یک‌شنبه 4 آذر 1403

یک داستان در دو شهر / از قتل نائل تا درگذشت مهسا به روایت سلبریتی

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
یک داستان در دو شهر / از قتل نائل تا درگذشت مهسا به روایت سلبریتی

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - علی حامدین؛ نائل مرزوک، نوجوان 17 ساله‌ای بود که بدست پلیس فرانسه کشته شد. به دنبال این قتل، اعتراضات در فرانسه دوباره شدت گرفت. امباپه، ستاره تیم ملی فرانسه طی بیانیه‌ای در صفحات مجازی خود از مردم فرانسه خواست ضمن حفظ آرامش خود، از انجام اعمالی که باعث تشدید خشونت می‌شود، بپرهیزند. در صبح 27 ژوئن، مرسدس بنز زرد رنگ که بخاطر تخلفات رانندگی تحت تعقیب...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- علی حامدین؛ نائل مرزوک، نوجوان 17 ساله‌ای بود که بدست پلیس فرانسه کشته شد. به دنبال این قتل، اعتراضات در فرانسه دوباره شدت گرفت. امباپه، ستاره تیم ملی فرانسه طی بیانیه‌ای در صفحات مجازی خود از مردم فرانسه خواست ضمن حفظ آرامش خود، از انجام اعمالی که باعث تشدید خشونت می‌شود، بپرهیزند. در صبح 27 ژوئن، مرسدس بنز زرد رنگ که بخاطر تخلفات رانندگی تحت تعقیب پلیس بود، بالاخره به ترافیک می‌رسد. ازدحام ترافیک باعث توقف آن می‌شود. پسری که هنوز بیست سال نداشت، پشت فرمان بود؛ نائل. ماموران پلیس از موتور خود پیاده می‌شوند. آن‌ها در حالی که اسلحه خود را روی نائل گرفته بودند، به او دستور می‌دهند ماشین خود را خاموش کند. نائل، اما به یکباره سرپیچی می‌کند و پایش را با تمام قدرت روی پدال سمت راست می‌گذارد. مامور پلیس خشمگین، اینبار دستور خود را با شلیک یک گلوله به قفسه سینه نائل، تکرار می‌کند. کشته شدن نائل مرزوک، پسر 17 ساله فرانسوی به دست پلیس، همچون بنزینی بر آتش نارضایتی ساکنین مهد آزادی بود. اعتراضاتی که سالهاست در این کشور ادامه دارد. از «جلیقه زردها» در سال 2019 گرفته تا نارضایتی اخیر به دلیل امضای قانون اصلاح نظام بازنشستگی. اعتراضات پس از قتل نائل، از «نانتر» که محل قتل او بود، شروع شد و سپس به سایر شهر‌ها رسید. در این جریان تنها در دو روز پس از حادثه، 900 نفر بازداشت شدند. سطح سرکوب معترضان به جایی رسید که دولت فرانسه اعلام کرد 45 هزار نیروی پلیس برای مقابله با تظاهرکنندگان مستقر می‌کند. علاوه بر این حدود 2 هزار پلیس ضد شورش به اطراف پاریس فراخوانده شدند. با اینکه مرگ نائل یک قتل عمد آشکار با شلیک مستقیم پلیس بود، اما این حادثه را می‌توان شبیه‌ترین سناریو به اتفاقات پاییز سال 1401 در نظر گرفت. از این منظر، بررسی واکنش سلبریتی‌ها به این اعتراضات، بسیار ارزشمند خواهد بود. باخت سه بر هیچ کریمی از امباپه کیلیان امباپه، ستاره فرانسوی فوتبال، به این اعتراضات واکنش نشان می‌دهد. سری به صفحات مجازی او می‌زنیم. اما برخلاف انتظار، چیزی در مورد روش ساخت «کوکتل مولوتف» در صفحات او دیده نمی‌شود. امباپه همچنین چیزی از حمله به پلیس و نیرو‌های امنیتی نگفته است. پیام او، تنها حول یک کلیدواژه می‌چرخد: «توقف خشونت». امباپه بیانیه‌ای را در صفحه‌های مجازی خود بازنشر می‌دهد که فدراسیون فوتبال فرانسه صادر کرده بود. او می‌خواست اینگونه نشان دهد چه نظری در مورد وضعیت آشفته کشور دارد. در این بیانیه آمده بود: «ما هم مثل بقیه مردم فرانسه از مرگ وحشیانه "نائل" جوان شوکه شدیم. اول از همه، فکر ما پیش او و خانواده‌اش است و به خانواده او صمیمانه تسلیت می‌گوییم. مسلما ما نمی‌توانیم به شرایطی که این مرگ غیرقابل پذیرش در آن اتفاق افتاده، بی‌تفاوت باشیم... این اموال، همسایه‌ها، شهر و مکان‌های تحقیقاتی خود شماست که تخریب می‌شود. خشونت هیچ مشکلی را حل نمی‌کند... خشونت باید پایان پذیرد تا جا برای عزاداری، گفتگو و بازسازی باز شود.»

