آیت الله خزعلی به مراجع گفت خاتمی را نپذیرید / پدرم گفت دلیلی ندارد / ایشان احمدی نژاد را نمی خواست بپذیرد / در مورد مشایی به او هشدار داد

آیتالله جواد فاضل لنکرانی به ذکر خاطراتی از اصرار آیت الله خزعلی به آیت الله محمد لنکرانی برای نپذیرفتن سیدمحمد خاتمی در سال 76 روایت کرد. او در خاطرات خود از اصرار احمدی نژاد برای ملاقات با پدرش در سال 84 و نهایتا هشدار به احمدی نژاد در مورد اطرافیانش نیز روایت کرده است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آیتالله جواد فاضل لنکرانی، استاد برجسته حوزه علمیه قم و فرزند مرحوم آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی، در گفتوگویی با جماران به بیان خاطراتی از مبارزات امام و پدرش پرداخته است.
اهم اظهارات او را در ادامه به نقل از جماران بخوانید؛
* امروز در نهادهای نظام یا حوزهها، امام را فقط با اندیشهی «ولایت مطلقهی فقیه» معرفی میکنند، در حالی که ولایت مطلقه فقیه تنها شاخهای از اندیشهی «الاسلام هو الحکومه» است.
* ما هنوز امام را به حوزهها، طلبهها و مردم معرفی نکردهایم. همین نظریهی «الاسلام هو الحکومه» باید تا حالا صدها کتاب و مقاله دربارهاش نوشته میشد.
* وقتی امام آن زمان فرمودند: «وقتی ملت ایران و نظام ایران در معرض تحقیر قرار میگیرند، حج تعطیل است»، این دقیقاً بر همین مبنا بود؛ مبنای اینکه «حکومت اسلامی باید حیثیتش حفظ شود»؛ حتی اگر به قیمت تعطیلی حج باشد.
* ولایت فقیه هم به این معناست که فقیه بهعنوان یک شخص حکومت نمیکند؛ بلکه بهعنوان نمایندهی دین حکومت میکند. لذا امام میفرمود اگر فقیه در جایی ذرهای بر اساس هوای نفس عمل کند، از ولایت ساقط میشود. ما این را مطرح نکردهایم.
* در کتابهای فارسی قدیم و جدید وقتی میخواهند دین را تعریف کنند، میگویند: «دین مجموعه دستوراتی است که از سوی خدا آمده.» اما امام میگوید دین یعنی حکومت؛ و این حکومت همهی بخشها را دربر میگیرد.
* امام در وصیتنامهشان یا به حاج احمد آقا فرموده بودند: «آنچه از من از وجوهات باقی مانده، به شورای عالی مدیریت حوزه در قم بدهید تا آنها تصمیم بگیرند.»
* آن زمان رئیس شورا، والد ما بودند. مرحوم والد ما گفتند: ما آن پولهای امام را 27 ماه شهریه دادیم از طرف امام.
* چهل روز که از رحلت امام گذشت، باز حاج احمد آقا زنگ زد خدمت والد ما و گفت: آقا! در اتاق شخصی امام یک گاوصندوق هست. هرچه بود در جلسه شورا در حضور همه آوردند. میخواهم بگویم این امام ما بود. الان هم رهبری معظم همینگونه هستند. قطعاً سر سوزنی این انقلاب را برای خودش و زندگی شخصیاش نمیخواهد.
* پیام اخیر رهبر معظم انقلاب که در صدمین سال حوزه مرقوم فرمودند، دقیقاً تبیین همان نظریه امام است. یعنی اگر حوزههای علمیه بخواهند واقعاً در آینده به آن قلهای برسند که امام مقصودش بوده، و به آن هدف دست پیدا کنند که حالا ایشان عمدتاً میگویند باید دنبال تمدن اسلامی باشیم این پیام خیلی راهگشاست.
مقدس مآبها میخواستند جلوی رشد اسلام را بگیرند
* بهنظر من امام از مقدسمآبها همه اینها را در ذهن داشت؛ یعنی کسانی که با مقدسبازی و عدم فهم صحیح، جلوی رشد اسلام و جلوی پیادهشدن آیات مهم اسلام را میخواستند بگیرند.
* هرکسی آن عبارات را با دیده انصاف نگاه کند، میگوید آقای بروجردی ولایت مطلقه فقیه را به نحو کامل قبول داشتند. منتها شرایط زمان آقای بروجردی با شرایط زمان امام فرق میکرد. آن زمان، رضا شاه با قلدریهایی که داشت یا حتی زمان مرحوم آقای حائری، نمیشد مردم را به صحنه آورد.
