یک‌شنبه 4 آذر 1403

آیا مارادونا می‌توانست به اندازه مسی توپ طلا ببرد؟

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
آیا مارادونا می‌توانست به اندازه مسی توپ طلا ببرد؟

حضور مستمر در بالاترین سطح دنیای فوتبال، مهمترین امتیاز مسی نسبت به مارادونا است و دقیقا به همین دلیل می‌توان مسی را در تاریخ فوتبال، بازیکنی بهتر از مارادونا دانست. اگر به نقطه اوج این دو ستاره آرژانتینی نگاه کنیم، احتمالا مسی هیچ وقت به درخشش و قدرت مارادونای 1986 نبوده.

قرار گرفتن عدد 8 در کنار نام لیونل مسی در مراسم رونمایی از گوشی همراه آیفون 15، که دیروز (چهارشنبه) توسط کمپانی اپل برگزار شد، بسیاری را به این نتیجه رسانده که مسی به زودی به هشتمین توپ طلا هم دست خواهد یافت.

به گزارش عصر ایران، جایزه توپ طلا قبلا در پایان یک «سال تقویمی» اهدا می‌شد. مثلا وقتی مارکو فان‌باستن سومین توپ طلایش را برد، عملکرد او از آغاز ژانویه 1989 تا پایان دسامبر 1989 مد نظر فرانس فوتبال بود. اما از سال گذشته این جایزه را در پایان یک «سال فوتبالی» اهدا می‌کنند.

سال فوتبالی تقریبا از شهریور هر سال آغاز می‌شود تا اوایل خرداد سال بعد. هر دو سال (فوتبالی و تقویمی) تقریبا یک بازه زمانی 9 تا 10 ماهه را شامل می‌شوند؛ با این تفاوت که قبلا آن ده ماه در یک سال میلادی قرار داشت و در دو فصل / سال فوتبالی، ولی الان ده ماه مد نظر در یک فصل / سال فوتبالی و در دو سال میلادی قرار دارد.

کریم بنزما سال گذشته در مهر ماه جایزه توپ طلا را دریافت کرد و امسال نیز این جایزه در مهر ماه، ناظر بر عملکرد فوتبالیست‌ها از شهریور 1401 تا خرداد 1402 اهدا می‌شود. بنابراین جام جهانی 2022 نیز که در آبان و آذر 1401 برگزار شد، در بازه زمانی توپ طلای 2023 قرار می‌گیرد.

با احتساب جام جهانی، هیچ عجیب نیست که توپ طلای 2023 به لیونل مسی برسد. و اصلا اگر کس دیگری برنده توپ طلا شود، حتی امباپه یا هالند، کمی عجیب است؛ زیرا در یک سال فوتبالی گذشته، مسی به عنوان کاپیتان تیم ملی آرژانتین این تیم را برای سومین بار قهرمان جهان کرده و به عنوان بهترین بازیکن جام جهانی هم انتخاب شده و اکثر مردم جهان هم از موفقیت او در جام جهانی شاد شدند.

در چنین شرایطی بعید است فرانس فوتبال توپ طلای 2023 را با تکیه بر دلایل شاذ فنی، به بازیکنی جز مسی اهدا کند. مسی حتی وقتی در جام جهانی ناکام بود، توپ طلا را از چنگ قهرمانان جام جهانی درمی‌آورد (اینیستا و ژاوی در سال 2020)؛ الان که جام جهانی را برده و در سال فوتبالی مد نظر فرانس فوتبال هم عالی بوده، بعید است که دستش به توپ طلا نرسد.

با این حال این یادداشت درباره موضوع دیگری است! و آن اینکه اگر در دورانی که مارادونا در میادین فوتبال می‌درخشید، توپ طلا را به بازیکنان غیراروپایی هم می‌دادند، آیا مارادونا می‌توانست مثل مسی هفت یا هشت توپ طلا ببرد و یا دست کم رکورد کرایف و پلاتینی را بشکند و بیش از سه توپ طلا کسب کند؟

با اینکه مارادونا احتمالا بزرگترین ژنرال تاریخ فوتبال بوده، به نظر می‌رسد پاسخ سوال فوق منفی باشد. چند دلیل در تایید این مدعا می‌توان اقامه کرد.

اول اینکه مارادونا تا سن 22 سالگی در باشگاه‌های آرژانتین بازی می‌کرد. او تا 21 سالگی در آرژانتیوس جونیورز توپ می‌زد، سپس یکسال برای بوکاجونیوز بازی کرد. در هر دو باشگاه هم عملکردش خوب بود ولی هنوز حتی بهترین بازیکن آمریکای جنوبی هم نبود. زیکو در آن دوران قطعا بهترین بازیکن آمریکای جنوبی بود.

