آخرین سفیر ایران در شوروی: از صحبتهای سفیر روسیه در تهران متأثر شدم
آخرین سفیر ایران در شوروی: از صحبتهای سفیر روسیه در تهران متأثر شدم
نعمت الله ایزدی، آخرین سفیر ایران در شوروی و اولین سفیر ایران در روسیه، در واکنش به اظهارات جنجالی سفیر این کشور در تهران گفت: به نظرم یک دلیل که ایشان این نوع گویش را انتخاب می کند، بها دادن بیش از حد رسانه های ما به مطالب ایشان است. بالأخره ما باید برای این نوع مطالب حد و اندازه ای نگه داریم. چون ما آنجا کار کرده ایم و الآن دوستان ما آنجا کار می کنند. این سطح از دسترسی و حضور در رسانه ها را به راحتی ندارند و رسانه های آنجا این طور نیست که مثلا هر چیزی را سفیر ما بگوید بلافاصله منعکس و برجسته کنند. لذا به اعتقاد من اگر رسانه های ما دنبال حرف ها یا مصاحبه های اینچنین نروند، شاید ایشان یک مقدار بهتر خودش را جمع کند و مطالبش را سنجیده تر بگوید.
در 200 سال گذشته حافظه تاریخی مردم ایران خاطرات تلخی از رابطه با روسیه و شوروی دارد که تحمیل قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای و همچنین عدم تعهد روسیه به عهدنامه مودت 1921 و در نهایت جدایی بیش از دو میلیون کیلومتر مربع از شمال ایران از جمله دلایل آن است و البته ملت ایران فراموش نکرده که روسیه فعلی نیز در جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران، از حامیان رژیم بعث عراق بود.
علی رغم این چالش هایی که روابط ایران و شوروی و حتی روسیه فعلی در طول تاریخ داشته، سیاست جمهوری اسلامی ایران در دو دهه اخیر گسترش روابط با روسیه بوده تا جایی که در توسعه طلبی های روسیه علیه گرجستان و اوکراین اعلام بی طرفی کرده است. اما به موازات تمایل جمهوری اسلامی به گسترش روابط با روسیه و حمایت آشکار از آنها در تحولات بین المللی، لوان جاگاریان، سفیر روسیه در تهران بارها به خارج از عرف دیپلماتیک دست زد که شائبه رفتار استعمارگری و مداخله نماینده پوتین در امور داخلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی را به ذهن مردم ایران متبادر کرده است.
اولین اقدام تحریک آمیز و خارج از عرف دیپلماتیک جاگاریان به مرداد 1400 بازمی گردد. وی در حالی که کرملین و غرب بر سر مسائل مختلفی از جمله نقض گسترده حقوق بشر در روسیه و جاه طلبی های سرزمینی پوتین اختلاف داشته و دارند، همراه با سایمون شرکلیف، سفیر بریتانیا در بالکن سفارت روسیه در تهران عکس یادگاری گرفتند. مکان و حالت نشستن این دو یادآور عکس یادگاری معروف رهبران شوروی، بریتانیا و آمریکا (استالین، چرچیل و روزولت) به عنوان اشغالگران ایران در اوج جنگ جهانی دوم در همان بالکن بود. البته جاگاریان و سفیر پیشین بریتانیا در سال 2017 نیز در پله های سفارت روسیه عکس مشترک مشابهی انداخته بودند که با واکنشی مواجه نشد. اما این بار، وزارت امور خارجه ایران این رفتارها را سبب جریجه دار شدن غرور ملی ایرانیان دانست و به آن اعتراض کرد.
اولین اقدام تحریک آمیز و خارج از عرف دیپلماتیک جاگاریان به مرداد 1400 بازمی گردد. وی در حالی که کرملین و غرب بر سر مسائل مختلفی از جمله نقض گسترده حقوق بشر در روسیه و جاه طلبی های سرزمینی پوتین اختلاف داشته و دارند، همراه با سایمون شرکلیف، سفیر بریتانیا در بالکن سفارت روسیه در تهران عکس یادگاری گرفتند. مکان و حالت نشستن این دو یادآور عکس یادگاری معروف رهبران شوروی، بریتانیا و آمریکا (استالین، چرچیل و روزولت) به عنوان اشغالگران ایران در اوج جنگ جهانی دوم در همان بالکن بود. البته جاگاریان و سفیر پیشین بریتانیا در سال 2017 نیز در پله های سفارت روسیه عکس مشترک مشابهی انداخته بودند که با واکنشی مواجه نشد. اما این بار، وزارت امور خارجه ایران این رفتارها را سبب جریجه دار شدن غرور ملی ایرانیان دانست و به آن اعتراض کرد.
