ضرورت تربیت هنرمندان انقلابی برای رهایی از جریان سلبریتی/ دشمن برای تحقق اهداف خود سلبریتیها را بازی داد
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس در هفتههای اخیر در کشور شاهد اغتشاشاتی بودیم که به گفته برخی کارشناسان هدف از این آشوبها و اعتراضات خیابانی که منجر به بروز خشونت نیز شد، در واقع بسیار فراتر از آنچیزی است که عدهای از جوانان ما به دنبال آن هستند؛ آشوبگران در این اغتشاشات تجزیه طلبی و تبدیل ایران بزرگ به کشورهای کوچک در راستای اهداف شوم دیرینه استکبار جهانی را دنبال میکنند.
متاسفانه در این میان نیز برخی از مردم و جوانان ناآگاهانه و تنها به دلیل بیان برخی مطالباتشان با این افراد همراه شدهاند و از عواقب این اقدامات خود نیز مطلع نیستند، سال 88 بود که پس از آشوبهای اغتشاشگران به بهانه تقلب در انتخابات ریاستجمهوری، تحریمهای ایران به شدت افزایش یافت، درواقع یکی از اهداف آشوبگران مخابره پیام به دنیا برای تحریم بیشتر ایران و در نتیجه افزایش نارضایتی مردمی است. در تحلیل اتفاقات اخیر و اغتشاشات آشوبگران، گفت وگویی با یحیی آل اسحاق که سالها در حوزههای مختلف اقتصادی و دانشگاهی فعالیت داشته است انجام شد؛ آل اسحاق تجربیات زیادی در حوزه اقتصادی به عنوان وزیر اسبق بازرگانی، کارشناس اقتصادی، استاد دانشگاه و رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق در کشور داشته است.
گفتوگوی وی با فارس را در ادامه می خوانید:
فارس: در هفتههای اخیر در کشور شاهد بودیم عدهای اغتشاشگر به عنوان اعتراض به برخی از مسائل به خیابانها ریختند و اگرچه در ظاهر هدف از این مسائل اعتراض به برخی از کاستیها و ناکارآمدیها بود اما به عقیده اغلب کارشناسان در واقع این افراد اهدافی دیگر از جمله تجزیهطلبی را دنبال میکنند و در این بین نیز عدهای ندانسته و بدون اطلاع از نیت و مقاصد لیدرهای این اغتشاشات به آنها پیوستهاند، به نظر شما علت ظهور و بروز بروز اینگونه مسائل ناشی از چیست و چطور باید با این مسائل برخورد شود؟
آل اسحاق: قبل از اینکه وارد بحث مورد نظر شما شوم لازم است که بطور مختصر مقدمهای را عرض میکنم، آنچه قطعی و مسجل است این است که تعدادی از دولتها و کشورها با ما میانه خوشی ندارند که در راس آنها استکبار جهانی قرار دارد. بنابراین مجموعه افرادی در دنیا هستند که ما را مخل آسایش خودشان میدانند و همواره با ما درگیر هستند و به قول بوش ما را مرکز شرارت میدانند در حالی که خودشان مخل آرامش دنیا و مرکز شرارت هستند.
بنابراین هر چقدر حضور ما قویتر باشد به گفته خودشان، منافع آنها در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و منطقهای ناامن میشود و یک سری منافع از دستشان رفته است و بنابراین به دنبال آن هستند که با عناوین مختلف درگیر شوند و آب رفته را بگردانند؛ این کشورها که در رأس آنها استکبار جهانی قرار دارد، در طول چهل و چند سال گذشته و از روز اول انقلاب با ما درگیر بودهاند، همه این معاندان به سهم خودشان طی سالهای پس از انقلاب از روشهای گوناگون مانند آشوب، تحمیل جنگ، جنگ اقتصادی و هر اقدام دیگری، تلاش کردهاند تا ما را از سر راه خودشان بردارند اما با این وجود و با وجود تلاشها و سنگاندازیهای آنها، خدا را شاکریم که تاب آوردیم، ضمن اینکه در بسیاری از صحنهها از جمله حوزههای نظامی موفقیت و رشد داشتهایم.
* معاندان انقلاب اسلامی ایران هیچگاه از اهداف خود علیه نظام دست برنمیدارند
آل اسحاق: تصور اینکه دشمن از دشمنی خود با کشور ما دست برداشته یا دست برمیدارد تصوری غلط است البته در بیان اهداف خود نیز به طور کامل صراحت دارند و هیچگونه رودربایستی در بیان اهداف و خواستههایشان ندارند.
