ایران جدید در خاورمیانه نو

تهران - ایرنا - در یادداشت روزنامه همدلی میخوانیم: افزایش احتمال بازگشت آمریکا به برجام در دوره بایدن، خاورمیانه را با تکانههای قابل ملاحظهای روبهرو کرده است. در این میان، آنچه به معنای واقعی زیر و رو شده، معادلات اسرائیل در این حوزه است.
روزنامه همدلی شنبه 25 اردیبهشت یادداشتی را به قلم محسن رفیق منعکس کرده است که در گزیده ای از آن می خوانیم: نتانیاهو هر چه در توان داشت برای وارد کردن ایران به یک جنگ تمام عیار، هزینه کرد؛ نبردی که هم نقشههای ترامپ - نتانیاهو را پس از مصالحههای پوشالی رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی به سرانجام برساند و هم برای چند دهه آینده، از خاورمیانه نسخهای بسازد که تا سالها تامینکننده منافع تلآویو باشد.
از سوی دیگر بازگشت عربستان سعودی به سوی ایران که در این مدت، در راس مخالفان سیاستهای ایران در منطقه قرار داشته است، عرصه را بر سیاستهای اسرائیلی تنگتر کرده است. در این میان عجز و نالههای نتانیاهو هم، از بایدن خریداری به مانند ترامپ نساخته است. در این وانفسا، موشکهای غزه نیز، خواب را از چهره شهروندان اسرائیلی ربوده است و موج مخالفتها با سیاستهای نخستوزیر اسرائیل را به اوج خود رسانده است. در برابر نتانیاهوی زخمخورده، ایران روزبهروز برای حرکت مهرههای خود، عرصه بازتری مییابد. غنیسازی اورانیوم به بالاترین میزان خود رسیده است و ایران از اعلام علنی آن واهمهای ندارد. نشستهای هستهای، پر نفستر از همیشه دورهای جدید خود را آغاز میکند.
پیامهای مسالمتآمیز از سوی عربستان، قطر، عراق و حتی امارات متحده به سوی پاستور روانه شده است و جبهه متحد ایران در یمن، عرصه را در نبرد با رقیب در دست گرفته است. در این میان گردش رویکرد دیپلماسی در سیاست خارجه ایران نیز قابل ملاحظه است؛ در حالی که در دور پیشین مذاکرات هستهای که منجر به تنظیم توافق برجام شد، وزارت خارجه بیشتر بر روی تحکیم روابط با کشورهای اروپایی، برنامهریزی کرده بود، این بار اما ترمیم روابط با کشورهای همسایه و به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در دستور کار قرار گرفته است. امری که شاید بتوان آن را فراتر از هرگونه توافق جدید برجامی، مهمترین وجه مثبت در این رویکرد جدید به شمار آورد.
این اولین بار نیست که ایران از گزینههای بیشتری نسبت به رقبا و حریفهای منطقهای، برخوردار است؛ اتفاقی که البته هیچگاه در گذشته به نحو مطلوبی در جهت منافع ملی از آن بهره گرفته نشده است. بسیاری از این فرصتها به واسطه برخی بلندپروازیها و حتی سیاستهای توسعهطلبانه نیابتی، از دست رفتهاند و برای کشور چیزی جز هدر رفتن سرمایه و هزینه کردن زمان، به جای نگذاشتهاند.
دسترسی به توافقی برجامی با حضور آمریکا و شرکای اروپایی در آینده نزدیک، دور از انتظار نیست و به واقع تلاش دستگاه دیپلماسی در این روزها، علیرغم همه کاستیهای پیشین، قابل ملاحظه است. آنچه در این میان اهمیت دارد تغییر استراتژی پیشین به «نگاه به درون» است. تمرکز بر منافع ملی و ترمیم شکاف سیاسی در داخل، در کنار تحکیم روابط با همسایگان و کشورهای عربی مهم منطقهای و در جهت تغییر نگاه ایرانهراسی و دشمنپنداری ایران، میتواند ایران را در مدار صحیحی قرار داده و ثبات اقتصادی و سیاسی را به کشور بازگرداند.
دولت رژیم صهیونیستی هیچگاه تا این میزان در منطقه مورد تحقیر واقع نشده است. سوریه به عنوان متحد دیرین ایران، در حالت بازیابی قدرت سیاسی است. عراق، قطر و عمان نگاه مسالمتآمیز خود به سوی ایران را افرایش دادهاند و نشانههای بازگشت عربستان و امارات متحده عربی به سوی ایران نیز به وضوح دیده میشوند. این کشورها اگر چه قدرت گرفتن اقتصاد ایران را به عنوان بازتولید رقیبی سرسخت ارزیابی میکنند، اما از بین رفتن هراس تحرکات نظامی ایران علیه خویش و ترمیم چالشهای سیاسی را بر آن ترجیح داده و ایران رقیب را در کنار خود به راحتی میپذیرند.
*س_برچسبها_س*