امباپه، در حقیقت از شهرت و محبوبیت خود برای ایجاد آرامش و مبارزه با بحران استفاده کرده بود. این بازیکن 24 ساله با اینکه اصالتی الجزاریری داشت، اما ثابت کرد در دوران آشوب و تشویش ملی، همچنان در زمین فرانسه بازی می‌کند. در اغتشاشات پاییز سال گذشته ایران، اما وضعیت کاملا متفاوت بود. علی کریمی، فوتبالیست مشهور کشور در این دوره به صورت رسمی، به هدایت مستقیم آشوبگران می‌پرداخت. پیام‌های کریمی در صفحات مجازی‌اش به مرور زمان، تند و تیزتر می‌شد. تا جایی که او به صورت کاملا آشکار در صفحات خود آموزش ساخت کوکتل مولوتف را قرار داده بود. وجهه‌ای که پیام‌ها و پست‌های مداوم از او ساخته بودند، یک کنشگر اجتماعی بود؛ در حالی که در حقیقت، او به یک «لیدر اغتشاشات» تبدیل شده بود. این‌ها در حالی بود که علی کریمی در گذشته نیز سابقه حمایت از آشوبگران را داشته است. در 27 خرداد سال 1388، در بازی‌های مقدماتی جام جهانی، علی کریمی و تعدادی از بازیکنان دست‌بندی سبز رنگ به دست داشتند. کریمی بعدا به دروغ ادعا کرده بود که بستن این دستبند، تنها ادای یک نذر بوده است. در آن زمان، کریمی بخاطر کار خود، چندان مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد. در حالی که در کشور‌های دیگر، بازیکنان فوتبال به دلیل اقدامات سیاسی، جریمه و یا حتی محرومیت را تجربه می‌کنند. دنیز ناکی، بازیکن تیم «عمد اسپور» ترکیه یک نمونه آن است. در سال 2018، دولت ترکیه حملات همه جانبه خود را به به شهر کرد نشین عفرین سوریه آغاز می‌کند. در این حمله مرگبار، تعدا زیادی کشته می‌شوند. ناکی که اصالتی کرد داشت، به مخالفت رسمی با این اقدام می‌پردازد. در نتیجه، او به مدت سه سال و شش ماه از فوتبال محروم می‌شود. مورد دیگر، احمد عبدالظاهراست؛ مهاجم تیم فوتبال «الاهلی مصر». این بازیکن پس از به ثمر رساندن گل و هنگام شادی پس از گل، چهار انگشت خود را به نشانه اسلامگریان مصر، بالا می‌گیرد. این نشانه برای حمایت از محمد مورسی استفاده می‌شد. باشگاه الاهلی بخاطر این اقدام، به طور موقت عبدالظاهر را از حضور در تمرینات و دیدار‌های این تیم محروم می‌کند.

