شنبه 3 آذر 1403

آدام اسمیت از نگاه دیگران

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
آدام اسمیت از نگاه دیگران

برخی اندیشمندان و اقتصاددانان علاقه‌مند به آدام اسمیت، شرحی کوتاه از مباحث مورد علاقه خود درباره اسمیت را مطرح کرده‌اند. آدام اسمیت علاوه بر کتاب «ثروت ملل» کتاب دیگری نیز از خود به جا گذاشته که به «نظریه عواطف اخلاقی» شهرت دارد. این اندیشمندان تاثیر این دو کتاب در شکلدهی به افکار و اندیشه‌های خود را مطرح کردهاند. از نظر آنان میراث اسمیت قابل احترام است و خواهد بود.

به مناسبت سیصدمین سال‌تولد آدام اسمیت، ماهنامه لیبرترین‌ریزن که از سوی بنیاد ریزن منتشر می‌شود از برخی پژوهشگران و علاقه مندان به اندیشه های اسمیت خواست تا محبوب ترین جملات این اندیشمند اسکاتلندی عصر روشنگری را از نگاه خود انتخاب کنند و شرحی کوتاه درباره آن بنویسند. این مجموعه تهیه‌شده ادای احترامی به عمق و وسعت افکار اسمیت است و چیزهای گوناگون از فروتنی گرفته تا تقسیم کار و عشق، تا در کدام کشور نوشیدنی بسیار عالی به‌عمل می‌آید را دربر می‌گیرد.

 جایگاه آدام اسمیت

توماس جفرسون در نامه ای به یکی از دوستانش نوشت: «به‌نظر من در حوزه اقتصاد سیاسی، ثروت ملل اسمیت بهترین کتاب موجود است.» سیصد سال پس از تولد خوش یمن آدام اسمیت در کرکالدی، اثبات اینکه چنین ادعایی هنوز درست است، کار سختی نیست.

گرفتن تاییدیه از بزرگ‌ترین اندیشمندان عصر روشنگری اسکاتلندی برای استدلال های خود یک بازی بلاغی موفق، دست کم برای کتاب‌های اسمیت، نظریه احساسات اخلاقی و پژوهشی در ماهیت و علل ثروت ملل، بوده‌است که در دسترس عموم است.

برای مثال الکساندر همیلتون، حریف مادام العمر جفرسون، در «گزارش خود درباره تولیدکنندگان» به کنگره تمام نقل‌قول ها را از ثروت ملل برداشته بود که فقط با جیمز مدیسون برخورد کرد که به نقل از اسمیت (به نحو باورپذیرتری) در مخالفت با پیشنهاد همیلتون برای یک بانک ملی برخورد کرد.

این الگو که بنیان‌گذاران آمریکایی ایجاد کردند تا امروز ادامه یافته‌است، زمانی‌که اغلب می شنوید مترقی ها سخنان اسمیت را فرا می‌خوانند تا برای آرمان های ضدانحصاری، آموزش با بودجه‌عمومی، اتحادیه های کارگری، مالیات بر ثروتمندان و غیره بجنگند. دیوید فریدمن، اقتصاددان، مشروعیت این ادعاها را ارزیابی می‌کند و آنها را عمدتا فاقد «آدام اسمیت مترقی نبود» می یابد.

نومحافظه کاران مانند جان بولتون و دیوید فروم، در اوج قدرت خود در اوایل قرن بیست‌و‌یکم، مکررا به این سطر از اسمیت استناد می‌کردند (و اغلب به اشتباه نقل می‌کردند) که «دفاع... اهمیت بسیار بیشتری از ثروت دارد» که از بستر مناسب خود جدا شده‌بود و در واقع منظور دفاع گسترده از تجارت آزاد بود.

شاید بتوان این‌گونه تصور کرد که شهرت اسمیت همراه با سرمایه‌داری که هرازگاهی گفته می‌شود توسط او «اختراع» شد یا حتی «پدر» سرمایه‌داری است، بالا و پایین می‌رود، اما در زمانی‌که سرمایه‌داری به‌عنوان یک مفهوم به طور نگران کننده ای محبوبیتی ندارد، سخنان دلسوزانه و روشن فکرانه اسمیت در مورد فقرا هنوز هم در پست های صفحه فیس‌بوک «نقل قول ها از سرمایه‌دارانی که ناخواسته از کمونیسم حمایت می‌کنند» گاهی اوقات با پس زمینه قرمز با حروف زرد روشن به‌نحوی جذاب می‌شود تا این پیام را برای حتی مبهم ترین و سریع‌ترین نوارپیماهای صفحات وب بفرستد.

