11 واقعیت جالب در مورد چنگیزخان مغول که نمیدانستید
چنگیز خان قبایل دشمن مغولستان که دائماً با هم در حال نبرد بودند را متحد کرد و به زیر پرچم خود آورد و در نهایت ارتشی بسیار توانمند تشکیل داد. در هنگام اتحاد قبایل مغول، چنگیز خان 4،000،000 کیلومتر مربع سرزمین در اختیار خود داشت و این عدد در زمان مرگش به بیش از 13،500،000 کیلومتر مربع رسیده بود.
نام چنگیز خان تصویر گروهی بزرگ از سربازان غیر قابل توقف و شکست ناپذیر مغول را به ذهن میآورد که در حال حمله و غارت در سراسر آمریکای مرکزی هستند. اگر چه عموماً نام او مترادف با شرارت و کشتار همگانی است، اما تنها یک انسان به شدت سرسخت و شجاع میتواند یکه و تنها از هیچ بتواند به جایی برسد که تمام آسیای مرکزی، بخش اعظم روسیه و شرق اروپا را در تسخیر خود داشته باشد. چنگیز خانه تنها انسان در تاریخ است که توانسته بزرگترین امپراطوری پیوسته که از اقیانوس آرام در شرق به اروپای شرقی در غرب میرسید را در کنترل داشته باشد.
به گزارش روزیاتو، چنگیز خان قبایل دشمن مغولستان که دائماً با هم در حال نبرد بودند را متحد کرد و به زیر پرچم خود آورد و در نهایت ارتشی بسیار توانمند تشکیل داد. در هنگام اتحاد قبایل مغول، چنگیز خان 4،000،000 کیلومتر مربع سرزمین در اختیار خود داشت و این عدد در زمان مرگش به بیش از 13،500،000 کیلومتر مربع رسیده بود. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با 11 واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد این امپراطور مغول آشنا کنیم که شاید نمیدانستید.
1- چنگیز خان شاید نقش مهمی در جلوگیری از گرمایش زودهنگام جهان داشت
چنگیز خان بیش از 40 میلیون نفر را در دوران غارتهای خود به قتل رسانده است که باعث میشود وی با جلوگیری کردن از گرمایش زودهنگام جهانی یک شخصیت دوستدار طبیعت و محیط زیست شناخته شود. او با قتل این انسان ها، توانست 700 میلیون تن کربن را از اتمسفر پاک کند. از یک طرف، کشتن 40 میلیون انسان بسیار تکان دهنده است، اما باور دانشمندان بر این است که این کار او باعث وقوع تغییرات آب و هوایی به دست انسان شده و کره زمین را خنک کرده است. از این رو زمینهایی که قبلاً توسط انسانها اشغال شده بود به جنگل تبدیل شد که به نوبه خود کربن بیشتری از اتمسفر زمین جذب میکرد. امروزه، مصرف جهانی سوختهای فسیلی باعث تولید سالانه تقریباً 700 میلیون کربن میشود که دقیقاً اندازه همان مقداری است که چنگیز خان در تمام دوران کشورگشایی خود از اتمسفر پاک کرد.
2- از هر 200 نفر در دنیای امروزی یک نفر مستقیماً از نوادگان چنگیز خان هستند
حدود 16 میلیون یا 0.5 درصد از جمعیت مردان جهان مستقیماً از نوادگان چنگیز خان هستند و این بدان معناست که این مردان کروموزوم ایگرگ خود را از شخصی به ارث برده اند که حدود یک هزار سال قبل میزیسته است. کروموزوم ایگرگ از پدران به فرزندان نیز منتقل میشود. ما هرگز تعداد دقیق نوادگان چنگیز خان که زنان را نیز در بر میگیرد نخواهیم فهمید. چندین نسل از حاکمان در آسیا و روسیه مانند خاندان سلطنتی مغول نوادگان تیمور از طریق بابور، سلسله یوان در چین، ایلخانیها در ایران، جوشیدها، شیبانیدهای صربستان، آستراخانیهای آسیای مرکزی، جیرایهای کریمه همگی از نوادگان چنگیز خان هستند. در واقع، بسیاری از این افراد از اینکه میفهمند از نوادگان مستقیم چنگیز خان هستند خوشحال بوده و به این موضوع افتخار میکنند.