توپ طلا از 1995 به بازیکنان غیراروپایی شاغل در باشگاه‌هایی اروپایی نیز اهدا شد ولی مارادونا تا 1982 اساسا در باشگاه‌های اروپایی توپ نمی‌زد. او از 1982 به بارسلونا پیوست ولی در بارسلونا عملکردش چنان نبود که در پایان سال بتواند برنده توپ طلا شود.

در واقع از آغاز سال 1980 تا پایان سال 1985، که مارادونا در سه باشگاه آرژانتینوس جونیورز، بوکاجونیورز و بارسلونا بازی می‌کرد، او یا در یک باشگاه طراز اول جهانی بازی نمی‌کرد (مثل آرژانتینوس جونیورز) و یا اینکه درخشان‌ترین بازیکن سال نبود (مثل دوران حضورش در بارسلونا).

حتی اگر توپ طلای فرانس فوتبال به یک بازیکن غیراروپایی شاغل در یک باشگاه غیراروپایی اهدا می‌شد، مارادونا با عملکرد عصبی‌اش در جام جهانی 1982، که منجر به اخراجش در دیدار مهم آرژانتین و برزیل شد، نمی‌توانست توپ طلا را پائولو روسی که آقای گل جام جهانی شد و ایتالیا را به قهرمانی آن جام رساند، برباید.

در سال‌های 1980 و 1981 نیز قاعدتا رومنیگه درخشان (که طی این دو سال برنده توپ طلا شد) در باشگاه برجسته بایرن مونیخ بیش از مارادونا در باشگاه نه چندان معتبر آرژانتیوس جونیورز به چشم خبرنگارانی که با رأی‌شان برنده توپ طلا را انتخاب می‌کردند، می‌آمد.

در دو سالی که مارادونا برای بارسا بازی می‌کرد (1982 تا 1984)، بازیکنان متعددی از او بهتر بودند که در میشل پلاتینی در رأس آن‌ها بود. پلاتینی در 1984 با درخشش استثنایی‌اش (9 گل در 5 بازی) فرانسه را قهرمان جام ملت‌های اروپا کرد ولی مارادونا، دقیقا یک ماه قبل از قهرمانی فرانسه در اروپا، در فینال جام حذفی اسپانیا، نه تنها نتوانست تیمش را قهرمان کوپا دل ری کند، بلکه درگیر کتک‌کاری جانانه‌ای با بازیکنان اتلتیکو بیلبائو شد و همین واقعه، مدیران بارسا را به این نتیجه رساند که بهتر است به حضور مارادونا در تیمشان پایان دهند. این شد که مارادونا را به ناپل فروختند.

در نیمه اول دهه 1980، میشل پلاتینی بهترین بازیکن جهان بود و مارادونا هنوز به بلوغ نرسیده بود؛ اگرچه در کنار زیکو و رومنیگه و برند شوستر و یکی دو نفر دیگر، جزو بهترین‌ها بود. مثلا در سال 1985 یوونتوس با پلاتینی قهرمان اروپا شد ولی ناپل با مارادونا به در رتبه سوم سری آ قرار گرفت. همچنین پلاتینی آقای گل سری آ شد.

درباره درخشش پلاتینی در نیمه اول دهه 1980، باید گفت که او در سال‌های 1983.1984 و 1985 آقای گل لیگ فوتبال ایتالیا شد و تنها بازیکن غیرایتالیایی است که سه بار آقای گل این مسابقات شده است. درخشش چشمگیر او در یوونتوس، موجب شد در همین سه سال پیاپی، توپ طلا هم نصیب او شود.

در این سه سال، مارادونا هنوز مارادونا نشده بود. بعدا هم که مارادونا شد، فقط یکبار در 1988 آقای گل سری آ شد. البته این ملاکی برای نفی برتری مارادونا نیست؛ ولی با در نظر گرفتن جمیع مولفه‌ها، پلاتینی در نیمه اول دهه 1980، در اوج پختگی، بهتر از مارادونای جوان بود.

اما دلیل دومِ ناممکن بودن کسب هفت یا هشت توپ طلا از سوی مارادونا، حضور او در ناپل و سویل (سویا) بود. مارادونا از 24 سالگی تا 32 سالگی، هفت سال برای ناپل بازی کرد و یک سال هم برای سویل.