یک دلیلی وجود دارد که پس از گذشت این همه قرن، همه همچنان خواهان یک مطلب از این مرد مجرد عجیب اسکاتلندی هستند. در عصری که می‌توان حداقل یک مورد یافت تا تقریبا هر مجسمه از چهره یک شخص زمانی مورد احترام ذوب شود، آدام اسمیت به طرز شگفت آوری بدون مشکل باقی می‌ماند. او نسبت به تجارت برده و نیز بدرفتاری با بومیان آمریکا انتقادات کوبنده و بسیار شدیدی کرد. دلسوزی او برای افراد مستضعف و لذت او از بهبود شرایط فقرا با نثری قدیمی می درخشد، همان‌طور که صمیمیت موشکافانه او را نشان می‌دهد.

تلاش اسمیت برای توصیفی و نه تجویزی بودن و همچنین یک نوع تقلای سالم برای نخبه ستیزی از سوی مردی که زندگی خود را درمیان نخبگان گذرانده است، باعث شده‌است زندگی خیلی خوبی داشته‌باشد. همه نوع دلیل وجود دارد که گمان کنیم نسل های آینده همچنان اسمیت را به اندازه ای جذاب می‌یابند که او را به‌عنوان هموند خود بپذیرند.

اسمیت آنقدر مطالب متنوع و حجیم و چنان قانع کننده نوشت و به طور عمل گرایانه در بسیاری از موضوعات آگاه است که برای هرکسی چیزی در کارهای او وجود دارد. همچنین درست است که آن مرد به‌ندرت کوتاه و روشن می نوشت، اما نثر پرپیچ وخم و پراطناب وی گرایش به تفسیرهای متعددی پیدا می‌کند که هم یک دارایی و هم یک بدهی برای ماندگاری میراث اوست.

در این مطلب، برخی از افراد موردعلاقه ریزن را خواهید دید که برخی از نقل‌قول‌های موردعلاقه خود از آدام اسمیت را به اشتراک می‌گذارند. راسل رابرتس از اکان تاک یک اظهار‌نظر نادر از نظریه احساسات اخلاقی اسمیت را به ما یادآوری می‌کند که «انسان به‌طور طبیعی می‌خواهد نه‌تنها دوست داشته شود، بلکه دوست‌داشتنی باشد»؛ یعنی احترام و تحسین و دوستی همسالان خود را داشته‌باشد.

همچنین واقعا سزاوار آن چیزها باشد. تام جی. پالمر از شبکه اطلس عمیقا به برخی از معدود مقالات منتشر نشده ای که اسمیت به آنها اجازه داد نسوخته بمانند، می‌پردازد تا اظهارنظر معروف خود را در مورد «تمایل بشر معامله، مبادله و معاوضه» بررسی کند. پیتر باگ، کاریکاتوریست، حتی روح اسمیت را احضار می‌کند تا کسانی را که از کلمات او برای اهداف نادرست خود استفاده می‌کنند، تنبیه کند.

نزدیک‌ترین نقل‌قول به آنچه موردعلاقه من است از دان هانان، از مجلس اعیان بریتانیا می‌آید:

«با استفاده از شیشه، خاک مناسب و فضای گلخانه ای می‌توان انگورهای بسیار مرغوبی را در اسکاتلند به‌عمل آورد و نیز می‌توان از آنها نوشیدنی بسیار خوبی تهیه کرد، اما دست‌کم به سی‌برابر هزینه‌ای که می‌توان از کشورهای خارجی همان کالا را وارد کرد.»

رویکرد همه چیزدانی شورمندانه که در این نقل‌قول گنجانده شده‌است، اسمیت را در دوست داشتنی ترین حالت ممکن نشان می‌دهد.

او مطمئنا درباره تزی بزرگ بحث می‌کند، اما برای ارزیابی اطلاعات جالب در مورد کشت انگور در مناطق سردسیر و بینش قیمت نوشیدنی، نیازی به خریدن تز ندارید، به‌همین‌دلیل نمایه کتاب ثروت ملل را همیشه بیش از هر چیز دوست داشتم. باز‌کردن یک صفحه به‌صورت تصادفی این جواهرات را به ما می‌دهد:

کلم، به نصف قیمتی که چهل سال‌پیش بود، صص. 6-95

کاتولیک ها مریلند را تاسیس کردند، ص. 589

کیتو، توصیه به تغذیه خوب گاوها کرد، ص. 166

کالسکه، کسی که ثروتمند است، دارد، ص. 93

کالج ها، اینکه آیا به‌طور کلی به اهداف موسسه خود پاسخ‌داده‌اند، ص. 759

کالاها، مزایای طبیعی کشورها در تولیدات خاص که گاهی مبارزه با آنها ممکن نیست، ص. 458

غرور، غلبه بر انسان، اغلب مورد‌توجه قرار می‌گیرد، ص. 124

اسمیت درک کرد که امور این جهانی مهم هستند

- اینکه چگونه ساخته می‌شوند، چقدر هزینه برمی دارند، چگونه معامله می‌شوند - و برای درک انسانیت باید هر دو جنبه معنوی و مادی را درنظر بگیریم.

