آیتالله کاشانی؛ مجاهدی نستوه و از مبارزان موثر در ملی شدن نفت
تهران - ایرنا - آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی از جمله مجتهدانی بود که حضور در عرصه سیاسی را نهتنها در تقابل با مسوولیتهای دینی یک مجتهد نمیدید بلکه همسو با آن میدانست. او که زمانی در عراق علیه سیاستهای استعماری انگلیس مبارزه کرده بود در دوره مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت در ایران نیز به عنوان یکی از اعضای برجسته جناح مذهبی جبهه ملی به حمایت از این امر پرداخت.
آیتالله سید ابوالقاسم مصطفوی کاشانی، فرزند سید مصطفی کاشانی از مراجع تقلید عتبات و از خاندانی شریف و روحانی بود و اجدادش همه از علما و سادات بودند.
سید ابوالقاسم 1264 خورشیدی در تهران به دنیا آمد. درس های مقدماتی را در تهران نزد پدر خود و دیگر استادان فرا گرفت و در جوانی به همراه پدر از راه عتبات عالیات، عازم بیتالله الحرام شد و پس از زیارت خانه خدا در نجف اشرف سکونت گزید.
وی نزد پدرش و آخوند خراسانی، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی و دیگر علمای بزرگ درس خواند و در 25 سالگی به درجه اجتهاد نایل شد و از مراجع مشهوری چون میرزا محمدتقی شیرازی، شیخ العشریعه اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی و سید اسماعیل صدر، اجازه اجتهاد گرفت و مورد توجه و اعتماد عموم علما و مراجع واقع شد. آقا بزرگ تهرانی که از همدرسان او بوده است در توصیف مراتب علمی و اخلاقی او در دوره جوانی مینویسد: او از قدیمیترین دوستان من بود و با هم در درس استاد بزرگوارمان، آخوند خراسانی، حاضر میشدیم. وی بسیاری از تقریرات استادان را در فقه و اصول، در ابواب متفرقه به رشته تحریر در آورد و از اوایل جوانیش به عمیقانهاندیشیدن، دقت نظر، باریکبینی، بزرگمنشی و بلندی همت، معروف بود. من از دوران جوانی با او معاشرت داشتم و به چیزی که موجب نقص و عیب او باشد در هر بابی از دانش و فضل، تقوا و پرهیزکاری، عفت، پاکدامنی، خوش اخلاقی و بزرگواری نفس برخورد نکردم. کاشانی از همان سالها در فکر پرورش نیروهای مجرب و مجهز به علوم و فنون جدید بود از این رو در نجف اشرف با کمک بزرگانی، مدرسه علوی را تأسیس کرد که علاه بر علوم و معارف اسلامی، درس هایی مانند ریاضیات و فنون نظامی نیز در آن تدریس میشدند. این مدرسه که با استقبال فراوان گروههای مذهبی مواجه شده بود، خشم سنتگرایان متعصب مذهبی را برانگیخت اما با حمایت میرزا محمدتقی شیرازی از کاشانی، مخالفت متعصبان راه به جایی نبرد.
آیت الله کاشانی و سوابق مبارزاتی
سابقه مبارزات کاشانی علیه انگلیس که او را در نهضت ملی نفت با مصدق متحد ساخته بود به سالیان دورتر بازمیگشت. کاشانی زمانی که برای تحصیل در عراق به سر میبرد، فعالانه در ضدیت با سیاستهای انگلیس مشارکت داشت. به دنبال حمله ارتش انگلیس به عراق در طول جنگ جهانی اول، کاشانی همراه شیعیان عراق پیرو فتوای جهاد برخی علما، برای دفاع دست به اسلحه بردند. زمانی که حکم اعدام او به صورت غیابی به وسیله فرماندهی ارتش انگلیس صادر شد، مخفیانه به ایران بازگشت. همزمان با اشغال ایران به وسیله متفقین، انگلیس توانست با همکاری حکومت ایران در دوران نخستوزیری علی سهیلی، آیتالله کاشانی را به اتهام همکاری با افسران نظامی آلمان دستگیر کند. او که پیش از این یک سال در قم مخفی مانده بود به مدت 28 ماه در زندانهای رشت، اراک و کرمانشاه محبوس نگاه داشته شد و سرانجام در شهریور 1324 خورشیدی با صدور حکم آزادیاش به تهران بازگشت.
آیت الله کاشانی و مجلس شورای ملی
در 1300 خورشیدی که آیت الله کاشانی تازه از عراق به ایران بازگشته بود در صدد ایجاد اتحاد بیشتر روحانیت برای مقابله با قدرت های حاکم برآمد. وی قدم به میدان سیاست گذاشت و از همان آغاز قدرت نمایی رضاخان، حرکت سیاسی خود را شروع کرد.
