بازجوهای پخمه و نفوذیهای اوایل انقلاب / چرا "زیرخاکی" از بقیه سریالها ماندگارتر شد؟
رمضانیهای تلویزیون روی آنتن رفتند و فقط "بچهمهندس" توانست خودش را به "زیرخاکی"برساند و رقابت نزدیکی داشته باشد. زیرا این طنز انقلابی در کنار همه محاسنش، در قالب نفوذ هم ماهیت طاغوت را افشا کرد و هم عتیقهدزدیهای اسرائیلیها را به همه نشان داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تلویزیون امسال هم نتوانست سریال رمضانی به آنتن برساند اما "زیر خاکی" با وجود اینکه شکل و شمایل دهه فجری داشت و یا "بچه مهندس" میتوانست در زمانی دیگر روی آنتن برود؛ به دلیل دست خالی سیما برای این زمان و مناسبت انتخاب شدند و البته توانستند بهتر از دو مجموعه "سرباز" و "پدرپسری" باشند که توفیق چندانی روی آنتن نداشتند.
چالش "زیرخاکی" و خروج از توقیف
"زیرخاکی" ساخته جلیل سامان چند روز قبل از شروع ماراتن رمضانی به واسطه حاشیههایی در فضای مجازی، کار سختی را برای پخش در پیش داشت. چرا که مطالبی منتشر شد که این مجموعه تلویزیونی متوقف شده است و نهایتا "زیرخاکی" بعد از کش و قوسهایی به آنتن رسید. سریالی که بعد از 41 سال انقلاب اسلامی، با زبان طنز ماهیت طاغوت را افشا کرد و به قولی اولین بار پخمگیهای بازجوهای ساواک را به رخ مخاطب کشاند و جریان نفوذ و گروهکهای اوایل انقلاب را هنرمندانه به نمایش درآورد که البته نمود گستردهتر آن را باید در فصل دوم ببینیم.
افشاگری جلیل سامان به سبک طنز
عتیقه دزدیهای اسرائیلیها و کلی محتوای افشاگرانه را جلیل سامان و هنرمندانش به قاب تلویزیون آوردند تا نسخه دیگری از دغدغههایش را این بار به شکل طنز ارائه کند. تجربه اول "سامان" در ساخت طنز، عزت را به سریالسازی تلویزیون برگرداند. جایی که غیرمستقیم و زیرپوستی با زبان گویای طنز، حرفهای مهمی از اتفاقات اوایل انقلاب را به نمایش درآورد. درست است که سریال برای دهه فجر مناسبتر بود اما در شرایط کرونا و خالی بودن جای سریال رمضانی، غنیمت بزرگی برای آنتن سیما بود.
جریان نفوذ و گروهکهای اوایل انقلاب
فصل اول "زیرخاکی" به پایان رسید، ثابت کرد که تلویزیون تصمیم درست و به موقعی گرفت که در مقابل حاشیهسازیها ایستاد تا این سریال هدفمند با بازیگران صاحبنامش از آنتن بازنماند. چرا که قاعدتا با چارچوب چنین سریالی، اپوزیسیون از پخش نشدن این کار خوشحال میشد. "زیرخاکی" نشان داد که با وجود افشای ماهیت پهلوی، جریان نفوذ و گروهکهای اوایل انقلاب را به خوبی در معرض نگاه مخاطبین قرار دهد.
رقابت بین "بچهمهندس" و "زیرخاکی"
در روزهای معنویت مخاطبان روزهدار، "زیرخاکی" با زبان طنز مخاطب را نسبت به تلویزیون امیدوار کرد تا جائیکه مخاطب منتظر است هرچه زودتر فصل دوم این مجموعه تلویزیونی، به آنتن برسد. آنقدر که "سرباز" نتوانست در ماراتن رمضانی به توفیقی دست پیدا کند و همچنین "پدرپسری" اتفاق قابل توجهی را برای مخاطبان شبکه 5 سیما رقم نزد. اما در این میان فصل سوم "بچهمهندس" با "زیرخاکی" رقابت پایاپایی را روی آنتن داشت. البته چند صباحی دیگر، حضور این سریال در شبکه دو سیما ادامه دارد تا سرنوشت "جواد جوادی" و شخصیتهای این سریال مشخص شود.