ایده‌های اسمیت در مورد تقسیم کار در بینش وی که «فراوانی همه جاگیر یک جامعه به‌خوبی اداره شده» که «خود را تا پایین‌ترین رده‌های مردم گسترش می‌دهد»

بر «کمک و همکاری هزاران نفر استوار است.» زمانی فرض بر این بود که بین دو کتاب اسمیت تعارضی وجود دارد، نظریه احساسات اخلاقی به‌عنوان اثری در حوزه فلسفه اخلاق و ثروت ملل به‌عنوان کتاب درسی متقدم در علم اقتصاد.

آلمانی ها حتی نام این را «مشکل آدام اسمیت» گذاشتند. ما - مانند بیشتر پژوهشگران امروزی اسمیت - فکر نمی‌کنیم مشکلی برای حل‌کردن وجود داشته‌باشد. اسمیت می خواست دنیا و آدم‌های موجود در آن را درک کند. بین اینکه مردم در قلبشان چه کسانی هستند و در بازاری شلوغ چه کسانی هستند، فاصله زیادی وجود ندارد.

ما در هر دو مکان، همه‌جا و همیشه همدلانه و نفع شخصی خواه هستیم.

البته که ما در نشریه ریزن معتقدیم این مجله با شعار «ذهن های آزاد و بازارهای آزاد» یکی از بسیار وارثان واقعی اسمیت است. مانند اسمیت، معتقدیم که جابه‌جایی آزادانه افراد و کالاها در سراسر مرزها، نیروی قدرتمند شایسته احترام و قدردانی است.

مانند اسمیت، از نبوغ «دست نامرئی» شگفت زده می‌شویم و می‌خواهیم انواع دست بردن ها و استفاده های ابزاری از آن را شرح دهیم.

مانند اسمیت، ارزش فوق العاده ای در توصیف ساده و تفکر عمیق جهان با تمام شکوه و عظمت عجیب آن

- از کلم ها تا غرور - می‌بینیم.

 دان هانان (عضو مجلس اعیان بریتانیا، مشاور هیات تجارت بریتانیا و عضو سابق پارلمان اروپا)

«در اسکاتلند با استفاده از شیشه، خاک مناسب و فضای گلخانه ای می‌توان انگورهای بسیار مرغوبی به‌عمل آورد و نوشیدنی بسیار عالی نیز از آنها تهیه کرد، اما هزینه‌ای که چنین کاری روی دستمان می‌گذارد دست کم حدود سی‌برابر قیمتی است که می‌توان آن انگور را از کشورهای خارجی مثل پرتغال خریداری کرد. آیا به صرف اینکه علاقه مند هستیم تولید نوشیدنی‌ها در اسکاتلند را تشویق کنیم، معقول خواهد بود قانون ممنوع‌کردن واردات همه نوشیدنی‌های خارجی را تصویب کنیم؟»

 ثروت ملل

در اینجا مرد اسکاتلندی مجرد کم‌رو و دست‌وپا چلفتی ما در بهترین حالت خود است. هرکس می‌تواند استدلال او را دنبال کند.

بر منطق او خدشه ای وارد نیست، با این حال همزمان، فرضی را به‌هم می‌زند که در غیر‌این‌صورت از دید بسیاری از مردم به‌عنوان فهم متعارف ساده دیده می‌شود.

تقریبا همه دولت‌ها، هم در عصر حکیم کرکالدی (شهر محل تولد اسمیت) و به همان اندازه در عصر ما، تلاش می‌کنند تولیدات داخلی را رواج دهند، یا به زبان امروزی بخواهیم بگوییم reshore‌کردن و عملیات کسب‌وکار را از خارج کشور به داخل بازگردانند. اسمیت، همانگونه که اغلب این کار را می‌کند، پوچ‌بودن چنین رویکردی را با بسط‌دادن موضوع تا نتیجه گیری ضروری آن نشان می‌دهد. اکثر مردم احساس می‌کنند کشورشان باید از لحاظ مواد غذایی یا فولاد یا سایر نیازهای تصوری خود، خودکفا باشد.

چنین احساسی بسیار طبیعی، شهودی و البته کاملا اشتباه است. سنگاپور کشوری با کمترین درجه خودکفایی در جهان است که برای مصرف مواد غذایی، انرژی و حتی آب آشامیدنی خود به واردات متکی است.

در آن‌سوی دیگر طیف، کشور کره‌شمالی قرار دارد که ایدئولوژی خودکفایی «جوچه» را به اصل اساسی حکومت‌کردن خود ارتقا داده‌است. ترجیح می‌دهید در کدام کشور زندگی کنید؟

پس جوچه (خودکفایی) کمتر! اسمیت (تجارت آزاد) بیشتر!

