از مستقلنمایی اروپا تا اعتراف به سرسپردگی در مقابل آمریکا
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، آفتاب یزد تحلیل یک کارشناس ایسنا را منتشر کرد که گفته بود: «مواضع ماکرون در چین مبنی بر این که اروپا برده آمریکا نیست، ابراز نارضایتی نسبت به هزینههای بیپایان است.»
آفتاب یزد در واکنش به این تحلیل مینویسد: «مواضع اخیر مکرون تازگی ندارد. بسیاری از استراتژیستها و تحلیلگران حوزه سیاست خارجی در کشورهای گوناگون اروپایی تاکید داشته اند که پیوستگی راهبردی و اقتصادی در دو سوی آتلانتیک برای اروپاییان شدیدا هزینهساز خواهد بود، اما مقامات ارشد اروپایی نهتنها توجهی نسبت به این گزاره مسلم نداشتند، بلکه طی سالهای اخیر بیش از پیش خود را تسلیم منافع و خواستههای کاخ سفید کردند. حتی سیاستمدارانی مانند آنگلا مرکل صدراعظم سابق آلمان تاکید داشتند که اساسا اروپا در وزن واندازهای نیست که بتواند یا بخواهد با راهبردها و ثوابت کلان امنیتی آمریکا در نظام بین الملل مخالفت کند! این خفت راهبردی، از سوی سیاستمدارانی مانند امانوئل مکرون نیز از همان ابتدای ورودش به کاخ الیزه پذیرفته شد! هنوز همگان به یاد دارند که مکرون در سال 2017 میلادی، چگونه به ترامپ و نتانیاهو درخصوص تحمیل تعهدات موشکی و هستهای جدید (فرابرجامی) به ایران تعهد داد و چگونه در صدد تکمیل پازل استراتژی فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران بر آمد.
نکته دوم، به هزینههای بازی اروپا در زمین آمریکا باز میگردد. در جریان وقوع جنگ اوکراین، مقامات اروپایی نه تنها نمادهای جنگ را در خاک خود (اروپای شرقی) مشاهده میکنند، بلکه با اصرارمقامات آمریکایی مبنی بر ادامه جنگ میان روسیه و اوکراین مواجه هستند. برخی اخبار و مستندات میگوید که برلین و پاریس به دستور واشنگتن اجازه شکلدهی میز مذاکرات صلح میان کی یف و مسکو را ندارند. به عبارت بهتر، اروپاییان فعلا محکوم هستند در جنگی که با اصرار مشترک آمریکا و خود مبنی بر گسترش ناتو به شرق خلق کردهاند، گرفتار بمانند!
نکته سوم مربوط به هزینههای اقتصادی اتصال اتحادیه اروپا و حوزه یورو به ساختارهای مالی و اعتباری آمریکاست.
در سال 1397، برونو لومر، وزیر دارایی وقت فرانسه در سخنانی طوفانی، نسبت به استمرار این پیوستگی هشدار داد: «کشورهای اروپایی باید موضع محکمتری علیه دولت آمریکا با توجه به اقدام این کشور در زمینه توافق هستهای اتخاذ کنند و به بندگان آمریکا تبدیل نشوند. آیا ما میخواهیم در حالی که سر مان را به زیر انداختهایم، فرمانبردار آمریکا باشیم یا میخواهیم بگوییم که منفعت اقتصادی داریم و همچنان به تجارت با ایران ادامه خواهیم داد. اکنون زمان آن فرا رسیده که شرکتهای اروپایی چشمهای خود را باز کنند. اروپا نیازمند ساختار مالی جدیدی است که از آمریکا مستقل باشد».
واقعیت امر این است که عدم استقلال اقتصادی اروپا (حتی پس از تشکیل اتحادیه اروپا) و وابستگی ساختار اقتصادی اروپا به آمریکا، که نمونه آن را در سرایت بحران اقتصادی ایالات متحده به قاره سبز از سال 2007 میلادی تا کنون مشاهده کرده ایم، بسیاری از افراد دغدغهمند و شهروندان کشورهای مختلف اروپایی را آزار میدهد. وقوع بحران اقتصادی سال 2007 میلادی در ایالات متحده آمریکا و تسری آن به اتحادیه اروپا ضایعهای است که میتواند دوباره در اروپا تکرار شود!
بدون شک اگر اروپاییان در بین سالهای 2010 تا 2020 میلادی به جای تکیه بر شعارهای پوچ، بر روی استقلال راهبردی و اقتصادی از ایالات متحده آمریکا متمرکز شده و اقدامات عملیاتی لازم را در این خصوص صورت میدادند، امروز با هزینههای هنگفت این وابستگی مواجه نمیشوند. در حال حاضر نیز سخنان مکرون، میتواند حکم نوعی فرار به جلو جهت آرام ساختن جو روانی ناشی از بحران اقتصادی جدید در کشورهای اروپایی تلقی شود. تا زمانی که تحقق استقلال اروپا از آمریکا در حد یک شعار باقی بماند، قطعا سخنان سیاستمدارانی مانند مکرون صرفا نوعی اعتراف نسبت به وضعیت آشفته و خطرناک اتحادیه اروپا و حوزه یورو محسوب میشود. آیا اروپاییان واقعا رویکرد عقلانی در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل را جایگزین بازی کورکورانه و اجباری در زمین آمریکا خواهند کرد؟!».
این تحلیل در حالی در آفتاب یزد منتشر شده که همین روزنامه به هنگام بزک کردن برجام، اروپا را مستقل نشان میداد و تیترهای اصلی خود را به عناوین بزرگ صفحه اول خود مانند «اروپا کنار ایران» و «هر چه تهران بگوید» (با عکسهای بزرگ فدریکا موگرینی) اختصاص میداد و چنین القا میکرد که اروپا در مقابل آمریکا و در کنار ایران ایستاده تا برجام اجرایی شود و تحریمها لغو گردد!
با تیترهای اخیر آفتاب یزد باید پرسید اروپاییها در حالی که اختیار ندارند منافع اقتصادی خود را در مقابل حقهبازی آمریکا تأمین کنند، چگونه قرار بود منافع ما را در برجام تضمین کنند.
منبع: کیهان