جلیل سامان مردم را وارد دنیای قصههایش کرد
ساخته جدید جلیل سامان در روزگار مشکل جذب مخاطب در تلویزیون، مردم را وارد دنیای خودش کرد. تلویزیون یا هر رسانهای دیگر زمانی مؤفق است و میتواند به بودن خودش فخر بفروشد که مخاطب داشته باشد. این روزها تلویزیون در رقابت تنگاتنگ با شبکههای مجازی و نمایشخانگی، دچار ریزش مخاطب شده و با این نوع مجموعهها میتواند به روزهای پرمخاطب، قصهگو و با اصالتش برگردد.
پخمه بودن ساواک و نیروهای بازجوی زمان طاغوت
بعد از مدتها، سفر نویسنده را برای سریالی در تلویزیون شاهد بودیم؛ قصهای که اصطلاحا تحول درونی شخصیتهای اصلی داستان را به نمایش میگذارد و در ادامه هم حتما این فضا را مخاطب به چشم خودش خواهید دید. شخصیت اصلی "زیرخاکی" در انتهای داستان به انسانی دیگر تبدیل میشود؛ انسانی که در کوران ماجراها، رشد و تعالی پیدا میکند. اما شاید نگرانی هم وجود داشته باشد که پیچیدگی بیش از حد و گره خوردن داستانها نتواند در قواره سریال باز شود؛ اصطلاحا نویسنده مجبور شود از پیچش داستانها کم کند. برای اولین بار پخمه بودن ساواک و نیروهای بازجوی زمان طاغوت در واقعیت به خوبی به تصویر کشیده شد.
بازی به خصوص پژمان جمشیدی و بازیگر خردسال قصه
"زیرخاکی" از حاشیه به انقلاب نگاه میکند و این نقطه متمایز سریال است. مردمی را نشان میدهد که در آن دوران خیلی درک سیاسی نداشتند و آرام آرام در مسیر "شدن" قرار گرفتند. نمایش چنین صحنههایی با زبان طنز قابل توجه و جذاب است. بازی به خصوص "پژمان جمشیدی" و بازیگر خردسال، طراحی صحنه جزو ارکان تأثیرگذار سریالاند؛ این عناصر بر ماندگاری و باورپذیری سریال کمک کردند. جالب است که جمشیدی برای اولین بار بازی بدون نقص و جامعی را به نمایش گذاشت؛ بدون تردید قدرت هدایت و بازیگردانی، کارگردان سریال را نشان میدهد.
ماجرای دوست فرهاد و شکنجه ساواک
شخصیتپردازی هوشمندانه امتیاز دیگر "زیرخاکی" است؛ بخشهایی از سریال میتوانست بهتر از این باشد که شاید هم آن گرهها را نویسنده و کارگردان عمدا یا سهوا قرار داده است. مصداق بارز آن دوست برادر فریبرز که برای آزمایش موشک رفتند، سرنوشت او مشخص نشد. سرنوشتی که میتوانست بخشی از داستان باشد و رها شد؛ چرا که در قسمتی از سریال میبینیم توسط ساواک گرفتار شده و به شدت شکنجه شده است. سرنوشت او میتوانست بخشی از داستان را به سمت کمدی جدیتری سوق دهد. شاید هم کارگردان عمدی این کار را کرد که مخاطب را بیشتر از این گرفتار پیچیدگیهای داستان نکند.
جای خالی فقر و غنا در تلویزیون
"زیرخاکی" یک سر و گردن آثار تیپ کمدی متداول در سینما و تلویزیون بالاتر است؛ یعنی قصهای دارد که سفر نویسنده را به رخ میکشد. اتفاقی که در سریالهای دیگر دیده نمیشود و میتوانستند در موضوع فقر و غنا، سریالی برای آنتن آماده کنند که چندی است از این سوژه فاصله گرفتهاند.