* زمان امام فرق میکرد. امام 15 سال تبعید بود. در این تبعید، شاگردان امام خیلی نقش کلیدی داشتند. یکزمانی اطلاعیهای برای مرجعیت امام درست کردند، که باید امضا کنند. همان انقلابیها جرئت نمیکردند امضا کنند!
* مسائلی که درباره دوران مرحوم آقای حائری نقل میشود، باید در کتابهای علمی ایشان بررسی شود. من خودم عاشق مرحوم آقای بروجردی هستم (هرچند ادعای زیادی نمیکنم)، ولی کتابهای ایشان، مانند البدرالظاهر، مملو از مسائل اجتماعی و سیاسی مانند نماز جمعه است. آیا میشود به یک فقیه درجهاول مانند ایشان، اندیشه جدایی دین از سیاست را نسبت داد؟ این، هم به آقای بروجردی و هم به آقای حائری جفا است.
* اگر کسی بیاید و بگوید آقای بروجردی چرا انقلاب نکرد؟ باید گفت شرایط آن زمان آماده نبود. امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود که پرسید چرا با این یاران قیام نمیکنی، فرمودند: اگر به تعداد این گله گوسفند (17 عدد) یار داشتم، قیام میکردم.
* آیتالله العظمی خوئی، که فقیه کمنظیر دوران خود بود، قائل به ولایت فقیه به آن معنایی که امام میفرمود، نبود. اما انقلاب بر اساس یک نظریه اجتهادی خاص نبود. امام میفرمود: «از این آفتاب برای من روشنتر است که دین، حکومت دارد.» و «حکومت، جزء جداییناپذیر دین است.»
اما برای رای مردم اصالت قائل بود یعنی ار مردم امروز حکومت دینی را نخواهند فقیه و مرجع مکلف به تشکیل حکومت دینی نیست
* امام واقعاً برای مردم و رأی آنان اصالت قائل بود. یعنی اگر مردم امروز حکومت دینی را نخواهند، دیگر فقیه و مرجع تقلید، مکلف به تشکیل حکومت دینی نیست. این مطلب بر اساس مبانی فقهی امام کاملاً روشن است.
* پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «یا علی، بعد از من اگر مردم به سراغ تو آمدند، حکومت را بپذیر و اگر نیامدند، اختلاف و نزاع نکن.» حال این را مقایسه کنید با غدیرخم که پیامبر (ص) با آن صراحت، ولایت را مطرح کردند.
* اگر مردمی حکومت دینی را نخواهند، هیچ فقیهی که واقعاً متدین و پایبند به اصول فقهی باشد، نمیگوید که باید مردم را از بین برد تا حکومت دینی تثبیت شود
* بهایی که امام به مردم داد، در هیچ نوع حکومتی نخواهید دید. و این به برکت دین بود. این را نمیگوییم که امام خودش ابداع کرده؛ یعنی در حکمرانی امیرالمؤمنین (ع) نیز، ایشان خود را مانند یک شهروند عادی میدانست و حق نداشت برای خود مزیت یا امکانات خاصی قائل شود.
* بعضی از افرادی که بعداً خواستند انقلاب را زیر سؤال ببرند، با رفتن به جبهه کاملاً مخالفت میکردند. یکی از شاگردانش چند روز پیش به من گفت: من رفته بودم جبهه، ایشان نامهای برایم نوشت که «جایز نیست آنجا بمانی، برگرد». اما پدر ما ترغیب میکرد. جلوی دفتر تبلیغات، وقتی طلبهها میخواستند بروند، پدر من میایستاد و طلبهها از زیر قرآن رد میکرد.
ماجرای آیت الله فاضل لنکرانی پس از انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری
* پس از آن که مجلس خبرگان به رهبری مقام معظم انقلاب رأی داد، ایشان به مقام رهبری منصوب شدند. اما پس از آن در قم شایع شد که یکی از مراجع بزرگ نظرشان این است که این رأی کافی نیست و باید رهبر جدید، برای من نامه بنویسند و از من درخواست کنند که ایشان را تنفیذ کنم تا مشروعیت یابد.
* حاج آقای ما تعریف میکردند که: «من و آقای آذری قمی و آقای سید مهدی روحانی به خدمت آن مرجع بزرگ رسیدیم. چون آقای آذری از نظر سن و جایگاه از ما بزرگتر بودند، قرار شد ایشان صحبت را آغاز کنند. آقای آذری شروع به توضیح کردند که: حضرت آقا! در مجلس خبرگان مباحث مفصل و مستندی مطرح شد، این رأی، رأی قانونی و شرعی مجلس خبرگان است. مناسب است که حضرتعالی نیز تبریکی به رهبر معظم انقلاب عرضه بدارید.
