اصرار چین به روابط اقتصادی «محرمانه» با ایران | دلفی: نمیتوانیم فقط با اروپا کار میکنیم و بگوئیم با آمریکا کاری نداریم

اقتصادنیوز: سفیر سابق ایران در فرانسه به «اقتصادنیوز» گفت: اگر دیپلماسی کشور در مسیری که حرکت می کند، پشتوانه داخلی نداشته باشد، طبیعی است که دنیا هم نسبت به همکاری با ایران دچار تردید خواهد شد.
به گزارش اقتصادنیوز، در طی سالهای گذشته تصویری که از دیپلماسی به خاطر داریم عمدتا به مذاکرات سیاسی ایران و طرفهای اروپایی و آمریکایی خلاصه میشود. در چنین تصویری، نقش دیپلماسی اقتصادی نادیده گرفته میشود. بسترسازی برای این نوع دیپلماسی بر عهده وزارت خارجه است اما مجری آن می تواند بخش خصوصی باشد. آیا در این سالها توجه به دیپلماسی اقتصادی ممکن نبود؟
«ابوالقاسم دلفی» سفیر اسبق ایران در فرانسه در گفتگو با اقتصادنیوز معتقد است مسائلی نظیر تحریمها، مذاکرات هستهای و تبعات جنگ اخیر باعث شده که بستر دیپلماسی اقتصادی آنطور که باید و شاید فراهم نباشد.
خبر مرتبط سناریوهای تمدید یا عدم تمدید مکانیسم ماشه از نگاه رئیس کل پیشین بانک مرکزی | بخش خصوصی امنیت پیدا کند، قطعا اقتصاد شکوفا می شوداقتصادنیوز: محمدحسین عادلی، رئیس کل پیشین بانک مرکزی می گوید: برای برخی از سیاستگذاران بحث توسعه یک بحث لوکس و رفاهگرایی به شمار آمده است و لذا در اولویت قرار نداشته است. ولی اگر ما توسعه پیدا نکنیم نمیتوانیم معیشت خود را تامین کنیم؛ هر سال از کشورهای دیگر عقب میافتیم و تهدیدات امنیتی ما زیاد میشود.
او می گوید که بدون هماهنگی داخلی و عادیسازی روابط سیاسی با جهان، فعالیت بخش خصوصی و دولتی در عرصه اقتصادی با موانع جدی مواجه خواهد بود.
مدیر کل سابق اروپا وزارت اروپای وزارت خارجه هشدار میدهد که بازگشت تحریمهای شورای امنیت، حتی کشورهایی مانند چین و روسیه را ملزم به همراهی با تحریمها خواهد کرد، که این امر ضربهای سخت به اقتصاد ایران وارد میکند.
او تأکید میکند که دیپلماسی اقتصادی زمانی موفق است که بستر سیاسی مناسب فراهم باشد، وگرنه حتی حضور فعالان اقتصادی در کنار هیئتهای دیپلماتیک نمیتواند بهتنهایی مشکلات را حل کند.
مشروح گفتگوی اقتصادنیوز با سفیر سابق ایران در فرانسه را در ادامه بخوانید؛
*******
*آقای دلفی! دیپلماسی اقتصادی در کشور ما چندان فعال نبوده و جایگاهی نداشه است، به نظر شما تا چه اندازه ضروری است که ایران در این شرایط تحریمی که قرار گرفته در عرصه دیپلماسی اقتصادی هم وارد شود و آن را تقویت کند؟
شرایطی که در آن قرار داریم شرایط سخت و پیچیدهای است؛ از ظاهر امر پیداست که ما در آن واحد در چند محور، دچار مشکلات هستیم. ما یک جنگ 12 روزه شدید را که آمریکاییها و اسرائیلیها به ما تحمیل کردند، پشت سر گذاشتهایم. این جنگ نتایجی بر شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور گذاشته و تبعات و عوارضی داشته که اکنون خود را نشان میدهد.