شخصیت فریبرز شکل میگیرد
یکی از محاسن سریال، گزارش "زیرخاکی" از گروهکهای مختلف اوایل انقلاب است که در قالب "نفوذ" نمایش تأثیرگذاری را به منصه ظهور رساند و البته به صورت گستردهتر و برجستهتر باید این ماجرا را در فصل دوم سریال دنبال کرد. با کاراکتر سادهای به نام "فریبرز" طرفیم که در کوران و اتفاقات مختلف انقلاب، اول وقایع را شوخی میبیند و آرام آرام شخصیتش شکل میگیرد و نهایتا با سرنوشت قابل توجه این کاراکتر روبرو خواهیم شد.
تحول بزهکاری که به صراط مستقیم پا میگذارد
شهرام خرازیها کارشناس ارشد «مدیریت رسانه» و عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران دیدگاهش نسبت به این سریال تلویزیونی را در اختیار خبرنگار تسنیم قرار داد. او چنین نوشت: "زیرخاکی" سریال جدید جلیل سامان هر چند از نظر فرم و محتوا به قدرت سریالهای قبلیاش نیست اما خیلی سریع و در همان چند قسمت اول توانست به سبب لحن، فضا و شخصیتپردازی متفاوت و بازیهای خوب توجه شمار قابل توجهی از بینندگان را به خود جلب کند. باوراندن تحول اخلاقی "فریبرز باغبیشه" بزرگترین چالش دراماتیک بر سر راه نویسنده متن سریال بوده است. درونمایه داستانی این مجموعه، تحول بزهکاری که به صراط مستقیم پا میگذارد، بارها در عالم سینما (ژنرال دلارووره / ویتوریا دسیکا، تشریفات / مهدی فخیمزاده)، تلویزیون (سریال گمگشته / رامبد جوان)، ادبیات (بینوایان / ویکتورهوگو) و تئاتر مورد توجه قرار گرفته است.
تحول فریبرز بعد از بزهکاری
طبیعی است که هرچه ظرفیت تعریف شده محصول نهایی محدودتر باشد، دست نویسنده برای پردازش این تحول بستهتر است؛ باوراندن تحول یک انسان در تایم 90 دقیقهای یک فیلم سینمایی خیلی دشوارتر از انجام این کار در سریال سی، چهل قسمتی است. جلیل سامان در سریال "زیرخاکی" از همان قسمت اول، صحنههای بسیار زیادی را به کاراکتر محوری (فریبرز) اختصاص داده است با این هدف که ابتدا همذاتپنداری بیننده را نسبت به یک فرد بزهکار برانگیزاند سپس تحول همین فرد را باورپذیر کند.
شاهد تحول به شیوه فیلمهای فارسی و هندی نیستیم
ماجراها و موقعیتهای نمایشی "زیرخاکی" به گونهای پشت سر هم ردیف شدهاند که تحول "فریبرز" منتج از اتفاقات درون و بیرون از خانواده (مثل همجواری با توران یا آشنایی با حاجآقا مروت) و رخدادهای اجتماعی (همبند شدن با زندانیان سیاسی یا انقلاب اسلامی) صورت پذیرد. بر این بستر، دگردیسی اخلاقی و عقیدتی فریبرز در جریان سیر حوادث و رخدادها به گونهای تدریجی صورت گرفته که همین نکته بر باورپذیری آن افزوده و نتیجه آنکه در این جا شاهد تحول میکروثانیهای یک فرد بزهکار به شیوه فیلمهای فارسی و هندی نیستیم.
تلاش قابل ملاحظه پژمان جمشیدی برای نقش فریبرز
بخش عمده تحول "فریبرز" وابسته به قلم نویسنده است اما بخش مهمی از آن ریشه در نحوه بازیگری "پژمان جمشیدی" دارد. کاملا مشخص است که جمشیدی متوجه این نکته بوده که نباید شانس تصاحب نقش اول و اصلی سریال بالقوه پربیننده را از دست بدهد و از همین رو تلاش قابل ملاحظهای برای درک نقش فریبرز و ایفای درست آن به خرج داده است.