او در سویل، به رغم اعتیاد و چاقی و سایر مشکلاتش، خوب بود. در 26 بازی 15 گل زد. ولی این موفقیت برای کسب توپ طلای سال 1993 کافی نبود. در 1993 توپ طلا نصیب روبرتو باجو شد که در سال‌های اوج فوتبالش بود و در یوونتوس زمین و زمان را به هم می‌دوخت.

در 1992 هم مارکو فان باستن علیرغم هفت هفته غیبت در آغاز لیگ ایتالیا به علت آسیب‌دیدگی، به قدری درخشان بود که نهایتا آقای گل سری آ شد. بنابراین مارادونا با یک نیم‌فصل حضور در سویل، در نیمه دوم سال 1992، نمی‌توانست توپ طلای 1992 را از چنگ فان‌باستن بیرون آورد. نیم‌فصل قبلش هم که به دلیل دوپینگ محروم بود.

مارادونا در 1993 به نیولز اولد بویز، یک باشگاه نه چندان معتبر آرژانتینی، پیوست و طی یکسال برای این تیم فقط 5 بازی کرد و 4 گل هم زد. در 1994 هم که به دلیل دوپینگ از جام جهانی اخراج شد و یکسال را بدون باشگاه سپری کرد.

از 1995 تا 1997 هم دوباره به بوکاجونیورز پیوست و در 30 بازی طی دو فصل، 7 گل برای این تیم به ثمر رساند. طبیعتا او طی این دو سال، که 35 تا 37ساله بود، آن هم در دورانی که دیگر دوران اوجش نبود، شانس چندانی برای بردن توپ طلا نداشت. حتی اگر توپ طلا را به بازیکنی در یک باشگاه غیراروپایی می‌دادند (که چنین امکانی هم وجود نداشت).

در واقع پس از اتمام حضور مارادونا در ناپل، دیگر هیچ تیم درجه‌اولی در فوتبال اروپا حاضر نبود بابت خرید مارادونا پولی بپردازد؛ چراکه همه می‌دانستند او درست و حسابی تمرین نمی‌کند و به کوکائین اعتیاد دارد و هر آن ممکن است تست دوپینگش مثبت شود.

بنابراین مارادونا در دهه 1990 شانسی برای کسب توپ طلا نداشت. در نیمه اول دهه 1980 هم، چنانکه گفتیم، دوران سروری‌اش در جهان فوتبال هنوز فرا نرسیده بود.

بنابراین، اگر توپ طلا را به بازیکنان غیراروپایی هم می‌دادند، مارادونا پنج سال شانس قابل توجهی برای کسب توپ طلا داشت. از 1986 تا 1990.

او در 1986 قطعا برنده توپ طلا می‌شد. در 1987 هم اگرچه رودگولیت بسیار خوب بود، ولی احتمالا مارادونا برنده توپ طلا می‌شد چراکه ناپل را با درخشش خودش قهرمان سری آ کرده بود. در 1988 شانس مارادونا کمتر از سال قبل بود زیرا ناپل قهرمان ایتالیا نشد ولی فان‌باستن با آن گل‌های استثنایی‌اش هلند را قهرمان جام ملت‌های اروپا کرد و خودش هم آقای گل یورو 88 شد. البته مارادونا هم آقای گل سری آ شده بود. با اینکه هر طور حساب کنیم، شانس فان‌باستن بیشتر به نظر می‌رسد؛ چونکه او قطعا درخشان‌ترین بازیکن قاره اروپا در 1988 بود.

بنابراین دو سال دیگر برای مارادونا باقی می‌ماند: 1989 و 1990. در 1990 مارادونا ناپل را قهرمان ایتالیا کرد، ماتیوس آلمان را قهرمان جهان. در جام جهانی نیز ماتیوس به مراتب بهتر از مارادونا بود. همچنین شیلاچی ایتالیایی هم، که آقای گل جام جهانی و بهترین بازیکن جام شد، در جام جهنی 1990 درخشان‌تر از مارادونا بود. اما شیلاچی در طول آن سال (یعنی فراتر از جام جهانی) در حد مارادونا و ماتیوس نبود.

بنابراین توپ طلای 1990 را باید همچنان به کاپیتان درخشان تیم قهرمان جهان، یعنی لوتار ماتیوس، اختصاص دهیم. حتی فان‌باستن که آقای گل سری آ شده بود و با میلان برای دومین سال متوالی قهرمان اروپا شد، نتوانست توپ طلا را از چنگ ماتیوس خارج کند.

