افزایش 48 درصدی هزینه خانوارها نسبت به سال 99 / سهم 36 درصدی مسکن در سبد هزینه شهرنشینان
![افزایش 48 درصدی هزینه خانوارها نسبت به سال 99 / سهم 36 درصدی مسکن در سبد هزینه شهرنشینان](https://static4.eghtesadnews.com/thumbnail/cwXI6LyL57CX/voUSvNP2ClLRyqrAuBTFbtjFoavO7HR7-EbBXZyZf2KIZ6S7DV4gozS2IFyPge3eLHEnngE3KDobe-cYU4N2UKwO9nbkbIz6ywpgzrCJSonkiG3pI_QvVJMtK7Jf75PBdWAghkMXlqcx2b6GkjiGOQ,,/JxAfl1yMdJTw.jpg)
طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال 1400 حدود 68.3 درصد از ایرانیان مالک مسکن بوده، 23.2 درصد مستاجر و 8.5 درصد نیز در خانههای سازمانی و وقفی و رایگان زندگی میکنند.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فرهیختگان، مرکز آمار ایران، دیروز گزارش اولیه هزینه - درآمد خود را منتشر کرد. براساس این گزارش، میانگین درآمد خانوارهای شهری در سال گذشته به 112 میلیون تومان و در مناطق روستایی به حدود 64 میلیون تومان رسیده که حکایت از رشد 50 درصدی نسبت به سال 1399 دارد. هزینههای خانوارها هم در مناطق شهری 92 میلیون و 500 هزار تومان و در مناطق روستایی نزدیک به 52 میلیون تومان بوده که نشان از رشد 49 درصدی در مناطق روستایی و 52 درصدی در مناطق روستایی دارد. ازجمله ویژگیهای گزارش اخیر مرکز آمار این است که نشان میدهد خانوارهای ایران در هزینهکرد خود ترسیدهاند و جانب احتیاط را در پیش گرفتهاند. این امر از مازاد قابلتوجه هزینه - درآمد خانوارها قابلرصد بوده و بیانگر این موضوع است که خانوارها بهواسطه بیثباتی در اقتصاد کلان کشور و نااطمینانی از آینده معیشتی خود، کمتر هزینه میکنند. خطر این احتیاط در مصرف که حتی هزینههای عادی خانوار و عمدتا رفاهی و حتی هزینههای ضروری را هدف گرفته، بهمعنای کاهش مصرف و در ادامه کاهش تولید و سرمایهگذاریها در کشور خواهد بود که درنهایت رشد و توسعه اقتصادی را هدف قرار میدهد.
ازجمله دادههای آماری منتشرشده ازسوی مرکز آمار ایران در گزارش هزینه - درآمد، آمارهای مربوط به مالکیت مسکن است. طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال 1400 حدود 68.3 درصد از ایرانیان مالک مسکن بوده، 23.2 درصد مستاجر و 8.5 درصد نیز در خانههای سازمانی و وقفی و رایگان زندگی میکنند. با احتیاط میتوان گفت 32 درصد از ایرانیان فاقد مسکن ملکی هستند. واژه با احتیاط از این منظر مطرح شد که 8.5 درصد از ایرانیان در مسکن رایگان زندگی میکنند. طبق آمارها، خانوارهای دارای مسکن ملکی در سال 1395 حدود 65.8 درصد بوده که تا پایان سال 1400 افزایش 2.5 درصدی داشته است.
ترس شدید خانوارها از هزینهکرد رفاهی
نگاهی به تغییرات متوسط هزینه ناخالص یک خانوار شهری و درآمد خانوار نشان میدهد طی 5 یا 6 سال اخیر اختلاف روزافزونی بین هزینه و درآمدها رخ داده بهطوری که درآمد خانوارهای شهری در سال 1399 درحدود 74 میلیون و هزینه آنها نیز درحدود 62 میلیونتومان است که در مقایسه با سال قبل از خود رشدهای 38 و 30 درصدی را ثبت کردهاند. در سال 1400 نیز در مناطق شهری درآمد خانوار بیش از 112 میلیونتومان بوده که نسبت به سال 1399 رشد 50.5 درصدی را نشان میدهد. طی سال گذشته هزینه خانوار 92 میلیون و 501 هزارتومان است که نسبت به سال 1399 رشد 48.9 درصدی دارد. مقایسه کسری یا مازاد هزینه و درآمد خانوار در سال 1400 نشان میدهد طی سال گذشته خانوارهای شهری مازاد نزدیک به 20 میلیونتومانی داشتهاند که نسبت به مازاد درآمد - هزینه سال 1399 رشد 59 درصدی داشته است.
چنین افزایشی نشان میدهد افزایش سطح قیمتها با ایجاد نگرانی و بیثباتی در اقتصاد درنهایت منجر به کاهش هزینههای خانوارها شده و این روند از سال 94 بهبعد همچنان ادامه دارد. این اتفاق هرچند ممکن است تاثیرپذیرفته از تحریمها باشد، اما بهمراتب برای اقتصاد کشور خطرناکتر است؛ چراکه کاهش هزینههای خانوارها بهمعنای کاهش مصرف و در ادامه کاهش تولید و سرمایهگذاریها در کشور خواهد بود که درنهایت امر رشد و توسعه اقتصادی را هدف قرار میدهد. بهعبارتی، خانوارها با ترس از بیثباتی اقتصاد، کمتر خرج میکنند و محتاطانه با جیب خود رفتار میکنند.