الکساندر گریبایدوف، افسر روسیه تزاری که یک سال پس از انعقاد عهدنامه ترکمنچای به خاطر تلاش برای ربودن دو بانوی مسلمان گرجی به دست مردم خشمگین تهران در سال 1244 ق./ 1829 م. به طرز فجیعی کشته شد، نزد ایرانیان شخصی منفور و نماد استعمار روس تلقی می شود. اما سفیر روسیه در تهران بهمن 1400 به ناگاه بر سر مزار او حضور یافت و به این فرد ادای احترام کرد. لوان جاگاریان وقتی با واکنش پراکنده بعضی مقامات نظام و بسیاری از رسانه های ایرانی مواجه شد، با وقاحت گفت گریبایدوف برای ایرانیان دشمن است و برای روس ها شاعر و دیپلمات!
ولی ماجرا به اینجا ختم نشد و حتی به دخالت در امور داخلی ایران هم کشیده شد. به نظر می رسد بارزترین مصداق نقض حاکمیت ملی و دخالت در امور داخلی ایران در سال های اخیر، اسفند 1400 رخ داد. جاگاریان در یک نشست خبری که سفارت روسیه در تهران آن را برگزار کرد، از رسانه ها و روزنامه نگاران ایرانی خواست که در مورد تجاوز نظامی روسیه به اوکراین از تعبیر «عملیات ویژه نظامی» به جای لفظ «تجاوز» استفاده کنند! وی همچنین تلویحاً به رسانه های ایرانی دستور داد تا به «رادیوهای بیگانه» گوش ندهند.
اردیبهشت ماه امسال نیز در اظهار نظری عجیب، در پاسخ به سؤالی در خصوص پیش بینی اش از زمان قابل استفاده شدن سیستم پرداخت روسی «میر» در ایران، گفت: «من نمی توانم رویدادها را پیش بینی کنم. چیزی که می خواهم بگویم این است که هر چه زودتر بهتر. منظور شما قابل استفاده برای توریست هاست؟ برخلاف تایلند، امارات، ترکیه و سایر کشورها هرگز گردشگران روس زیادی به ایران نیامده اند. من بارها و با صراحت به ایرانی ها گفته ام که دو مسأله عمده مانع ورود شهروندان روس و نه تنها گردشگران به ایران می شود. یکی مسأله دستورالعمل پوشش زنان است که امروزه حجاب حتی در گرما در همه جای این کشور، اجباری است و دیگری اینکه مشروبات الکلی ممنوع است.
اخیرا نیز جناب لوان جاگاریان در مصاحبه ای با روزنامه شرق در پاسخ به سؤالی در خصوص نیروگاه بوشهر مدعی شد «شما چیزهای زیادی را نمی دانید و من هم نمی توانم جزئیات را به شما بگویم. بعضی چیزها هست که من نمی خواهم افشایش کنم ولی آنچه واضح و روشن است، این است که ایران چند صد میلیون یورو بدهکار ماست و پرداخت هم نمی کند.» و در بخش دیگری از این مصاحبه جایی که صحبت از برجام می شود با لحن توهین آمیزی می گوید:«دولتهای غربی فقط هدفشان این است که ارزشهای پوچ خود مانند همجنس بازی و چیزهای خیلی کثیف را به ایران بیاورند ولی ما مخالفت می کنیم».
تداوم اینگونه تحریکات سفیر روسیه در حالی است که سفرای هر کشور در آستانه رئیس کشور متبوع خویش به کشور میزبان شان، باید مواضعی در جهت گشودن افق های روشن در روابط دو کشور اتخاذ کنند؛ اما سخنان اخیر وی که در ادامه سخنان قبلی است این ضرورت را به وجوئ می آورد که او در جهت حفظ روابط دو کشور یا از سوی دولت خویش مجبور به عذرخواهی و اصلاح رفتار شود یا از جایگاه سفیر کنار گذاشته شود.
