آموزش و پرورش در ایران سیاستزده است / چرایی جهانشمول شدن فرهنگ غرب
یک جامعهشناس میگوید که نهادهای آموزش و پرورش در ایران سیاست زدهاند و به دگماتیسم فکری دچار، به همین دلیل هم ناتوان از ترویج ارزشهای فرهنگی هستند و کارشان باعث شکاف بین نسلها شده است.
یک جامعهشناس میگوید که نهادهای آموزش و پرورش در ایران سیاست زدهاند و به دگماتیسم فکری دچار، به همین دلیل هم ناتوان از ترویج ارزشهای فرهنگی هستند و کارشان باعث شکاف بین نسلها شده است.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: اکنون چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد و این برابر است با چهار دهه فعالیت نهادهای حکومتی فرهنگی. نهادهایی که قرار بود فرهنگ اسلامی - ایرانی را بین مردم فراگیر کنند تا تحولی در ارزشهای جامعه بوجود آید. پرسش اصلی این است که نتیجه این همه سرمایه گذاری در عرصه فرهنگ و تاسیس نهادهای مختلف فرهنگی چه بوده است؟ آیا این نهادها توانستهاند، مولفههای فرهنگی اسلامی و آنچه را که از نظر اسلام «مطلوب» یک جامعه مسلمان است، میان امت نهادینه کنند؟
ارائه هرگونه پاسخی به این پرسش، جز از طریق پالایش جامعه راه را به بیراهه خواهد برد. سالهاست که کم کاری و یا پیش گرفتن مسیر غلط را سعی کردهاند با برنامههای حذفی بپوشانند. به عنوان مثال اشتباه در مقوله فرهنگسازی در عرصه فضای مجازی را تلاش کردهاند با فیلترینگ یا پایین آوردن سرعت اینترنت جبران کنند، اما چقدر موفق بودهاند؟ بویژه فیلترینگ شبکههای اجتماعی چقدر جواب داده است؟ مگر نه این است که با فیلترینگ شبکههای اجتماعی، ناخودآگاه استفاده از فیلترشکنها را میان نوجوانان و جوانان رواج داد؟ فیلترشکنهایی که بعضا به محض روشن شدن کاربران را به صفحات مستهجن نیز هدایت میکنند.
مساله فضای مجازی و شبکههای اجتماعی
نگاه غیردستوری به مقوله فرهنگ، میان مسئولان فرهنگی امری فراموش شده است. این در صورتی است که تنها این نگاه است که جواب میدهد. اومبرتو اکو، فیلسوف و اندیشمند فقید ایتالیایی در نامههای به نوهاش خطرات فضای مجازی را اینگونه بیان میکند: «فقط میخواهم به تو توصیهای بکنم، الان که داری از تبلت استفاده میکنی، این عمل میتواند برات مفید باشد. نمیخواهم به تو توصیه کنم که این کار را نکنی، البته نه به این دلیل که به نظرت مثل یک پیرمرد احمق به نظر نرسم، بلکه چون خودم هم از اینترنت استفاده میکنم. تنها توصیهای که میتوانم به تو بکنم این است که به صدها سایت پرونوگرافی توجهی نکن... اگر من فقط رابطه جنسی را در کامپیوتر میدیدم، پدرت هرگز به دنیا نمیآمد و تو هم وجود نداشتی.»
اکو این چنین ساده خطر بزرگ تماشای پورن در فضای مجازی را برای نوهاش گوشزد میکند، چرا که میداند نمیتوان کودکان و نوجوانان از از داشتن تبلت و استفاده از فضای مجازی منع کرد. اگر منع دستوری وجود داشته باشد، خطرات به مراتب بیشتر از استفاده کودکان از کامپیوتر و فضای مجازی است. در ایران نیز سالها توصیه میکردند که کودکان و نوجوانان را از ورود به فضای مجازی منع کنید. آنها نمیدانستند که بعدها بیماری به نام کرونا فراگیر خواهد شد که باعث میشود حتی آموزش هم وارد عرصه فضای مجازی شود. حال ما ماندهایم و فضایی که از ورود به آن ناچاریم و فرهنگی که ساخته نشده است.
امبرتو اکو خطاب به نوهاش: اگر من فقط رابطه جنسی را در کامپیوتر میدیدم، پدرت هرگز به دنیا نمیآمد و تو هم وجود نداشتیبه همین دلیل هم هست که مسائل مستهجن فضای مجازی و چالشهای خطرناک آن همیشه گریبان ما را میگیرد. این روزها هم که چالشهای متعددی چون «مومو» و... فضای مجازی را آلوده خود کرده و خطراتی را متوجه کودکان و نوجوانان میکند. حتی این روزها چالشهای مستهجنی نیز باب شد که قلم از معرفی و نگارش درباره آنها شرم دارد. چالشهایی که حرمت و حیا را میان نسلها از بین برده است. چالشهایی که هویت فرهنگی ما را هدف قرار داده و توگویی تا موجب از خود بیگانگی ما نشوند، دست از سرمان برنخواهند داشت.