بازگشت تحریم های شورای امنیت شرایط جدیدی بر کشور تحمیل می کند
از طرف دیگر، مذاکراتی را با طرفهای اروپایی و با آمریکایی در ارتباط با بحث هستهای، برجام و قطعنامه 2231 داشتهایم. موضوع مکانیسم ماشه یا اجرایی شدن مجدد قطعنامههای تحریمی در دستور کار اروپاییها قرار دارد. اروپاییها شروطی را تعیین کردهاند که اگر آن شروط اجرایی شود، به مکانیسم ماشه متوسل نمیشوند وگرنه این مکانیسم به اجرا درخواهد آمد. اینها وضعیتی است که برای ما وجود دارد.
ضمن اینکه، بههرحال کشور در شرایط تحریمی قرار دارد. این شرایط تحریمی قبل از همه این اتفاقات بوده و همچنان پابرجاست. آنچه که الان ممکن است وضعیت را مقداری دچار تحول کند و پیچیدهتر کند، این است که اگر قطعنامههای تحریمی، سال 2005 و 2006 که در اثر برجام تعلیق شده بودند فعال شوند بخش دیگری از تحریمها نیز گریبانگیر ما خواهد بود. این تحریمها شامل تحریمهای هستهای، نظامی و موشکی هستند؛ تحریمهای نظامی و موشکی که تا الان بر اساس برجام از دستور کار خارج شده بودند و تحریمهای هستهای که باقی مانده بود و میبایست براساس برجام تا اکتبر برطرف شود. حالا اگر به توافق دست پیدا نکنیم و اروپایی ها همچنان بر فعالسازی مکانیسم ماشه اصرار داشته باشند، تحریم ها شرایط جدیدی را بر کشور تحمیل می کنند.
با برگشت تحریمهای سازمان ملل چین و روسیه هم باید با آنها همراهی کنند
این تحریم ها، برخلاف تحریم های ثانویه یا تحریمهایی که آمریکاییها و اروپایی ها تاکنون در بخش اقتصادی، نفت، حملونقل و امثال آن به ما تحمیل کردهاند، ماهیت متفاوتی دارند. در تحریمهایی که تاکنون توسط آمریکا یا اروپا علیه ایران وضع شده کشورهای دیگر هم گاهی آنها را پذیرفته و اجرا کردهاند و گاهی هم کشورهایی مثل چین و روسیه آنها را نمیپذیرفتند و در برخی موارد همراهی نمیکردند. اما تحریم های هسته ای شورای امنیت علیه ایران، تحریم هایی هستند که همه دنیا موظفند آنها را اجرا کنند و این عارضهای جدی برای کشور خواهد بود و ضربه سختی وارد خواهد کرد.
هرچند ممکن است در ظاهر به نظر برسد که این تحریمها اقتصادی نیستند، اما چون همه کشورهای دنیا موظف به پیروی از آنها هستند، دور زدن و فرار از آنها بسیار دشوار خواهد بود. حتی کشورهایی مثل چین و روسیه هم که تا حدودی با ما همراهاند، در این تحریمها خود را موظف می دانند و تعهدات شورای امنیتی بهعنوان عضو دائم، آنها را ملزم میکند که آنها را اجرا نمایند. بنابراین، ظرفیت سنگین دیگری بر کشور تحمیل خواهد شد و اقتصاد را حتماً در وضعیتی خرابتر از امروز قرار خواهد داد.
اما، در این شرایط، کشور چگونه باید با این معضل مقابله کند و خود را از آن رها سازد؟ بخشی از پاسخ این است که ما باید در فرصت اندک باقیمانده با اروپا به توافق برسیم. خوشبختانه بخشی از این توافق، بر اساس مذاکراتی که در قاهره درباره نحوه همکاریهای مجدد با آژانس داشتیم، قابل تحقق است؛ یعنی موضوع شروع همکاری با آژانس و تعیین تکلیف 400 کیلوگرم اورانیوم غنیشده 60 درصدی، خود میتواند بخشی از معضلات را کاهش دهد.
