آینده روشن هوشمصنوعی در ایران
امین فرجی - رئیس مرکز تحقیقات شهر هوشمند ایران شهر هوشمند مفهومی کلان است که بهعنوان یک ابزار در مسیر توسعهیافتگی شناخته میشود. در واقع، توجه به ساخت و توسعه شهرهای هوشمند مقدمهای برای بهتر زندگی کردن است، چراکه به ارتقای کیفیت زندگی شهروندان میانجامد. گفتنی است، شهرهای هوشمند با ابزارهای مبتنی بر فناوری معنای حقیقی پیدا میکنند و بهطورخاص نمیتوان بهرهگیری از فناوریهای مبتنی...
شهر هوشمند مفهومی کلان است که بهعنوان یک ابزار در مسیر توسعهیافتگی شناخته میشود. در واقع، توجه به ساخت و توسعه شهرهای هوشمند مقدمهای برای بهتر زندگی کردن است، چراکه به ارتقای کیفیت زندگی شهروندان میانجامد. گفتنی است، شهرهای هوشمند با ابزارهای مبتنی بر فناوری معنای حقیقی پیدا میکنند و بهطورخاص نمیتوان بهرهگیری از فناوریهای مبتنی بر هوشمصنوعی و اینترنت اشیا را نمود واقعی شهر هوشمند بدانیم. در حقیقت، این مدیریت هوشمند است که به مفهوم شهر هوشمند واقعیت میبخشد. مدیریت هوشمند منجر به تصمیمگیری درست میشود و میتوان آینده قابلتصوری را برای شهر پیشبینی کرد.
مدیریت هوشمند موجب میشود که مردم با مشکلات کمتری مواجه شوند و در بستری عادلانهتر به منابع دسترسی پیدا کنند. در عمل حضور مردم در عرصه شهری با مدیریت فارغ از تلاطمها و آلودگیهای محیطی است. در اصل میتوان گفت این مفهوم همان مفهوم شهر هوشمند است که زمینه اصلی توسعه گردشگری هوشمند بهحساب میآید. در شهر هوشمند میتوان 4 عنصر زیست، جابهجایی، تفریح و گردشگری و کار را به بهترین شکل ممکن پیادهسازی کرد. به این ترتیب میتوان گفت؛ کاربرد هوشمصنوعی در مراحل ابتدایی و ساده آن، دادن ظرفیت و قابلیت به ماشینها و ابزارهایی است که بتوانند مانند یک انسان استنباط و استنتاج کنند. آینده کاربرد هوشمصنوعی در کشور روشن است، چراکه باتوجه به ظرفیتهای موجود از جمله مراکز استارتآپی و نوآوری و پارکهای علم و فناوری روزبهروز به کاربرد هوشمصنوعی در ارکان شهری افزوده میشود. حال اینکه کدام بخش پذیرای هوشمصنوعی خواهد بود، میتوان آن بخشهایی از نظام اداری کشور را نام برد که فعالیتهای خود را به فضاهای پلتفرمی گره زدهاند. از سوی دیگر به نظر میرسد؛ آن دسته از کسبوکارهایی که روشهای سنتی را کنار گذاشته و محدودیت مکانی را از بین بردهاند، بهتر میتوانند در این عرصه موفق باشند نمونه چنین روندی پلتفرمهایی که در صنعت گردشگری چند سالی است راه افتادهاند و به معرفی چند بعدی مکانها میپردازند. همچنین، کاربرد واقعیتافزوده و واقعیتمجازی در صنعت گردشگری نمونه دیگری از گردشگری هوشمند در جهان امروز است. درحقیقت اقتصاد اشتراکی همان مولفهای است که به بهترین شکل ممکن، فناوریهای مبتنی به هوشمصنوعی را به خدمت میگیرد و از آن پولسازی و درآمدسازی میکند که گردشگری یکی از بسترهای اقتصاد اشتراکی است. حال