* دو سه روز پس از آن، مجلسی در فیضیه ترتیب داده شد. ایشان [پدرم] فرمودند: «به متصدیان برگزاری مجلس گفتم که خودم میخواهم سخنرانی کنم؛ از خطیب دیگری دعوت نکنید.» در آن جلسه، تمام فیضیه مملو از جمعیت بود، دارالشفاء پر بود و صحن حرم حضرت معصومه (س) نیز لبریز از جمعیت بسیار زیادی بود.
* «آیت الله خامنه ای زمانی که در مشهد بودند، درس مکاسب تدریس میکردند. کسی که قبل از انقلاب به این سطح از اجتهاد رسیده باشد [از نظر علمی در جایگاه بالایی قرار دارد]. مطلب دوم این که امام، صلاحیت ایشان را برای رهبری تأیید کردهاند. اما از همه اینها که بگذریم، مطلب سوم این است که در این مجلس خبرگان، لااقل ده مجتهد مسلم که شرایط کامل را دارا بودند، به رهبری ایشان رأی دادهاند. بنابراین، رهبری ایشان هم از جهت شرعی و هم از جهت قانونی، کامل و تمام است و هیچ تردید و شبههای در آن نیست.» و سپس افزودند: «نیازی به تنفیذ احدی ندارد.».
بحث آیت الله فاضل لنکرانی با آیت الله خزعلی بر سر پذیرش دیدار با خاتمی
* وقتی آقای خاتمی در دوره اول به ریاست جمهوری رسیدند، مرسوم است که رئیس جمهور پس از دو سه ماه به قم میآید و با مراجع ملاقات میکند. زمزمههای آمدن ایشان به قم پیچیده بود. آیتالله خزعلی (رضوان الله علیه) سه چهار روز قبل از آن به قم آمدند و حتی این تعبیر را به خود من داشتند و فرمودند: «آمدهام قم پیش مراجعی که امت دارند [یعنی مقلدین زیادی دارند] و از دو سه تن از مراجع خواهش کنم که آقای خاتمی را نپذیرند.»
* پدرم فرمودند: «مردم به ایشان رأی دادهاند و رهبری نیز ایشان را تنفیذ کردهاند. از جهت قانونی ریاست جمهوری ایشان هیچ تردیدی وجود ندارد. من به چه ملاکی ایشان را نپذیرم؟ من نکاتی دارم که میخواهم به ایشان تذکر بدهم. آیتالله خزعلی گفتند: «آقا! پشیمان میشوید. نپذیرید.» پدرم پرسیدند: «چطور؟ این حرف یعنی چه؟» گفتند: «همین که من میگویم. بدانید که دو سه ماه دیگر بساط اینها جمع میشود.»
* پدرم گفتند: «یعنی چه دو سه ماه دیگر بساط اینها جمع میشود؟ من موظف و مکلف به این مطالبی که شما میگویید نیستم و نخواهم شد. من موظف به همین ظاهر شرع و قانون هستم. کسی رئیس جمهور قانونی و شرعی است. من نکاتی دارم و حتماً او را میپذیرم و با او گفتگوی مهمی خواهم داشت.» خلاصه، آقای خزعلی مقداری ناراحت شدند و رفتند.
* آقای خاتمی که آمدند پدرم گفتند: "آقای خاتمی! تو رئیس جمهور شدهای. وقتی میگویی "آزادی"، اگر توضیح ندهی، برداشتش "بیبند و باری" میشود؛ یعنی هر کس هر کاری خواست بکند. شما بیا و بگو "آزادی در چهارچوب اسلام"."گفتند: "چشم حتماً دقت خواهم کرد. " بعد از آن جلسه، آقای خاتمی در حرم سخنرانی داشتند. ایشان گفتند: "آزادی در چهارچوب اسلام. "
چرا آیت الله فاضل لنکرانی احمدی نژاد را نمیپذیرفت؟
* مرحوم پدر نه احمدی نژاد را، نه وزرایش را اصلاً نمیپذیرفتند. تا این که آنقدر واسطه فرستادند؛ واسطههای مختلف و متعدد. یکی از واسطهها هم آقای یزدی و آقای جنتی بود که آمدند پیش پدر ما.
* بعد از آن یک روز به پدرم عرض کردم که: «این برخورد شما و نپذیرفتن دولت، در جامعه عدهای دارند به عنوان مخالفت با رهبری مطرح میکنند و این مصلحت نیست.» فرمودند: «بله، من هیچ راضی نیستم. ما این آدم را قبول نداریم. این آدم برای این کشور بسیار بسیار خطرناک است. ولی خب، اگر این انتظار میشود، نه، بگویید بیاید، مانعی ندارد.» که گفتیم. احمدینژاد آمد.