نهادهای آموزشی به دست نااهلان افتاده است
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس و متخصص حوزه تعلیم و تربیت درباره رواج این چالشها و فراگیر شدن آنها میان نوجوانان و جوانان ایرانی به مهر گفت: از نظر من فروریختگی فرهنگی عمیقی در جامعه بوجود آمده که قابل کتمان نیست. این فروریختگی بر اثر ندانم کاری وزارت آموزش و پرورش است. سیاست زدگی آموزش و پرورش در ایران هم به طور عام وجود دارد و هم به طور خاص.
وی افزود: هم نهادهایی که وظیفه آموزش و پرورش به طور عام را دارند مانند سازمان صدا و سیما، رسانهها و... و هم نهادهای خاص آموزش و پرورش یعنی مدارس و دانشگاهها همگی سیاست زده و ایدئولوژی زدهاند.
قرایی مقدم ادامه داد: من به عنوان یک نفر متخصص تعلیم و تربیت به شما میگویم که وقتی نهاد آموزش و پرورش به دست نااهلان افتاد و را بدل به جایگاهی برای کسب سود و منفعت شد، دیگر باید فاتحهاش را خواند. به همین دلیل هم جوانان ما دچار فروپاشی فرهنگی شده و بیگانه با فرهنگ ایرانی - اسلامی هستند و همه هم مایوس و سرخورده.
نویسنده کتاب «جامعه شناسی آموزش و پرورش» در ادامه با اشاره به این نکته که از چند دهه پیش هم دلسوزان چنین وضعیتی را پیشبینی کرده بودند، گفت: روند بیگانگی فرهنگی از همان مهدکودکها شروع میشود. سیاستهایی که از چند دهه گذشته در پیش گرفته بودند، معلوم بود که کار را به اینجا خواهد رساند و تضادهای گوناگونی بین نسلها ایجاد خواهد کرد.
جوانان، آرمانها و ارزشهای نسل قبل را قبول ندارند
جامعهشناسان مساله شکاف بین نسلها را بارها هشدار دادهاند. این شکاف مشکلات مهمی را ایجاد خواهد کرد که از جمله است طرد و نفی هرگونه ارزشهای مورد قبول نسلهای قبل برای نسلهای جدید. قرایی مقدم در این باره توضیح میدهد: ما امروزه تعارضات بسیاری را شاهد هستیم. مسئولان در نظر و عمل خود یکسان نیستند و همین ویژگی باعث تعارضاتی در بطن جامعه شده است. یک دلیل برای شکاف نسلها در همین نکته نهان است. وقتی ما مسئولان و نسل قبلی به مولفهای که خودمان آن را به عنوان یک ارزش معرفی کردهایم عمل نمیکنیم، نباید انتظار داشته باشیم که نسلهای بعدی آن را به عنوان یک ارزش بپذیرند.
مولف کتاب «انسانشناسی فرهنگی» در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که ما تاکنون چیزی به نام آموزش و پرورش ملی و فرهنگی نداشتهایم، گفت: آموزش و پرورش ما به دگماتیسم دچار بوده و هست. ما میخواستیم جوانان را اسلامی بار بیاوریم، نتیجه چه شده است؟ مگر کسانی که شلوار والدین و سالخوردگان را پایین میکشند و از آن فیلم میگیرند، توسط همین نظام آموزش و پرورش تربیت نشدهاند؟
برای نسل جدید هیچ ارزشی باقی نگذاشتهایم
ترم «تهاجم فرهنگی» که برای نخستین بار توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شد، خبر از نوعی سلطه میداد. سلطهای که قرار بود با تاثیرگذاری بر نسلهای جدید توسط نظام امپریالیسم جهانی آرام آرام بوجود آید. توجه به پیشنهادههای این ترم نشان میدهد که مساله وادادگی در عرصه فرهنگ بیش از آنکه متوجه طرف متخاصم باشد، به دلیل کمکاری طرف خودی و غیرعلمی بودن برنامههایش است.