به دنبال اقداماتی که در سال 88 انجام دادند به طور صریح و واضح بیان میکردند که ایران 40 سالگی خود را نخواهد دید اما به لطف خدا سنگشان به هدف نخورد. بنابراین به دنبال ناکامی در آن مقطع، با شدید کردن تحریمها و فشارهای اقتصادی تلاش کردند تا به اهدافشان برسند که باز هم ناموفق بودند و لذا به دنبال راههای جدید هستند.
* معاندان برای شروع اغتشاشات دنبال بهانه بودند / اغتشاشات اخیر ناشی از جریانی آموزشدیده علیه نظام بود
* فارس: در مورد اتفاقات اخیر بفرمایید که از نظر شما دشمنان نظام با چه برنامهای این اوضاع را ایجاد کردند؟
آل اسحاق: اتفاقات اخیر یک جریان کاملا برنامهریزی و طراحی شده برای مهرماه بود اما برای آغاز آن منتظر یک فرصت بودند که با فوت خانم مهسا امینی، این معاندان از این فرصت سوء استفاده کردند و جریانات و آشوبهای اخیر را بوجود آوردند.
افرادی که در هفتههای اخیر به خیابانها ریختند از سوی جریانی کاملا آموزش دیده و با برنامه هدایت میشدند که البته من نه به دنبال اطلاعات ریز این جریان هستم و نه به دنبال بیان آن اما کاملا پیداست که افراد دوره دیدهای هستند که با بهانه فوت مهسا امینی، اقدامات و عملیات خود را آغاز کردند که خوشبختانه باز هم اقدامات آنها کنترل شد و به اهداف خود نرسیدند.
فارس: آقای آل اسحاق شما به مسالهای اشاره کردید مبنی بر اینکه معاندان نظام به دنبال بهانه هستند و از هر بهانهای برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند این در حالی است که مسائل و مشکلات اقتصادی و نارسائیهایی که در این بخش وجود دارد و بعضا نیز به آن بیتوجهی میشود نیز میتواند بهانه باشد، بفرمایید مسئولان برای بروز نارضایتیها از این ناحیه چه باید بکنند؟
آلاسحاق: بله همانطور که اشاره کردید یک مساله دیگر هم هست و واقعیت آن است که ما در برخی حوزهها با مشکل مواجه هستیم و آن حوزهها عمدتا حوزههای اقتصادی مانند تورم است، فشارهای اقتصادی که از ناحیه تورم بالا و تورم بالای 40 درصد به مردم وارد میشود بر هیچ کس پوشیده نیست و همه آن را قبول داریم. مشکلاتی که در رابطه با اشتغال وجود دارد نیز بر کسی پوشیده نیست و جوانان تحصیلکرده ما و بهویژه خانمها از نظر اشتغال با مشکل روبرو هستند، بنابراین از نظر قدرت خرید، تامین مایحتاج زندگی و اجاره مسکن و غیره باید قبول کنیم که مشکلاتی فراوانی به مردم تحمیل شده و این موضوعات در حوزههای مختلف مخصوصا بر روی جوانان ما که پرانرژی هستند و ذهنیت توسعهای و آرزوی دراز مدت و امید به آتیه دارند بیشتر احساس میشود بنابراین مطالبه دارند و با این فشارهای اقتصادی نقطه امیدشان از بین میرود.
نکته دیگر اینکه در حوزههای داخلی نیز برخی جریانات سیاسی بدون ملاحظه منافع ملی، گاهی به خاطر منافع گروهی و حزبی و به عبارتی برای یک دستمال، قیصریه را به آتش میکشند، در حالی که وقتی منافع ملی در میان است باید توجه کنند تا هر حرف و تصمیم و اقدامی باید بجا و درست باشد.
