بازخوانی گرههای چهل ساله تئاتر / امید به صحنهای که تماشاگر را مسخ میکند
چهل و اندی سال از انقلاب اسلامی می گذرد و هنر نمایشی «تئاتر» دراین سال ها فراز و فرود زیادی را پشت سر گذرانده است؛ اما مشکلات ریشه ای این هنر نمایشی باعث شده تا احوالات تئاتری ها بحرانی به نظر آید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ چهاردهه است که از انقلاب اسلامی می گذرد و هنر نمایشی «تئاتر» دراین سال ها فراز و فرود زیادی را پشت سر گذاشته است؛ جشنواره های تئاتر فراوانی با موضوعات مختلف در جای جای ایران برگزار شده، دانشکده های هنرهای زیبا فارغ التحصیلان بسیاری در این رشته به جامعه هنری کشور تحویل داده اند، دولت های متعدد مدیران بسیاری را بر صندلی و مسند مدیرکلی هنرهای نمایشی گمارده اند، اما همه این فعالیت ها به گواه بسیاری از دلسوزان این حوزه نتوانسته تاثیرگذاری لازم را در جامعه هدف خود که مردم باشند، بگذارد و تئاتر در این سال ها طوری بازنمایی شده است که گویی مخاطبان اصلی این هنر قشری نخبگانی و طبقه خاصی از جامعه هستند.
در این گزارش سعی داریم به گره های کور این هنر نمایشی اشاراتی داشته باشیم که چه عواملی باعث شده تا این پازل به گونه ای تکمیل شود تا اثرگذاری این هنر نمایشی در جامعه بسیار اندک تلقی شود.
مدیریت سیاست زده
در طی سال های متمادی پس از انقلاب، دولت های متعددی بر سر کار آمده اند که اغلب آنها اساسا نگاه زینت المجالسی به فرهنگ و هنر داشته اند؛ نگاهی که بیشتر در شعار و برای خوش آمد اصحاب فرهنگ و هنر تدارک دیده شده اما در عمل و اجرا فرسنگ ها از اصل ماجرا فاصله دارد و تکرار این ماجرا رنگ ناامیدی را بر پیکره هنرمندان این مرز و بوم پاشیده است.
اساسا تجربه ثابت کرده که سیاست و در مرحله بعد از اقتصاد از موضوعات مهم، اساسی و اولویت دار مسئولان به شمار آمده و در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها، دیگر جایی برای فرهنگ باقی نمی ماند. فرهنگی که اگر روزی روزگاری در صدر دغدغه های مدیران سیاسی این مرز و بوم قرار گیرد، قطعا مشکلات دیگر این مملکت به آسانی قابل حل است.
یکی از مشکلات اساسی تئاتر، حضور مدیرانی بر صندلی اداره این هنر نمایشی است که اکثر آنها به دلیل حفظ منافع سیاسی دولت حاکم، منصوب شده اند و کمترین آگاهی و اطلاع را از مشکلات این هنر دارند؛ بر همین اساس نه تلاشی برای جذب بودجه بیشتر این اداره کل دارند و نه در وضعیتی بدتر، همان بودجه اندک را صرف تعالی این هنر می کنند.
وجود این مدیران سیاست زده باعث می شود که نه سیاست، برنامه و چشم اندازی برای پیشرفت و تعالی این هنر تدارک دیده شود و نه از اندک سالن ها و زیر ساخت های موجود تئاتر بهترین استفاده را جهت آشتی مردم با تئاتر شاهد باشیم.
دانش و دانشگاه
در این سال ها خروجی فارغ التحصیلان تئاتر نیز به مانند سایر رشته های دانشگاهی، متاسفانه هیچ تناسب علمی، منطقی و پژوهش یافته ای با کار و حرفه آنها نداشته است و همین باعث شده تا بسیاری از دانشجویان این رشته، در همان زمان دانشجویی، معمولا جذب آموزشگاه های خصوصی تئاتری می شوند که این مسیر، میانبری برای ورود آنها به دنیای سینما باشد.
گروه اندکی از دانشجویان تئاتر نیز که تا پایان راه با تحمل زحمت های فراوان، فارغ التحصیل می شوند، معمولا با تشکیل گروه های تئاتری و مذاکره با سازمان ها و نهادهای مختلف جهت گرفتن بودجه ای اندک برای به صحنه بردن اجراهای خود تلاش می کنند که با انتخاب نادرست متون نمایشی، اندک تاثیری را در میان جامعه نخواهند داشت.
به گفته اساتید این رشته، دیگر سال هاست که دوران استاد - شاگردی به پایان رسیده و دانشجویان از همان روزهای نخست می خواهند راه صد ساله را یک شبه طی کنند؛ در کنار همه این موضوعات، متون درسی غیر کاربردی، قدیمی و به روز نشده با فرهنگ و آیین ملی ما یکی دیگر از مشکلات این هنر نمایشی است.
نهضت ترجمه
هنر تئاتر از همان روز نخست از غرب و با استفاده از ترجمه نمایشنامه های این حوزه وارد ایران شده است و به مرور همه کتاب های درسی ما در دانشگا ها از ترجمه همین متون به جلو رفت و ماجرا از جایی به انحراف کشیده شد که سلاطین و رهبران این نهضت ترجمه، مسیر آموزشی و تربیتی دانشگاه ها را به دست گرفتند و آنها بودند که تعیین می کردند که چه کتابی برای تدریس در دانشگا ها مورد استفاده قرار گیرد.
تولید آماتور و حرفه ای
یکی از معضلات جدی تئاتر در ایران موضوع مهم «تولید» است که در حال حاضر به روش کاملا آماتور انجام می شود. در شرایط «تولید حرفه ای»، کمپانی های تولید تئاتر در سراسر کشور به رقابت با یکدیگر می پردازند؛ هر کمپانی هیات مدیره، شورای سیاست گذاری، آموزشی و اجرایی دارد. در این کمپانی شورایی بر اساس نیازسنجی مخاطب، تصمیم می گیرد که چه متنی برای اجرا انتخاب شود و آن متن توسط چه کارگردانی اجرا شود. فارغ التحصیلان دورههای آموزشی همین کمپانی در اواویت بازیگری قرار می گیرند و کارگردان ها به جای دغدغه های تبلیغات، لجستیک، فروش بلیط و... فقط به فکر اجرای نمایشنامه خود هستند و همه این کارها توسط خود کمپانی انجام می شود. تئاتری که به روی صحنه می رود، پس از پایان اجرای تهران، شروع به تور ایرانگردی خود می کند و باقی داستان ها و ماجراهای مربوط به تئاتری که همه در قالب یک «تولید حرفه ای» و نه آماتور شکل ولقعی به خود می گیرد.
جشنواره زدگی
سال هاست که نهادهای مختلف فرهنگی بنا بر دغدغه های مثلا فرهنگی خود، با دریافت بودجه های میلیونی و میلیاردی، به برگزاری جشنواره های مختلف تئاتر می پردازند؛ جشنواره دفاع مقدس، جشنواره سنگر، جشنواره تئاتر خیابانی، جشنواره تئاتر فجر، جشنواره تئاتر کودک و نوجوان و نام های دیگری که در کنار این جشنواره های سالیانه برگزار می شود و کمترین خروجی و تاثیرگذاری اجتماعی را در پی دارد و همین جشنواره ها امروزه به یکی از آفت های هنر تئاتر تبدیل شده اند.
انتهای پیام /