نعمت الله ایزدی، آخرین سفیر ایران در شوروی و اولین سفیر ایران در روسیه، در گفت و گو با خبرنگار جماران ضمن اشاره به حساسیت افکار عمومی ایران به اظهارات سفیر و روابط تاریخی ایران و روسیه، به این اظهارنظرهای جنجالی جاگاریان و خصوصا لحن توهین آمیز او در مصاحبه اخیرش، واکنش نشان داد که مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
نظر شما به عنوان کسی که سابقه سفارت ایران در روسیه را دارید، در خصوص لحن تند سخنان اخیر سفیر این کشور چیست؟
از نوع صحبت های آقای سفیر و نحوه گفتارش متأثر شدم. چون اولا طلب و بدهی بین دو کشور یک امر مرسوم است. خیلی وقت ها ما از آنها طلبکار بوده ایم و خیلی وقت ها آنها از ما طلبکار هستند؛ به خاطر اینکه هر چیزی را بخریم یا بفروشیم بلافاصله تسویه نمی کنیم. بالأخره حساب های مشترکی بین بانک های دو کشور هست و این نوع بیان که ما از ایران طلبکار هستیم و پول ما را نمی دهد و یا هر چیز دیگر، اصلا وجاهت خوبی ندارد برای سفیری که هدف از مأموریتش قاعدتا باید این باشد که روابط را تلطیف و مشکلات را با کمک طرف مقابل حل و فصل کند.
به نظرم یک دلیل دیگر هم که ایشان این نوع گویش را انتخاب می کند، بها دادن بیش از حد رسانه های ما به مطالب ایشان است. بالأخره ما باید برای این نوع مطالب حد و اندازه ای نگه داریم. چون ما آنجا کار کرده ایم و الآن دوستان ما آنجا کار می کنند. این سطح از دسترسی و حضور در رسانه ها را به راحتی ندارند و رسانه های آنجا این طور نیست که مثلا هر چیزی را سفیر ما بگوید بلافاصله منعکس و برجسته کنند. لذا به اعتقاد من اگر رسانه های ما دنبال حرف ها یا مصاحبه های اینچنین نروند، شاید ایشان یک مقدار بهتر خودش را جمع کند و مطالبش را سنجیده تر بگوید.
در هر حال تصور من این است که آقای سفیر از این جهت اشتباه می کنند که فکر می کنند مثلا همه امتیاز روابط دو کشور برای ما و ضررهای آن برای روسیه است؛ اصلا این طور نیست. به هر حال مزیت های متقابلی داریم که آنها را به اشتراک می گذاریم و سعی می کنیم بهره برداری مناسبت از آن داشته باشیم. اصلا این طور سنجش و ترازویی برخورد کردن با روابط به صورت مقطعی صحیح نیست و خود من این را غیر حرفه ای هم می دانم. برای اینکه بالأخره ایشان به عنوان یک دیپلمات با تجربه بهتر است حرفه ای تر صحبت کند.
مطالب ایشان خیلی جای بحث ندارد؛ دو طرف ظرفیت هایی دارند که از آنها استفاده می کنند و هرطرفی بهتر بتواند از ظرفیت ها استفاده کند، طرف دیگر نمی تواند ایرادی به او بگیرد چون ظرفیت هایش ایجاب کرده و بهترین حالت این است که ما یک موازنه برد - برد را در روابط داشته باشیم که تا کنون همین طور بوده و این تصور که آنها دارند امتیازاتی به ما می دهند و در قبالش چیزی از ما نمی گیرند اصلا تصور درستی نیست.
چون در آستانه سفر ولادیمیر پوتین به تهران هستیم، آیا این لحن صحبت کردن سفیر روسیه می تواند در جهت فشار به مسئولین ایران و جنگ روانی تلقی شود؟
می تواند ایشان چنین هدفی را دنبال کرده باشد و سخنگوی وزارت خارجه و دیگران باید پاسخی برای این داشته باشند. ولی من به عنوان یک ناظر بیرونی می گویم همین الآن ارزیابی کنیم که سفر آقای پوتین با چه اهدافی انجام می شود و چه قدر به سود ما و چه قدر به سود طرف مقابل است. در شرایطی که آقای پوتین و کشورش در بحران اوکراین به شدت گرفتار هستند و از طرف دیگر تحریم های اقتصادی شدیدی علیه کشورشان دارد اعمال می شود، تحت عنوان اجلاس محور آستانه فرصتی پیدا کرده اند که به ایران سفر کنند و من یقین دارم که بخش اعظم مطالب و گفت و گوها اصلا ارتباطی با سوریه و آستانه پیدا نمی کند و بیشتر ارتباطش با همین مشکلاتی است که روسیه دارد و دنبال حل و فصل آنها است.