بررسیها نشان میدهد در خانوارهای شهری نسبت هزینه به درآمد که همواره بیش از یک بوده بهسمت کمترشدن پیش میرود و در سالهای 99 و 1400 به 0.8 رسیده است. بررسی هزینه و درآمد خانوارهای کشور نشان میدهد چنین موارد مشابهی تنها در سالهای بحرانی مانند جنگ و قحطی در 100 سال اخیر مشاهده شده است. وضعیت درمورد خانوارهای روستایی نیز به همین شکل است و نسبت هزینه به درآمد در روستاییهای کشور نیز از 1.2 در سال 89 به 0.8 در سالهای 99 و 1400 رسیده که حاکی از افت شدید مصرف در آنهاست. براساس آمارها، درآمد خانوارهای روستایی در سال 99 بهصورت میانگین 42 میلیونتومان و مصرف سالانه آنها نیز 34 میلیونتومان بوده است. در سال 1400 نیز متوسط درآمد روستاییان 63 میلیون و 713 هزارتومان و متوسط هزینه آنها نیز 51 میلیون و 912 هزارتومان بوده است.
شکاف بین درآمد و هزینه درواقع حکایت از عدم علاقه خانوارها به هزینهکرد باقیمانده درآمد خود است. این مساله که احتمالا ناشی از بیثباتی اقتصاد است خانوارها را مجبور به کاهش هزینهها کرده است.
درواقع فزونی گرفتن تورم و رسیدن آن به محدوده 30 تا 40 درصد در حدفاصل سالهای 96 تا 1400، علیرغم آنکه افزایش هزینهها و درآمد خانوارها را هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی در پی داشت، اما مسبب نگرانی خانوارها از شرایط آینده اقتصاد و عدم ثبات آن شد. در چنین شرایطی با اینکه درآمد خانوارها در کل کشور افزایش داشته، اما بهدلیل همان نگرانی از آینده و بیثباتی، هزینههای آنها را کاهش داده است. این مساله از منظر تئوریهای رشد و توسعهای اقتصادی نکتهای منفی و بازدارنده محسوب میشود؛ چراکه کاهش هزینههای خانوارها مستقیما منجر به کاهش مصرف آنها و درنهایت کاهش تولید و عمیقتر شدن رکود اقتصادی میشود. درحالیکه در سالهای اخیر بهدرستی رشد اقتصادی مهمترین هدف اقتصاد کشور در بلندمدت بوده و این مهم جزء برنامهها و شعارهای دولت سیزدهم نیز بوده، اما باید توجه داشت که ملاک رضایت خانوارها در کوتاهمدت نه رشد اقتصادی بلکه هزینهای آنهاست؛ بنابراین در اولین نگاه به عملکرد بودجهای خانوارها به این نکته یعنی «تهدید خرج کمتر» برمیخوریم و دولت سیزدهم باید به این نکته توجه داشته باشد که هرگونه سیاست رفاهی یا سیاستی که قصدش افزایش مطلوبیت خانوارهاست باید در راستای افزایش درآمد خانوارها و تبدیل آن به هزینه باشد. به هر صورت این یک مطلب کلی و با رعایت میانگین خانوارهای جامعه است و عمق فاجعه در بررسی تفاوتهای درآمدی و هزینه دهکها بهدست میآید.
درآمد شهریها 2 برابر روستاییان
بررسی گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد میزان درآمد خانوارهای شهری در سال 1400 به 112 میلیون و 422 هزارتومان و درآمد خانوارهای روستایی 63 میلیون و 713 هزارتومان بوده است. بهعبارتی، درآمد شهریها 1.8 برابر روستاییان است؛ اما در بخش هزینهها نیز هزینه خانوارهای شهری در سال 1400 حدود 92 میلیون و 502 هزارتومان و برای روستاییان 51 میلیون و 912 هزارتومان بوده است. در اینجا نیز هزینه شهریها 1.8 برابر روستاییان است. این شکاف درآمد و هزینه در شهرها و روستا با توجه به شاخصهای زندگی و تفاوت قیمت مسکن و... در شهرها و روستاها طبیعی است و امری غیرعادی محسوب نمیشود، اما نکتهای که باید در اینجا به آن توجه داشت، کاهش شکاف درآمدی شهر و روستا در مقاطع خاصی رخ داده است. برای مثال در سالهای 1380 تا 1386 که خودکفایی کشور در برخی محصولات همچون گندم رخ داد، رشد تولید و به تبع آن افزایش درآمدها در روستاها موجب کاهش شکاف درآمدی بین شهر و روستا شد.