یک بام و دو هوای سلبریتی‌های فرانسوی قتل نائل به دلیل شباهت با درگذشت مهسا امینی در ایران، همچنین به عنوان سنگ محکی بود که هنرپیشگان فرانسوی را مورد آزمایش قرار داد. بیش از 50 زن سرشناس فرانسوی در حمایت از اغتشاشات در ایران، اقدام به بریدن موی خود کردند. در میان آنها، نام برخی از شناخته شده‌ترین سینماگران فرانسوی نیز دیده می‌شد: ژولیت بینوش، ماریون کوتیار، ایزابل آجانی، ایزابل هوپر و.... جالب اینجاست که هیچکدام از این هنرپیشگان فرانسوی، کوچکترین واکنشی به قتل نائل 17 ساله در وطن خود، نشان ندادند. آن‌ها به خوبی می‌دانستند در ادبیات سیاسی کشورشان، حمایت از تشویش در ایران، معادل حمایت از آزادی خواهان است؛ در حالی که دامن زدن به قتل نائل، برابر با حمایت از آشوبگران داخلی است. وجود قوانین و پیامد‌های جدی در سایر کشورها، عامل مهمی است که هنرپیشگان و افراد مشهور را از عبور از خطوط قرمز باز می‌دارد. تقریبا همه حکومت‌ها به شکل‌های مختلف سیاست‌های کنترلی در برخورد با سلبریتی‌ها دارند؛ از وضع قوانین مربوط به حوزه سلبریتی‌ها گرفته تا برخورد قضایی در موارد خاص. به عنوان نمونه، دستگیری سلبریتی‌ها هنگام رانندگی تحت تاثیر مواد مخدر و الکل در آمریکا می‌تواند باعث تعلیق فعالیت‌های آنان یا تعلیق مجوز هنری آن‌ها شود. سلبریتی‌های مرتکب این جرایم به زندان محکوم می‌شوند و باید در کلاس‌های آموزشی شرکت کنند. علاوه بر این، سلبریتی‌هایی که اظهارات سیاسی نا به جا داشته باشند، مورد بازجویی سرویس‌های امنیتی قرار گرفته و مجبور به عذرخواهی می‌شوند. ستاره سِری دزدان دریایی کارائیب، جانی دِپ در جریان حضور در جشنواره موسیقی گلاستونبِری، شوخی در مورد ترور دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت ایالات متحده انجام می‌دهد. فردای آن روز، دِپ بیان می‌کند: «من به خاطر شوخی بدی که دیشب به طور نامناسب درباره رئیس جمهور ترامپ انجام دادم عذرخواهی می‌کنم.» این عذرخواهی در فاصله کم‌تر از دو روز انجام می‌شود! کتی گریفین، کمدین مشهور، سلبریتی دیگری است که بخاطر شوخی نا به جا با ترامپ، مورد بازخواست قرار می‌گیرد. گریفین در طی یک توئیت، ویدئویی بدون هیچ توضیحی منتشر می‌کند که در آن، او را درحال بلند کردن ماکتی خون آلود از سر ترامپ نشان می‌دهد. گریفین به سرعت عذرخواهی می‌کند، اما به گفته خود او، هنوز تحت تحقیقات سرویس مخفی است.

ایران، بهشت سلبریتی‌ها علی مومنی، مدیر مسئول فصلنامه «فرهنگ شهرت» در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری فارس گفت: «در حال حاضر ما این سیاست‌گذاری قانونی را در کشور نداریم و سلبریتی بدون هیچ محدودیت و التزام خاص قانونی کار خود را انجام می‌دهد. ایران بهشت سلبریتی‌هاست؛ چون ما برای رفتار و روند موضوع سلبریتی‌پروری هیچ قانونی نداریم و سلبریتی اصلا نسبت به رفتار خودش هیچ پاسخ‌گویی ندارد...» کشور ما با توجه به نداشتن سیاست مشخص و تعریف‌شده در مدیریت و برخورد با سلبریتی‌ها در سال‌های اخیر، شاهد مواضع خاص و جنجالی و در مواردی بحران‌آفرین بوده است. مواضعی که در بسیاری از موارد در نقطه مقابل منافع حاکمیت بوده است. می‌توان نقطه شروع فعالیت روشن‌تر سلبریتی‌های ایران در عرصه سیاست را، سال 1388 دانست. زمانی که ما شاهد بروز جلوه‌ای دیگر از سلبریتی‌ها در جامعه بوده و آن‌ها با صراحت بیشتر در انتخابات فعالیت کردند. با این وجود، جدیت لازم در برخورد با سلبریتی‌ها صورت نگرفته و با گسترش فضای مجازی، آن‌ها به پیشروی خود ادامه دادند. یکی از علل این بی‌توجهی را می‌توان نظر بخشی از حاکمیت دانست. این بخش از حاکمیت، تلاش دارد با همراهی کردن با سلبریتی‌ها که کنترل افکار عمومی را در دست دارند، به تبلیغ سیاست‌های خود بپردازد. چیزی که اوج آن در دو انتخابات گذشته دیده شد. اما در نهایت می‌توان گفت حوادث پاییز سال 1401، نقش آفرینی و تاثیر گذاری عمیق سلبریتی‌ها در تشدید آشوب و ترویج شایعات را نشان داد. همین مساله، قانونگذاران و حاکمیت کشور را متقاعد کرد که کشور به وجود قوانینی نیاز دارد که بتواند سلبریتی‌ها را با عواقب اظهاراتشان روبرو سازد.

یک داستان در دو شهر / از قتل نائل تا درگذشت مهسا به روایت سلبریتی 2
یک داستان در دو شهر / از قتل نائل تا درگذشت مهسا به روایت سلبریتی 3