بازی بیش از اندازه بر میمیک و بیان استوار
بازیگران تازهکار و آماتور معمولا از پس نشان دادن و باوراندن تحول یک آدم عامی و کم سواد برنمیآیند. جمشیدی اگرچه هنوز هم هنرپیشه حرفهای محسوب نمیشود و به پای هنرپیشگان قدری همچون ژاله صامتی، هادی حجازیفر و گوهر خیراندیش نمیرسد اما از پس باورپذیر ساختن تحول فریبرز تا حد زیادی برآمده است. بازی او بیش از اندازه بر میمیک و بیان استوار است و در کار با بقیه اجزای بدن ضعفهایی دارد که نمیتوان منکر آنها شد.
ظرافتهای ژاله صامتی و بازی خوب شیرازی سریال
ژاله صامتی برای ایفای نقش پریچهر آگاهانه به اغراق متوسل شده و این اغراق در بازیاش به خوبی به بار نشسته است. ظرافتهای فراوان موجود در بازی او غیرقابل انکار است. گوهر خیراندیش یکی از بهترین گزینهها برای ایفای نقش توران بوده است. او لهجه شیرازی را بسیار خوب ادا کرده، کاملا متوجه محدودیتهای حرکتی فرد سالمند بوده و همه این محدودیتها را در بازیاش به خوبی لحاظ کرده است.
بازی غافلگیرکننده "کاوه" و بازنمایی تهران دهه 50
بازی رایان سرلک در نقش کاوه عالی و غافلگیرکننده است. سرلک تعامل عاطفی و حسی بسیار خوبی با بازیگران دیگر مجموعه دارد. بازنمایی تهران دهه 50 در تهران دهه 90، کار بسیار دشواری است که خوشبختانه عوامل سریال "زیرخاکی" تا حد قابل توجهی و در حد مقدورات و امکانات از پس آن برآمدهاند. سکانسهای پیش از انقلاب عمدتا با کادر بسته و محدود گرفته شدهاند تا نشانههای آشنای ایران امروز به قاب دوربین راه نیابند. سریال "زیرخاکی" به مدد طراحی لباس، طراحی چهره و طراحی صحنه در بازنمایی تصویری ایران اواخر دهه 50 و روزهای انقلاب نسبتا موفق است.
چرا "زیرخاکی" منطبق با رمضان است؟
مجموعه "زیرخاکی" مناسب پخش در دهه فجر انقلاب اسلامی است اما پیام آموزنده مجموعه با ویژگیهای ماه رمضان انطباق مناسبی دارد؛ در قسمتهای پایانی سریال، وقتی مجموعه آثار باستانی کمیاب و کتب خطی نفیس به عنوان امانت به بزهکار سابق که روزگاری دفینههای ارزشمند را از دل زمین بیرون میکشید، سپرده میشود، موقعیت بغرنج و پیچیدهای پیش میآید که از بار دراماتیک و البته اخلاقی بالایی برخوردار است. فریبرز در معرض امتحانی سخت قرار میگیرد و به گنجی میرسد که مدتها دنبالش بوده است. همین موقعیتها است که "زیرخاکی" را به سریالی قابل تأمل تبدیل کرده است.
نگاهی به سریالهای رمضانی تلویزیون / چرا "زیرخاکی" ماندگار شد؟
مازیار معاونی کارشناس رسانه دیدگاهش نسبت به این سریال تلویزیونی را در اختیار خبرنگار تسنیم قرار داد. او چنین نوشت: شبکه یک سیما از ابتدای سال دو کار پرمخاطب طنز را روی آنتن برد و سومین کار طنز از ابتدای سال نشان از قدرت سریال در نگاه داشتن مخاطب دارد و توقع بیننده را از شبکه یک بالا میبرد که در این امر موفق شد. بعد از سریال "پایتخت" که به دلیل شیوع کرونا نیمه تمام باقی ماند همچنین ضعفهایی که در فیلمنامه وجود داشت، شبکه یک سریال "نون. خ" را در کنداکتور قرار داد که کار درجه یک به شمار میآید و برای ماه رمضان سریال "زیرخاکی" ساخته جلیل سامان را برای مخاطبان در نظر گرفت که از این انتخاب سربلند بیرون آمد.
