطقه یک ارزش بیشتری دارد و آلومینیوم یا مس و هرچیز باارزش دیگری را در سطل زباله می‌ریزند، اما در مناطق متوسط و کم درآمد، خانواده‌ها خودشان زباله‌های با ارزش را جدا می‌کنند و به ضایعاتی‌ها می‌فروشند، اما سطل‌ها زباله مناطق بالای شهر، داخلش پول است.

در روز‌های تابستان تا ساعت 9 شب هم کار می‌کنیم، ولی در فصل سرد، چون هوا زودتر تاریک می‌شود باید تا قبل از ساعت 7 شب کیسه‌ها را پر کرده و در محل تعیین شده منتظر باشیم تا ماشین حمل زباله بیاید. بعد از آن هم در گاراژ زباله‌ها را از هم تفکیک می‌کنیم. شب‌ها هم در همین گاراژ کنار زباله شب را به صبح می‌رسانیم. ماهانه بین 8 تا10میلیون از صاحب گاراژ حقوق می‌گیریم. این شغل سود زیادی دارد، اما سود کلان آن در جیب همین گاراژدار‌ها و خریداران ضایعات می‌رود و دستمزد زباله‌گرد‌ها در مقایسه با آن هیچ چیزی نیست.»

دستمزدمان همیشه نقد است

براساس گفته‌های خریداران ضایعاتی، میانگین درآمد زباله‌گرد‌ها بین 350 تا 400هزار تومان در روز است. برخلاف ساخت و ساز و کار‌های ساختمانی، که مشاغل دائمی محسوب نمی‌شوند و وابستگی زیادی به فصل، بازار مسکن و تحولات اقتصادی دارند. منابع زباله شهری در تهران، به میزانی گسترده است که شغل زباله‌گردی را به پیشه‌ای دائمی تبدیل می‌کند. به همین خاطر هم سال‌های اخیر اغلب کارگران روزمزد و فصلی به دلیل همین درآمد نسبی به زباله‌گردی روی آوردند.

«محسن» تا همین فصل بهار در کار ساخت و ساز بود و به عنوان کارگر ساده آجر دست بنا می‌داد و ملات آماده می‌کرد، اما به قولی پول زباله‌گردی زیر زبانش بیشتر مزه و کارگری را رها کرده است. او می‌گوید: «اینجا کارش از کار ساختمانی بهتر است. جدا از مبلغ دستمزد و سختی کارش، اینجا تا پول ندهند، زباله را نمی‌دهیم. به همین خاطر همیشه پولش نقد است.

پول نقد را گاراژدار در مقابل جنس نقد باید بدهد. اما در کار ساختمانی، هر روز دعوا داشتیم. صاحب کار به ما بایت دستمزد میلیونی بدهکار بود، اما سر پول دادن بازی در می‌آورد و دستمزدمان را نمی‌داد. ما اینجا دعوا نداریم، چون همیشه پولشان نقد است. حتی بعضی از زباله‌گرد‌ها با گاراژ دار‌ها درصدی کار می‌کنند و سود بیشتری می‌برند. برای زباله‌گردی، صاحب‌کار نداری و خودت رئیس خودت هستی. این استقلال و خودمختاری به مشکلاتش می‌چربد. از طرفی هم وقتی یکی از اعضای خانواده وارد این کار می‌شود کم‌کم بقیه فامیل هم به نوعی درگیر آن و به شغل فامیلی و خانوادگی تبدیل می‌شود.»

زباله‌های بزرگراهی

فضای سبز بزرگراه را طی می‌کند هر چند قدمی که راه می‌رود، دولا شده و زباله را که اغلب بطری پلاستیکی یا مقوا است، برداشته و در کیسه می‌اندازد. هرچند که گونی‌اش در مقایسه با زباله‌گرد‌های دیگر کوچکتتر و زباله کمتری در آن جای می‌گیرد، اما به قول «رضا» برای خرج امروزش بس است. حدود یک سال و نیمی می‌شود که رضا به خاطر اعتیاد، کارتن خواب شده است و اغلب در همین فضای میانی بزرگراه یا زیرپل‌ها می‌خوابد.

او می‌گوید: «با جمع آوری زباله‌های انداخته شده در بزرگراه زندگی می‌کنم. این زباله‌ها را به ضایعاتی‌ها می‌فروشم. پولش به اندازه خرید مواد و سیرکردن شکمم با نان یا کیک است. هرزمان خمار هستم چند تکه پلاستیک یا قوطی جمع می‌کنم و می‌فروشم.»

از میان اخبار

رفتن به هر قیمتی

ناکام انتخابات مجلس به قتل رسید!