آیت الله کاشانی در آذر 1304 خورشیدی در انتخابات مجلس شرکت کرد و با رای مردم تهران به نمایندگی این شهر انتخاب شد.
کاشانی در سفر حجآیت الله کاشانی و ملی شدن صنعت نفت
حفظ ذخایر نفت و جلوگیری از چپاول و غارت آن به وسیله اجانب و نابودی این ثروت به دست غارتگران بین المللی یکی از نکاتی بود که آیت الله کاشانی بر آن تاکید داشت و در این راه مبارزات بسیار انجام داد. در هشتم دی 1329 خورشیدی در اجتماعی که به دعوت آیت الله کاشانی و دیگر گروه های سیاسی در میدان بهارستان برگزار شد، قطعنامه ای صادر شد که در آن ملی شدن صنعت نفت خواسته تمام طبقات ملت ایران قلمداد شده بود.
به دنبال آیت الله کاشانی، عده ای دیگر از علما و مراجع تقلید با صدور بیانیه هایی با تجلیل از ایشان، نظر آیت الله کاشانی را در خصوص ملی شدن صنعت نفت تأیید کردند. به پشتوانه همین کوشش بی دریغ مردم و علما بود که لایحه ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند در مجلس سنا به تصویب رسید.
آیت الله کاشانی و امام خمینی(ره)
امام خمینی (ره) به آیت الله کاشانی علاقه مند بودند و در ایام زندگانی ایشان چه قبل از نهضت و چه در زمان نمایندگی مجلس و بعد از آن، ارتباط خود را با ایشان قطع نکردند. امام (ره) گاه در ایام تابستان که درس های حوزه، تعطیل می شد، به تهران می رفت و در محله پامنار در منزل آیت الله حاج میرزا محمدتقی نوری (پدر همسرشان) که در مجاورت منزل آیت الله کاشانی بود، اقامت می کردند و بیشتر روزها با ایشان دیدار داشتند و ساعت های بسیاری را با ایشان می گذراندند و از دیدگاه های ایشان آگاه می شدند و حتی بعضی از شب ها در منزل یا مسجد پامنار حاضر شده، به ایشان اقتدا می کردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، امام خمینی(ره) در مناسبت های مختلف به نهضت آیت الله کاشانی و فعالیت های سیاسی درخشان ایشان اشاره می کردند.
آیت الله کاشانی از نگاه آیت الله خامنه ای
رهبر معظم انقلاب 2 مرتبه به طور مستقیم به حضور و فعالیت های آیت الله کاشانی در 1380 و 1385 خورشیدی اشاره کرده اند. برای نمونه در بخشی از اظهارات ایشان در 20 آبان 1380 خورشیدی در دیدار مردم کاشان و آران و بیدگل ایراد داشتند: آیت الله کاشانی کسی است که اگر او نبود، نهضت ملی شدن صنعت نفت یقینا در این کشور به وقوع نمیپیوست. من به جوانان عرض میکنم، با تاریخ گذشته نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکی از راه های فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار بهوفور صورت میگیرد. مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدق و دیگر سران نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ والا حمایت مردم جلب نمیشد. کسی مصدق را نمیشناخت؛ کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمیدانست؛ تودههای عظیم مردم که رأی و حضور و اقدام آنها در تحولات اجتماعی تعیین کننده است، در جریان وارد نبودند و برای آنها توضیح داده نشده بود. دستگاه دربار که مخالفت چیزفهمی مردم بود، خودش هم عامل دست انگلیسی ها بود. روشنفکران و سیاسیونی که جهت حرکتشان این بود، وسیله و راهی نداشتند و مردم به آنها اعتماد نمیکردند. مرحوم آیت الله کاشانی وارد میدان شد. سابقه این مرد را، علما میشناختند و مردم ایران هم به او ارادت داشتند. او کسی بود که به وسیله قشون غاصب مداخلهگر انگلیس در ایران، از کشور تبعید شده بود.
درگذشت آیت الله کاشانی
آیت الله کاشانی، سرانجام پس از یک عمر، مبارزه با استعمارگران در حالی که از شکست نهضت و برقراری دوباره حکومت فاسد و نیز گرفتاری مردم مسلمان رنج شدید می برد در همان خانه ای که متولد شده بود در 23 اسفند 1340 خورشیدی چشم از جهان فرو بست. مردم از شهرهای دور و نزدیک به تهران آمدند تا در مراسم تشییع این مجاهد نستوه شرکت کنند و پس از تشییع، پیکر او در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
منابع:
**یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی و لیلایی، نشر نی، 1384
**محمد علی همایون کاتوزیان، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری، نشر مرکز، چاپ اول، اسفند 1372، صفحه 214
**مصاحبه عبدالله برهان با نصرتالله خازنی، 19 شهریور 1374؛ پیام امروز، شماره 8، مهر1374
*س_برچسبها_س*