"زیرخاکی" سریال قابل قبول و ماندگار
جلیل سامان را با ساخت آثاری در حوزه انقلاب اسلامی میشناسیم او کارگردان کارهای جدی تاریخ معاصر کشور است که براساس تحقیق و پژوهش آثارش را میسازد در این حوزه بسیار مسلط است. او از جمله کارگردانانی است که به درستی التهابات و درگیریهای نیروهای معاند و سازمان منافقین را میشناسد و صددرصد تراژیک و جدی وقایع روایت میکند. او تجربه طنز نداشت اما با نگارش فیلمنامه "زیرخاکی" نشان داد توان ساخت طنز موقعیت را به خوبی دارد و از اعتماد مدیران رسانه ملی در این حوزه سربلند بیرون آمد. فارغ از برخی اشکلات از جمله شخصیتها و موقعیتهای تکراری، سریال "زیرخاکی" کار قابل قبولی است که طنز آن به یاد مخاطب باقی میماند و با اتمام تصویربرداری فصل دوم و نمایش آن میتواند یکی از کارهای شاخص تلویزیون به شمار آید و در میان آثار رمضانی امسال شاخصترین کارمحسوب شد. این مجموعه با فاصله قابل قبولی از دیگر آثار تلویزیون در ایام رمضان جلوتر است.
جمشیدی خودش را ثابت کرد
انتظار مخاطب از تلویزیون در ایام رمضان نمایش یک کار طنز خوب است که "زیرخاکی" توانست این انتظار را پاسخ دهد. ترکیب سه نفره بازیگران و بازیهای تحسین برانگیز آنها در خاطر بینندگان باقی میماند. بازی پژمان جمشیدی در این مجموعه سبقه ورزشی ایشان را تحتالشعاع قرار میدهد و به بیننده این اطمینان را داد که او بازیگری غریضی و خوشآتیه است و دیگر او را به عنوان بازیکن پرسپولیس معرفی نخواهند کرد.
ژاله صامتی بازیگر خوب این مجموعه تقریبا در عرصه تصویر فراموش شده بود اما سامان با انتخاب ایشان در سریال "نفس" و سپس در "زیرخاکی" تواناییهای این بازیگر را به نمایش گذاشت. مدیران سازمان صداوسیما با هوشمندی از حاشیههای پیش آمده برای گوهر خیراندیش عبور کردند و سریال پخش شد و بازی ایشان هم نیاز به تمجید و تعریف نیاز ندارد.
موقعیتهای کمدی قابل باور و تزریق طنز سیاسی
فیلمنامه جلیل سامان مبتنی بر تیپسازی بود و بازیگران آن از پس اجرای آن به درستی برآمدند و موقعیتهای کمدی قابل باوری را خلق کردند. سامان بعضی از اتفاقات فرعیتر که در زمان انقلاب رخ داد و کمتر یا اصلا در آثار نمایشی دیده نشده بود در مجموعه گنجاند از جمله مصادره منزل رجال پهلوی که از کشور گریخته بودند. سامان به خوبی در هریک از سریالهایش بخشهایی از اتفاقات دیده نشده در سالهای ملتهب انقلاب را به نمایش میگذارد که بسیار مهم و قابل اعتنا است. هر انقلابی در تاریخ بشر که منجر به استقرار نظام حاکم شده است پرداختن به مسائل و اتفاقاتش بسیار حساسیت برانگیز است شوخی کردن با اتفاقات رخ داده آن بسیار سختتر، پرداختن به روزهای حساسی سیاسی هر کشور کار سادهای نیست اما سامان نشان داد توان این مهم را دارد و طنز را به بستر سیاسی تزریق کرد و موضعگیری در قبال این مجموعه در طول پخش آن دیده نشد.
تولید جدید شبکه خارجی تلویزیون / روایتهای عجیب پرچمدار سربازان سفید 4 روز با فیلمهای سینمایی تلویزیون / از "پاستاریونی" ایرانی تا "سکسکه" هندی چرا "محمد کاسبی" نیست؟/ روایت بازیگر معروف از تنها سریال رمضانی تلویزیون "پدر پسری" بدون غایت و نهایت / سریالی در حصار چندین لطیفه و جوک دستچندمانتهای پیام /