جیمز آر اُتسون (استاد کرسی جان تی. رایان جونیور در اخلاق کسب‌وکار دانشگاه نوتردام، پژوهشگر ارشد صندوق مطالعات آمریکایی و نویسنده کتاب‌های «اندیشه های بنیادی آدام اسمیت» و «کسب‌وکار شرافتمندانه: چارچوبی برای تجارت در جامعه عادلانه و انسانی» است.)

«آن کس که هیچ کار مهمی نکرده است، اما در تمام صحبت ها و ژست هایش از داشتن نهایت عدالت، شرافت و سخاوتمندی در احساسات خود دم می‌زند، نمی‌تواند مستحق دریافت پاداش خیلی زیادی باشد، اگرچه ناسودمندی او باید به‌خاطر فقط خواستن فرصتی برای خدمت باشد. ما هنوز هم می‌توانیم بدون سرزنش‌کردن جواب رد به او بدهیم. هنوز هم می‌توانیم از او بپرسیم که شما چه کار کرده ای؟»

 نظریه احساسات اخلاقی

اسمیت در کتاب «نظریه احساسات اخلاقی» خود، از فضیلت احسان می‌گوید و آن را از خیرخواهی متمایز می‌کند. خیرخواهی، همان‌طور که ریشه شناسی آن نشان می‌دهد، به‌معنای آرزوی خیر‌کردن برای دیگران است. می‌توان نسبت به همه خیرخواهی داشت، به این امید که همه‌چیز برای همه خوب پیش‌برود، اما اسمیت فکر می‌کند چنین کاری خیلی کم خرج است. آنچه اهمیت دارد این است که واقعا برای دیگری چه کاری می‌کنید؛ اقدامات مثبتی که برای بهبود شرایط دیگران انجام می دهید. منظور از احسان همین است: قدمی به نفع دیگران برداشتن با هر هزینه‌ای که برای خودتان خواهدداشت. در نقل‌قول بالا از اسمیت چنین تمایزی توضیح داده شده‌است. آنچه برای دیگران اهمیت دارد این نیست که صرفا برای آنها آرزوی خیر و خوشی کنید، نه اینکه صرفا با زبان بازی و ریاکاری ابراز احساسات درست را به‌جا آورید و قطعا نه اینکه به صرف احساسات منصفانه، نجیبانه یا بلندنظرانه ای که دارید احساس بهتری پیدا کنید. آنچه اهمیت دارد عمل‌کردن بر اساس آن احساسات و گاهی اوقات کار سخت استفاده از وقت، استعداد و از جیب خود مایه گذاشتن به نفع دیگران است. به‌عبارت دیگر، حرف‌زدن که خرجی ندارد و توییت‌کردن هم چنین است. اگر تمام کاری که کرده اید ابراز احساسات درست باشد، کاری با ارزش اندک کرده اید و همچنان می‌توان از شما پرسید: «شما چه کاری کرده اید؟» این عبارت برگزیده از اسمیت به ما گوشزد می‌کند که بهبود وضع بشر نیازمند کار و زحمت است و از ما می‌خواهد کاری فراتر از کلمات بکنیم و مشارکت عملی مثبت در تولید و کمک به بهبود زندگی دیگران داشته باشیم.

 ایمون باتلر (مدیر و یکی از بنیان‌گذاران موسسه آدام اسمیت در لندن)

«برای اینکه دولتی از پایین‌ترین درجات توحش و دوری از تمدن به بالاترین درجه از توانگری و دولتمندی برسد، به چیز دیگری جز صلح، مالیات های سبک و اجرای عدالت قابل‌قبول نیاز نیست: همه چیزهای دیگر از طریق جریان طبیعی امور می‌آید.»

 شرح زندگی و نوشته های آدام اسمیت

آدام اسمیت درک کرد که مردم می‌توانند امور خود را به‌مراتب بهتر از هر دولت و «مرد نظام» رسیدگی کنند. او فهمید که آنها می‌توانند در صلح و هماهنگی با یکدیگر همکاری کنند و جامعه ای ایجاد کنند که هیچ‌کس برنامه ریزی یا طراحی نکرده باشد. این همان چیزی بود که فردریک هایک، 200 سال‌بعد، نظم خودانگیخته و نظم بدون دستور نامید.

علاوه بر این، این نظم اجتماعی خودانگیخته موفق و باعث رفاه شد، چون افراد در همکاری مسالمت آمیز خود از طریق تجارت و فعالیت اقتصادی، هریک برای یکدیگر ارزش ایجاد می‌کنند. هرچه تجارت و بازرگانی آزادتر رونق یابد، ارزشی که برای کل جامعه خلق می‌کند بیشتر خواهد بود. بنابراین برای طراحی جامعه خود نباید به خیال بافان اعتماد کرد. برای اداره امور شخصی نیز نیازی به دولت نداریم. دولت تنها کاری که باید بکند ایجاد شرایطی است که تضمین دهد ما در برابر دشمنان خارج از کشور و جنایتکاران در داخل محافظت می‌شویم و این کارها را هم با کمترین هزینه ممکن انجام دهد تا به ما امکان رشد و شکوفایی بدهد.

