با حذف امضای طلایی سینمای ایران، فضای رانتی شکل میگیرد یا رقابت؟
پس از آنکه دویست سینماگر در نامهای خواستار حذف پروانه نمایش شدند، یک واکنش تازه از سوی مسئول اعمال سانسور در سازمان سینمایی، بحث حذف پروانه ساخت را جدیتر نموده است؛ اما آیا قرار است این مجوز حذف شود و فیلمسازان پس از ساخت فیلمشان، در پی پروانه نمایش باشند؟ این رویکرد به جز دویست موافق، مخالفان سرسختی دارد که مهمترین استدلال آنها بر پایه امنیت سرمایه گذاری است.
پس از آنکه دویست سینماگر در نامهای خواستار حذف پروانه نمایش شدند، یک واکنش تازه از سوی مسئول اعمال سانسور در سازمان سینمایی، بحث حذف پروانه ساخت را جدیتر نموده است؛ اما آیا قرار است این مجوز حذف شود و فیلمسازان پس از ساخت فیلمشان، در پی پروانه نمایش باشند؟ این رویکرد به جز دویست موافق، مخالفان سرسختی دارد که مهمترین استدلال آنها بر پایه امنیت سرمایه گذاری است.
به گزارش «تابناک»؛ به تازگی بیش از دویست فیلمساز و دست اندرکار سینما، در نامهای خطاب به رئیس جمهور، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی، خواستار لغو الزام برای دریافت «پروانه ساخت» شدند؛ درخواستی غیرمنتظره که طیف متنوعی از چهرهها آن را امضا کرده بودند، یک درخواست واضح مطرح شده که درگذشته نیز به نوعی طرح شده بود.
در متن این نامه آمده بود: «با توجه به اصل سوم قانون اساسی و بهرهبرداری حداکثری از گنجینه انسانی برای خلق آثار سینمایی و به منظور پیشگیری از اعمال نظراتی که بیشتر سلیقهای بوده است و همچنین باور به شأن و منزلت حرفهای و نگاه مسئولانه فیلمسازان، ما امضا کنندگان این نامه خواستار پایان بخشیدن به نگاه خردپندار و محجورانگار حاکمیت به فیلمسازان هستیم. از این رو در پایینترین سطح مطالبات، خواهان ثبت آثار سینمایی برای مجوز ساخت، خارج از هرگونه کنترل شکل و محتوا در راستای اختیاری کردن دریافت «پروانه ساخت» فیلم سینمایی هستیم. در این فرصت از ریاست محترم جمهور، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس محترم سازمان سینمایی انتظار داریم نسبت به لغو مصوبه الزام سینماگران به دریافت «پروانه ساخت» برای آثار سینمایی، همت گمارند.»
مدتی پس از انتشار این نامه، ابراهیم داروغه زاده تصویری از جلسه شورای پروانه ساخت با عبارت «آخرین جلسه شورای پروانه ساخت» منتشر کرد؛ شورایی که مسئول صدور پروانه ساخت فیلمهای سینمایی است و به کار بردن تعبیر «آخرین» این گمانه را مطرح کرد که نامه سینماگران موثر واقع شده و پروانه ساخت به پایان دوران صدور رسیده است.
هرچند شواهد نشان میدهد این تعبیر نمیتواند دقیق باشد و احتمالا مسئول سانسور سازمان سینمایی به اشتباه از لفظ «آخرین» به جای «تازه ترین» استفاده کرد، همین موضوع منجر به شکل گیری بحثهایی شده که آیا اساسا باید پروانه ساخت حذف شود؟ گروه پیشروی سینمای ایران به درستی خواستار حذف این امضای طلایی هستند که ورود به عرصه حرفهای سینمای ایران را به رانت تبدیل کرده و هر جوان مجبور به بده بستان با تهیه کنندگان برای پذیرش تهیه کنندگی آثارشان و ورود به این عرصه شده است.
موافقین که گروهیشان امضاکنندگان این نامه هستند، با این استدلال که «مگر برای سایر حوزههای فرهنگی و هنری نظیر مطبوعات، کتاب، نقاشی، تئاتر، موسیقی و... در زمان تولید اثر پروانه گرفته میشود؟»، از در نظر گرفتن این استثنا برای سینما رنجورند و آن را نشانه بیاعتمادی به سینماگران نسبت به سایر فعالان هنری تلقی می کنند و خواستار رفع این تبعیض هستند که این منطق قابل قبولی است.
در مقابل، گروهی به شدت مخالفند. استدلال آنها این است که سینما برخلاف سایر حوزهها، هنر صنعتی گرانقیمت است و مخالفت با نشر محصولاتش برای سازندگان بسیار پرهزینه است. در شرایط کنونی، وقتی سازمان سینمایی پروانه ساخت صادر میکند، دستاویزی برای اخذ پروانه نمایش وجود دارد و به نوعی فیلم گارانتی میشود. در مقابل، وقتی پروانه ساخت حذف شود، هیچ تضمینی برای پروانه نمایش وجود ندارد و سازمان سینمایی میتواند زیر بار صدور پروانه نمایش برای تعداد بالایی از فیلمها نرود و هزینهای برای عدم صدور پروانه نمایش نیز پرداخت نکند.
گروه موافق، استدلالهای دیگری هم دارند. از جمله اینکه امضای طلایی پروانه ساخت به یک رانت تبدیل شده و فقط گروهی که دستشان به این رانت برسد، میتوانند وارد سینما شوند. به اعتقاد آنها، باید این رانت حذف شود تا همه بتوانند در فضای برابر فیلم بسازند و همچون سایر کشورها، رقابت نه برای ورود به سینما بلکه برای اکران فیلمهای باکیفیتتر باشد.
در مقابل، گروه مخالف حذف پروانه ساخت، پروانه ساخت را یک امکان برای دریافت وام و مجوزهای مربوط تلقی میکنند و به زعم آنها، پروانه ساخت یک برگه اعتباری محسوب میشود و حذفش دست کم در کوتاه مدت برای فیلمسازان حرفهای چالشزاست و سرمایهگذاران را نیز نسبت به تزریق سرمایه به فیلمها محتاطتر مینماید. همچنین آنها اعتقاد دارند با حذف پروانه ساخت، رقابت آزاد شکل نمیگیرد، بلکه مدیریت محتوا در سینما از وزارت ارشاد به برخی پخشکنندهها که به عنوان مافیای اکران معرفی میشوند، سپرده خواهد شد.
اکنون باید دید پروانه ساخت حذف میشود یا با توجه به اینکه این روند میتواند منجر به تولید سیل آثار شود که همگی متقاضی اکران عمومی هستند، مدیریت اکران و محتوای فیلمها از طریق صدور تعداد محدود پروانه ساخت، تداوم خواهد یافت؟ شواهد نشان میدهد گزینه دوم محتملتر است و انگیزه جدی برای حذف پروانه ساخت وجود ندارد اما در سینمای ایران، هیچ اتفاقی بعید نیست!