سه‌شنبه 6 آذر 1403

آگاهی‌نو؛ راهبرد نوصفوی‌گری

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
آگاهی‌نو؛ راهبرد نوصفوی‌گری

برای معرفی دومین شماره مجله جدید‌الانتشار «آگاهی‌نو» یک نام کفایت می‌کند: محمد قوچانی که این بار نه تنها سردبیر که صاحب‌امتیاز و مدیرمسؤول هم خود اوست...

عصر ایران؛ سروش بامداد - برای معرفی دومین شماره مجله جدید‌الانتشار «آگاهی‌نو» یک نام کفایت می‌کند: محمد قوچانی. «آگاهی‌نو» با تمام نشریاتی که این روزنامه‌نگار صاحب سبک ایرانی طی 25 سال گذشته در آنها قلم زده یا سردبیری کرده یک تفاوت عمده دارد. آن هم این‌که صاحب‌امتیاز و مدیرمسؤول هم خود اوست و بدین ترتیب اولین نشریه خود محمد قوچانی است ودر واقع، این خود اوست که در آگاهی‌نو حلول کرده است. بر مهرنامه و سیاست‌نامه و سازندگی ومردم‌امروز و آسمان و شهروند‌امروز هم البته مهر او و تیم حرفه‌ای او نشسته بود و طعم نگاه حرفه‌ای محمد قوچانی را داشتند و درباره باقی‌مانده‌ها می‌توان گفت، هنوز هم دارند اما در آگاهی‌نو تنها سخن ازطعم نیست و روح آن چنین است با این شعار:«مجله ملی ایران؛ راه تجدد از توسعه می‌گذرد». خرسندی «صاحب‌امتیاز، مدیر مسؤول و سردبیر» از دریافت امتیاز یک مجله به نام خود در شماره نخست این مجله ابراز شد. آنجا که عنوان «یادداشت مدیر مسؤول» و نه «سردبیر» را بر خود داشت و با نقل جملاتی از دکتر محمود عنایت صاحب‌امتیاز و مدیر مجله «نگین» در خرداد 1344 آغاز شد: «با اجازه شما می‌خواهم از این طرف میز به آن طرف میز بنشینم. تا به حال ما می‌کاشتیم، دیگران می‌خوردند. حالا خودمان می‌کاریم و خودمان هم می‌خوریم. این "خودمان" شامل همه کسانی است که این چند سال پا به پا و در رکاب‌شان یدک مجللات سنگین و نیمه‌سنگین را می‌کشیدیم و قلم صد تا یک غاز می‌زدیم و آب در هاون می‌کوبیدیم و چند گاهی نیز با دلی سرد و بی تپش و هزا‌ر گونه سخن در دهان و لب خاموش بر کناره می‌رفتیم. اکنون نیز البته حجره و دکه‌ای باز نکرده‌ایم اما همین قدر بس که منزل، بی‌"ریا" ست و سودای بهره‌کشی و سوء‌استفاده از کار و اندیشه دیگران نیز در طریقت ما نیست.» آنگاه خود درادامه می‌نویسد: «سرمقاله عنایت در سرصفحه نگین 55 سال پیش، چنان سوزناک بود که از چند ماه قبل که پروانه انتشار مجله آگاهی‌نو را هیأت نظارت بر مطبوعات صادر کرد، فقط به جملات او فکر می‌کردم که چرا پس از نیم قرن، هنوز داستان روزنامه‌نگاران ایران همان است که بود؟ چرا "امتیاز" کاری که ما از آن نان می‌خوریم - و البته نان را در خون خود می‌زنیم - باید از آن دیگران باشد و ما نه فقط "خانه" که "دکه"ای از خود نداشته باشیم تا همچون همه اهالی کسب و کار، کالایی را که تولید می‌کنیم خود بتوانیم عرضه کنیم؟ باری، پس از 25 سال کار مطبوعاتی این قلم، به لطف هیأت نظارت بر مطبوعات، مجوز این مجله صادر شد تا ما هم شاید بتوانیم «خودمان بکاریم و خودمان بخوریم» هر چند که در مقام «صاحب امتیاز» هم نیازمند «سرمایه گذار» هستیم و هنوز داستان «کار و سرمایه» باقی است.» جمله آخر و بیان تقابل کار و سرمایه البته در حالی است که آقای قوچانی و همکاران او تا توانسته‌اند در دفاع از اقتصاد آزاد و مبتنی بر «سرمایه» دفاع کرده‌اند و در همین شماره نوروزی یا دومین شماره آگاهی‌نو هم یکی از میزگردها درباره «سوسیالیسم تخیلی» است و هر دو شرکت‌کننده به اقتصاد آزاد باور دارند و منتقد جدی تفکرات سوسیالیستی هستند و برخی را سوسیالیسم تخیلی می‌دانند. از حیث حجم نیز باید گفت هر چند که علی دهباشی هم مجله «بخارا» را به صورت حجیم و گاه در 500 صفحه منتشر می‌کند اما نوع سردبیری او با محمد قوچانی متفاوت است و مطالب شخصیت های کلاسیک فرهنگی را دریافت و منتشر می کند و محدود به موضوع و محور خاصی نیست. آگاهی‌نو اما مجله‌ای به روز است منتها با ظاهر کلاسیک کما این که گزارش ماه را به محمد جواد ظریف اختصاص داده که مطلبی خواندنی است با عنوان «دولت تکنوکرات، رییس دیپلمات» با این توضیح: «خبرهای آگاهی‌نو حاکی از