3- چنگیز خان در سال 1177 دستگیر شده و زندانی شد، اما از طریق دوستی با یکی از زندانبابان خود موفق به فرار شد و از آن به بعد بود که شهرت او به اوج رسید
وقتی پدر چنگیز خان مسموم شد، چنگیز تنها 9 سال داشت و همراه با دختری از قبیلهای دیگر زندگی میکرد که قرار بود با وی ازدواج کند. وقتی خبر مرگ پدرش به چنگیز رسید، او برای گرفتن جایگاه پدرش به عنوان رییس قبیله به آنجا بازگشت، اما نفرات ارشد قبیله او را نپذیرفته و به خانواده اش اجازه حضور در میان مردم قبیله را ندادند. در سال 1177 بود که در جریان یک حمله، چنگیز خان توسط مردم قبیله پدرش با نام تایی چیود اسیر شد. آنها او را به یوغ بستند که مانع از آن میشد چنگیز بتواند سر یا شانه هایش را تکان دهد، اما پاهایش آزاد بودند. چنگیز به کمک یکی از نگهبانان خود توانست فرار کند و این موضوع باعث شد نام چنگیز بر سر زبانها بیفتد. او بعدها پسر آن نگهبنا، چیلاون، را به عنوان یکی از ژنرالهای خود انتخاب کرد.
4- کشتار کاروان تاجران مغول توسط یکی از فرمانداران خوارزمشاهیان باعث شد چنگیز با 200،000 سرباز به ایران حمله کند
در سال 1218، وقتی چنگیز خان کاروانی از تجار مغول را به ایران تحت کنترل خوارزمشاهیان فرستاد، فرماندار ایرانی منطقه اوترار، آنها را دستگیر کرده و قتل رساند. چنگیز خان نیز برای انتقام با 200،000 سرباز به ایران حمله کرده و با ریختن نقره مذاب به داخل چشمها و دهان آن فرماندار او را به قتل رساند. اکنون میتوانیم بفهمیم که جرج آر آر مارتین بخشی از تصویر سازی و شخصیت پردازی دوثراکیها را از مغولها گرفته است. وقتی فرماندار اوتار نپذیرفت که خسارت از بین بردن کاروان مغولی و تاجران این کشور را بپردازد، سه فرستاده مغولی دیگر برای شکایت به دربار خوارزمشاهیان فرستاده شدند، اما سلطان خوارزمشاهی نیز سر دو نفر از فرستادگان چنگیز را تراشیده و سومی که مسلمان بود را گردن زد.
چنگیز خان که از این واکنش تند خوارزمشاهیان نترسیده بود، حملهای همه جانبه را با 200،000 سرباز برای کشتن یا به بردگی کشیدن ساکنان شهرهای بخارا، گنجه و سمرقند (پایتخت) آغاز کرد. این جنگ که از سال 1219 تا 1221 ادامه داشت با کشته شدن بیش از 1.25 میلیون نفر همراه شد. شاه خوارزمشاهی موفق به فرار شد و چنگیز خان دو تن از ژنرال هایش به نامهای سوبوتای و جبه را با 20،000 سرباز به تعقیب او فرستاد. شاه خوارزمشاهی که در حال فرار بود، در نهایت به شکلی اسرارآمیز در یک جزیره کوچک به نام آبسکون درگذشت.
5- چنگیز خان مردی را که در میدان نبرد به گردن او تیر زده بود را نه تنها بخشید بلکه به یکی از بهترین و معتمدترین ژنرال هایش تبدیل کرد
در برخی از روایتها در مورد چنگیز خان آمده است که وی در سال 1201 در نبردی موسوم به 13 طرف از ناحیه گردن مورد اصابت تیر قرار گرفت. بعد از پیروز شدن در نبرد، چنگیز خواست با مردی که به اسب او و خودش شلیک کرده و باعث مجروحیتش شده بود دیدار کند. این مرد که زورگادای نام داشت به گناه خود اعتراف کرده و سوگند خورد در صورتی که زنده بماند با وفاداری مطلق به او خدمت خواهد کرد. از آنجا که چنگیز خان وفاداری را از هر چیز دیگر مهمتر و ارجحتر میدانست، ضارب خود را بخشیده و ناو او را به جبه به معنای «تیر» و «سلاح» در زبان مغولی تغییر داد. در روایتی دیگر گفته میشود که جبه فرار کرده و توسط گروهی از سربازان دستگیر شد، اما توانست اسب چنگیز خان را بکشد. او بعد از دستگیری از چنگیز خان امان خواست و قول داد اسبهای زیادی به ازای اسب کشته شده چنگیز برایش بیاورد که همین کار را نیز کرد.