* پدرم وقتی نشستند، حاج آقا فرمودند: «آقای احمدینژاد! هر دولتی اگر بخواهد موفق باشد، باید ببیند که چه مطالب مهمی... که مربوط به اجتماع و دیانت است. اگر مردم بفهمند که دولتی میخواهد در مقابل دین قرار بگیرد، آن دولت را دیگر قبول نمیکنند.» و این را خیلی توضیح دادند.
* بعد آقای احمدینژاد گفت: «آقا! این اتفاقاً یکی از اصول ماست.» پدرم فرمودند: «عملاً که مخالفت میکنی!» تا این را گفتند، سرش را انداخت پایین.
فاضل لنکرانی به احمدی نژاد گفت اطرافیانت تو را نابود می کنند
* {درباره صحبت خصوصی احمدی نژاد با آیت الله فاضل لنکرانی} پدرم به احمدی نژاد فرمودند: «اینها چی هستند دور و بر تو؟ اینها تو را نابود میکنند.» آقای مشایی در آن موقع به ترکیه رفته بود و در جلسهای شرکت کرده بود که یک زن نیمهبرهنه در آنجا رقصیده بود. از جلسه که بیرون آمده بود، یکی از خبرنگارهای ترک با او مصاحبه کرده بود که گفت: «شماها که از جمهوری اسلامی هستید، چطور در این جلسه آمدید؟» او گفته بود: «اسلام 1400 سال پیش است، الان قابل پیاده شدن نیست.»
امام دنبال قیام مسلحانه نبود
* پیش همین مرحوم والد ما، در تبعید، از طرف ساواک مأمورین میآمدند با قیافههای طلبگی و میگفتند که: "به نظر شما وقت قیام مسلحانه نیست؟ " که ایشان نیز نفی میکرد که امام هیچ وقت دنبال قیام مسلحانه نبوده و ما نیز نیستیم.
* آن زمانی که از ده نفر سیاسیون، نه تایشان میگفتند قیام مسلحانه و بحث [مبارزه] مسلحانه، ولی امام ابداً [قائل نبود].
* ترامپ نمیداند و درک نمیکند که اگر، خدای ناکرده، کوچکترین خطری متوجه رهبری ما شود، همانگونه که حضرت آیتاللهالعظمی سیستانی فرمودند، منطقه به آتش کشیده خواهد شد. نباید تصور کند که اگر، خدای ناکرده، به مقاصد خود دست یابد، منطقه شعلهور خواهد شد. این حریمی نیست که بتوان به سادگی در آن نفوذ کرد
* {درباره مذاکره} مذاکره فینفسه از سوی هیچکس رد نمیشود، اما شرایط و توقعات طرف مقابل باید به دقت بررسی شود. اگر مذاکرهای بخواهد حقوق ما را سلب کند، این دیگر مذاکره نیست، بلکه تسلیم شدن است؛ همان چیزی که ترامپ در پی آن است.
* مذاکره باید در شرایطی مناسب انجام شود، همانگونه که جنگ و صلح نیز هر یک شرایط خاص خود را دارند. ائمه ما این مشی را داشتهاند. تشخیص اینکه مذاکره در چه زمانی باید انجام شود یا نشود، بر عهده رهبری است. البته رهبری نیز نظرات مشاوران و کارشناسان را دریافت میکنند، اما این من نیستم که بتوانم بگویم اگر رهبری فرمودند مذاکره نشود، من باید بگویم باید باشد یا برعکس. این حرکت در مسیری غیر از مسیر ولایت فقیه است.
یکی از شئون ولی فقیه، تشخیص جنگ و صلح و مذاکره یا عدم مذاکره است. البته نباید دهانها بسته شود، اما بحثها باید معقول باشد. اگر کسی معتقد است مذاکره نباید باشد، نباید به آن رنگ و لعاب سیاسی دهد و بگوید شما که مذاکره میکنید، مأمور آمریکا هستید. باید منطقی و مستدل سخن گفت. در نهایت، تشخیص زمان و شرایط مذاکره با رهبری است. تنها راه نیز همین است.
* آقای دکتر لاریجانی شخصیتی فرهیخته، فهیم، دلسوز، انقلابی و در میدانهای متعدد آزموده است. حتی در میدان انتخابات، با وجود برخوردهایی که شایسته نبود، برای ایشان این افتخار بس که در بحرانیترین شرایط این چهلوچند سال، رهبری کلید امنیت کشور را به ایشان سپردند و ایشان را مسئول این امر قرار دادند. امیدوارم مردم نیز از این انتخاب بهرهمند شوند.
31211
کد خبر 2114483