یک‌شنبه 4 آذر 1403

استقبال از مرگ، پشت دیوارهای سبز

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع

ساری - ایرنا - معضل پسماند و آلودگی‌های ناشی از آن در استان‌های شمالی بویژه مازندران قصه پرغصه‌ای است که گذر زمان فقط شاخ و برگش را اضافه‌تر می‌کند؛ مانند آنچه که در " عمارت " آمل، ساحل محمودآباد یا منطقه جنگلی کیاسر ساری از چند دهه پیش جلوی چشم شهروندان قرار دارد.

به گزارش خبرنگار ایرنا، پرداختن به معضل زباله در مازندران که برای رسانه ها تکراری و برای مدیران موضوعی پیش پا افتاده شده، حالا دستمایه تهیه یک مستند تلویزنی شده تا شاید بتواند با نمایاندن همه جانبه وضعیت، آثار و تبعات این معضل، تمامی اجزای لازم برای سامان دادن این معضل را اعم از شهروندان، مدیران محلی و کشوری، رسانه ها، سرمایه گذاران و دیگر اجزا کنار هم جمع کند.

کارگردان این مستند که قرار است تبدیل به سریال و فیلم سینمایی شود، مستندساز مازندرانی " مهدی زمان پور کیاسری " است. عنوان این مستند هم " مرگ پشت دیوارهای سبز " است که چند روز پیش تیزری کوتاه از آن در صفحه شخصی این هنرمند منتشر شد و توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد.

زمان پور کیاسری در گفت و گو با خبرنگار ایرنا نکات جدیدی در باره معضل زباله و پسماند در استان های شمالی از جمله مازندران را برملا می کند، نکاتی که به نظر می رسد می تواند یکی از سرنخ های مهم لاینحل ماندن معضل پسماند در این مناطق باشد. این که عده ای به خود اجازه دهند با مستند سازی که یک موضوع زیست محیطی و شناخته شده در کشور را دستمایه کارش قرار داده، با زبان تهدید سخن بگویند، قطعا یک جای کار می لنگد.

زمان‌پور کیاسری را بسیاری از مخاطبان سینمای مستند با فیلم پرمخاطب " مشتی اسماعیل " می‌شناسند. مستندی که بیش از 30 جایزه داخلی و بین‌المللی کسب کرده و از شبکه‌های مختلف تلویزیون نیز به گفته کارگردان حدود 240 بار پخش شده است. او مستندهای دیگری نیز تولید کرده که مورد توجه مخاطبان سینمای مستند قرار گرفته است. " پاپلی "، " آسک "، " راه دل " و چندین مستند دیگر نیز در کارنامه این هنرمند مازندران ثبت شده‌اند.

او در حال حاضر مشغول تدوین دو مستند جدید است که یکی از این فیلم‌ها موضوع و ساختاری جنجالی و قابل توجه دارد. مستند " آب، باد، خاک، نان " اثری است که زمان‌پور و همراهانش برای تولید آن به فهرج کرمان رفته‌اند و بخشی از محرومیت‌ها و ظرفیت‌های این منطقه را با محوریت یک کودک معلول به تصویر کشیده‌اند. مستند بعدی هم مرگ پشت دیوارهای سبز ام دارد که به گفته او یک مستند سینمائی همراه با یک مجموعه 13 قسمتی درباره معضل زباله در مازندران است.

زمان‌پور کیاسری معتقد است که مرگ پشت دیوارهای سبز جریانی را برای حل معضل زباله در شمال کشور آغاز خواهد کرد و حتی پس از پخش مستند نیز پیگیری‌های هنرمندانه و سینمایی خود برای به سرانجام رسیدن موضوع را ادامه خواهد داد. با این مستندساز شناخته شده مازندرانی درباره روند ساخت، مشکلات و موانع، چشم‌انداز تولید و سایر مسائل پیرامون «مرگ پشت دیوارهای سبز» به گفت‌وگو نشستیم:

مستندهای شما معمولا حول محور یک شخص خاص تولید می‌شدند. عمده آثارتان شخص‌محور هستند که پیرامون آن‌ها برخی مسائل اجتماعی یا محیط‌زیستی هم به عنوان دغدغه‌های شما مطرح می‌شد. به نظر می‌رسد در تولید مستند جدیدتان از این مسیر فاصله گرفتید و بدون پرداختن به اشخاص، مستقیم به دل چالش رفته‌اید.

