آقا مرتضی؛ از مبارزه در خیابانهای نجف و پاریس تا شهادت در پسکوچههای تهران
دوازدهم اردیبهشت یکی از روزهای مهم تاریخ انقلاب است که در آن منافقان کوردل یکی از فرزندان انقلاب را به شهادت رساندند.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، وقتی خبر شهادت شهید مطهری به امام خمینی (ره) رسید ایشان این جمله را به زبان آورد که «فرزند عزیزی را که پاره تنم و حاصل عمرم بود، از دست دادم» و این شاید به خوبی گواه عزت و عظمت او در پیشگاه تاریخ باشد؛ آری، دوازدهم اردیبهشت یکی از روزهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی است که در آن منافقان کوردل گروهک تروریستی فرقان یکی از فرزندان انقلاب را به شهادت رساندند؛ شهیدی که با شهادتش خط فکری او بسیار قوی تر از قبل رشد کرد، شهید بزگوار مرتضی مطهری.
در زمستان سال 1298 در جوار حرم علیابنموسیالرضا رشد کرد. از همان کودکی تشنه آموختن بود، به طوری که در یک شب مهتابی به خیال اینکه صبح شده به سوی مکتبخانه روانه میشود و چون درب مکتب خانه بسته بود، پشت درب به خواب میرود.
در سن 12 سالگی میل و علاقهاش به اسلام و علوم دینی او را به سوی حوزه کشاند، به ویژه در روزگاری که استبداد رضاخانی عرصه را بر روحانیون تنگ کرده بود. همه اقوام به جز پدر و دایی ایشان با روحانی شدنشان مخالف بودند و میگفتند تو با این استعدادت باید «اداری» بشوی، چون در آن زمان کار در ادارات بالاترین درجه مشاغل بود. در سال 1311 شمسی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نمود و تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز کرد. در همان آغاز اندیشههای مربوط به خداشناسی سخت او را به خود مشغول میدارد به طوری که هدف او از خواندن مقدمات عربی، فقهی اصولی و منطقی تنها این بود که بتواند آراء فیلسوفان بزرگ را درک نماید.
*س_استادی که شاگرد خوبی بود_س*پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد عازم قم شد و طی پانزده سال اقامت در حوزه علمیه قم از محضر بزرگانی همچون حضرت آیت الله بروجردی، امام خمینی (ره)، عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی و علامه طباطبایی استفاده کرد.
شهید مطهری در عین جدیت در تحصیل از مسائل اجتماعی و سیاسی غافل نبود. علامه علی دوانی میگوید: استاد شهید مطهری با فداییان اسلام و افکارشان هماهنگ بود. بارها از نواب میشنیدم که با احترام از آقای مطهری یاد میکرد و از احوال او جویا میشد یا مطلبی را از وی نقل میکرد که بیشتر جنبه راهنمایی و نصیحت داشت.
احسان طبری ایدئولوگ حزب توده که در اواخر عمر خود مارکسیسم را مردود اعلام کرد و به اسلام گرایش پیدا کرد، در مصاحبهای این تغییر ایدئولوژی خود را نتیجه مطالعه آثار شهید مطهری خصوصا اصول فلسفه و روش رئالیسم دانست.
شهید مطهری در سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع کرد که این تحصیل به مدت 22 سال ادامه یافت. مرحوم راشد، ممتحن دانشکده الهیات پس از تصحیح ورقه استاد مطهری گفته بود اگر نمرهای بالاتر از 20 بود، به این ورقه میدادم.
*س_نقش پررنگ شهید مطهری در قیام پانزده خرداد_س*استاد شهید مطهری در اثر روابط زیادی که با مردم و اقشار مختلف تهران داشت، در قیام 15 خرداد نقش اساسی ایفا نمود و در شب پانزده خرداد سخنرانی مهیجی علیه شخص شاه ایراد کرد که در نتیجه دستگیر و به زندان افتاد. مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی درباره شهید مطهری میگوید: من و بعضی دوستان دیگر میدانیم که شهید مطهری چه نقش عظیمی در حوادث محرم 42 که منجر به انقلاب 15 خرداد یا 12 محرم شد داشتند که بخش ناچیزی از آن را رژیم پهلوی فهمیده بود.
در سال 1343 حسنعلی منصور نخست وزیر وقت که به روحانیت هتاکی میکرد، توسط شهید محمد بخارایی به هلاکت می رسد؛ بخارایی در درسهای استاد مطهری شرکت میکرد. شهید مطهری در جمع اعضای هیأت مؤتلفه گفته بود: «چون فشار و اختناق بسیار زیاد است و سازمان امنیت مانع میتراشد و مانع پیشرفت کار میشود، باید دو جبهه را سازمان دهیم؛ یک جبهه در جلو و آشکار و دیگری پشت جبهه که کارش مدد دادن و فکر کردن و ایده دادن به کسانی باشد که در صحنه هستند».