قرایی مقدم: من به عنوان یک نفر متخصص تعلیم و تربیت به شما میگویم که وقتی نهاد آموزش و پرورش به دست نااهلان افتاد و را بدل به جایگاهی برای کسب سود و منفعت شد، دیگر باید فاتحهاش را خواندقرائی مقدم در این باره اشاره کرد: 30 سال پیش من هشدار دادم که آقایان این روشی که در پیش گرفتهاند ره به ناکجا آباد میبرد. از 30 سال پیش دارم مدام تجربیات مشابه این راهی را که در پیش گرفتهاند، مثال میزنم. بارها نوشتهام که آنتوان سیمینویچ ماکارنکو، مربی، نظریهپرداز، مددکار اجتماعی و نویسنده با نفوذ اتحادیه جماهیر شوروی سابق و از بنیان گذاران نظام تعلیم و تربیت این کشور، سالها تلاش کرد تا کودکان و نوجوانان شوروی را اشتراکی بار بیاورد. اما نه تنها هیچ کاری نتوانست بکند بلکه مجبور شده بود هرجایی که میرود اسلحه هم با خود حمل کند، چرا که بیم آن را داشت که هرلحظه همان نوجوانان و جوانان به او حمله کرده و بلایی سرش بیاورند.
نویسنده کتاب «مدیریت آموزشی» در بخش دیگری از تحلیل خود از وضعیت فعلی جامعه ایران و روی آوردن نوجوانان و جوانان به چالشهایی که توسط غربیها طرحریزی میشود، گفت: شعار جوانان امروز این است که هیچ عملی، هیچ رسمی و هیچ اندیشهای حرمتش واجب نیست و میتوان آن را ندیده گرفت و به آن توهین کرد. این نادیده گرفتن حتی شامل مقدسات مذهبی هم میشود. این نتیجه همان ندانم کاریها و دگماتیسم فکری - عقدیتی و یکسان نبودن نظر و عمل است.
هدف نظریه دهکده جهانی جهانشمول کردن ارزشهای غربی است
قرائی مقدم در بخش دیگری از سخنان خود تبلیغات رسانههای غربی را یکی دیگر از عوامل فراگیر شدن چالشهای مستهجن در ایران معرفی کرد و گفت: بجز دگماتیسم فکری مسئولان نهادهای آموزشی در ایران نباید نقش رسانههای غربی را نادیده گرفت. بنا به نظریه مارشال مک لوهان، غرب میخواهد دنیا را در مسیر دهکده جهانی شدن بیاندازد. این یعنی که همه دنیا باید به یک رنگ دربیاید.
نویسنده کتاب «هنر اجتماعی و ملی» ادامه داد: سر ادوارد بارنت تایلور، انسان شناس بریتانیایی و بنیان گذار انسان شناسی فرهنگی میگوید که جهان باید به طرف فرهنگ آنگلوساکسون پیش برود. سالهاست شاهد هستیم که یک فرهنگ تکامل خطی در جهان در حال حرکت است. مک لوهان در ادامه نظر تایلور اعتقاد داشت که باید مسائل ارتباط جمعی را یکسان کرد تا جهان دهکده جهانی شود. به همین دلیل هم رسانه و اکنون نیز فضای مجازی بدل به یکی از عوامل مهم این راه شده است.
قرائی مقدم همچنین به ایده هارولد لاسول، نظریه پرداز آمریکایی برای ایجاد دهکده جهانی و یکسان شدن فرهنگ جهان اشاره کرد و گفت: به دلیل آنکه این نظریه پردازان فرهنگ غربی را فرهنگ برتر میدانند، مساله دهکده جهانی را پیش کشیدهاند. لاسول اعتقاد داشت که این روند یکسان سازی با صرفا با بکار گرفتن ابزارها پیش نمیآید. باید این ابزارهای فرهنگی را شیرین کرد. مثلا اگر میخواهید بیحیایی را ترویج کنید باید به جوانان و نوجوانان ایرانی سکس هم بدهید.
وی افزود: در دهه گذشته سریالهای مختلفی از آمریکا، آمریکایی جنوبی و... را که در آنها بیحیایی و بیعفتی و روابط باز موج میزد برای ایرانیان زیرنویس کرده و در شبکههای مختلف فارسی زبان که دفتر فعالیتشان در خارج از کشور است، پخش کردند. در نتیجه تعارضات نسلی و شکاف نسلی و تعارضات میان آرمانها بین جامعه ایران بسیار بیشتر از قبل شد. آن تعارضها را اکنون در این چالشهای مستهجن در فضای مجازی به عینه شاهد هستید.
این جامعه شناس و مدرس دانشگاه اضافه کرد: این میان مهم این است که چنین وضعیتی قابل پیشبینی بود. از چند دهه قبل ما خطر این تعارضها و شکاف بین نسلها را مدام گوشزد کردیم، اما کو گوش شنوا؟ متاسفانه هنوز هم حاضر به پذیرش این خطرات نیستند.