2 کتاب در کردستان رونمایی شد
سنندج - ایرنا - کتابهای شامل زندگی نامه سردار شهید محمود امان الهی و تجارب ماندگار همزمان با گرامیداشت هفته نیروی انتظامی در کردستان رونمایی شد.
به گزارش ایرنا، استاندار کردستان روز سهشنبه در آیین رونمایی از این کتابها از تلاش های شبانه روزی پلیس در اتقاء امنیت قدردانی کرد و گفت: توسعه و پیشرفت هر جامعه ای در سایه امنیت آن جامعه محقق می شود و پیشرفت های امروز استان مدیون تلاش نیروی انتظامی است.
بهمن مرادنیا با بیان اینکه خدمات نیروی انتظامی در حوزههای مختلف به مردم بر کسی پوشیده نیست، یادآور شد: پلیس و مرزبانان در سطح استان و مرزها در راستای ایجاد نظم و امنیت، خدمترسانی، مقابله با قاچاق کالا و مبارزه با مواد مخدر که بنیان خانوادهها را در معرض خطر قرار داده، جانفشانی کرده و در این راستا خون پاکشان را تقدیم انقلاب میکنند.
مرادنیا با اشاره به اینکه فعالیت های پلیس در سنگر تولید، حفظ و توسعه آرامش اجتماعی، فعالیتی مقدس است، اظهار داشت: حسن سلوک، تلاش های متعهدانه و مسئولانه پلیس در امنیت آفرینی و توسعه آرامش اجتماعی ارزشمند و مقدس بوده و مشمول اجر و پاداش معنوی است.
هوشمندسازی پلیس مهمترین اولویت نیروی انتظامی در استان کردستان است
فرمانده انتظامی کردستان با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی و تبریک ماه ربیعالاول و هفته نیروی انتظامی اظهار داشت: امروزه نیروی انتظامی یک سازمان مردمی و پیشتاز در جهت ارائه خدمات به مردم و هوشمندسازی است.
سردار علی آزادی با بیان اینکه امروزه سطح توقعات مردم با توجه به رشد و توسعه روزافزون فناوریهای نوین افزایش یافته، از پلیس به عنوان عنصری موثر در ارائه خدماترسانی به مردم نام برد و اظهار داشت: امروزه مفتخریم بخش زیادی از امورات و خدمات ارائه شده بدون حضور مردم و با استفاده از سامانههای نوین، فناوری جدید و تجهیزات الکترونیکی به جامعه ارائه میشود.
وی افزود: امسال برنامههای هفته ناجا متفاوتتر از گذشته و با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار میشود و از ابتدای شیوع ویروس کرونا تاکنون نحوه خدمترسانی به مردم تغییر کرده و از حضور فیزیکی و برگزاری برنامههای حضوری، به استفاده از ظرفیت رسانهها و بستر فضای مجازی روی آوردهایم.
شهید سردار سرتیپ محمود امان اللهی در تاریخ خرداد ماه 1339 در خانوادهای مذهبی در روستای جعفرآباد شهرستان بیجار واقع در استان کردستان چشم به جهان گشود. وی به لحاظ علاقهای که به میهن داشت در تاریخ یکم مهر ماه 1356 وارد دانشگاه افسری ارتش در تهران شد و دوران شبانهروزی دانشگاه را با موفقیت طی کرد.
اما قبل از فارغالتحصیلی در همان اوایل پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، پدر ایشان که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته بود و در درگیری با گروهکهای ضدانقلاب منطقه در روستاهای تابع شهرستان تکاب (جنوب شرقی استان آذربایجان غربی) در تاریخ ششم تیر ماه 1359 به شهادت رسیدند.
وی پس از مرخصی جهت شرکت در مراسم شهادت پدر از تاریخ 10 تیر تا 31 شهریور 59 از طرف دانشگاه افسری به سپاه ناحیه کردستان مأمور گردید و به عنوان مسئول سپاه و پیشمرگان مسلمان کرد پایگاه موجش و رابط بین ارتش و سپاه در محور عملیاتی قزوه سنندج شجاعانه خدمت کرد.
وی در دوران جنگ به عنوان رابط میان سرهنگ نامجو و شهید جهانآرا (فرمانده سپاه خرمشهر) به مبارزه ادامه داد و در تاریخ 15 مهر ماه 1359بر اثر مجروحیت شدید از ناحیه دست چپ و پای راست به بیمارستان طالقانی آبادان جهت معالجه اعزام شد.
به خاطر شدت درگیری و کمبود نیرو و سوءاستفاده افراد خائن و فرصتطلب از ناهماهنگیها و نابسامانیهای اوایل جنگ، در بیمارستان طاقت نیاورده و قبل از بهبودی کامل، دور از چشم پزشکان و پرستاران به صورت پنهانی مجددا عازم خط مقدم جبهه خرمشهر شد.
سرانجام در تاریخ 23 مهر ماه همان سال در جریان سقوط قسمت غربی خرمشهر، در حالی که عده زیادی از همرزمان ایشان به شرف شهادت نایل آمدند، در درگیری خانهبهخانه هنگامی که عراقیها پل خرمشهر را تخریب نمودند؛ پس از مقاومت زیاد از چند ناحیه به شدت مجروح شده و توانایی جنگیدن از وی سلب گردید و در حالیکه بیهوش بر زمین افتاده بود، به اسارت ارتش عراق درآمد. پس از مدتی شکنجه، وی را به اردوگاه "رمادیه" منتقل نمودند.
سرانجام بنا به تشخیص سازمان صلیب سرخ جهانی طبق کنوانسیون سوم ژنو، به علت شدت جراحات وارده به عنوان مجروح جنگی صعبالعلاج جهت مداوا، پس از تحمل 244روز اسارت به همراه 24 نفر از اسرای معلول ایرانی با اسرای عراقی در ایران مبادله و با دومین کاروان آزادگان در تاریخ 26 خرداد سال 1360 وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدند.
و پس از آن به سخنرانیهای مختلف پیرامون افشاگری جنایات صدام کافر در عراق با اسرای ایرانی و ملت ستمدیده عراق، در ارتش، سپاه، دانشگاه افسری و مساجد جنوب و شرق تهران پرداخت و تا تاریخ 20 شهریور 1360 به اداره دوم سماجا (دایره ضدجاسوسی و امور اسرای عراقی) مأمور شد.
آنچه که ایشان در سالهای پس از جنگ همواره با آن دست به گریبان بودند، آسیبهای چشمی ناشی از دوران اسارت و جنگ بود. تا این که سرانجام به علت جراحات شدید مغزی، طی دو مرحله در بیمارستان توحید شهر سنندج، تحت درمان و مراقبت پزشکان قرار گرفت اما به دلیل عدم بهبودی در مورخه 17 خرداد 1379 ندای حق را لبیک گفت و به دیدار پدر و دیگر همرزمان شهیدش شتافت.
*س_برچسبها_س*