با وجود این، مذاکره مستقیم با آمریکا بخش دیگری است که هنوز تکلیف آن روشن نیست. همین بخش اول یعنی همکاری با آژانس، تا حد زیادی فشارها را کاهش خواهد داد، اما به این معنا نیست که فرض کنیم از مکانیسم ماشه فاصله گرفتهایم. چرا که اروپاییها همچنان بر اجرای شروط خود مصر هستند؛ همانطور که اجلاس اخیر شورای حکام و بیانیه سه کشور اروپایی و آمریکا این موضوع را نشان میدهد، آنها تأکید دارند که شروطشان حتماً باید انجام شود. البته مدعی هستند که اگر این شروط انجام شود، میخواهند قطعنامه 2231 را تمدید کنند؛ مثلاً شش ماه فرصت دهند تا ببینند پیشرفت امور چگونه خواهد بود، اجرای همکاریها با آژانس به چه سمت میرود و مذاکرات با آمریکا به چه نحوی پیش خواهد رفت. بنابراین، کشور در حالت پر از «اما و اگر» قرار دارد.
برخلاف مذاکرات برجام، فضای کنونی کشور یکدست نیست
آنچه در داخل کشور نیز مشاهده میشود این است که متأسفانه فضا یکدست نیست. همانطور که جلسه اخیر کمیسیون خارجی مجلس با وزارت خارجه نشان داد، گروهی که از روز اول مخالف برخی از سیاستهای دولت چهاردهم بودند، همچنان مصر هستند که فشار بیاورند و دولت را از رفتن به سمت گفتوگو و مذاکره با دنیا برای حل مشکلات بازدارند. این اظهار نظرها و موضعگیریهای نمایندگان مجلس نشان میدهد که در داخل کشور نسبت به پرونده هستهای و پرونده دیپلماسی، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد و این امر دیپلماسی کشور را تا حدی تضعیف میکند.
اگر دیپلماسی کشور در مسیری که حرکت می کند، پشتوانه داخلی نداشته باشد، طبیعی است که دنیا هم نسبت به همکاری با ایران دچار تردید خواهد شد. حتی اگر مذاکرات با آژانس و اروپاییها چشمانداز روشنی پیدا کند، فضای ناامنی در داخل باعث میشود شرکتها و کمپانیهای خارجی، که میتوانند در بخش اقتصادی کمک کنند و بخشی از مشکلات داخلی را حل کنند، دچار تردید شوند.
به این ترتیب، آنچه شما در ابتدا تحت عنوان «دیپلماسی اقتصادی» مطرح کردید، در اینجا خود را نشان میدهد. یعنی کشور، بهرغم همه تلاشهایی که در بخش گفتوگو و دیپلماسی برای حل معضلات سیاسی انجام میدهد، اگر داخل تحت فشار سیاسی گروههای فشار، جریانها یا جناحهای مجلس که انتخابات را از دست دادهاند، قرار بگیرد و آنها با طرح مسائلی چون بیکفایتی رئیسجمهور بخواهند دولت را از مسیر اصلی حرکت اقتصادی و سیاسی بازدارند، در نهایت مسیر اقتصادی کشور دچار بحران و تعلل خواهد شد.
در چنین شرایطی، آنهایی که از بیرون به داخل نگاه می کنند تردیدهایشان باقی خواهد ماند و امکان اینکه وارد فضای همکاری و فعالیت اقتصادی با ایران شوند، کمتر خواهد شد.
نمیتوانیم بگوییم فقط با اروپا کار میکنیم و با آمریکا کاری نداریم
*اگر ما در گذشته دیپلماسی اقتصادیمان فعال بود، مثلا بخش خصوصی خودش وارد عمل میشد و با شرکت ها و کمپانی های خارجی وارد گفتگو و توافقهای اقتصادی می شد، آیا باز هم دچار این وضعیت تحریمی میشدیم؟
اینها لازم و ملزوم یکدیگر هستند. همانطور که گفتم، اگر فضای سیاسی و مناسبات دیپلماسی کشور و روابط خارجی به سمت کاهش تنشها و عادیسازی مناسبات حرکت کند، بر سایر ابعاد روابط، از جمله روابط اقتصادی، تأثیر میگذارد. برای مثال، سال 2015 هنوز برجام در وین مراحل آخر خود را طی نکرده بود که اروپاییها و آقای فابیوس نظر موافق خود را ابراز میکردند. در حالی که پیشتر به دلیل ملاحظاتی موافقت نمیکردند. آن زمان در فضای سیاسی داخل هماهنگی و همصدایی وجود داشت و کلیت کشور با دیپلماسی همراه بود و شرکتهایی که قصد فعالیت در ایران داشتند به تهران آمدند و شروع به ارزیابی و زمینهسازی برای همکاریهای بیشتر کردند. این در حالی بود که هنوز امضای نهایی برجام در وین انجام نشده بود.