آن است که اصلاح‌طلبان و اعتدال گرایان تلاش دارند محمد جواد ظریف را به نامزدی ریاست جمهوری قانع کنند». در این امر تردیدی نیست که هیچ کس مانند ظریف، پتانسیل تشویق به رأی دادن در انتخابات 1400 را ندارد البته به یک شرط. این که تا قبل از انتخابات، برجام احیا شده باشد و با احیای برجام، مردم احساس کنند که برجام به زندگی و معیشت آنها ترجمه و روند نزولی قیمت دلار آغاز شود و این توضیح دوم البته از این نویسنده است نه از آگاهی‌نو هر چند که نه مدیر و سردبیر و نه دیگر اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان علاقه خود را به کاندیداتوری او پنهان نمی‌کنند و شاید به این خاطر باشد که این روزها شاهد پخش «گاندو 2» از تلویزیون هستیم. محمد قوچانی نیاز به معرفی ندارد. اما آگاهی‌نو را باید معرفی کرد چون شکل و شمایل مجلاتی چون مهرنامه و اندیشه پویا و تجربه را ندارد و بیشتر شبیه "بخارا" - در فرم کلاسیک - است و شاید اگر ماهانه منتشر شود به همان فرمت قبل بازگردد مگر این که سیاست، همین باشد و شمار مشخصی از خوانندگان و مخاطبان که پیشاپیش اقدام به پیش‌خرید کرده‌اند مورد نظر باشند. بر روی جلد مجله تصویر غرور برانگیز و ناپلئون‌واری از «شاه عباس» نشسته با این عنوان: «شهریار ایران، راهبرد نوصفوی‌گری / در بزرگ‌داشت شاه عباس کبیر» و همین اطلاق «کبیر» را در سال‌های قبل کمتر دیده بودیم. بدین ترتیب آگاهی نو از «سیاست نامه» هم متمایز می‌شود چرا که سیاست‌نامه بیشتر در پی رواج اندیشه «ایرانشهر» ی بود و هست با نماد دکتر سید جواد طباطبایی و نیز مروج تفکرات ناسیونالیستی و ملی‌گرایی به مفهوم مذموم کلمه در سال های اول جمهوری اسلامی نیست و به نظر می‌رسد به «ایده ایران» که «عباس احمد آخوندی» مطرح کرده نزدیک‌تر باشد. هر چند که از عنوان «راهبرد نوصفوی‌گری» مضایقه نشده است. چون صحبت از صفوی‌گری و شاهان صفویه است نمی‌توان به این نکته اشاره و ابراز شگفتی نکرد که نام عماد‌الدین باقی یکی از فعالان شناخته‌شده حقوق بشر در ایران در حالی به عنوان یکی از مشاوران آمده که می‌دانیم یکی از مثال‌های صریح آقای باقی درباره خشونت، رفتار شاهان صفوی با فرزندان و مخالفان در کور کردن آنهاست: «شاه اسماعیل اول در 13 سالگی به تخت نشست و قاتل پدر خود را زنده زنده سوزاند و اسماعیل دوم جانشین طهماسب دستور داد برادر 19 ساله‌اش را در تهران خفه کردند چرا که در جلسه قزل‌باشان از او به عنوان شاهزاده‌ای شایسته جانشینی یاد شده بود».- [تجارت فردا - شماره 395، صفحه 25، اصالت قدرت]. با این همه اختصاص 85 صفحه به بخش «مبانی نوصفوی گری و شاه عباس و اصفهان» نشان می‌دهد، داستان جلد، خواندنی است. البته می توان حدس زد اولین انتخاب این سفره، گفت و گوی متفاوت و کم سابقه (در 10 سال اخی) با عطاءالله مهاجرانی (وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات) باشد خاصه پس از نقدی که درماه های اخیر متوجه او شده و خیلی‌ها اشارات قبلی او به یکی از محبوب‌ترین و پاک‌ترین مدیران فرهنگی پس از انقلاب - احمد بورقانی- را نپسندیدند. اگر تصور می‌کنید 70 هزار تومان برای یک مجله گران است یادآوری می‌کنم که همین امروز یک عدد پیتزا را همراه نوشابه به قیمت 72 هزار تومان ابتیاع کردم که با احتساب 20 دقیقه انتظار و 10 دقیقه مصرف، نیم ساعت را به خود اختصاص داد و با آگاهی‌نو از آغاز عید، دم‌خورم بی‌بیم مضار مترتب بر فست‌فودها!

---------------------------------

بیشتر بخوانید / (دیگر مجلات معرفی شده در نوروز 1400):

*«آنگاه»؛ هم لذت خواندن، هم مغازله با فرم

تجربه؛ حرفه‌ای‌تر و خواندنی‌تر / آمریکا ملک‌الشعرا دارد!

* بخارا؛ نه لب لعل، نه غنچه دهان، نه خال‌هندو، فقط دو چشم افسون‌گر

 * اندیشه پویا؛ 100 نام در تحریریه خیالی قرن

تجارت فردا؛ 45 مقاله برتر اقتصادی دنیا در 130 سال

 *سال‌نامه شرق؛ "کانسیستنسی" یا استواری؟!

 *دیلمان؛ بفرمایید مافیا!

 * چشم‌انداز ایران؛ حقوق فراموش‌شده بیماران

لینک کوتاه: asriran.com/003GAk