اگر چنین سفری مفید به حال روسیه نبود که نمی آمد. در شرایطی که محور آستانه الآن قدرت چندانی ندارد. چون روسیه از سوریه خارج شده و آنقدر گرفتار است که نتواند به راحتی در این خصوص تصمیم بگیرد. بیشترین هدف این است که احیانا با ایران در خصوص مباحث جاری و مشکلات خودشان از جمله تحریم ها و دور زدن آنها صحبت کند. این امتیازی است که ایشان دارد از این سفر می گیرد و در آستانه این سفر طرح چنین مباحثی که ممکن است هدفش تحت فشار قرار دادن ایران باشد، به نظر من غیر دوستانه تلقی می شود.
به سفیر روسیه گفتم که بدبینی و بی اعتمادی مردم ما نسبت به شما تاریخی است و به سادگی هم برطرف شدنی نیست
به طور کلی تحلیل شما از بدبینی افکار عمومی ایران نسبت به رابطه با روسیه و نقش منفی که گفته می شود در برجام داشته و دارند، چیست؟
من در یک جلسه ای به خود سفیر روسیه در ایران هم گفتم که بدبینی و بی اعتمادی مردم ما نسبت به شما تاریخی است و به سادگی هم برطرف شدنی نیست. بالأخره از 200 سال پیش به این طرف همواره یک سری بی اعتمادی هایی از همسایه شمالی برای مردم ایران ایجاد شده است. زمانی که جنگ های اول و دوم ایران و روس انجام شده آن قراردادهای سنگین و تحمیلی گلستان و ترکمنچای را بسته اند و حتی به اجرای عهدنامه مودت 1921 تعهد نداشتند. این موارد طبیعتا مردم ما را به این سمت برده که نسبت به آنها نتوانند اعتماد کامل داشته باشند.
بعد از انقلاب هم اتفاقاتی در ایران افتاد که باز مردم نسبت به عملکرد روس ها نگران و عصبانی بودند. مثلا در خصوص فعالیت حزب توده در ایران که مشخصا با حمایت روس ها و شوروی آن زمان انجام می شد و عملکرد شوروی در جنگ هم بحث مفصلی است و من در کتاب خودم با حساسیت تمام به آن پرداخته ام. این بی اعتمادی چیزی نیست که به راحتی از بین برود.
الآن هم در بحث برجام از جانب روس ها نقل می شود که باید منافع آنها هم در نظر گرفته شود. من مخالف نیستم و هر کشوری باید دنبال منافع خودش باشد ولی نباید مخاطبش را اشتباه انتخاب کند. مثلا آیا منافع روسیه در برجام را که یک توافق بین المللی است و احتمالا روس ها دنبال هستند منافعی از آن داشته باشند را باید از ما بخواهند یا از جامعه بین المللی بخواهند؟ اساسا این منافع چه تعریفی دارد؟ طبیعتا اینها مردم ما را نسبت به روابط با روسیه حساس و بی اعتمادی ها را تشدید می کند. توصیه من به مقامات روسیه این است که افکار عمومی را در نظر بگیرند و حتما توجه داشته باشند حساسیت افکار عمومی ایران با روسیه نسبت به روابط دو کشور متفاوت است. چون آنجا جامعه آنقدر پیچیده، بزرگ و با موضوعات متنوع هست که ممکن است این حساسیت در آنجا نباشد.
این وظیفه سفارت روسیه در تهران است که نسبت به این حساسیت ها عکس العمل داشته باشد، با مقاماتش صحبت کند و در جهت رفع آنها تلاش کنند. اگر این روند ادامه پیدا کند همیشه این دیوار بی اعتمادی ما به سمت بلندتر شدن می رود و هر قدر هم مقامات سیاسی تلاش کنند چون پشتوانه افکار عمومی ندارد ممکن است برای ما مشکل آفرین باشد.