* سلبریتیها به غلط مرجع فکری جوانان شدهاند / تلاش دشمن برای تحقق اهداف خود از طریق سلبریتیها
فارس: مشکلی که در اتفاقات اخیر بیشتر نمایان شد، همین موضوع بیتوجهی به اتحاد ملی از سوی برخی مسوولان و البته بازیگران و ورزشکاران و غیره و به قول معرف سلبریتیها بود، که موجب بروز اختلافاتی بین مردم و جوانان شدند، در این زمینه چه تمهیداتی باید از سوی کشور در دستور کار باشد؟
آل اسحاق: نکته قابل توجه اینکه در جامعه ما مراجع فکری و نظری یک مقدار تغییر شکل دادهاند، یک زمانی مرجع فکری و الگوی جوانان ما علما، حوزههای علمیه، دانشگاهها، اساتید دانشگاهها و خبرگان بود اما اکنون این مرجعیت در دست سلبریتیها و کسانی است که شایستگی مرجعیت فکری برای جوانان و کشور را ندارند لذا دشمن نیز از این گروههای مرجع استفاده میکند و با توجه به نارضایتیها و به اضافه برخی از نظامات مدیریتی که بعضا نیز کارایی لازم را ندارد بخصوص در حوزه اقتصاد این مشکلات ایجاد میشود.
این در حالی است که حوزه اقتصاد را با حرف نمیتوان اداره کرد، حوزه اقتصاد با یک سری واقعیتها مواجه است و نمیتوان تورم را با بگیر و ببند کنترل کرد بلکه در واقع کنترل حوزههای مختلف اقتصادی از جمله تورم نیازمند اقدامات عملیاتی است؛ اقتصاد یک علم است و اداره اقتصاد باید با استفاده از دارندگان مدارک علمی و دانشگاهی به اضافه تجربیاتی که در طول 40 سال گذشته به دست آمده انجام شود و کسانی که بخشهای مختلف اقتصادی کشور را اداره میکنند هم به لحاظ حرفهای باید مسلطتر باشند و هم به تجربیاتی که طی سالهای اخیر به دست آمده است رجوع کنند و هم باید واقعبین باشند.
اقتصاد را نمیتوان با شعار اداره کرد، البته شعارهای خوب انقلابی، خوب است و خیلیهای که وارد صحنه میشوند با وجود گرفتاریها برای حفظ نظام به صحنه آمدهاند.
* باید به خواستههای بهحق جوانان توجه شود / مشکل اصلی مردم اقتصادی است
آل اسحاق: اگر فکر میکنیم اگر یک گروه خاصی از مردم برای مقابله با دشمن در صحنه باشند کافی است، باید بگویم که خیر این کافی نیست و باید اکثریت مردم جامعه در صحنه باشند اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که در جامعه انواع و اقسام سلیقهها وجود دارد و عدهای که تعدادشان هم زیاد نیست، با اصل نظام جمهوری اسلامی ایران مخالفند و حجاب و غیره را دوست ندارند و به ذات مخالف و سلطنت طلبند، اما در جامعه کسانی هستند که اکثریت جامعه را نیز تشکیل میدهند که با اصل نظام مخالفتی ندارند ولی تحت فشار اقتصادی هستند لذا باید فشار و بخصوص فشار اقتصادی را از آنها برداشت و باید قبول کرد که جوانان خواستههایی دارند که نمیشود با فشار آن را حل کرد.
* در نظام تربیتی و آموزشی خوب عمل نکردهایم/ میشد هنرمندانی را تربیت کرد تا اسیر این جریانات سلبریتی نشویم
فارس: همانطور که اشاره کردید، مرجعیت فکری جوانان ما اکنون سلبریتیها هستند و این در حالی است که مسیری را که این افراد به جوانان ما نشان میدهند اساسا مسیر درستی نیست، برای جلوگیری از بروز این اتفاقات چه باید کرد؟
آل اسحاق: واقعیت آن است که ما توجه درستی به حوزه آموزش و پرورش نکردهایم. نظام آموزشو پرورش، نظام تربیتی، نظام فرهنگی و نظام تربیتی ما باید با توجه به واقعیتها تجدیدنظر شود. در آموزش و پرورش مسائل تربیتی، عقیدتی، فرهنگی چقدر جایگاه عملیاتی دارد؟ و آیا خروجی مسائل آموزش و پرورش ما در رابطه با مسائل فرهنگی، اعتقادی، آرمانی مناسبت است که نگران نباشیم؟ وزارت ارشاد چه کرده است؟ آیا نمیتوانستیم هنرمندانی تربیت کنیم تا اسیر این جریانات سلبریتیها نشویم؟ به هنرمندان و سلبریتیها هم پول میدهیم و هم به آنها توجه می کنیم و ارزش میدهیم و در آخر هم با یک اشاره فاجعه درست میکنند.