تام‌جی. پالمر (رئیس کرسی جورج ام. ییگر برای پیشبرد آزادی و معاون اجرایی برنامه‌های بین‌المللی در شبکه اطلس)

«اگر بخواهیم آن اصل درون ذهن انسان که میل به معامله‌کردن روی آن استوار شده‌است را بررسی کنیم، به‌وضوح میلی طبیعی است که هرکسی باید متقاعد شده باشد. پیشنهاد پولی که به‌فروشنده می دهید، به‌نظر ما معنایی بسیار ساده و واضح دارد؛ در واقع پیشنهادی برای ترغیب‌کردن وی به انجام کاری است و اینکه آن کار به نفع او است. انسان‌ها همیشه سعی می‌کنند دیگران را متقاعد کنند که نظر آنها را داشته باشند حتی زمانی‌که آن موضوع برای آنها بی فایده باشد. اگر کسی چیزی درباره مملکت چین یا کره ماه بگوید که با آنچه شما تصور می‌کنید در تضاد است، فورا سعی می‌کنید او را متقاعد کنید که عقیده خود را تغییر دهد. به این ترتیب هرکس در تمام طول عمر خود در حال سخنرانی برای دیگران است.»

 مجموعه سخنرانی های آدام اسمیت

در فلسفه حقوق، 30 مارس 1763

تقسیم کاری که اسمیت بسیار بر آن تاکید داشت، «نتیجه تمایل خاص در طبیعت انسان بود... تمایل به معامله، مبادله کالا و معاوضه چیزی با چیز دیگر.» این پرسش «به موضوع فعلی ما برای پرس و جو تعلق ندارد.» چه چیز مسخره ای! خوشبختانه، یادداشت های سخنرانی او را در بالا داریم.

اسمیت صاحب کرسی منطق و بلاغت در دانشگاه گلاسکو بود و عمیقا به متقاعد‌کردن علاقه داشت که مبادله و معاوضه یکی از اشکال آن بود. اقناع، جایگزین زور است، اگرچه البته، مردم نیز متقاعد می‌شوند که از زور علیه دیگران استفاده کنند. ارسطو که انسان را حیوان دارای قوه سخن گفتن وصف می‌کرد، در کتاب «فن‌خطابه» خود خاطرنشان کرد که «همه انسان‌ها تا حد معینی تلاش می‌کنند در مورد گزاره ها بحث کنند، آنها را حفظ کنند، از خود دفاع کنند و به دیگران حمله کنند»؛ یعنی متقاعدکردن. پرورش متقاعدکردن، چه در برنامه رادیویی یا در توییت یا «پیشنهاد پولی که به‌فروشنده می‌دهد»، برای آینده جوامع آزاد نقش محوری دارد. دیوید هیوم دوست اسمیت خاطرنشان کرد: «از آنجا که زور همیشه در کنار حکومت شونده ها است، حاکمان چیزی جز عقیده برای حمایت از خود ندارند، بنابراین تنها بر اساس عقیده است که دولت تاسیس می‌شود.»

 راسل رابرتس (رئیس کالج شلیم، میزبان پادکست اکان تاک و نویسنده کتاب «چگونه آدام اسمیت می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد: راهنمای کاربردی برای خوشبختی انسان»)

«طبیعت انسان به‌گونه‌ای است که نه‌تنها می‌خواهد دوست داشته شود، بلکه می‌خواهد دوست داشتنی هم باشد.»

نظریه احساسات اخلاقی

وقتی اسمیت می‌گوید:«طبیعت انسان می خواهد»، منظورش این است که ما به‌صورت خودکار به این شیوه رفتار می‌کنیم. میل ما به دوست داشته‌شدن ذاتی است. این بخشی اساسی از آن چیزی است که ما هستیم.

منظور اسمیت از «دوست داشته‌شدن» فقط عشق رومانتیک نیست. او می‌گوید ما می‌خواهیم مورد تجلیل، تمجید، احترام و تحسین قرار بگیریم. او می‌گوید ما می‌خواهیم مهم باشیم. سپس اضافه می‌کند که ما نه‌تنها می‌خواهیم دوست داشته شویم، بلکه می‌خواهیم دوست داشتنی هم باشیم. ما می‌خواهیم شایسته افتخار، ستایش، احترام و تحسین باشیم. ما می‌خواهیم آن چیزها را با تجسم واقعی آن فضایل به‌دست آوریم. اسمیت احمق نیست. او می‌داند مردم مستعد خودفریبی هستند و ما اغلب خود را فردی بهتر از آنچه واقعا هستیم می‌بینیم، اما اسمیت می‌گوید ما در عمق وجود خود می‌خواهیم احترام دیگران را به خود جلب کنیم و به خودمان احترام بگذاریم. بعدا او چیزی مشابه می‌گوید، اما پیچش دیگری می‌افزاید: «بخش اصلی خوشبختی انسان از آگاهی دوست داشته‌شدن ناشی می‌شود.» احساس احترام و تحسین‌شدن توسط دیگران عمیق‌ترین آرامش و رضایت را به ارمغان می‌آورد.