بله، همین‌طور است. در مشتی اسماعیل، پاپلی، آسک و راه دل به بهانه حضور شخص‌هایی که سوژه بودند دغدغه‌ها را مطرح می‌کردم. اما یک سری مسائل هستند که باید مستقیم واردشان شد و بی‌واسطه به هدف زد. برخی چیزها را نمی‌توان غیرمستقیم گفت. در واقع باید مستقیم و بی‌پرده بیان کرد. در مستند مرگ پشت دیوارهای سبز هم نظرم این است که شفاف و بی‌پرده حرف بزنم. به همین بی‌واسطه به دل ماجرا وارد شدم.

حدود دو سال پیش که پژوهش این مستند را آغاز کردم در مرحله پژوهش به این نتیجه رسیدم که به خاطر گستردگی، اهمیت و پراکندگی موضوع و مهم‌تر از همه به این دلیل که یک عده که چشم‌های‌شان را به روی فاجعه زیست‌محیطی پسماند در مازندران بسته‌اند بهانه‌ای برای نشنیدن پیام مستند نداشته باشند، در مستند مستقیم حرف بزنم. در این مستند به طور بسیار شفاف و واضح مسائلی درباره پسماند و زباله بیان می‌شود که خیلی از مردم از آن بی‌اطلاع هستند.

هرچند همین حالا هم به واسطه همین زباله‌ها و شیرابه‌ها چیزهایی از دست رفته که جبران نمی‌شود. حسرت بزرگم این است که چرا من مستندساز تا الان غافل بودم و زودتر برای جلوگیری از این وضعیت گام برنداشتم.

چه شد که دست روی این سوژه گذاشتید؟ به این دلیل که در زادگاه‌تان مردم با چالش دپوی پسماند مواجه هستند؟

یک دلیل می‌تواند این باشد، اما دلیل دیگر کل مردم مازندران است که خطر آنها را تهدید می‌کند. آمار سرطان کودکان در مازندران نسبت به بسیاری از استان‌ها بالاتر است. یکی از استان‌های درگیر با سرطان، مازندران است. اما بهانه‌ای بزرگتری هم هست؛ سلامت تمام مردم ایران!

شیرابه و پسماند در شمال سلامت همه مردم کشور را تهدید می‌کند. یک قطره شیرابه یک متر مکعب آب را آلوده می‌کند. در مازندران ده‌ها هکتار زمین به دپوی زباله اختصاص داده شده که شیرابه خیلی از این سایت‌های دپو در طبیعت و سفره آب‌های زیرزمینی نفوذ می‌کند. این شیرابه کل مازندران را آلوده و درگیر کرده است. از طرفی سطح آب مازندران هم بالاست. شیرابه و زباله، دریا و رودخانه و جنگل ما را آلوده کرد. نتیجه این حجم از آلودگی، اثرگذاری بر محصولاتی است که در محیط آلوده تولید می‌شوند. این محصولات را فقط مازندرانی‌ها مصرف نمی‌کنند؛ برنج، ماهی، مرکبات، غلات و سایر محصولات تولیدی مازندران در سراسر کشور توزیع و مصرف می‌شود. پس ما با یک سوژه محلی و منطقه‌ای مواجه نیستیم. بلکه تمام کشور از این آلودگی آسیب می‌بیند. یعنی همه مردم به خاطر کم‌توجهی به مدیریت پسماند در خطر هستند.