به سابقه وزرای ارشاد طی سالهای گذشته نگاه کنید، البته وزیر ارشاد فعلی را نمیگویم، آیا در سابقه آنها عزمی برای تربیت نیروی انسانی در حوزه هنر و فرهنگ وجود داشته است؟ چقدر در مسیر فرهنگی و مسائل فرهنگی سرمایهگذاری کردهاند و خروجی داشتهاند و خروجی آنها چگونه بوده است؟ آیا واقعا مرجعیت گروه روحانیت متدین و متعهد ما برای عامه جوانان ما مرجعیت را حفظ کردهاند یا اینکه آهستهآهسته گروههای دیگر از هنرمندان و ورزشکاران مرجعیت یافتهاند، مانند همین اتفاق اخیر که میبینیم یک فوتبالیست که مملکت این همه به وی خدمت کرده است الان با ما چه کرده و یا هنرمندان در قالبهای دیگر. بنابراین با قبول این واقعیتها و درایتها تمامی این مسائل احتیاج به تجدید نظر دارد.
* آل اسحاق: مسئولان اقتصادی شناختی از واقعیتهای اقتصادی ندارند
آل اسحاق: البته الان موضوع اغتشاشات جمع شد اما این به معنای حل شدن ریشهای مساله نیست بنابراین باید در چند حوزه مشخص تجدید نظر صورت گیرد که یکی حوزه اقتصادی با تکیه بر واقعیتهای اقتصادی است.
در این حوزه باید نیروهای کارآمد و با تجربه که ظرفیت حل بحران را داشته اشد باید در راس امور قرار بگیرند. الان هر فردی با هر ادبیاتی میگوید که کسانی که امور اقتصادی را اداره میکنند، تجربه کافی ندارند. اگرچه این افراد آدمهای خوبی هستند اما شناخت از واقعیتهای اقتصادی ندارند لذا باید در کنار اینها و وزارتخانههای اقتصادی گروهی از افراد صاحب تجربه و تاثیرگذار به وزرا مشاور دهند.
فردی که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده است و یک مدت نیز در دانشگاه تدریس کرده نمیتواند ریزهکاریهای مساله اقتصاد را حل کند بلکه باید یک فرد کارآمد با الزامات لازم در راس امور قرار گیرد.
* ضرورت تجدیدنظر در حوزه فرهنگی برای تربیت جوانان با روحیه اسلامی و انقلابی
آل اسحاق: تجدید نظر در حوزه فرهنگ نیز لازم است در این حوزه باید از صاحبنظرها و کسانی که با روحیه اسلامی و انقلابی هستند استفاده کرد تا با آموزشهای لازم به جوانان ما باورها و اعتقاداتشان با مسائل کشور هم راستا شود و دست خوش حوادث و مسائل بیرون نباشند و از بیرون خط نگیرند.
اگرچه انواع و اقسام رسانههای دنیا در دست معاندان نظام است اما یا باید قبول کنیم که نمیشود کاری کرد یا باید قبول کنیم روش کار را باید تغییر داد بنابراین خلاصه اینکه در حوزه فرهنگ باید تجدید نظر جدی شود و گروهها و الگوهای مرجع را تغییر داد.
نکته آخر اینکه باید به مساله حل و ریشهکن کردن فساد در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توجه شود، زیرا گاهی اوقات ما شعارهایی را میدهیم اما در عمل به گونهای دیگر رفتار میکنیم مثلا برخی میگویند که باید مراعات مسائل انقلابی را کرد اما میبینیم که فرزندان آنها طور دیگری رفتار میکنند و یا در وضع تحصیل و نوع زندگی به گونهای دیگر هستند.
خلاصه اینکه در مساله حکمرانی باید طوری عمل کرد که مردم بدانند که گفتار و کردار یکی است. حکمرانی با عقلانیت عجین است و با احساسات نمیشود حکمرانی کرد، اگر در حکمرانی دُز عقلانیت مناسب نباشد و جای آن را احساس بگیرد، نمیتواند حکمرانی کرد
لذا گاهی عقلانیت در حکمرانی ایجاب میکند که با قاطعیت کامل با متخلفان برخورد جدی شود اما قبل از هر عملی باید تدبیر شود. حکمرانی با تقاضا و خواهش امکانپذیر نیست در مجموع هر حرکتی در حکمرانی حتی مماشات در حکمرانی باید همراه با عقلانیت باشد. حکمرانی کار سختی است و باید با قاطعیت همراه باشد.
فارس: با تشکر از توضیحات شما
پایان پیام /