کارولین برشیرز (استاد زبان انگلیسی در دانشگاه‌سنت لارنس. نویسنده کتاب نوشته های زنان قرن هجدهم و «خاطرات جنجالی» انتشارات پالگریو مک میلان.)

«چون ما هیچ تجربه فوری از آنچه انسان‌های دیگر احساس می‌کنند نداریم، نمی‌توانیم هیچ تصوری از نحوه تاثیرگذاری روی آنها داشته باشیم، مگر با تصور اینکه خودمان باید در چنین موقعیتی چه احساسی داشته باشیم. اگر برادر ما دچار استرس شدیدی است، مادامی‌که خودمان راحت هستیم، حواس ما هرگز ما را از رنجی که او می‌کشد آگاه نمی‌کند. حواس ما هرگز ما را فراتر از شخص خودمان نبرده و هرگز نمی‌تواند ببرد و تنها با تخیل است که می‌توانیم هرگونه تصوری از اینکه احساسات و عواطف درونی او چه هستند، پیدا کنیم.»

 نظریه احساسات اخلاقی

اسمیت در نخستین فصل از نخستین کتاب خود، تخیل را برای قضاوت اخلاقی ضروری می‌داند. تخیل ما را قادر می‌سازد تا موقعیت دیگران را درک کنیم و فرآیند قضاوت درباره رفتار آنها را آغاز کنیم. همچنین ما را قادر می‌سازد تا از خود خارج شویم و قضاوت بی طرفانه ای در مورد اعمال خود داشته‌باشیم.

این کار به ما کمک می‌کند تا با دیگران بنویسیم و با آنها صحبت کنیم و لحن خود را به حدی برسانیم که آنها بتوانند با آن کنار بیایند. این توانایی ما را قادر می‌سازد تا در تجارت با دیگران شرکت کنیم و تصور کنیم که آنها به‌دنبال چه چیزی هستند. همان‌طور که او در کتاب ثروت ملل می‌نویسد؛ ما «هرگز با آنها در موردنیازهای خود صحبت نمی‌کنیم بلکه از منافعی که از قِبل آنها می بریم صحبت می‌کنیم.» همه‌چیز از ذهن شروع می‌شود.

ورونیک دو روگی (ویراستار و پژوهشگر ارشد مرکز مرکاتوس دانشگاه جورج میسون)

«آسیب‌زدن به منافع هر گروه از شهروندان به هر میزان و درجه ای، درحالی‌که هدفی جز ترویج منافع گروه دیگر مدنظر نباشد، آشکارا با عدالت و رفتار برابر که از حکومت نسبت به همه گروه‌های گوناگون رعایای خود انتظار می‌رود، مغایرت دارد.»

 ثروت ملل

آدام اسمیت به‌درستی پدر اقتصاد مدرن توصیف می‌شود، اما این بند به ما یادآوری می‌کند که او فیلسوف اخلاق نیز بوده و زمان زیادی را صرف تفکر درباره مسائل عدالت و انصاف کرده‌بود، در نتیجه اسمیت فقط نگران ناکارآیی های اقتصادی نظام مرکانتیلیستی و پیامدهای اقتصادی وضع تعرفه بر مصرف‌کنندگان برای حمایت از تولیدکنندگان در برابر رقابت خارجی نبود. او درباره بی عدالتی حکومت که به گروهی از مردم لطف می‌کند درحالی‌که به زیان گروهی دیگر تمام می‌شود نیز به ما هشدار داد. مرکانتیلیسم، حمایت گرایی و به‌طور کلی رفیق بازی و تبارگماری ناعادلانه است، زیرا از عارضه های آن تشکیل حکومتی خواهد بود که برخی را بالا می‌کشد و برخی را مجازات می‌کند.

دونالد جی. بودرو (پژوهشگر ارشد در برنامه هایک برای مطالعات پیشرفته در فلسفه، سیاست و اقتصاد در مرکز مرکاتوس دانشگاه جورج میسون و عضو هیات‌مدیره مرکز مرکاتوس)

«دولتمردی که تلاش می‌کند بخش‌خصوصی را راهنمایی کند که چگونه سرمایه اش را به‌کار گیرد، نه‌تنها توجه غیرضروری را به سمت خود معطوف می‌کند، بلکه قدرتی را در اختیار می‌گیرد که نمی‌توان با خیال راحت، نه‌تنها به هیچ فردی، بلکه به هیچ شورا یا مجلس سنا و هر چیز دیگری، به ودیعه گذاشت و هیچ‌جا آنقدر خطرناک نیست که در دستان شخصی باشد که چنان حماقت و جسارتی داشته‌باشد که خود را شایسته اجرای آن تصور کند.»