در 1989 هم شانس فان‌باستن بیشتر از مارادونا بود چراکه هم آقای گل لیگ ایتالیا شد، هم با میلان قهرمان اروپا شد، هم در فینال دو گل از چهار گل زیبای میلان را به ثمر رساند. حتی ماتیوس هم که اینترمیلان را قهرمان سری آ کرده بود، نتوانست توپ طلا را از چنگ فان‌باستن خارج کند.

بنابراین اگر در آن دوران فرانس فوتبال به بازیکنان غیراروپایی هم توپ طلا را اهدا می‌کرد، مارادونا فقط می‌توانست در سال‌های 1986 و 1987 برنده توپ طلا شود. در بهترین حالت، شاید او می‌توانست یکی از توپ‌های طلای پلاتینی (1985) یا فان‌باستن (1988) را هم نصیب خودش کند. این احتمال در سال 1989 بیشتر می‌توانست باشد زیرا مارادونا در 1989 ناپل را، با درخشش در فینال، قهرمان جام یوفا کرد و پاس گل استثنایی‌اش در آن فینال، با ضربه سر، مقابل اشتوتگارت، یکی از خاص‌ترین پاس‌های گل در تاریخ فوتبال است.

دلیل سوم ناکامی مارادونا در کسب توپ‌های طلای متعدد، در صورت امکان قانونی اعطای این جایزه به او، اعتیاد و عیاشی مارادونا بود که عملا او را از حضور در سطح اول فوتبال دنیا در دهه 1990 محروم کرد.

مارادونا در پایان جام جهانی 1990 فقط سی سال داشت. او اگر معتاد نشده بود و درست تمرین می‌کرد و رژیم غذایی مناسبی در پیش می‌گرفت و از پس چاقی‌اش برمی‌آمد، می‌توانست تا جام جهانی 1998 بازی کند؛ چراکه با همه افتضاحاتی که بار آورده بود، عملا تا 1997 فوتبال بازی می‌کرد و ضمنا عشق وافرش به فوتبال او را در میادین برتر جهانی نگه می‌داشت.

اما مارادونا موفقیت را به لذت فروخت. او اسیر «لذت» شد و نتوانست خودش را حفظ کند. مسی در 35 سالگی فاتح جام جهانی شد و در 36 سالگی در آستانه کسب توپ طلا است؛ چراکه خودش را حفظ کرده است و در گرداب اعتیاد و زنبارگی و شکم‌پرستی غرق نشده.

حضور مستمر در بالاترین سطح دنیای فوتبال، مهمترین امتیاز مسی نسبت به مارادونا است و دقیقا به همین دلیل می‌توان مسی را در تاریخ فوتبال، بازیکنی بهتر از مارادونا دانست. اگر به نقطه اوج این دو ستاره آرژانتینی نگاه کنیم، احتمالا مسی هیچ وقت به درخشش و قدرت مارادونای 1986 نبوده.

ولی به قول خورخه والدانو، یار نزدیک مارادونا در جام جهانی 1986: «مارادونا گاهی مارادونا بود ولی مسی همیشه مارادونا است.»

این برتری محصول «تربیت» و «زندگی سالم» بوده. اگر دیه‌گو هم مثل مسی خوب بار آمده بود و سالم می‌زیست، داستان او داستان دیگری می‌شد.

مارادونا خودش به نتایج زیانبار این نقاط ضعفش واقف بود و به همین دلیل در فیلم امیر کوستوریتسا، هنگامی که راجع به اعتیادش حرف می‌زد، درباره خودش گفت: «فکرشو بکن؛ ما چه بازیکنی را از دست دادیم...»

با این حال مارادونا یک توپ طلا بدست آورد. در سال 1995 مجله فرانس فوتبال به پاس قدردانی از خدمات او به دنیای فوتبال، یک توپ طلای افتخاری به مارادونا اهدا کرد که دیه‌گوی کبیر را بسیار خوشحال کرد؛ اگرچه در شادی‌اش غمی نهفته بود که دلایل زیادی داشت؛ دلایلی که همه کم و بیش از آن‌ها باخبر بودند.

از میان اخبار

(ویدیو) سوپرگل خرید جدید استقلال به امیر عابدزاده در لالیگا

تخلف بزرگ النصر عربستان پیش از بازی با پرسپولیس

(عکس) ژست جالب یحیی و بازیکنان پرسپولیس پیش از بازی با النصر

سازمان لیگ دوباره علیه سپاهان بیانیه داد