دوشنبه 5 آذر 1403

«باغ اسلیمی»؛ شکوه اربعین به روایت یک غیرمسلمان

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
«باغ اسلیمی»؛ شکوه اربعین به روایت یک غیرمسلمان

«باغ اسلیمی» در کنار روایت یک داستان جذاب درباره اربعین، تلاش کرده است به برخی از شبهات درباره این حضور میلیونی نیز پاسخ دهد.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشر معارف رمان «باغ اسلیمی» را به قلم بشری صاحبی منتشر کرد و در دسترس علاقه‌مندان قرار داد. صاحبی در این اثر خود حماسه عظیم اربعین و حضور میلیون‌ها نفر از زائران با زبان‌ها و نژادهای مختلف را موضوع اصلی قرار داده و با توجه به این تنوع حضور، روایتی داستانی از این حماسه ارائه کرده است.

در معرفی این اثر آمده است: باغ اسلیمی داستان آدم‌های عاشق است. آدم‌هایی که هرسال برای 10 روز هم که شده زندگی روزمره را رها می‌کنند و هرطور شده خود را به مسیر می‌رسانند. در مسیر زنده می‌شوند پر و بال می‌گیرند و با جانی تازه به زندگی برمی‌گردند. قصه این آدم‌های عاشق را «نیله مایر» روایت می‌کند.

کتاب «باغ اسلیمی» داستان جابه‌جایی کوله‌پشتی «آفاق» با کوله‌پشتی نیله مایر، جامعه‌شناس معروف و شناخته شده آلمانی را روایت می‌کند. آفاق که دانشجوی عکاسی در دانشگاهی در برلین است برای عکاسی در یک پروژه مستندسازی عازم عراق می‌شود اما کوله‌پشتی او با کوله پشتی اندیشمند آلمانی جابجا می‌شود و همین موضوع سبب می‌شود نیله مایر ناخواسته سر از پیاده‌روی اربعین در بیاورد.

رمان صاحبی از یک سو قصد داشته به بحران فلسطین که این روزها تا حد زیادی فراگیر شده بپردازد و با دقت در جزئیات و نکات دقیق، تلاش کرده در لایه‌های زیرین و تا حدی به شکل غیر مستقیم دشمنی و مخالفت یهودیان صهیونیست با مسلمانان و شیعیان را بیان کند. و از سوی دیگر، به بیان این مهم بپردازد که دل‌های حق‌طلب با هر آیین و مذهبی می‌توانند دلداده سیدالشهدا (ع) شوند و انسان‌های بی غرض بی‌شک تحت تأثیر اتمسفر قدرتمند پیاده‌روی اربعین قرار می‌گیرند و مغناطیس امام حسین (ع) براده دل‌های همه حق‌جویان عالم را به خود جذب می‌کند.

از آنجا که اربعین می‌تواند قدرتمندترین بستر زمینه‌سازی ظهور امام زمان (عج) باشد؛ چراکه حضرت در هنگام ظهور، خود را با جد شهیدش به عالمیان معرفی می‌کند، و در لابه‌لای داستان نیز به تلاش برای برداشتن بار از دوش حضرت و نیز تلاش برای اینکه خود باری بر دوش حضرت نباشیم اشاره شده، به فرهنگ انتظار نیز گوشه چشمی داشته است و حتی آزادی قدس را در گرو ظهور امام زمان دانسته است.

از ویژگی‌های خاص این کتاب می‌توان گفت که «باغ اسلیمی» به دلیل بهره بردن از سه راوی و زاویه دید، از لحاظ فرم با اغلب رمان‌های رایج متفاوت است و از لحاظ محتوایی به دلیل روایت اربعین از زبان غیر مسلمانان، روایتی متفاوت‌تر از رمان‌هایی که تاکنون در این‌باره نوشته شده ارائه کرده است. نویسنده همچنین به برخی سؤالات رایج درباره اربعین نیز نیم‌نگاهی داشته و تلاش کرده است به برخی از این شبهات پاسخی منطقی دهد. از این منظر کتاب جدید صاحبی دایره مخاطبان خود را گسترش داده و همانطور که می‌تواند برای مخاطب علاقه‌مند جذاب باشد، برای کسانی که منتقد هستند نیز اثری خواندنی است.

حکایت هروله هندوها در اربعین:" این درد بی‌نهایت جغرافیا ندارد"

آخرین بار، همین که چشم روی هم گذاشتم، وسط کلیسا بیدار شدم. مرد شنل پوش که تالیتی را روی سرش انداخته بود و هیچ شباهتی به پاپ‌ها و پدران مقدس نداشت از پله‌ها پایین آمد. ضربان قلبم را حس می‌کردم که لحظه به لحظه تندتر می‌شد. می‌خواستم عقب بروم، اما پاهایم به زمین چسبیده بود. قدرت تکان دادنشان را نداشتم. مرد با آرامش منزجرکننده‌ای روبه‌رویم ایستاد. دست‌هایش را جلو شمکش گره زد و گفت: «خوش اومدید، خانم مایر! خیلی وقته منتظر شماییم» از حالت فک پایینش حس کردم دارد می‌خندد. خنده‌اش حالم را بدتر کرد. حرفی نزدم. با خنده ادامه داد: «میز رو برای شما تدارک دیدیم» دوباره با کاسه پر از خون روبهرو شدم، خون‌های لخته شده، چرک‌آلود و تهوع‌آور.

سرم را بالا آوردم و با همه توان فر یاد زدم: «چطور از یک گیاه‌خوار چنین درخواست بی‌شرمانه‌ای می‌کنید؟» و داد زدم:«من از خون متنفرم.» با همه قدرت دویدم سمت در و باز خیره شدم به آن بوته که تصویرش روی دستگیره بود. در آنقدر محکم بود که با دست‌های من باز نشد.

صدای مرد شنل پوش هر لحظه نزدیکتر می‌شد، من اما نمی‌خواستم بشنوم. بلند فریاد زدم و کمک خواستم. مثل شب‌های قبل فشار دست مرد شنلپوش را روی شانه راستم حس کردم که یک‌باره پاهایم سست شد. قلبم از همیشه تندتر می‌زد، اما انگار در دلم نوری جوانه زده بود، نوری که کمکم همه وجودم را پر کرد. بهزور خودم را روی پا نگه داشتم و با تمام وجود دستگیره را فشار دادم. در باز شد و چشمانم خیره ماند به باغی که پشت در بود.

صدای نعره مرد شنل پوش که نمی‌توانست از در رد شود، گوشم را پر کرد. باغ پر بود از همان بوته‌ای که تصو یرش روی دستگیره بود، بوته‌های کوتاه و بلند فیروزه‌ای. درختچه‌های ظریف و شاخ وبرگ‌های خوشحالتِ درهم‌تنیده‌ای که عطری خوشایند داشتند. انگار قدم گذاشته بودم به بهشتی که مسیح وعده داده. آرام بودم و صبور و خرسند. بعد از دو سال در خواب می‌خندیدم. آن باغ عجیب با درختان و بوته‌های متفاوت و منحصربه فردی که داشت، زیباترین باغی است که در تمام عمرم دیده‌ام. ...

نشر معارف «باغ اسلیمی» را در 316 صفحه و به قیمت 195 هزار تومان در شمارگان هزار نسخه در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است.