ثروت ملل

آیا هیچ هشداری نسبت به سپردن قدرت به مقامات دولتی برای مداخله در امور اقتصادی بخش‌خصوصی به اندازه این هشدار آدام اسمیت موجز، کامل، شیوا و قدرتمند است؟ اگر چنین است، در تقریبا نیم قرن غرق‌شدن من در ادبیات لیبرال کلاسیک، هنوز با آن مواجه نشده ام.

اسمیت تنها با استفاده از 80کلمه با قاطعیت اعلام می‌کند؛ رشد اقتصادی به بهترین وجه زمانی تضمین می‌شود که به افراد اجازه داده شود از دارایی‌های خود آنطور که از همه بهتر تشخیص می‌دهند استفاده کنند، هیچ مقام دولتی (یا عده‌ای از آنها) نمی‌تواند عملکرد بهتری نسبت به بازارها داشته‌باشد و اینکه چنین اختیاراتی برای مداخله‌کردن به دولت سپرده شود، دادن قدرت به افرادی است که به هیچ‌وجه برای استفاده از آن مناسب نیستند. حکمت و درایتی که در این بند نهفته است بسیار عمیق و غیرقابل‌انکار است.

متاسفانه، همان‌طور که با درخواست‌های مداوم برای سیاستگذاری صنعتی و سایر طرح‌ها در واگذاری تصمیمات تخصیص منابع در چنگال مقامات دولتی گواهی می‌شود، این حکمت و درایت نیز تا حد زیادی نادیده گرفته می‌شود.

هایرو تان (عضو برنامه آدام‌اسمیت در دانشگاه جورج میسون)

«او هرگز به خود اجازه نمی‌دهد بر هر جسم و کالبدی فضولی و دخالت کند و در همه موارد معمول، مایل است خود را در سطحی پایین‌تر از همتایانش قرار دهد. او هم در رفتار و هم در گفتار و گفت‌وگو، ناظر دقیق و نجیبی است و با دقتی تقریبا مذهبی وار به تمام آداب و تشریفات جاافتاده جامعه احترام می‌گذارد.»

 نظریه احساسات اخلاقی

در بالا برخی خصوصیات انسان محتاط دوراندیش از نوع اسمیتی ذکر شد. انسان محتاط دوراندیش به عوض اینکه کاملا پرهیزکار و بافضیلت باشد، دارای ویژگی‌های بسیاری است که امروزه نیز قابل کاربرد هستند.

اگر ما، مانند انسان محتاط اسمیتی، با کمال میل خود را پایین‌تر از همتایان خود قرار دهیم، نه‌تنها به دیگران احترام می گذاریم، بلکه به خود فرصت می‌دهیم تا بفهمیم چگونه می‌توانیم از همسالان، همکاران یا رهگذران چیزی بیاموزیم. با مشاهده و یادگیری از دیگران، با تصور اینکه خودمان دیگری می‌شویم و احساساتی که ممکن است فرد مقابل در موقعیت‌های مختلف داشته‌باشد، حس همدلی اسمیتی را تمرین می‌کنیم.

قرار‌دادن خودمان پایین‌تر از همسان هایمان به ما کمک می‌کند در برابر میل به تمجید و تشویق مقاومت کنیم.

در عوض می‌توانیم به‌دنبال آرامش ذهن باشیم که اسمیت می‌گوید منبع شادی واقعی است. اگر قواعد جامعه را به‌طور جدی رعایت کنیم، همان‌طور که انسان دوراندیش اسمیتی انجام می‌دهد، می‌توانیم در تعامل با یکدیگر از درگیری و اختلاف جلوگیری کنیم. معاملات سودمند متقابل به روشی بدون اصطکاک انجام خواهد شد.

هماهنگی اجتماعی به‌طورخودانگیخته توسط رفتارهای داوطلبانه افراد دفاع می‌شود و نیاز کمتری به بودجه‌عمومی برای ایجاد و اجرای قوانین پیدا می‌شود.

بووانا آناند (از بنیان‌گذاران تریس Trayas، موسسه ای که به ایالت های هند در شناسایی و اجرای اصلاحات نظارتی کمک می‌کند)

«مرد دوراندیش همیشه با جدیت و دلگرمی مطالعه می‌کند تا هر آنچه را که ادعا می‌کند می فهمد واقعا بفهمد، نه صرفا برای متقاعد‌کردن دیگران که او چنان چیزی را می فهمد.»