با توجه به دادههای موجود، ایران در ابتدای کاربرد هوشمصنوعی در مدیریت شهری و هوشمندسازی قرار دارد و چندان پیشرو نیستیم و مسیر طولانی برای پیمودن داریم. باوجود این عقبماندگی و باتوجه به اینکه نیاز به دید و نگرشی شفاف از وضعیت هوشمندسازی در شهرهای کشور داریم، سامانهای در مرکز تحقیقات شهر هوشمند راهاندازی شده که هدف آن ارائه دید روشن از مسیر هوشمندسازی شهرها در کشور است. اگر در نقطه شروع بدانیم که وضعیت فعلی کشور در بهرهگیری از هوشمصنوعی و هوشمندسازی چیست، باعث میشود که تجویزهای درستی داشته باشیم. در گام نخست، هدف ما این است که در ابتدای مسیر به رتبهبندی 52 شهری که بالای 200 هزار نفر جمعیت دارند، بپردازیم. در مراحل بعدی، بقیه شهرها با دستهبندیهای مشخصشده رتبهبندی میشوند. هدف این است که از این محل بتوان مسیر تعالی را پیدا کرد. در واقع، از آنجایی که ویژگیهای اقتصادی اجتماعی فرهنگی و حتی ویژگیهای کالبدی شهرها متفاوت است به همین دلیل نمیتوان یک نسخه واحد برای همه شهرها در مسیر هوشمندسازی در نظر گرفت. به همین سبب ماهیت شهرها برای قدم گذاشتن در مسیر هوشمندسازی فرق میکند. در واقع هم از نظر محیطی و هم از نظر انسانهایی که در این شهرها زندگی میکنند، باید برای هر شهر یک برنامه مجزایی برای هوشمندی طراحی کرد.
شناخت این فرصت و تهدیدها میتواند به هوشمندسازی شهرها یاری رساند و این سامانه مسیر را هموار میکند. حتی میتواند از ظرفیت شهرهای پیشرو برای منتورشیپ شهرهایی که میخواهند در این مسیر قدم بردارند، نهایت بهرهبرداری را بکند. بهعبارتدقیقتر، بعضی از شهرهای بزرگ نظیر تهران، مشهد، شیراز و تبریز و در کل، کلانشهرهایی که بالای یک میلیون جمعیت دارند، مسیر نسبتا خوبی رفتند، هرچند فعالیتها بیشتر بهصورت جزیرهای بوده است؛ میتوان با ظرفیتهای این شهرها، شهرهای دیگر را در ارتباط با سیستمهای فناورانه آنها قرار داد و به درجه هوشمندی شهرهای کشور افزود. همین روند موجب توسعه گردشگری هوشمند میشود. برای مثال، خود را در قالب خریدوفروش بلیتهای اسکان مسافران و زمانهای بازدید با برنامههای مشخص در راستای آسیب کمتر به محیط نشان میدهد. از سوی دیگر؛ بهدلیل وسعت سرزمینی و تنوع اقلیمی و باتوجه به نیروی کار جوان و خلاق و تعداد بالای دانشگاههای کشور میتوان به هوشمندسازی ارکانهای شهری در قالب وسیع امیدوار بود، اما باید در مسیر درست خود قرار بگیرد. این مسیر درست میتواند از طریق فناوری اتفاق بیفتد و تغییری که باید ایجاد کنیم، نیازمند تحولات هوشمندانه است. این تحولات هوشمندانه کمک میکند که شیوه برنامهریزی، مدیریت، نظارت و پایش منابع در حوزههای مختلف تغییر کند. بیش از هر مولفهای، نیازمند تعریف ایدئولوژیهای خود از توسعه شهر هوشمند هستیم. در حقیقت، باید بدانیم که چه میخواهیم و چیستی و چرایی کاربرد فناوریها باید مورد بازبینی قرار بگیرد.