6- چنگیز خان سیاستمدار بسیار قابلی بود و از دخترانش حاکمانی بسیار توانمند ساخت
چنگیز خان دخترانش را به عقد پسران خانوادههای بزرگ و حاکم در میآورد و سپس دامادهایش را به جنگ میفرستاد تا اطمینان داشته باشد که دخترانش در نبود شوهرانشان حکومت کنند. دامادهای چنگیز خان معمولاً در جنگها کشته شده و دخترانش ثابت کردند که حکمرانان بهتری نسبت به پسرانش هستند.
چنگیز خان نه تنها در میدان نبرد سربازی بسیار ترسناک و بی باک بود بلکه یک مغز متفکر استراتژیک نیز بود که بازیهایی بسیار طولانی بازی کرده و ظاهراً فمینیست نیز بود. او هفت یا هشت دختر داشت و وقتی با شاهان کشورهای متحد ازدواج میکردند، زنان قبلی این پادشاهان یا اخراج شده یا قدرت خود را از دست میدادند. چنگیز اطمینان حاصل میکرد که نه تنها پسران بلکه دخترانش نیز در توسعه بخشیدن به امپراطوری او نقش داشته باشند. در نهایت دختران او بر مناطقی از دریای زرد تا دریای خزر حکمرانی میکردند.
7- اغلب اوقات ارتش او کوچکتر بود، اما با استفاده تاکتیکهای هوشمندان دشمن را شکست میداد
اشتباه است که فکر کنیم چنگیز خان فتوحاتش را با برتری مطلق عددی نیروها و بیرحمی آنها کسب کرده باشد. او توانایی بالایی در طرح ریزی تلههای هوشمندانه و فریب دشمنانش داشت. مغولها اسبهای زیادی داشتند، سربازی دستکم پنج تا شش اسب، و همیشه از تعداد بیشتر اسبها برای داشتن دست بالا در نبردها استفاده میکردند. از آنجایی که اسبهای زیادی داشتند، سربازان مغول میتوانستند با تعویض اسب هایشان به سرعت روی زمین پیشروی کنند. این سربازان با بستن جارو یا تکهای چوب به دم اسب هایشان باعث تولید گرد و خاک میشدند و بدین ترتیب دشمن فکر میکرد که ارتش مغولان بسیار بزرگتر از آن چیزی است که در واقع بود. علاوه بر این، چنگیز خان پیش از حمله زندانیان و مردم غیرنظامی را روی اسبهای اضافه مینشاند تا استعداد ارتش خود را بیشتر از آنچه که بود نشان داده و بدین ترتیب دشمن را ترسانده و روحیه آنها را تضعیف کرده یا به تسلیم وادارد.
8- چنگیز خان یکی از اولین موارد جنگ بیولوژیکی را به نام خود ثبت کرد
در سال 1346، ارتش تاتارها از اجساد متعفن و پوسیده سربازان مغول به عنوان سلاح در محاصره شهر کافا (فئودوسیا امروزی در کریمه) استفاده کرد. تاتارها جنازه سربازان مرده خود را به درون شهر پرتاب کردند که باعث شیوع طاعون خیارکی در شهر شد و وقتی مدافعان شهر عقب نشینی کردند، راه برای فتح منطقه توسط ارتش مغول باز شد. طاعون خیارکی در جوندگان کوچک ساکن استپهای مغولستان شایع است. ارتش مغول توانسته بود این بیماری را به شکلی که زنجیره ابتلا قطع نشود به نیروهای دشمن منتقل کند. بدین ترتیب علاوه بر مردم، جوندگان این مناطق نیز به طاعون خیارکی مبتلا شده و به مناطق دیگر منتقل میکردند. باور تاریخ نگاران بر این است که همین موضوع سنگ بنای وقوع مرگ سیاه یا همان طاعون بزرگی شد که تقریباً یک سوم از ساکنان اروپا را در سالهای بعدی به کام مرگ فرستاد.