 نظریه احساسات اخلاقی

در دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، ارزش و اعتبار دانش به‌خاطر خود دانش کمرنگ شده‌است؛ به‌نظر می‌رسد دانش فقط تا آنجایی هیجان انگیز شده‌است که بتواند به شما اعتبار و صلاحیت بدهد.

هنگامی که چیزی را در راستای دستیابی به کسب اعتبار یاد می گیرید، احتمالا از میانبرها استفاده می‌کنید، به اندازه کافی یاد می گیرید، یا بدتر از آن، به آن پروبال بدهید و بتوانید چیزی گفته باشید.

وقتی چیزی را به‌خاطر خودش یاد می گیرید، وقتی عمیق می شوید، وقتی صادقانه به فهمیدن و درک‌کردن اهمیت می دهید، می توانید آن را توضیح دهید و به‌کار ببرید.

به‌نظرم این همان دوراندیشی است که آدام اسمیت از آن صحبت می‌کند، یک خودایمن سازی در شیوه نامه متقاعدسازی: آن موضوع را واقعا خوب بشناسید، نه فقط به اندازه ای خوب که بتوانید در رسانه‌های اجتماعی درباره آن پست بگذارید.

چارلز کوچ (مالک، رئیس و مدیر اجرایی صنایع کوچ)

«هرچه انسان خودخواه پنداشته شود، ظاهرا اصولی در سرشت او وجود دارد که او را به سرنوشت دیگران علاقه مند می‌کند و شادی آنها را برای او ضروری می‌کند، اگرچه از آن چیزی جز لذت دیدنش بهره نمی‌برد.»

«انسان برای عمل آفریده شده‌است و با به‌کارگیری قوای خود چنان تغییراتی را در شرایط بیرونی خود و دیگران ایجاد می‌کند که برای خوشبختی همه مفیدتر به‌نظر برسد... طبیعت به او آموخته است که نه خودش و نه بشریت نمی‌توانند از رفتار او کاملا راضی باشند و نه به اندازه کامل تشویق می‌شود، مگر اینکه واقعا آنها را ایجاد‌کرده باشد.»

نظریه احساسات اخلاقی

بدون وجود این اصولی که مردم در زندگی روزمره خود به آن عمل می‌کنند، تمدن و پیشرفت بشر امکان‌پذیر نمی بود. این بینش های اسمیت، همراه با دیدگاه دانشمندانی مانند آبراهام مازلو و ویکتور فرانکل، زندگی من را متحول کرد. همان‌طور که مازلو می‌گوید: «بهترین راه برای کمک به جامعه» این است که «ابتدا بفهمیم چه کاری را می‌توانیم به بهترین شکل انجام دهیم و سپس خود را وقف آن کنیم و از آنجا‌که کاری که ما می‌توانیم به بهترین نحو انجام دهیم خودشکوفایی است... در اینجا یک کار عالی وجود دارد. نمونه ای از تعالی دوگانگی بین خودخواهی و نوع دوستی... هم افزایی.» فرانکل دریافت که «انسان‌بودن همیشه به چیزی یا کسی غیر از خود اشاره دارد و به سمت آن هدایت می‌کند... هرچه بیشتر خود را فراموش‌کردن - با سپردن خود به هدفی برای خدمت‌کردن یا به شخص دیگری عشق ورزیدن - او انسان تر است و او هرچه بیشتر خودش را به فعلیت می‌رساند.» فرانکل تعلیم داد که معنا ما را قادر می‌سازد «تراژدی شخصی را به پیروزی تبدیل کنیم، تا گرفتاری خود را به‌دستاورد انسانی تبدیل کنیم.» این فلسفه او را قادر ساخت تا از حد نهایی وحشت های شخصی، تجربیات خود در اردوگاه های مرگ نازی جان سالم به‌در ببرد. اسمیت، مازلو، فرانکل و تجربه شخصی خودم، من را متقاعدکردند که هر فردی، فارغ از هر نوع موانع، با کمک‌کردن به دیگران و بهبود زندگی آنها به روش‌های دوجانبه سودمند، می‌تواند زندگیش را معنادار کند.

نوشته کاترین مانگو وارد / ترجمه و تنظیم: جعفر خیرخواهان

--> اخبار مرتبط
آدام اسمیت از نگاه دیگران 2
آدام اسمیت از نگاه دیگران 3
آدام اسمیت از نگاه دیگران 4
آدام اسمیت از نگاه دیگران 5
آدام اسمیت از نگاه دیگران 6
آدام اسمیت از نگاه دیگران 7
آدام اسمیت از نگاه دیگران 8
آدام اسمیت از نگاه دیگران 9
آدام اسمیت از نگاه دیگران 10
آدام اسمیت از نگاه دیگران 11
آدام اسمیت از نگاه دیگران 12