این روند حدود دو سال یعنی تا سال 2018 که آمریکا از برجام خارج شد، ادامه پیدا کرد. در این دو سال، هم تحرکاتی شکل گرفت و هم تحولاتی در عرصه اقتصادی رخ داد. برخی قراردادها به امضا درآمد و برخی فعالیتها در مراحل ابتدایی آغاز شد. همه اینها به این دلیل بود که زمینه اولیه فراهم شده بود. شرکتهایی که می خواستند با ایران چه با بخش دولتی و چه بخش خصوصی کار کنند، وقتی فضا را مناسب دیدند، وارد عمل شدند و فعالیت خود را آغاز کردند.
اما زمانی که ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش، از برجام خارج شد و اصطلاحاً آن را پاره کرد، همه فعالیتها و اتصالات اقتصادی که برقرار شده بود، متوقف شد. چون اقتصاد جهانی، بهویژه اقتصاد غرب، به دلار و بازار آمریکا اتصال مشخصی دارد. این بازار آمریکا و بازار غرب بهشکل درهمتنیده عمل میکنند. هر حرکتی در این مجموعه بلافاصله بر سایر بخشها اثر میگذارد. یعنی نمیتوانید بگویید فقط با اروپا کار میکنیم و با آمریکا کاری نداریم.
اروپاییها پس از خروج آمریکا از برجام واقعاً اراده داشتند که با ایران کار کنند و در مواردی هم اقدام کردند. بسیاری از شرکتهای اروپایی هم بیش از ما متضرر شدند؛ چون جریمههای سنگینی از سوی آمریکا پرداخت کردند. بانکهای اروپایی و شرکتهایی که میخواستند تحریمها را دور بزنند، با جریمههای شدید مواجه شدند، زیرا مرجع مشخصی برای کنترل وجود داشت. از سوی دیگر، چون همه اینها به بازار آمریکا متصل بودند، حاضر نبودند بازار بزرگ آمریکا را فدای بازار ایران کنند، حتی با وجود ظرفیتهای زیاد ایران.
با چینیها کار میکنیم اما اصرار دارند که علنی نشود
پس درست است که اگر اقتصاد کشور در شرایط عادی با پیوند به اقتصاد بینالملل فعالتر میشد، میتوانست تا حدودی در برابر تحریمها مقاومت کند. اما روابط سیاسی و عادیسازی مناسبات سیاسی با دنیا اولویت بسیار بیشتری دارد و میتواند بیش از هر چیز بر سایر ابعاد روابط، از جمله اقتصادی، اثرگذار باشد. روابط اقتصادی هرگز بهتنهایی نمیتواند ناهنجاریهای روابط سیاسی را جبران کند.
اکنون هم همکاریهایی با روسها یا چینیها داریم. مثلاً در مورد چینیها، با اینکه بخش زیادی از تحریمهای آمریکا علیه ما را قبول ندارند، اما وقتی با ما کار می کنند اصرار دارند که همکاریها محرمانه بماند؛ رسانهای و علنی نشود. چون به محض اینکه موضوع علنی شود، فشارها و تحریمهای آمریکا علیه شرکتها و افراد چینی افزایش پیدا میکند.