9- چنگیز خان مسیر رودخانهها را تغییر میداد و بدین ترتیب مسیر آب برای قلمروهایی که قصد حمله به آنها داشت را قطع میکرد
در سال 1209، چنگیز خان میخواست به قلمرو تانگوت در چین حمله کند. آنها پاسگاههای مرزی ارتش تانگوت را نابود کرده و به سمت شهر چونگ هوسینگ (یین چوان امروزی) در سواحل رودخانه زرد پیشروی کردند. وقتی حملات مستقیم ارتش مغول ناموفق بود، چنگیز خان در نهایت دستور داد تا آب رودخانه زرد به سمت شهر هدایت شود که باعث وقوع سیل در شهر شد. اگر چه این نقشه به شکل نسبی موفق بوده و به ارتش خودی نیز آسیب وارد کرد، اما این چنگیز بود که در نهایت برنده این محاصره شده و یک قلمرو دیگر به امپراطوری اش افزود. چنگیز خان بارها ثابت کرد که انسانی با ذهن باز و رهبری متفکر است.
او با تیمی از صنعت گران و مهندسان سفر میکرد که همواره راهی خلاقانه برای مشکلات او در میدان نبرد پیدا میکردند. هر وقت چنگیز سرزمینی را فتح میکرد، صنعتگران و افراد باهوش آن منطقه به عنوان تاکتیکی برای حل مسئله در فتوحات بعدی او به کار گرفته میشدند. او برای عبور از یک دیوار، دیوار بلندتری میساخت، توپهای فلزی مملو از باروت شلیک میکرد، مسیر رودخانهها را برای ایجاد سیل تغییر میداد یا از ورود آذوقه به شهرهای تحت محاصره جلوگیری میکرد. او تکنولوژیها و فنون مهندسی جدید را از سرزمینهای فتح شده میپذیرفت، به ویژه تکنولوژی چینیها و اعراب.
10- چنگیز خان اطراف خود را از مردان قدرتمند و باهوش پر کرده بود، از جمله یک مرد باهوش کنفسیوسی به نام یلو چوکای که ایده خراجگیری به جای نابودی کامل را به او پیشنهاد کرد
یلو چوکار بیشتر به خاطر سخنان حکیمانه اش شناخته میشود. یکی از این سخنان این است: «امپراطوری سوار بر اسب فتح میشوند، اما نمیتوان سوار بر اسب بر آنها حکمرانی کرد». او تنها 28 سال داشت که به جمع مشاوران چنگیز خان پیوست و تا زمان مرگش در سال 1244 در خدمت چنگیز و پسرانش بود. او نقش مهمی در تقسیم قدرت نظامی و مدنی داشت که مدیریت قلمرو را به حاکمان مغول آموخت و از خشونت غیرضروری جلوگیری کرده و نظم و عدالت را در مناطق تصرف شده حکمفرما ساخت. یلو چوکای حتی چینیهای تحت حکمرانی مغولان را ترغیب کرد تا تکنولوژیها و سلاح هایشان را با مغولان به اشتراک بگذارند که در ادامه نقش مهمی در شکست سلسله سانگ داشت.
11- به درخواست چنگیز خان، هیچ کسی محل دفن او فاش نکرد و هیچ یک از دفن کنندگان او زنده نماندند
چنگیز خان در سال 1227 در سن 65 سالگی در جریان نبردی در ژیا غربی درگذشت. هیچ سند یا روایت قابل اعتمادی در مورد علت مرگ او وجود ندارد، اما تئوریهای متعددی در این زمینه مطرح شده است که قابل تایید نیستند. ممکن است او در اثر بیماری، جراحت در میدان نبرد یا به زمین افتادن از روی اسب کشته شده باشد. پیش از مرگ، او به نزدیکانش دستور داد تا قبرش مخفی مانده و هیچ صحبتی در مورد قبر او نشود. بردگانی که مقبره او را ساخته بودند با مرگ ساکت شدند و همین اتفاق نیز برای سربازانی افتاد که این بردگان را کشته بودند.
گفته میشود که وقتی سربازان شروع به کشتن افرادی کردند که در دفن چنگیز خان نقش داشتند، در ادامه شروع به کشتن دیگر سربازان و خودشان کردند تا راز محل دفن چنگیز خان برای همیشه مخفی باقی بماند. بر اساس روایتهای فولکلور مغولی، اسبها رها شدند تا محل دفن چنگیز را لگد کوب کرده و بدین ترتیب هیچ ردی از محل دفن او باقی نماند. تا به امرو، هیچ باستان شناسی در پیدا کردن قبر چنگیز توفیقی نداشته است. یک باستان شناس به نام مائوری کراویتز 40 سال برای پیدا کردن قبر چنگیز تلاش کرد، اما به نتیجهای نرسید و در سال 2012 بدون اینکه ذرهای به جواب این معما نزدیک شده باشد درگذشت.
از میان اخبار