در سال 1345 مقالهای در مجله زن روز بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر شد. شهید مطهری مقالاتی در پاسخ به آنها نوشتند که بعدها آن مقالات به صورت نظام حقوق زن در اسلام در آمد. استاد مطهری در سال 1346 با همکاری محمد همایون و حجت الاسلام شاهچراقی و ناصر میانجی حسینیه ارشاد را بنیان گذاشتند. هدف شهید کار عمیق فرهنگی و آشناسازی نسل جوان را با اسلام راستین بود، ولی در اثر شیطنتهای ناصر میناچی، استاد مطهری مجبور به استعفا شد و سرانجام حسینیه در سال 1350 از سوی رژیم شاه تعطیل شد.
شهید مطهری از مردم مظلوم فلسطین و مبارزه با صهیونیسم در ایران حمایت زیادی می کرد. در سال 48 سخنرانی تندی علیه اسرائیل ایراد کرد که منجر به دستگیری او شد. در سال 1349 سخنرانی تحت عنوان احیای تفکر اسلامی در حسینیه ارشاد انجام داد که به دستگیری دوباره او منجر گردید. پس از تعطیلی حسینه ارشاد پایگاه استاد به مسجد الجواد منتقل گردید و اداره این مسجد که دارای یک تالار تبلیغ نیز بود به عهده شهید مطهری بود.
استاد شهید مطهری در سال 1354 ممنوع المنبر شد. در این سالها تا آغاز دوره جدید نهضت به تألیف کتاب و تبلیغ و تشکیل جلسات فلسفه، اقتصاد، فلسفه تاریخ مسأله حکومت و.. در حوزه علمیه قم پرداخت. در سال 1355 به دنبال درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات که در سر کلاسهای درس تبلیغات ضد دینی میکرد و استاد شهید بارها به او تذکر داده و او را دعوت به مناظره به جای تبلیغ در سر کلاس کرده بود؛ رژیم پهلوی ایشان را بازنشسته کرد، زیرا به دنبال بهانه ای بودند تا استاد را اخراج کنند.
*س_منزل شهید مطهری؛ مرکز هدایت انقلاب در داخل کشور _س*ارتباط شهید مطهری با امام خمینی (ره) بسیار مستحکم بود، بطوری که در سال 1355 شهید مطهری به نجف رفت و با امام در مورد حوزه قم و مسائل نهضت اسلامی گفتوگو کرد، استاد در سال 1355 «جامعه روحانیت مبارز تهران» را با همکاری چند تن از دوستان روحانی بنیان گذاری کرد. وقتی امام خمینی به پاریس هجرت کرد، شهید مطهری ارتباط فراوانی با ایشان داشتند. مرحوم هاشمی رفسنجانی میگوید: مرکز هدایت انقلاب در داخل کشور و هماهنگی آن با رهبری حضرت امام خمینی منزل استاد مطهری بود.
شهید مرتضی مطهری سعی داشت تا از انحراف نهضت و بهره برداری منافقین خلق و دیگران جلوگیری کند، خطری که در مشروطه هم تکرار شد، نمونه آن هم مراسمی که پیش از انقلاب از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران در تجلیل از شهدای نهضت در بهشت زهرا برگزار شده بود که در جمعیت بانوان، آرم منافقین مشاهده شد و تنها استاد مطهری بود که قاطعانه نظر داد که این آرم باید پایین بیاید و خود شخصا این کار را انجام داد. مطهری برای هماهنگی بیشتر به پاریس سفر و با امام خمینی دیدار کرد و در همین سفر استاد شهید از سوی امام مسئول تشکیل شورای انقلاب اسلامی شد.
زمانی هم که دولت بختیار مانع ورود حضرت امام خمینی به کشور شده بود استاد مطهری در صف مقدم روحانیون متحصن در دانشگاه تهران حضور داشت. وقتی امام خمینی میخواستند به ایران برگردند احمد آقا از فرانسه تماس گرفتند و به شهید مطهری مسأله را بیان کردند، ایشان سران جمعیت مؤتلفه را جمع کرد و ساعت 4 صبح جلسه گرفتند و خود استاد شخصا ریاست کمیته استقبال را بر عهده گرفتند. حجتالاسلام و المسلمین ناطق نوری هم در مصاحبه تلویزیونی گفت: اخباری که از تهران به اقامتگاه امام در پاریس داده میشد، امام به این اخبار اطمینان پیدا نمیکردند، مگر آنگاه که از سوی استاد مطهری تأیید میشد.
حضرت امام خمینی در بدو ورود به ایران به مدرسه رفاه رفتند، ولی آنجا زمانی پایگاه هواداری سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) بود. استاد مطهری پیشنهاد کرد که حضرت امام به مدرسه علوی منتقل شود که این کار علیرغم مخالفت برخی افراد انجام شد. استاد پس از پیروزی همچون مشاوری دلسوز و مورد اعتماد امام خمینی بود. او افراد و روحیات آنها را خوب میشناخت، به عنوان نمونه وقتی میخواستند مسئولیت کمیته انقلاب را به آقای لاهوتی بدهند، مطهری مخالفت و با امام صحبت کرد و امام قبول و آقای مهدوی کنی را به ریاست کمیته انتخاب کردند.
برخی منابع تاریخی نوشتهاند که سران منافقین در فروردین سال 58 با امام خمینی (ره) ملاقات کرده و عکس نیز گرفته بودند، وقتیشهید مطهری از داستان مطلع میشوند اعضای دفتر امام را مورد عتاب قرار میدهند که چرا اجازه چنین کاری را دادید. اینها سوء استفاده میکنند سپس دوربین را گرفته و فیلم آن را زیر پا میگذارد.
*س_شهادت استاد در پسکوچههای تهران_س* از فروردین ماه 1358 یعنی کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب، موج ترورها علیه شخصیتهای روحانی و نظامی انقلاب آغاز شد. ساعت حدود 7 شب بود یازدهم اردیبهشت بود که تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند. نقشه اولیه ترور او در همان منطقه بود، اما هوشیاری راننده آیتالله مطهری و وضعیت بد منطقه از نظر ترور، مانع کار تروریستها میشود. آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند. احتمالا راننده خیابان شریعتی را به سمت پل سیدخندان کنونی آمده و بعد از عبور از خیابان سهروردی به میدان هفت تیر رسیده و با گذر از خیابان مفتح به سمت میدان کنونی سپاه رفته بود. بعد از آن هم وارد خیابان فخرآباد شده تا به منزل مرحوم یدالله سحابی برسد. جلسه آن شب برخلاف آنچه تصور میشود، جلسه شورای انقلاب نبود، بلکه جلسه موسسه متاع (مکتب تربیتی. اجتماعی علمی) بود که در سال 1337 تاسیس شده بود و به مسائل اجتماعی میپرداخت، اما به دلایل امنیتی هیچ سندی از خود ثبت نکرده بود. خودرو تروریستها در ضلع مقابل خیابان پارک شده بود. قاتل (محمدعلی بصیری) هم پشت دیوار منزل سحابی کمین کرده و منتظر استاد مطهری بود. ظاهرا نفر دیگری (حمید نیکنام) هم سر کوچه کشیک میداده است. کارشناسان وقت معتقدند چنین شرایطی حاصل شناسایی مناسب منطقه بوده است. تروریستها حتی چراغی که ساکنان محل در پارک امینالدوله محل فعلی خانه مداحان برای روشنایی و امنیت محله گذاشته بودند را خاموش کرده بودند و با استفاده از تاریکی شب موفق به چنین کاری شدند. سرانجام استاد شهید مرتضی مطهری در روز سه شنبه 11 اردیبهشت 1358 ساعت ده و بیست دقیقه شب توسط گروهک جنایتکار فرقان به شهادت رسید. گروهک تروریستی فرقان همان شب اطلاعیهای صادر کرد که خیانت شخص مرتضی مطهری در به انحراف کشاندن انقلاب تودههای خلق بر همه روشن بود، لذا اعلام انقلابی نام برده انجام پذیرفت. پیکر شهید مطهری به دستور حضرت امام خمینی به قم منتقل شد و در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد و آیتالله العظمی گلپایگانی بر پیکر این شهید بزرگوار نماز خواندند.شهید مطهری تا حدود زیادی مانع جذب دانشجویان و جوانان به گرایشهای چپ و جناحهای انحرافی میشد. این مسئله در انقلاب اسلامی هم تاثیر خود را به جا گذاشت. از کتابهای شهید مطهری مستند بودن، منطقی و روان بودن را میتوان دریافت، هرچند این کتابها پاسخگوی شبهات و سوالات آن دوران بود، اما طوری نگاشته شده که امروز هم این کتابها جزء بهترین کتابهایی است که به رشته تحریر در آمده است؛ گروهک تروریستی فرقان و گودرزی رئیس این گروه که طلبه منحرفی در زمان خود بود، به همراه گروههای دیگری که احساس کردند ماندن شهید مطهری به نفع اسلام، نظام و جریان انقلابی است، او را به شهادت رساندند، هرچند گروه فرقان او را ترور کردند، اما کسانی که مایل به ترور شهید مطهری بودند بیش از گروه فرقان بودند.
انتهای پیام /
فاطمه تورانلو