در این دوره درآمدها خانوارهای شهر 1.6 تا 1.7 برابر روستاییان بود. دومین نقطهعطف در شکاف درآمدی شهر و روستا مربوط به سالهای 1390 تا 1394 است. در این مقطع برخلاف گذشته که افزایش تولید و درآمد روستاییان باعث کاهش شکاف درآمدی شد، سیاست توزیعی و یارانههای نقدی است که شکاف بین شهر و روستا را کم کرد. در این دوره نیز شکاف درآمدی شهر و روستا بین 1.6 تا 1.7 برابر بود. همانطور که مشاهده میشود در این دوره کاهش شکاف درآمدی بین شهر و روستا عمدتا که در نتیجه سیاست توزیعی دولت (اجرای طرح هدفمندی یارانههای مصوب سال 1389) رخ داده بود، با کاهش اثر یارانههای نقدی بهواسطه تورم و عدم اجرای مراحل بعدی قانون هدفمندی یارانهها، شکاف شهری و روستایی در حوزه درآمدها افزایش یافته و در سالهای 95 و 96 به 1.8 و 1.9 برابر در سال 1398 رسیده است. در سهسال اخیر نیز تفاوت درآمدی شهر و روستا 1.8 برابر بوده است.
گرچه شیوه دوم یعنی سیاست توزیعی برای بسیاری افراد و حتی دولتها خوشایند است، اما آنچه در کشورهای توسعهیافته و ازجمله کشورهای پیشرو همچون چین رخ داده، کاهش شکاف درآمدی شهر و روستا از طریق افزایش سهم روستا از کیک اقتصاد و تولید است. این وضعیت برخلاف سیاست توزیعی که همواره با التهابات ارزی و تورم اثر آن از بین میرود، نسبتا پایدارتر بوده و اگر سیاستهای دولت درخصوص روستاها مشخص، یکپارچه و هدفمند باشد، میتواند منجر به تحولات جدی در روستاها شود. درمجموع بهنظر میرسد در ایران دولتها زمانی که صحبت از معیشت روستاییان میشود صرفا نگاه 1- عمرانی (گسترش تاسیسات و تجهیزات اولیه همانند آب و برق و گاز) و 2- سیاستهای توزیعی دارند و به اقتصاد روستایی کمتر بهعنوان یک عامل نجاتدهنده از فقر نگاه میشود. برخلاف ایران، نگاهی به تجربه فقرزدایی در چین نشان میدهد در این کشور فقرزدایی صرفا پیامد پویایی اقتصاد بوده است. برای مثال درحال حاضر 175 میلیون نفر در بخش تعاون چین شاغلند و نکته قابلتامل اینکه 90 درصد تعاونیها در روستاها و بخش کشاورزی جانمایی شده است.
پردرآمدترین استانها
براساس گزارش مرکز آمار ایران، پردرآمدترین استان ایران طبق الگوی سالهای قبل استان تهران بوده است. درحالی که میانگین درآمد خانوارهای شهری طی سال 1400 حدود 112 میلیون تومان بوده، این مقدار برای استان تهران نزدیک به 160 میلیون تومان بوده است. در رتبه دوم استان البرز قرار دارد که مجموع میانگین درآمد خانوارهای آن حولوحوش 133 میلیون تومان بوده است. مازندران با حدود 125، یزد با 121 و اصفهان با حدود 111 میلیون تومان به ترتیب در رتبههای سوم تا پنجم جای گرفتهاند. در رتبه ششم آذربایجانغربی با 110 میلیون تومان، در رتبه هفتم فارس با 109 میلیون و 900 هزار تومان، در رتبه هشتم بوشهر با حدود 107 میلیون تومان، در رتبه نهم آذربایجانشرقی با 106.5 میلیون تومان و در رتبه دهم کهگیلویهوبویراحمد با 105 میلیون تومان قرار دارند.
هزینه بالای مسکن در شهرها و غذا در روستاها
بررسی هزینههای خانوارهای شهری و روستایی نشان میدهد در سال 1400 کل هزینههای خانوار شهری نسبت به سال 1399 رشد 49 درصد و برای خانوارهای روستایی رشد 52.4 درصدی داشته است. در بین هزینههای خانوارها نیز در سال گذشته هزینه خوراکی خانوار شهری افزایش 53 درصدی و این میزان در روستاها افزایش 52 درصدی داشته است. در شهرها هزینه غیرخوراکی افزایش 47.4 درصدی و در روستاها افزایش 52.8 درصدی داشته است. در بین هزینههای خانوار شهری، 27 درصد مربوط به اقلام خوراکی و 73 درصد مربوط به اقلام غیرخوراکی است. این میزان در روستاها به ترتیب 40 و 60 درصد است. این تفاوت شهری و روستایی عمدتا بهدلیل سهم بالای هزینه مسکن در شهرهاست. بهطوریکه در شهرها 36 درصد و در مناطق روستایی 19 درصد هزینه خانوار مربوط به هزینه مسکن بوده است. بهداشتودرمان و حملونقل هرکدام با سهم 10 درصدی در هزینه خانوار شهری پس از مسکن قرار دارند.
همچنین بخوانید![افزایش 48 درصدی هزینه خانوارها نسبت به سال 99 / سهم 36 درصدی مسکن در سبد هزینه شهرنشینان 2](https://www.eghtesadnews.com/images/700x400/700x400.png)