وجود شیرابه در دل جنگل و نفوذ آن به سفره های زیرزمینی محیط زیست و سلامت مردم را تهدید می کند

گفتید که از 2 سال پیش پژوهش مستند را آغاز کردید. اما تا چند روز پیش خبری در مورد آن منتشر نشده بود. عمدی در مطرح نکردن خبر تولید این مستند وجود داشت؟

برخی محدودیت‌ها و بعضی دلایل باعث شد پژوهش و تولید مستند را آرام و در بی‌خبری پیش ببرم. از یک سال پیش که کار تصویربرداری را همراه با گروه آغاز کردم با اینکه خبری درباره این مستند نداده بودم، مخالفت‌ها و تماس‌های متعدد برای منع من از تولید این مستند آغاز شد. 3 شکل اظهار نظر در تماس‌ها وجود داشت. یک عده پیشنهاد می‌کردند که دست از کار بکشم، چون ممکن است خطراتی داشته باشد. عده‌ای دیگر که از دوستان و همکاران مستندساز بودند بنا به تجربه‌شان می‌گفتند با توجه به این که کار بیهوده‌ای است و چون نمی‌گذارند فیلم با این موضوع ساخته شود و به نتیجه برسد و بهتر است آن راه را ادامه ندهم. اما یک سری تماس‌ها هم تقریبا به نوعی تهدیدآمیز بودند که کماکان ادامه دارند و می‌دانم که همچنان ادامه خواهد داشت. همه این‌ها را از قبل دیده بودم و به راه‌های مختلف برای گذر این مشکلات فکر کردم.

عوامل تولید گروه با این ممانعت‌ها دلسرد نشدند؟

با این که می‌دانم همه اعضای گروه به هیچ وجه قید کار را نمی‌زدند و همراه می‌ماندند، احساس کردم بهتر است که یک سری حرف‌ها را به دوستانم در گروه نگویم. ممکن بود دلسرد شوند و توصیه کنند که کوتاه بیاییم. هرچند باور دارم که وقتی می‌دیدند من کار را ادامه می‌دهم همراهی‌شان را قطع نمی‌کردند. مثل همین حالا که از خطرات کار با خبر هستند، اما پای کار ایستاده‌اند و ادامه می‌دهند. اگر این گروه نبود اصلا کار پیش نمی‌رفت. از جمله «پیام میرتبریزیان»، «تیمور نوربخش» و «داوود رحمانی» که زحمات زیادی برای این کار کشیدند.

خیلی‌ها معتقدند که پرداختن به بحث زباله ریسک بالایی دارد. چون منافع برخی‌ها به خطر می‌افتد. از ابتدا با خطرها و چالش‌های این کار آشنا بودید؟

روزی که این تصمیم را گرفتم می‌دانستم سنگ‌های زیادی را باید از مقابل پا بردارم. با خودم گفتم نهایتش این است که کشته شوم. در غیر این صورت نمی‌توانستم تصاویری را که می‌خواهم، بگیرم. هدف تاثیرگذاری و ثبت و انتشار واقعیت‌هایی است که کمتر بیان شده است. مستندساز چه چیزی جز این می‌خواهد؟ الان هم کارم تمام نشده است. اتفاقا به نظرم تازه آغاز راه است. اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد تازه بعد از پخش مستند شروع می‌شود. ترسی هم ندارم و با جدیت ادامه می‌دهم.

بسیاری از سایت های دپوی زباله مازندران در مناطق جنگلی و بین درخت ها قرار دارند

در این موضوع ورود به خیلی از مکان‌ها برای فیلمبرداری محدودیت‌هایی دارد و یا شاید با پرخاشگری مواجه می‌شدید. برای شما هم اتفاق افتاد؟

در این قبیل کارهای جنجالی ممکن نیست بدون درگیری پیش برویم. در مسیری پیش می‌روی که خیلی‌ها رضایت ندارند. عده‌ای مقابله می‌کنند و می‌گویند اصلا چرا در این محدوده حضور داری؟ مسیرهایی در جنگل‌های شمال وجود دارد که افراد عادی حق ورود به آن‌ها را ندارند. مسیرهایی که در انتهای آن‌ها هزاران تن زباله دپو شده است. در یکی از مناطق استان یک جاده 9 کیلومتری در دل جنگل وجود دارد که ورودی‌اش بسته است. انتهای مسیر و در دل جنگل یک محوطه چند ده هکتاری وجود دارد که سال‌هاست زباله در آن دپو می‌شود و بسیاری از مردم هم خبر ندارند.

نکته قابل توجه در تیزر حضور پررنگ خود شماست. معمولا در آثارتان به این شکل حضور نداشتید. اما در «آب، باد، خاک» و «مرگ پشت دیوارهای سبز» خودتان دیده می‌شوید.

بله. البته تدوین تیزر این مستند کار من نیست و توسط یکی از همکاران انجام شد. تدوینگر می‌بیند نقطه قوت کار چیست و چه جایی جذابیت بیشتری دارد تا برای تیزر استفاده کند. نظر تدوینگر این بود که حضورم پررنگ‌تر باشد. با این حال از تدوینگر خواستم، چند نما که در آن حضور داشتم را پیش از انتشار تیزر کم کند. در مستند هم خودم حضور دارم و وارد ماجراها می‌شوم. جایی من به عنوان راوی در تصویر حضور دارم و جایی هم صدای من روایتگر است. البته از ابتدا قرار نبود که خودم راوی باشم. مسیر مستند در ابتدای فیلمبرداری تغییر کرد.

مهدی زمان‌پور کیاسری در «مرگ پشت دیوارهای سبز» علاوه بر کارگردانی، به عنوان راوی مشاهداتش را شرح می دهد

لوکیشن شما فقط سایت زباله چهاردانگه است؟

دغدغه من بحث زباله در شمال کشور است، نه یک نقطه. از 20 سایت زباله در استان تصویر گرفتیم که هر کدام‌شان مسائل مختص خود را دارند. سایت زباله در جنگل، در حاشیه شهر، در کنار دریا. از اجزای مختلفی از این سایت‌ها تصویربرداری کردیم که در مستند استفاده می‌شود. زباله‌گردها، ساکنان اطراف سایت‌های زباله، حیواناتی که در این نقاط دیده می‌شوند، حمل زباله، نفوذ شیرابه‌ها به محیط زیست، تخلیه فاضلاب در دل محیط زیست و بسیاری از مسائل دیگر ثبت شده و در مستند پخش می‌شود.

مستند را با چه ساختاری پیش بردید و تدوین می‌کنید؟

در کلیت مستندسازی دو دسته مستند داریم: مستند محض و مستند بازسازی. بقیه گونه‌ها زیرمجموعه یکی از این دو دسته هستند. «مرگ پشت دیوارهای سبز» مستند محض است. یک مستند 13 قسمتی که هر قسمت آن حدودا 40 دقیقه است. البته یک نسخه سینمایی 120 دقیقه‌ای هم برای اکران در جشنواره‌ها و همچنین تکرار پخش در شبکه‌های تلویزیونی تدوین می‌شود.

واکنش مردمی که در محل زندگی‌شان حضور می‌یافتید یا برای ثبت تصاویر از آن‌ها اقدام می‌کردید چطور بود؟

طبیعتا مردم در طول سال ممکن است افراد زیادی را ببینند که برای پیگیری این موضوع یا تولید اثر سراغ‌شان می‌روند. به همین دلیل خیلی‌ها ابتدا بی‌تفاوت بودند. اما بعضی‌ها پیگیر هدف و حتی سابقه کار من و گروه می‌شدند. می‌گفتند از بس افراد مختلف آمدند و رفتند اعتمادشان به این اقدامات از بین رفته است. سعی کردیم اعتماد مردم را جلب کنیم تا همکاری کنند که در این مسیر پیام میرتبریزیان که خودش مستندساز است و همچنین تیمور نوربخش خیلی مثمرثمر بودند. خوشبختانه این اتفاق هم افتاد. حتی بعضی افراد پیگیر آخرین وضعیت مستند هستند. بعضی تصاویر حضور مردم مقابل دوربین هم مربوط به تجمع‌های اعتراضی مرتبط با زباله است.

ساکنان مناطق حاشیه ای سایت های دپوی زباله بارها در اعتراض به دپوی زباله در طبیعت تجمع کردند

مدیران و مسئولان هم در مستند حضور دارند؟ با آن‌ها هم مصاحبه انجام شده است؟

نه. هیچ کدام از مدیرانی که از آن‌ها خواستم مصاحبه دهند حاضر به گفت‌وگو مقابل دوربین نشدند. برخی هم گفتند به شرطی که ما فیلم را تایید کنیم حرف می‌زنیم. طبیعتا چنین شرطی را نمی‌پذیرم. اما در مستند به جای اظهارات مستقیم مدیران، از استنادهای رسانه‌ای استفاده کردیم. هر حرفی که در مستند بیان می‌شود با پشتوانه سند و پژوهش است و کسی نمی‌تواند منکر آن شود.

با این حساب مشارکتی برای تولید مستند انجام نشد؟

خیلی زیاد برای فیلم هزینه کردم. بخش زیادی از هزینه‌ها نیز باقی مانده است. البته نهادها و افرادی بودند که اعلام کردند مایل به مشارکت هستند. با این که گاهی فشار مالی زیادی به من وارد می‌شد، قید مشارکت را زدم. چون اگر نهاد یا مسئولی مشارکت می‌کرد باید نظرش در مستند دخیل می‌شد و دیگر آن چه که مد نظرم بود را نمی‌توانستم اجرا کنم. یک سری افراد را که خودم حاضر نشدم به مشارکت در تولید مستند بپذیرم. چون زمانی در همین استان مسئولیت مستقیم داشتند و کاری نکردند. به نظرم می‌خواستند بیایند تا فقط بگویند مشارکت کردم. در حالی که هیچ قدمی برای حل این معضل نگرفتند. الان حس می‌کنم اگر مشارکت می‌گرفتم شاید حدود 90 درصد کار از نظر آن‌ها باید حذف می‌شد. خوشحالم که درست پیش رفتم.

اهالی بخش چهاردانگه شهرستان ساری بیش از یک دهه است که شاهد دپوی زباله در منطقه پشتکوه هستند

به عنوان کارگردان صرفا در مقام منتقد مدیریت برآمدید یا ضعف‌های رفتاری و فرهنگی جامعه را هم در مستند مورد توجه قرار دادید؟

هدف من این نیست که صرفا مدیریت را زیر سوأل ببرم. بحث سر این است که چه فرآیند ناقصی در مدیریت و جامعه باعث ایجاد این شرایط شده است. طبیعی است که بخش مهمی از انتقاد به خود مردم وارد است و اگر این زنجیره به درستی شکل نگیرد 20 سال دیگر هم مشکل حل نخواهد شد. در این مستند همه ابعاد و زوایا و راهکارهای مربوط به معضل زباله را که به آن‌ها رسیده‌ام بیان می‌کنم. این که در کشورهای توسعه‌یافته چه کار می‌کنند، سهم مردم چیست، نقش دولت چه باید باشد. اینطور نیست که یکطرفه به موضوع پرداخته باشم.

برای این که نقش مهم خود مردم در مدیریت وضعیت را نشان دهم سراغ افرادی که بدون تولید زباله زندگی می‌کنند رفتم. افرادی مانند «آیه حمداوی» در شیراز که به شهروند پسماندصفر معروف است. این افراد را وارد مستند کردم که نقش خود مردم را هم بیان کنم. در این مستندتأکید می‌شود که باید از خودمان شروع کنیم. راهکاری که در پژوهش و فرآیند تولید به آن رسیدم را ارائه می‌کنم. اگر قرار باشد همچنان زباله تولید کنیم و تفکیک را رعایت نکنیم یک حلقه مهم زنجیره مدیریت پسماند را خودمان قطع کرده‌ایم. در این صورت کسی نمی‌تواند کمک کند. اولین کار این است که حجم زباله را کم کنیم و در مراحل بعدی دولت باید ورود کند و در سطح ملی این مسئله حل شود.

به نظر شما «مرگ پشت دیوارهای سبز» می‌تواند اثرگذار باشد؟

اولین اصل در این پروژه برای من این است که تا زمان به نتیجه رسیدن پیگیر خواهم بود. اگر به نتیجه نرسم چه مستندسازی هستم؟ البته معتقدم باید کار را در سطحی ارائه کنم که اثرگذاری لازم را داشته باشد. مهم‌تر این که پس از پخش مستند سوژه را رها نخواهم کرد. این موضوع به زندگی همه مردم بستگی دارد. هنوز هم به نظرم نتوانستم طوری که باید موضوع را عرضه کنم. طبعا اگر مستندسازان حرفه‌ای‌تر بودند بهتر از من کار می‌کردند. من یک مستندساز معمولی‌ام که تلاش می‌کنم تمام توانم را برای این اثر بگذارم. 2 سال است که زندگی‌ام درگیر این مستند است. شاید می‌شد با یک ماه فیلمبرداری هم مستند را تمام کرد. اما آن زمان قطعا مستندی نبود که بتواند اثرگذار باشد. پس باید انقدر وقت و انرژی و ایده خرج کنم که به حد تاثیرگذاری برسد.

وقتی بر جامعه تاثیر بگذارد و جامعه حس کند بی‌تفاوت به دغدغه‌های آن‌ها نیستم، دیگر خودم نمی‌توانم بی‌خیال شوم و ادامه می‌دهم. در واقع سوژه پابرجاست و فقط ممکن است ابعاد آن تغییر کند. با راه‌اندازی زباله‌سوز و کارخانه‌های دیگر شاخه جدیدی از داستان نمایان می‌شود. به همین دلیل می‌گویم که ماجرا ادامه دارد و با ساخت یک مستند نباید آن را تمام شده فرض کرد.

من حتی معتقدم پس از پخش این مستند بسیاری از افرادی که در بروز این وضعیت نقش دارند و فعلا حرفی نمی‌زنند و همان کسانی که قصد داشتند من را پشیمان کنند نیز همراه می‌شوند. چون به عمق فاجعه پی می‌برند و می‌بینند که خانواده‌شان و خودشان چقدر در معرض خطر هستند. مطمئنم این مستند تاثیرش را می‌گذارد. مسئولان مازندرانی بعد از پخش این فیلم خواهند دید که من در کنار آنها بودم، نه در مقابل آنها. چون برای سلامتی مردم جامعه‌ام قدم بر داشتم و مسئولان و خانواده آنها هم جزو جامعه هستند.

در سایت های دپوی زباله معمولا افرادی به عنوان کارگران تفکیک زباله برای پیمانکاران حضور دارند

فکر می‌کنید کار تولید چه زمانی به پایان می‌رسد؟

حدود 10 درصد تصویربرداری باقی ماند که باید انجام شود. البته تدوین آغاز شده و در حال انجام است. احتمالا اواخر تابستان صداگذاری و تدوین تمام می‌شود و کار به مرحله پخش می‌رسد که از یکی از شبکه‌ها پخش خواهد شد. هنوز با شبکه‌های تلویزیونی برای پخش به توافق نهایی نرسیدیم. نخسه سینمایی هم در جشنواره‌ها اکران خواهد شد.

همه این‌ها برای این است که بتوانیم قدمی برداریم. هر کسی به اندازه خودش باید قدمی برای جامعه بردارد. اولین قدم کم کردن و جدا کردن زباله توسط خود مردم است. مرحله بعدی این است که کل دولت را درگیر کنیم و درصد مهمی از بودجه کل کشور در یک سال به پسماند شمال اختصاص یابد. با مبالغ 400 میلیارد و 500 میلیارد تومان مشکلی از این خطه شمالی حل نمی‌شود.

*س_برچسب‌ها_س*