حتی چینیها حاضر نیستند دلار و بازار آمریکا را از دست بدهند
نفوذ دلار و تأثیرگذاری آن در اقتصاد جهانی به حدی است که میتواند همه این مناسبات را تحتالشعاع قرار دهد. محروم شدن از دسترسی به دلار و بازار آمریکا اهرمی است که هیچ شرکتی حاضر نیست آن را از دست بدهد؛ حتی چینیها که امروز گفته می شود شاید اقتصاد اول دنیا باشند.
پس در نهایت، هرچند همکاریهایی با ایران دارند، اما بسیار محدود. ترجیح آنها این است که بازار آمریکا را از دست ندهند. و همین باعث میشود برخی شرکتها و افراد چینی نیز تحریم شوند. بنابراین، پاسخ سؤال شما این است که مناسبات سیاسی و مناسبات اقتصادی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند؛ به شرط آنکه ما بتوانیم تنشها، فشارها و اشکالات روابط دیپلماتیک خود را در عرصه بینالمللی تا حد امکان کاهش دهیم.
*پس پیش زمینه دیپلماسی اقتصادی و فعال شدن بخش خصوصی در مناسبات جهانی فراهم سازی مناسبات دیپلماتیک و سیاسی است و...
بخش خصوصی بهعنوان مجری و ابزار مناسبات اقتصادی عمل میکند. اجرای مناسبات اقتصادی و تفسیر آن در روابط اقتصادی زمانی انجام خواهد شد که مناسبات سیاسی بستر لازم را فراهم کرده باشد. یعنی مناسبات سیاسی شما با کشوری یا بخشی از دنیا به حدی عادی شده باشد که بخش خصوصی شما (و حتی بخش دولتی) بتواند به راحتی وارد آن کشور شود، فعالیت کند و مناسبات اقتصادی را با کشور هدف پیش ببرد.
اگر این بستر فراهم نشده باشد و ما همچنان با بخشی مهم از دنیا در تنش باشیم، طبیعتاً مشکل ایجاد میشود. اکنون روابط ما به شکلی است که به دلیل تحریمها و اشکالات سیاسی با بخشی از دنیا، بهویژه با غرب، به خاطر موضوع هسته ای و تبعات آن، همه روابط تحتالشعاع قرار گرفته است. در چنین وضعیتی، حتی اگر در سفرهای مختلف بخش اقتصادی همراه دیپلماسی باشد، چون بستر سیاسی آماده نیست، هیچ تمایل یا حداقل تمایل آشکاری از طرف مقابل برای همکاری وجود نخواهد داشت. چون طرف مقابل میبیند مناسبات سیاسی پایدار نیست و هر لحظه ممکن است تحت تأثیر اتفاقی در دنیا دچار تغییر شود.
بخش خصوصی و دولتی زمانی که مناسبات اقتصادی تسهیل شود میتوانند توسعه اقتصادی کشور را محقق سازند. این همان فرمولی است که همه دنیا به آن عمل می کند: ابتدا روابط سیاسی را بر اساس منافع و ملاحظات دو کشور تنظیم می کنند، سپس سراغ همکاریهای اقتصادی میروند.
با تصمیم آمریکا، چین ممکن است خرید نفت از ایران را متوقف کند
وگرنه شما ببینید، همین چین که اکنون تنها خریدار نفت ما در دنیا محسوب میشود، ممکن است فردا یا چند روز آینده آمریکاییها تصمیم بگیرند آنها را مجبور به توقف خرید نفت از ایران کنند. اگر چنین شود، مناسبات ما با چین هم، چه در بخش دولتی و چه خصوصی، دچار اختلال خواهد شد و تغییر عمدهای نمیتواند داشته باشد.
به همین دلیل، مناسبات ما در جهان بسیار «شرطی» شده است؛ شرطی بودن این مناسبات تحت تأثیر عواملی است که برشمردم و از تنشهای موجود در روابط ما با غرب نشات میگیرد. حتی روابط ما با شرق نیز کمتنشتر از روابط با غرب نیست. این تنشها و نگرانیها مانع از آن میشود که چه بخش خصوصی و چه بخش دولتی بتوانند در فضای سالم و بیدغدغه اقتصادی فعالیت کنند.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید

